انسان اگر از هستی خود بگذرد همه حجابها را گذرانده است. بزرگترین بت، این نفس است که در کلام بزرگان آمده است: النَّفسُ هیَ الصَّنَمُ الأکبَرُ. (رسالهسیروسلوک منسوببهبحرالعلوم، ص۱۱۳؛ و تمهیدات عینالقضاة، ص۲۰۹.)
حجاب تو از حق همین هستی توست و إلاّ به حکم: نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنکُمْ، حق به تو از تو نزدیکتر است.
بهترین توجّه و بهترین ذکر همان توجّه قلبی است. انسان قلبش متوجّه پروردگار باشد. ذکر لسانی بسیار مطلوب است، بسیار خوب است، درصورتیکه قلب همراهش باشد.
اگر خشوع در قلب نباشد، ولی در جسد باشد، این خشوع نفاق است. این نوع نفاق در روایات هم بیان شده است؛ یعنی ظاهر و باطنش متفاوت است. قلب خشوع ندارد أمّا جسد خشوع دارد.
فراغت برای عبادت آناستکه: انسان تمام کارها و افکار خود را کنار بگذارد، همه را در صندوقچهای خارج از قلب و دلش تعبیه کند، همه را از دلش بیرون بریزد تا فراغت حاصل شود؛ یعنی انسان باید به تمام معنیالکلمه در خدمت عبادت پروردگار قرار بگیرد.
این نفس به جائی میرسد که أصلاً تعلّقبردار نیست، به هیچچیز تعلّق و وابستگی ندارد. خوشا به سعادت کسیکه خودش را رها کند، خودش را از خودش رها کند و دیگر خودی نبیند و این هنگامی است که انسان از نفس بگذرد. انسان از نفس که بگذرد دیگر راحت میشود.
حقیقت شرع مقدّس ریاضت نفس است! یعنی راه، راه ریاضت نفس است و غیر از این راه راهی وجود ندارد. راه، راه منکوب کردن نفس است! راه راهی است که انسان باید خلاف هوای نفس عمل کند.
اگر انسان میخواهد برسد باید ریاضت بکشد. باید غذا که میخورد برای تقویت بخورد. برای این غذا بخورد که نیرو بگیرد تا بتواند عبادت خدا را بهجا آورد. ریاضت امر عجیب و غریبی نیست! منتها مشکل است. ملاک در ریاضت نفس مخالفت هواست!
سالک راه خدا باید از بن و ریشه، این آمال و آرزوها را بکَند و قطع کند! أمیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمود: إنّی مُحارِبٌ أَمَلی و مُنْتَظِرٌ أَجَلی. من با آرزوهایم جنگ میکنم!
أمیرالمؤمنین علیهالسّلام در روایتی زهد در دنیا را اینگونه تعریف میفرمایند: أَیُّها النّاسُ! الزَّهادَة قَصْرُ الأَمَلِ و الشُّکْرُ عِندَ النِّعَمِ و التَّوَرُّعُ عِندَ المَحارِم. ای مردم! زهد کوتاهکردن آروزست و شکرکردن بر نعمتهای إلهی و پرهیز از محارم إلهی.
کدامیک از أعمال در نزد تو أفضل است؟ خطاب آمد دوستداشتن أطفال، چون فطرت آنها بر توحید است.
وقتی در بازار میروی و بیع و شراء میکنی، از خدا بخر و به خدا بفروش! با زید و عمرو چه کار داری؟ تو با خدا معامله کن!
کسیکه به کمال میرسد، فقط خودش را تکان میدهد؛ أمّا اگر عالِم باشد عالَم را تکان میدهد.
حضرت شعیب از محبّت خداوند و در فراق او گریه میکرد! آنقدر گریه کرد که از شدّت گریه نابینا شد.
حقیقت روح القدس: این حقیقت از ملائکه اشرف و افضل بوده و ملائکه در اموراتی که انجام میدهند از آن استمداد میکنند و در روایات از آن به اول ما خلق الله تعبیر شده است. (البته مرحوم علامه طباطبایی کلمه «روح» را در قرآن بر آن حقیقت عالیه و کلمهٔ «روح القدس» را بر جبرائیل تطبیق می کنند.) «مقام روح القدس»: بر اساس آن چه در آیات و روایات آمده اولیاء الهی که در مسیر عبودیت قدم بر می دارند قبل از این که نفس خود را به کلی از دست بدهند و به «خلوص ذاتی» برسند با حقیقت روح القدس متحد شده و به «مقام روح القدس» نائل می شوند در این هنگام حائز یک علم و معرفت و حالت قلبی می شوند که آن ها را از هر گونه خطا و لغزشی باز می دارد، این علم از سنخ علمهای معمولی نیست، بلکه علم خاصّ و کیفیت مخصوصی است که در لسان قرآن مجید از آن تعبیر به «روح اللّه» یا «روح القدس» شده است.
ازل و ابد در نگاه عامیانه مردم، ابتداء زمان و انتهای زمان است. این نگاه اشتباه از این جا نشأت میگیرد که مردم تمام عوالم هستی را در امتداد زمان تصور می کنند و تصویری از مراتب طولی عالم ندارد. اما کسی که تصور درستی از عوالم طولی داشته باشد متوجه خواهد شد که معنای ازل نقطهٔ پیدایش آفرینش و معنای ابد نقطهٔ انتهای آفرینش است و در واقع نقطه ازل و ابد یکی است، ولی به دو اعتبار: به اعتبار ابتداءِ خلقت، آن را «ازل» و به اعتبار انتهاءِ خلقت، آن را «ابد» گویند. نقطهای که خداوند متعال از ذات مقدّسش اراده خلقت عوالم ملکوتی و کثرت را نموده است، «ازل»؛ و نقطهای که همه موجودات و مخلوقات در سیر خود به ذات اقدس، در عالیترین رتبه و مقام و درجه قرار میگیرند، «ابد» است.
حشر و نشر از مراتب قیامت است که با نفخ صور اماته و احیاء رقم می خورد؛ «حشر» به معنای جمع است یعنی با نفخ اماته بساط خلقت جمع می شود و هر موجودی به همان اسم و صفتی که موجب پیدایش او بوده بازگشته و فانی در آن می شود؛ «کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ» و «نشر» به معنای باز کردن است یعنی پس از عالم حشر و جمع شدن و فناء موجودات، دو مرتبه در عالم نشر با نفخ احیاء انسان ها بر می گردند و باز میشوند و به مقام بقاء بعد الفناء می رسند و در این هنگام مورد حساب و جزاء قرار خواهند گرفت. جمع شدن و باز شدن بساط خلقت در عالم حشر و نشر را می توان به یک طاقه پارچه تشبیه کرد که پیچیده شده و جمع شده باشد و سپس باز شود. البتّه حشر معنای دیگری نیز دارد و آن اجتماع مردم همه با هم در روز قیامت است.
مقام محمود مقامی است که خداوند متعال بر اثر تهجد به رسول گرامی اسلام عنایت فرمود؛ «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» معنای مقام محمود این است هر گونه حمدی از هر حامدی به هر محمودی تعلّق گیرد، آن حمد راجع به رسول خداست زیرا تمام خلائق از حضرت بهره مند و منتفع می گردند بر همین اساس است که مقام محمود در روایات به شفاعت کُبری پیامبر اسلام در روز قیامت تفسیر شده است.
إسرافیل از ملائکه مقرّب پروردگار است و فرشته مأمور حیات و زنده کردن می باشد، او قبل از قیامت به اذن خدا و بواسطهٔ اسم ممیت خدا در صور می دمد و تمام موجودات را فانی و هلاک می کند، در این هنگام خداوند ندا میکند: لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟ «امروز سلطنت و فرمانروائی حقّه مطلقه برای کیست؟» هیچکس نیست که در پاسخ خدا چیزی گوید. و خداوند پاسخ میدهد: لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ. «سلطنت و حکومت اختصاص به خداوند واحد قهّار دارد.» سپس اسرافیل بواسطهٔ اسم محیی خدا در صور می دمد و جمیع خلائق به حیات خداوند زنده شده و برای حساب محشور میشوند.
نفخ صور (دمیده شدن در صور) موجب پیدایش قیامت خواهد شد و این اتفاق در دو مرحله رقم می خورد در مرحله اول با نفخ اماته تمام افراد موجود در برزخ و عوالم فوق، فانی شده و از بین می روند و در مرحلهٔ دوم با نفخ احیاء تمام انسان ها به حیات الهی حیات پیدا کرده و بر تمام اعمال خود، و عبادات و معاصی و نیّتها و اخلاق و ملکات و عقائد خود واقف میشود. البته باید دانست که قبل از نفخ صور تمام مردم دنیا با صیحه آسمانی وارد برزخ شده و سپس با نفخ صور قیامت برپا خواهد شد.
ذوالقرنین بر اساس آیات قرآنی شخص مؤمنی بوده که خداوند متعال به او قدرتهای خاص عنایت کرده بوده است «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً» یکی از کارهایی که در قرآن به ذو القرنین نسبت میدهد این است که او برای جلوگیری از آزار و اذیت یاجوج و ماجوج سد محکمی از آهن و مس را بنا کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام در روایتی علت نامگذاری ذو القرنين را دو ضربه ای میدانند که بر سر او وارد شده است سپس خود را به ذوالقرنين تشبیه می فرمایند زیرا یک ضربه از عمرو بن عَبدَوَد بر سرشان وارد شد و ضربهٔ دیگر را ابن ملجم بر سرشان وارد می سازد.
قرآن کریم یکی از علائم قیامت را خروج «دابة الارض» (جنبنده زمین) میشمارد؛ وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ. در روایات «دابّة الأرض» به أمیرالمؤمنین علیه السلام تطبیق شده و رجعت حضرت را از علائم قیامت دانسته اند. در واقع رجعت أمیرالمؤمنین به معنای ظهور ولایت مطلقه أمیرالمؤمنین علیه السّلام است؛ الآن این ولایت فقط برای بندگان مقرّب و مُخلَص پروردگار ظاهر است به این صورت که آنان تمام حرکات و سکنات در عوالم را تحت سیطره و هیمنه ولایت میبینند؛ امّا در رجعت، ولایت برای عموم مردم ظاهر خواهد شد.
عمران بن شاهین (متوفای ۳۶۹ قمری)، یکی از مخالفین عضد الدّوله دیلمی بود و بر علیه حکومت او قیام کرد تا حدی که عضد الدوله برای سرکوب او از تمام قوای خود استفاده نمود، عِمران بن شاهین مخفیانه به نجف فرار کرد و متوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام شد. عنایات حضرت چنان شامل حال او شد که نه تنها از مجازات عضد الدّوله نجات یافت بلکه به منصب وزارت در حکومت عضد الدوله منصوب گردید.
یکی از آثار خلوص ذاتی رهایی از شیطان است و کسی که به مقام مخلَصین برسد و نفس خود را از دست بدهد دیگر شیطان به هیچ وجه تسلطی بر او نداشته و نمی تواند او را فریب دهد.
صبر به معنای «ثبات النفس و سکونُها فی قبال المشکل» است یعنی انسان بتواند در مواجهه با مشکل، با حفظ آرامش خود را مدیریت کند. صبر در آیات و روایات از جایگاه خاصی برخوردار بوده و به سه قسم صبر در مصیبت، صبر در طاعت و صبر در معصیت تقسیم شده است. صبر در فارسی به پایمردی، استقامت و پایداری، بردباری تعبیر میشود.
زیارت اهل قبور موجب ارتباط با روح متوفّی میشود و هر چه روح متوفّی پاکتر و عالیتر باشد، زائر با مدد گرفتن از روح او بهره بیشتر و وافرتری خواهد برد. بر اساس آن چه در روایات آمده بهترین زمان برای زیارت اهل قبور بین الطلوعین است زیرا در این زمان امواتی که در ضیق و تنگی هستند گشایش یافته و متوجه حضور افراد در کنار قبر خود می شوند و از آمدن آنان خوشحال خواهند شد.
شرح کتاب «رساله لبّ اللّباب در سیر و سلوک اولی الالباب» بخشی از مواعظ سلوکی عصر جمعه حضرت آیةالله حاج سید محمد صادق حسینی طهرانی مدّ ظلّه العالی میباشد که در سنوات ۱۴۳۰، ۱۴۳۱ و ۱۴۳۲ در جمع دوستان سلوکی خود ایراد فرمودند.
معیشت ضنک به معنای زندگی سخت، تعبیری است که در آیهٔ ۲۰ سورهٔ طه بیان شده است در این آیه یکی از عواقب اعراض از یاد خدا را معیشت ضنک دانسته و می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی» بر اساس آن چه در روایات آمده مراد از زندگی سخت عذاب عالم برزخ است نه سختی در دنیا لذا تفسیر آیه چنین می شود: افرادی که از یاد خدا اعراض کنند حتما در قبر و برزخ زندگی سختی خواهند داشت و در قیامت کور محشور می شوند.
صورت برزخی یا همان صورت ملکوتی، صورت باطن انسان و سائر موجودات است که در عالم برزخ به آن شکل تجلی پیدا میکنند. در حقیقت هر چیزی در این عالم از اعمال و اخلاق انسان گرفته تا حیوانات و گیاهان هر یک علاوه بر شکل ظاهری خود دارای باطنی هستند که صورت برزخی آن ها را شکل می دهد به عنوان مثال باطن انسان سخن چین به شکل بوزینه و باطن انسانی که حرام خور است به شکل خوک میباشد و یا صورت برزخی ظلم، تاریکی و صورت برزخی غضب، آتش است. بر این اساس اولیاء الهی که چشم برزخی آنها باز شده و باطن موجودات را می بینند با ملاحظه و مشاهده هر فرد میتوانند اخلاقیّات و ملکات او را تشخیص دهند.
کلمه خبیثه یک اصطلاح قرآنی دربارهٔ کافرین است و خداوند متعال در قرآن کریم کلمهٔ خبیثه را به یک درخت خبیثی تشبیه می کند که ریشه و اساس آن هیچ ثبات و قراری ندارد زیرا این افراد ریسمان ارتباط خود را با خدای خود پاره کردهاند، بنابراین به محلّ اتّکاء و اعتمادی التجاء ندارند این افراد گرچه در دنیا و امور اجتماعیّه دارای شخصیّت و اعتبار و جاه و شوکت و نفوذ کلمه و قدرت باشند، ولی در عالم واقع و در میزان سنجش واقعیّات، بی مغز و تهی و بی ارزش و سبک و بدون أصالتند و بر این اساس با هر بادی که از هر طرف بوزد بدان سمت حرکت میکنند.
کلمه طیبه یک اصطلاح قرآنی دربارهٔ مؤمنینی که به مقام خلوص ذاتی رسیده اند میباشد و خداوند متعال در قرآن کریم کلمهٔ طیبه را به یک درخت پاک و طیّبی تشبیه می کند که اصل و ریشهٔ آن ثابت و استوار است (زیرا این مؤمنین به مقام لقاء خدا رسیده و اصل و ریشهٔ ایشان بر آن جا استوار است) و شاخه های او ملک و ملکوت را دربر گرفته و دائما میوه می دهد یعنی از عالم قدس بر این عالم افاضه میکند و واسطه در خیر و رحمت و برکت میگردد و با میوههای معطّر و شیرینش تمام ذوات عالم امکان را سیراب و شاداب مینماید. در مقابل آن کلمهٔ خبیثه است که به یک درخت خبیثی تشبیه شده که ریشه و اساس آن هیچ ثبات و قراری ندارد و در مورد کافران است.
شَمعون بن صَفا وصیّ حضرت عیسی علیه السّلام بوده که خداوند او را در جنگ صفین با صورت برزخی خود نزد أمیرالمؤمنین فرستاد تا با سخنان خود روحیهٔ یاران حضرت را تقویت نماید.
مائدهٔ آسمانی یا غذای بهشتی، غذایی ملکوتی است که آثار ماورایی دارد وخداوند متعال به برخی از افراد عنایت کرده و این غذا را برایشان به عالم ملک و دنیا نازل می کند مانند آن چه دربارهٔ حضرت مریم علیها السّلام در قرآن کریم وارد است: «کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ». حضرت مریم در تحت تکفّل حضرت زکریّا علی نبیّنا و آله و علیه السّلام به بیت المقدس آمده و به عبادت میپرداخت و از آن جایی که در تحت تعلیم و تربیت روحانی قرار گرفته بود غذای او فقط گرسنگی و صیام بود لیکن هر وقت حضرت زکریّا در محراب عبادت نزد حضرت مریم میآمد، در نزد او از میوههای بهشتی و روزیهای معنوی مییافت و میگفت: ای مریم از کجا این چنین روزیها برای تو معیّن شده است؟ مریم در جواب میگفت: این غذای ملکوتی است و از جانب خدا برای من مقدّر شده است، و خداوند به هر کس که ارادهاش تعلّق گیرد از این روزیهای معنوی، بدون حساب ارزانی خواهد داشت. اگر کسی از محرّمات اجتناب کند و از مشتبهات بپرهیزد، از اینگونه روزیهای با برکت نصیب او خواهد شد.
نکیر و منکر دو فرشته الهی هستند که مسئول بازجویی و سؤال دربارهٔ عقائد و اعمال انسان ها هستند و هنگامی که انسان را در قبر میگذارند آن ها به سراغش آمده میپرسند: پروردگار تو کیست؟ و پیغمبر تو کیست؟ و دین تو چیست؟ و امام تو کیست؟ مؤمنین که باور و کردار خوبی داشتند به این سؤالات پاسخ درست داده و قبر آنها بزرگ شده و دری به سوی بهشت برای آنها گشوده می شود اما کافرین که باور و کردار درستی نداشتند نمی توانند پاسخ درست دهند در نتیجه خداوند دری از جهنّم را به روی آنها باز میکند.
سید حمیری شاعری زبر دست بوده که اشعار زیبایی در مدح اهل بیت دارد او در ابتدا جزء کیسانیه بود اما پس از ملاقات با امام جعفر صادق علیه السلام از مذهب خود به مذهب اثنی عشریه عدول کرد. هنگام وفات سید حمیری یک نقطه سیاه مانند مرکّب سیاه بر صورتش پیدا شد، و کم کم تمام صورت او را سیاه کرد. افرادی از شیعیان که در نزد او بودند بسیار ناراحت شدند، و لیکن نواصب و عثمانی مذهبان، خوشحال شده و شروع به شماتت و سرزنش شیعیان کردند. مدّتی بسیار کوتاه گذشت که در همان جائی که در وهله اوّل نقطه سیاه ظاهر شده بود، یک نقطه سفید و نورانی و درخشان پدیدار گشت، و تمام صورتش سفید و درخشان شد. سیّد حمیری لبان خود را به تبسّم ملیحانه گشود و با حال سرور و شادی، لبخند زنان این شعر را انشاد کرد: (کذَبَ الزّاعِمونَ أنَّ عَلیًّا *** لَنْ یُنَجّی مُحِبَّهُ مِنْ هَنات) وقتی امام صادق علیه السلام خبر فوت او را شنیدند برای او دعا کرده و کفنی مخصوص برای تجهیز او فرستادند.
حارث همدانی حواتی کوفی از محبین و اصحاب أمیرالمؤمنین علیه السلام و از مصنفین احادیث ایشان بوده است. حدیث مشهوری است از امیرالمؤمنین علیه السلام به حارث همدانی که حضرت در ضمن کلمات خود به او میفرمایند: «أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَکَ مَا اکْتَسَبْتَ»؛ تو با کسی که او را دوست داری محشور خواهی شد و برای توست تمام اعمالی که اکتساب نمودهای. او پس از شنیدن کلام حضرت چنان مست و مدهوش شد که گفت: «مَا أُبَالِی بَعْدَهَا مَتَی لَقِیتُ الْمَوْتُ أَوْ لَقِیَنِی»؛ من دیگر باک ندارم که مرگ بسوی من آید، یا من بسوی مرگ بروم. وی در سال ۶۵ هجری در زمان خلافت ابن زبیر از دنیا رفت.
کرم ابریشم زندگی عجیبی دارد و اگر کسی با نگاه عبرت آموز به مراحل زندگی او دقت کند یک دوره درس معاد را در این حیوان مشاهد می کند. این کرم چند روزی در پیله میرود و بعد بصورت پروانه خارج میگردد ما میگوئیم مرده و زنده شده است اما اینطور نیست. این حیوان از وقتی که داخل در پیله رفته و خفته است نه غذائی میخورد و نه حرکتی دارد و کاملًا در قالب و شکل حیوان مرده است اما در ذات و جوهره خود مشغول سیر و ترقّی و تکامل است، و در هر لحظه سیری دارد و عالمی را پشت سر گذارده و از آن عبور میکند و به عالمی نوین وارد میشود تا بالاخره به شکل پروانهای زیبا با بال و پر عجیب و چشمان درخشان بیرون میآید. انسان هم همینطور است. ارواحی که میمیرند معدوم نمیشوند، همه زندهاند. تا هنگامی که با بدن مادّی بودند سیر و تکامل آنها بواسطه بدن بود؛ و بدن مانع از سیرهای خارقالعاده و أعمال شگفت انگیز میگشت، ولی بعد از مردن دیگر بدنی نیست، حجاب زمان و مکان و مادّه نیست، بنابراین ارواح قویّه با مجرّد اراده خود کارهای عجیب میکنند.
راه بهشت راه مجاهده و سختی کشیدن است اگر کسی در دنیا مشکلات راه خدا را بجان بخرد و در برابر آنها صبر نماید وارد بهشت خواهد شد در طرف مقابل اگر کسی در دنیا به دنبال لذات و شهوات باشد وارد جهنم خواهد شد. چنانچه رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَکَارِهِ وَ الصَّبْرِ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَی الْمَکَارِهِ فِی الدُّنْیَا دَخَلَ الْجَنَّةَ؛ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ، فَمَنْ أَعْطَی نَفْسَهُ لَذَّتَهَا وَ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ.
عالین در اصطلاح قرآن به کسانی گفته میشود که از تمام ملائکه بالاتر بوده و جزء مخلًصین میباشند آنها کسانی هستند که مأمور به سجدهٔ بر آدم نشدند و هنگامی که شیطان بر آدم سجده نکرد خداوند به او فرمود: «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ»، چرا سجده نکردی؟ آیا تکبّر ورزیدی یا از «عالین» بودی؟ ایشان از کسانی هستند که به مقام خلوص ذاتی رسیده و مظهر اسماء و صفات الهی میباشند و از باب مظهریت اسم ممیت و محیی میتوانند موجودات را قبض روح نموده و یا زنده نمایند.
قبض روح در افراد مختلف متفاوت است برخی از افراد توسط ملائکه جزئیه قبض روح شده و برخی توسط خود حضرت عزرائیل قبض روح میشوند اما برخی از افراد به حدی از درجهٔ ایمان میرسند که قبض روح آنان از عهده حضرت ملک الموت خارج است لذا بدست أمیرالمؤمنین که از عالین و مُخلَصین بوده بلکه از أعلی افراد این گروه است قبض روح میشوند و افرادی که به مقام مخلَصین رسیده باشند قبض روحشان بدست ذات پروردگار میباشد.
مُصْحَف فاطمه علیها السلام از کتب معتبره و مسلّمه ای است که به خط أمیرالمؤمنین نوشته شده است، در روایات تأکید شده که این کتاب، قرآن نیست و از حلال و حرام سخن نگفته است بلکه در بخشی از آن حوادث آینده و اسامی کسانی که به سلطنت میرسند نوشته شده و در بخش دیگری از این مصحف وصیت نامه فاطمه زهرا و همچنین برخی از کلمات رسول خدا نوشته شده است. بر اساس آنچه در روایات بیان شده بعد از رحلت رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله، فاطمهٔ زهرا در فراق پدر بسیار محزون بودند و جبرائیل برای آرام نمودن حضرت نزد او آمده و و از پدر و محلّ پدرش به او خبر میداد و او را از آنچه پس از این بر ذُرّیّهاش وارد میشود با خبر میساخت، و علی علیه السّلام آن را مینوشت.
لوح فاطمه لوحی سبز رنگ شبیه زمرّد بوده است که در آن با خط سفید متنی از زبان خداوند خطاب به رسول الله نوشته شده که اسماء جانشینان رسول خدا صلّی الله علیه و آله را بیان فرمودند. خداوند متعال این لوح را به پیغمبر هدیه نمود و پیغمبر نیز آن را به حضرت فاطمهٔ زهرا سلام الله علیها هدیه کرد.
اصل وراثت یکی از سنتهایی الهی است که هرگز تبدیل و تغییر پیدا نخواهد کرد، بر اساس این اصل همان طور که خصوصیات جسمانی و اخلاقی از انسان به نسل او منتقل می شود امور معنوی نیز به نسل انسان منتقل خواهد شد. «ثُمَ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبیر».
«لَا فَتَی إلّا عَلِیّ وَ لَا سَیْفَ إلّا ذُوالْفَقَارِ» ندایی آسمانی است که جبرئیل در وصف أمیرالمؤمنین بیان نمود این ماجرا مربوط به جنگ احد است که بعد از ایثار و فداکاری های عجیب أمیرالمؤمنین و دفاع از رسول خدا صلّی الله علیه و آله این ندای آسمانی شنیده شد: «هیچ شمشیری نیست مگر شمشیر ذو الفقار و هیچ جوانمردی نیست مگر مرتضی علی».
مخلِصین به افرادی گفته میشود که اخلاص داشته و تمام اعمال خود را برای خدا خالص نمایند و مصداق آیه شریفه «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» قرار گیرند این افراد اگر بر اخلاص خود مداومت داشته باشند و عنایت خدا شامل حالشان شود کم کم به خلوص ذاتی رسیده و جزء مخلَصین خواهند شد یعنی علاوه بر اعمال، خود را نیز برای خدا خالص میکنند و مصداق آیهٔ شریفهٔ «إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» میشوند.
علم منایا به معنای خبر داشتن از زمان و مکان مرگ انسانها و علم بلایا خبر داشتن از حوادثی مانند زلزله و طوفان و وبا و طاعون و اموری که موجب امتحان مردم شده و آنها را مصیبت زده میکند. در کنار این علوم علم اعمار و ملاحم و فتن است. امیرالمؤمنین علیه السلام جمیع انحاء و اقسام این علوم را به طور مداوم و مستمر در حدّ اعلای از اطّلاع و احاطه دارا بوده است و برخی از اصحاب خاصّ و حواریّون مخلص و صمیمی امیرالمؤمنین نیز بواسطهٔ حضرت دارای علم منایا و بلایا و أعمار و فتن و ملاحم بودهاند مانند جویریة بن مسهر عبدی، رشید هجری، میثم تمّار و حبیب بن مظاهر أسدی.
مصحف علی علیه السلام أوّلین کتابی بود که در اسلام نوشته شد و یکی از کتابهایی است که در خانهٔ اهل بیت علیهم السلام وجود داشته است، أمیرالمؤمنین علیهالسلام تمام قرآن را با خصوصیّات نزول و تأویل آن در زمان خود رسول الله نوشت؛ و پس از رحلت آن حضرت بر جان خود سوگند یاد نمود که پس از فراغ از تجهیز رسول الله رِدا بر دوش نیفکند تا زمانی که قرآن را جمع نماید بنابراین آن را بر ترتیب اسباب نزول جمع نمود، و به عامّ و خاصّ، و مُطْلَق و مُقَیّد، و مُحْکَم و مُتَشَابِه، و ناسخ و منسوخ، و واجبات و رخصتها، و سُنَن و آداب آن اشاره کرد، و بر اسباب نزول آن تنبیه و دلالت فرمود. و نام آن در تواریخ و احادیث و تفاسیر عبارت است از: مُصْحَف علی، صَحیفة عَلی، الْجَامِعَة، کِتَاب عَلی، صحیفة عَتِیقَه.
کتاب جفر کتابی است که به خط مبارک حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام و به املاء رسول اکرم صلی الله علیه و آله نوشته شده است، این کتاب یکی از کتابهایی است که در خانهٔ اهل بیت وجود داشته و این کتاب غیر از کتاب جامعه است زیرا در روایات کتاب جَفْر را در مقابل کتاب جامعه قرار دادهاند. در این کتاب علم اطّلاع بر حوادث ایّام و مَغیبات وجود داشته است.
«کتاب جامِعَه» کتابی است که با إملاء رسول الله و خطّ علی نوشته شده و یکی از کتابهایی است که در خانهٔ اهل بیت علیهم السلام وجود داشته است طول این کتاب هفتاد ذراع بوده و در آن تمام آنچه مردم بدان محتاجند از حلال و حرام و غیره وجود دارد تا به جائی که در تفصیل خصوصیّات به أرْشُ الْخَدْش میرسد یعنی بیان مقدار دیهای که باید انسان در أثر خدشه وارد ساختن بر روی پوست بدن کسی بپردازد. این جامعه را حضرت باقر و حضرت صادق علیهما سلام بدین گونه توصیف کردهاند. و ثقات از اصحاب آن دو بزرگوار مانند أبو بصیر، آن را نزد ایشان مشاهده نمودهاند. گفتهاند: این کتاب را جَامِعَه و صَحِیفَه، و کتاب علیّ و صَحِیفه عتیقه نامیدهاند.
علم جفر علمی است که بوسیلۀ آن میتوان امور غیبیه را کشف نمود و از اوضاع و حوادث خبر داد، علم جفر واقعی نزد أمیرالمؤمنین و پس از ایشان نزد أئمه علیهم السلام بوده و آنها این علم را به برخی از خواص که دارای مقام طهارت باطنی بودند تعلیم داده و از تعلیم به نا اهلان به شدّت منع میکردند. این علم امروزه نیز یافت میشود ولی معمولا به صورت ناقص بوده و نمیتوان از آن مغیبات را به صورت قطعی کشف نمود.
عصمت به معنای مصون بودن از خطا است، بر اساس آن چه در آیات قرآن وجود دارد میتوان عصمت پیامبران را در سه حوزه اثبات نمود؛ اول در حوزه تلقّى وحى، دوم در حوزۀ تبليغ و رساندن وحى، سوم در حوزۀ معصيت و گناه. همچنین می توان از ملاک موجود در این آیات عصمت امام را نیز به اثبات رساند.
نهرهای بهشتی چهار نهر است؛ نهر شیر که این نهر برای کسانی است که در ابتدای راه خدا قرار داشته و نیاز به تغذیه و رشد دارند، نهر عسل که برای کسانی است که در وسط راه خدا قرار داشته و سرگرم مشاهدۀ صفات الهی هستند، نهر خمر که این نهر برای افرادی است که بواسطۀ تجلیات جمال الهی محو در جمال خدا شده و سر مست از عشق خدا هستند، نهر آب که این نهر اختصاص به افرادی دارد که به مقام قلب رسیده و از علوم و معارف زلال و دستنخورده بهره میبرند.
قسیم النار و الجنه به معنای تقسیم کنندۀ بهشت و دوزخ یکی از صفات امیرالمؤمنین است که در روایات متعدد از شیعه و سنی بیان شده است این روایات را میتوان به سه نحوۀ تفسیر نمود که این تفسیرها با هم منافاتی نداشته بلکه بر یکدیگر مترتب هستند.
منصب امامت بالاتر از منصب نبوت است زیرا حضرت ابراهیم پس از نبوت و پیروز شدن در آزمایشات الهی در آخر عمر توانست منصب امامت را بدست آورد و خداوند به او فرمود: إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً.
حدیث عشیره: «إنّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا». در حدیث عشیره آمده حضرت عشیرۀ خود را دعوت کردند و رسالت خود را برای آنها اعلام کردند سپس فرمودند: كدام يك از شما در امر رسالت مرا یاری میکند تا آنكه برادر و وصى من و جانشين من در ميان شما باشد؟ على علیه السلام که از همه کوچکتر بود گفت: اى پيغمبر خدا، من يار و معين تو خواهم بود! حضرت دست خود را بر گردن علی انداخته فرموند: «إنّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا»؛ اين برادر من و وصّى من و جانشين من در ميان شماست، پس كلام او را بشنويد و امر او را فرمانبريد.
عزّت در زبان عربی به معنای نفوذ ناپذیری و غلبه کردن است. هرگاه شخصیت فرد، نفوذ ناپذیر باشد از او به نام عزیز و با عزّت تعبیر میشود و در اصطلاع علم اخلاق به برخورد محکم در برابر مطالبات غیر الهی «عزت» گفته میشود.
تواضع یک صفت نفسانی است که دارای مراحل مختلف بوده و مجموعه ای از رفتارها را در پی دارد مرحلۀ اول تواضع این است که انسان خود را از دیگران برتر نبیند محلۀ دوم این است که انسان خود را پایینتر از دیگران ببیند و مرحلۀ سوم این است که انسان اصلا خود را نبیند. در این مقاله چیستی، چرایی و چگونگی تواضع به تفصیل بررسی شده است.
فاطمه بنت اسد مادر امام علی علیه السلام است (رحلت سال چهارم هجری در مدینه مدفون در بقيع)، او اولین زنی است که بعد از حضرت خدیجه ایمان آورد و اولین زنی است که به مدینه هجرت نمود در این مقاله بخشی از فضائل آن حضرت بیان شده است.
ابوطالب پدر امیرالمؤمنین است او با تمام وجود از پیامبر در مقابل قریش دفاع نمود، پیامبر او را بسیار دوست داشته و به او پدر خطاب میکردند، او از مؤمنین واقعی بود اما برای حفظ و حراست از رسول خدا مجبور بود ایمان خود را از قریش مخفی نماید.
آرامش کامل فقط وقتی بدست میآید که انسان ذات خود را برای خدا خالص کند و به لقاء خداوند دست یابد. در اصطلاح قرآن به این افراد که به خلوص ذاتی دست یافته اند «مخلَصین» گفته میشود.
سلسله جلسات پاسخ به شبهات اعتقادی و انتقادات مخالفین عرفان و حکمت.
برشی از پرسش و پاسخ استاد آراء سیاسی مرحوم علامه طهرانی - ولایت فقیه - استاد وکیلی و آقای یزدی.
برشی از پرسش و پاسخ استاد آراء سیاسی مرحوم علامه طهرانی - ولایت فقیه - استاد وکیلی و آقای یزدی.
برشی از پرسش و پاسخ استاد آراء سیاسی مرحوم علامه طهرانی - ولایت فقیه - استاد وکیلی و آقای یزدی.
گفتگو و پرسش و پاسخ پیرامون تبیین آراء سیاسی مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی با محوریت ولایت فقیه، پرسشگر حجة الاسلام والمسلمین یزدی و پاسخگو استاد حاج شیخ محمدحسن وکیلی در سه جلسه.
برشی از پرسش و پاسخ استاد آراء سیاسی مرحوم علامه طهرانی - ولایت فقیه - استاد وکیلی و آقای یزدی.
جذبهٔ ملکوتی و نفس قدسی حضرت سیّدالشهداء علیه السلام، محبّین و موالیان ایشان را خیلی سریع از طریق الحسین علیه السلام به وادی عشق و محبّت وارد نموده و در صورت توجّه و ثبات قدم از بادهٔ وحدت سرمست میکند.
مرحوم علّامهٔ والد تمام محرّم و صفر را عزادار بودند و منزلشان سیاه پوش بود، و در دههٔ محرّم لبخند بر لبشان نمی آمد، و در تمام این دو ماه شیرینی و شکلات در منزلشان راه نمی دادند، و در این مسائل غیرت خاصّی داشتند.
شرح کتاب شریف روح مجرد، یادنامه موحّد عظیم و عارف کبیر، حضرت حاج سیّد هاشم موسوی حدّاد، به قلم حضرت علامه طهرانی قدّس سرُّهما، تدریس توسط توسط حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی. جلسه سی و هشتم.
شرح کتاب شریف روح مجرد، یادنامه موحّد عظیم و عارف کبیر، حضرت حاج سیّد هاشم موسوی حدّاد، به قلم حضرت علامه طهرانی قدّس سرُّهما، تدریس توسط توسط حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی. جلسه سی و هفتم.
شرح کتاب شریف روح مجرد، یادنامه موحّد عظیم و عارف کبیر، حضرت حاج سیّد هاشم موسوی حدّاد، به قلم حضرت علامه طهرانی قدّس سرُّهما، تدریس توسط توسط حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی. جلسه سی و ششم.
شرح کتاب شریف روح مجرد، یادنامه موحّد عظیم و عارف کبیر، حضرت حاج سیّد هاشم موسوی حدّاد، به قلم حضرت علامه طهرانی قدّس سرُّهما، تدریس توسط توسط حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی. جلسه سی و پنجم.
در آن حال فرمود: «مسأله وحدت و توحید در وجود (وحدت وجود) از اصولِ مسلّمه و اوّلیهی ما اهل بیت است».
موت اختیاری یا مرگ اختیاری حالتی است که در مراحل بسیار بالای سیر و سلوک به عارف دست میدهد در این حالت روح کاملا ارتباطش را با بدن قطع میکند به گونهای که هیچ یک از مراتب نفس با بدن ارتباط نداشته و در نتیجه قلب و سایر بخشهای بدن از کار میافتد و بدن سرد میشود. در این حالت - خواه از نظر شرعی و خواه از نظر پزشکی - عارف مرده است. اما آنکه در اسم ممیت و اسم محیی خداوند به فنا رسیده باشد میتواند با اختیار خویش بمیرد و میتواند دوباره با اختیار خویش به این عالم برگردد.
بدیهی است که مکاشفه، خلسه، خلع بدن و موت اختیاری با یکدیگر متفاوت هستند.
ماه رمضان براى ايشان حال و هواى ديگرى داشت و به شاگردان خود نيز جهت استفاده از نفحات رحمانيّه اين ماه توصيههائى خاصّ مىنمودند، به برخى هم دستوراتى مخصوص اين ماه مىدادند.
معمولاً مدعیان روشن فکری دینی این طور وانمود میکنند که مستدل سخن میگویند و از خرافات و کلمات بیاصل و اساس اجتناب میکنند ولی انسان گاهی در یک نوشته یا مصاحبه کوتاه با حجم بسیار زیادی از خرافههای به ظاهر علمی مواجه میشود که گوینده بر آنها تأکید کرده و قسم هم میخورد.
برای فهم عمیق از دنیا باید سراغ خالق آن رفت و توصیف او را شنید.
این زندگانی دنیا که ما با آن طرف هستیم، یک امر ارزشی است یا یک امر غیر ارزشی؟
عالم آخرت الآن موجود است و فهم آن از انسان معمولی پوشیده است که آیات مبارک قرآن در آن پرده بر می دارد.
طبق آیات مبارک قرآن آخرت منزلگاه آرامش،زندگی واقعی، چهره دیگر این دنیا،وسیع تر و برتر از دنیا است که الآن موجود است.
عالم دنیا لایۀ رویین حقائق عالم است. عالم آخرت لایۀ درونی همین حقائق است. دنیا عبارت است از آن مقداری که ما در زمان زنده بودنمان از حقائق عالم می توانیم دریافت کنیم. بعد از این که از عالم دنیا رفتیم، ما از پس پردۀ همین موجودات آگاه می شویم که آن می شود «الدار الآخرة» و حضور در آن عالم میشود «الحیاة الآخرة».
وقتی انسان وارد عالم آخرت می شود می بیند همۀ آن چه که تا به حال مستقل از خدا می دید، وابستۀ به خدا، پرتوِ پروردگار و تجلی خداوندست. در آن جا می فهمد که در تمام عمرش با امور غیر واقعی و اعتباری زندگی کرده و باید از این ها عبور می کرده و به آن واقعیت اصیل می رسیده اما در اعتبارات متوقف شده بود.
دين از طرف پروردگار آمده است تا سلسله اعتباریات (امور غیر واقعی و خیالی) انسان را در حدودى كه براى انسان منفعت دارد و مانع از ترقى و تكامل او نمى گردد محدود و معين كند. بسيارى از آنها را كه به درد او نمى خورد بلكه او را به جهنم مى كشد از دست او بگيرد و يک رشته دستوراتى كه انسان را به عالم هستى و حيات مى رساند به او تعليم كند.از لوازم زندگی الهی قیچی کردن رشتۀ اعتباریاتی است که به امر حقیقت منجر نمی شود.
علامه طباطبایی (ره) معتقدند دنیا طوری است که انسان در معرض اوج خیالبافی نسبت به آن است و اعتبارات آن را باور میکند. و وقتی باورش کرد، به شدت به آن تعلق پیدا می کند. پس علت تعلق به دنیا همین مرتبۀ چهارم اعتبار و خیالبافی است .
بسیار تاسف بار است که یک توپی سه بار از میان دو آهن رد شود و یک بار از میان دو آهن دیگربا این وجود دنیایی مشغول به آن هستند.
اسلام دین حق است. در دین حق تفریح هم باید در راستای انسان سازی باشد. برخی فقها هم تنقیح مناط کردند و کاراته، تکواندو و ورزش های رزمیِ بی خطر را ملحق به کشتی و بعضاً تمام مهارت های مورد نیاز برای فضای نظامی را ملحق به تیراندازی و اسب سواری کردند. ولی بدون تعصب، واقعاً فوتبال به درد کجای عالم میخورد؟! بازی کردن برای مؤمن هیچ توجیهی ندارد، دیدنش که به طریق اولی به هیچ دردی نمی خورد.
بحث معاد از بحث هایی است که ریزه کاریها و فروعات فراوانی دارد و بسیار مورد سوال نوجوانان و جوانان قرار می گیرد و از طرفی چون پیچیدگی خاصی داشته، معمولاً نتوانستهاند پیام حقیقی کتاب و سنت را دریافت کنند و تقریری دقیق و مطابق کتاب و سنت از آن ارائه دهند.
تحقیق درباره آخرت به صرف احتمال ضرورت عقلی پیدا میکند.
اگر بداند که با ترک معاشرت، آنها از معصیت، مرتدع مىشوند لازم است از باب نهى از منکر ترک معاشرت کند و اگر احتمال مىدهد که با معاشرت و نصیحت و موعظه، مىتواند آنان را از معصیت باز دارد، معاشرت نماید.
ایشان شدّت نور ذات و نزدیک بودن آن را علّت باطل بودن اندیشه و تفکّر در ذات میداند و به همین دلیل نور ذات را سیاه دانسته است.