عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

آخرت الآن هست و این طور نیست که قرار باشد بعدا به وجود بیآید.

عالم آخرت الآن موجود است و فهم آن از انسان معمولی پوشیده است که آیات مبارک قرآن در آن پرده بر می دارد.

چند دسته از آیات قرآن این معنا را می رسانند:

فهرست
  • ↓۱- دستۀ اول: آیات خلقت بهشت و جهنم
  • ↓۲- دستۀ دوم: آیات پیش فرستادن اعمال
  • ↓۳- دستۀ سوم: آیات غفلت از آخرت
  • ↓۴- دستۀ چهارم: آخرت باطن دنیاست
  • ↓۵- پانویس

دستۀ اول: آیات خلقت بهشت و جهنم

در آیاتی که درباره خلقت بهشت و جهنم است، همیشه فعل ماضی به کار می رود. «فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ» [۱] «بپرهیزید و بر حذر باشید از آتشی که هیزم هایش مردم و سنگ ها هستند در حالی که برای کافرین مهیا شده است.» «وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ» [۲] «و به سوی بخشش از جانب پروردگارتان و بهشتی که عرضش آسمان ها و زمین است که برای متقین و پرهیزکاران آماده شده است، بشتابید.» در هر دو آیه فعل «أُعِدَّتْ» به کار رفته است که ماضی بوده و واضح است که آماده و مهیا بودن چیزی فرع بر موجود بودنش است.

دستۀ دوم: آیات پیش فرستادن اعمال

در بعضی آیات آمده که کارهای خوب و بد را جلو جلو به آخرت می فرستیم. «ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ» [۳] «این چیزی که می چشید، به واسطۀ آن چیزی است که دستانتان پیشاپیش فرستاد.» «وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» [۴] «آن چه را که پیشاپیش برای خود می فرستید که بیان باشد از خیر، نزد خدا خواهید یافت.» کاملا لحن آیه این است که الآن یک موطنی است که عمل شما می رود آن جا، شما وقتی وارد بر آن موطن شدید و حیات آخرت را یافتید، این عمل را هم آن جا می یابید. پس این عمل موجود است ولی الآن یافته شده نیست، نه این که موجود نباشد.

امام صادق علیه السلام می فرمایند:[۵]

«إِنَّ الْعَمَلَ الصَّالِحَ لَيَذْهَبُ إِلَى الْجَنَّةِ فَيُمَهِّدُ لِصَاحِبِهِ كَمَا يَبْعَثُ الرَّجُلُ غُلَامَهُ فَيُفْرِشُ لَهُ ثُمَّ قَرَأَ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُون‌»

«قطعا عمل صالح پیش از صاحب خود به بهشت می رود و اسباب آسایش را برای صاحبش آماده می کند، چنان كه مردى پيشكار خود را جلوتر فرستد تا خانه را براى او فرش كند (و براى استراحت وى آماده سازد). هر کس عمل صالحی انجام دهد پس به سود خودش آماده می کند.»

دستۀ سوم: آیات غفلت از آخرت

در بعضی آیات آمده است که در آخرت پرده ها کنار می رود که واقعیت را می بینید؛ علت این که نمی بینید، این است که شما غافل و نابینا هستید. «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» [۶] «تو از این امر آخرت در غفلت بودی، پس ما پرده ات را کنار زدیم، پس چشمانت امروز تیزبین است.» «بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ» [۷] «علم آن ها به آخرت نمی رسد، بلکه این ها شک دارند، بلکه نابینا هستند.»

علامه طباطبایی در ذیل سورۀ۵۰: ق، آیۀ۲۲ می فرمایند:[۸][۹]

« و لعمري لو لم يكن في كتاب الله تعالى إلا قوله: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»: ق- ۲۲، لكان فيه كفاية إذ الغفلة لا تكون إلا عن معلوم حاضر، و كشف الغطاء لا يستقيم إلا عن مغطى موجود فلو لم يكن ما يشاهده الإنسان يوم القيامة موجودا حاضرا من قبل لما كان يصح أن يقال للإنسان إن هذه أمور كانت مغفولة لك، مستورة عنك فهي اليوم مكشوف عنها الغطاء، مزالة منها الغفلة.

و لعمري إنك لو سألت نفسك أن تهديك إلى بيان يفي بهذه المعاني حقيقة من غير مجاز لما أجابتك إلا بنفس هذه البيانات و الأوصاف التي نزل بها القرآن الكريم. »

« و به جان خودم اگر در قرآن كريم در اين باره هيچ آيه‌اى نبود به جز آيۀ: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا، فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ، فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» «تو از اين زندگى غافل بودى، ما پرده‌ات را كنار زديم، اينک ديدگانت خيره شده است» كافى بود، چون لغت غفلت در موردى استعمال مي شود كه آدمى از چيزى كه پيش روى او و حاضر نزد او است بى خبر بماند، نه در مورد چيزى كه اصلا وجود ندارد، و بعدها موجود مي شود، پس معلوم مي شود زندگى آخرت در دنيا نيز هست، لكن پرده‌اى ميانۀ ما و آن حائل شده، ديگر اين كه كشف غطاء و پرده بردارى از چيزى مي شود كه موجود و در پس پرده است، اگر آن چه در قيامت آدمى مى بيند، در دنيا نباشد، صحيح نيست در آن روز به انسان ها بگويند: تو از اين زندگى در غفلت بودى، و اين زندگى برايت مستور و در پرده بود، ما پرده‌ات را بر داشتيم، و در نتيجه غفلت مبدل به مشاهده گشت.

و به جان خودم سوگند، اگر شما خوانندۀ عزيز از نفس خود خواهش كنيد كه شما را به بيان و عبارتى راهنمايى كند، كه اين معانى را برساند، بدون اين كه پاى مجازگويى در كار داشته باشد، نفس شما خواهش شما را اجابت نمی كند، مگر به عين همين بيانات، و اوصافى كه قرآن كريم بدان نازل شده. »

همچنین میفرمایند:

« و يتبين بالآية ... و ثانيا: أن ما يشاهده الإنسان يوم القيامة موجود مهيأ له و هو في الدنيا غير أنه في غفلة منه، و خاصة يوم القيامة أنه يوم انكشاف الغطاء و معاينة ما وراءه، و ذلك لأن الغفلة إنما يتصور فيما يكون هناك أمر موجود مغفول عنه، و الغطاء يستلزم أمرا وراءه و هو يغطيه و يستره، و عدم حدة البصر إنما ينفع فيما إذا كان هناك مبصر دقيق لا ينفذ فيه البصر. »

[۱۰]

« از اين آيه دو نكته استفاده می شود:... و دوم اين كه آن چه خدا براى فرداى قيامت انسان تهيه ديده، از همان روزى تهيه ديده كه انسان در دنيا بوده، چيزى كه هست از چشم بصيرت او پنهان بوده است و مخصوصا از همه بيش تر اين حقيقت براى او پنهان بوده كه روز قيامت روز كنار رفتن پرده ها، و مشاهدۀ پشت پرده است.

براى اين كه اولا غفلت وقتى تصور دارد كه در اين میان چيزى باشد و ما از بودنش غافل باشيم. از سوى ديگر تعبير به غطاء (پرده) كرده، و اين تعبير در جايى صحيح است كه پشت پرده چيزى باشد و پرده آن را پوشانده و بين بيننده و آن حائل شده باشد. و از سوى سوم تعبير به حدت و تيزبينى در جايى صحيح است، و چشم تيزبين در جايى به درد مى‌خورد كه بخواهد يک ديدنى بسيار دقيقى را ببيند و الا احتياجى به چشم تيزبين پيدا نمی شود. »

دستۀ چهارم: آخرت باطن دنیاست

آیاتی که این نکته در آن ها آمده است که آخرت در حقیقت همان باطن و ملکوت دنیاست و چیزی جدا از دنیا نیست. یکی از چیزهایی که قرآن خیلی به آن تاکید دارد و دائما به زبان حصر صحبت می کند (با ساختار «نفی و الا» یا «إنَّمَا» یا ...) این است که در آخرت هیچ پاداشی به شما نمی دهیم به جز خود عمل شما.

در این مقام ما دو مطلب داریم: اولا در آن جا که پاداشمی خواهند بدهند، فقط پاداش عمل خودت را می دهند، نه پاداش اضافه ییا کمتر، ثانیاً پاداشی که می‌دهند خود عمل شماست. آیات ناظر به این مطل دوم است. درزبان عربی می گویند «جَزَیْتُهُ الشَّیْءَ عَنْهُ» یک جزایی است که همان پاداشی است که می دهند (الشیء)، یک مجزیّ عنهی است که به خاطرش پاداش می دهند.

قرآن کریم نمی فرماید «وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلَّا عَنْ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» «به شما پاداش داده نمی شود مگر در برابر عملتان» بلکه عبارات قرآن این گونه است: «إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» {سورۀ۵۲: الطور، آیۀ۱۶؛ سورۀ۶۶: التحریم، آیۀ۷} «فقط آن چه را که انجام می دادید جزا می بینید.» «وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» {سورۀ۳۷: الصافات، آیۀ۳۹} «جزا نمی یابید مگر آن چه انجام می دادید.»

در ترجمۀ این آیات باید دقت شود. در ماده جزاء، مفعول دوم آن چیزی است که پاداش می دهند. مثلا وقتی می گویند جزاک اللـه خیرا، خیر آن چیزی است که به عنوان جزاء می دهند. در این آیه نیز تُجْزَوْنَ مجهول می باشد و مفعول دومش در جای نائب فاعل (مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) نشسته است. پس در آخرت به عنوان پاداش همان عمل خود انسان است و هیچ اثر جدیدی ورای اعمال نیست و فقط باطنشان است.

علاوه بر این دو آیه، آیات این چنینی در قرآن بسیار است؛ از جمله:

«لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی»[۱۱] «برای انسان جز آن که تلاش کرده است نیست.»

«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» [۱۲] «هر کس به اندازۀ ذره ای کار خیر انجام داده باشد، آن کار خیر را می بیند. و هر کس به مقدار ذره ای کار شر انجام داده باشد، همان کار شر را می بیند.»

«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَ مَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» [۱۳] «روزی که هر کسی آن چه از خیر و آن چه از شر انجام داده است را حاضر شده می بیند.»

پس از این عبارات باید بفهمیم اولا اعمال ما محفوظ است؛ یعنی یک جایی موجودست؛ گرچه از دید ما که در عالم تدریج به سر می بریم معدوم شده است. ثانیا عالم آخرت همان موطنی است که اعمال در آن جا مانده است. در بحث های آینده می گوییم که پاداش آخرت از جهتی ما کنتم تعملون است؛ یعنی دقیقا همان چیزی که انجام داده ایم؛ و از جهتی بما کنتم تعملون است؛ یعنی بینشان رابطۀ سبب و مسبب برقرار است؛ ولی قرآن کریم روی این تاکید دارد که خود عمل است.

«يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ» [۱۴]

امثال این تعابیر در قرآن فراوان است. ما از مجموع این ها پی می بریم که عالم آخرت، حقیقتی هست که الآن موجودست ولی از دیدرس ما خارج بوده و ما به آن دسترسی و تسلط نداریم.

اگر به روایات رجوع کنیم که قرائن و شواهد بیش تر است ولی هدف در این جا اختصار است و نمی شود به روایات به صورت مفصل پرداخت. فقط برای نمونه در روایات معراج و روایات دیگری که سیر أئمه علیهم السلام را در عوالم دیگر بیان می‌کند که جنت چه طور بود، و نار چگونه بود، و مومنین این جا عمل را انجام می دادند و در آن جا ثوابش تبدیل به آجر می‌شد و منزلی ساخته می شد و ... بیان می فرماید، این حقیقت آمده است.

پانویس

۱. {سورۀ۲: البقرة، آیۀ۲۴}

۲. {سورۀ۳: آل عمران، آیۀ۱۳۳}

۳. {سورۀ۳: آل عمران، آیۀ۱۸۲؛ سورۀ۸: الأنفال، آیۀ۵۱}

۴. {سورۀ۷۳: المزمل، آیۀ۲۰}

۵. {الأمالی (للمفید)، ص۱۹۵}

۶. {سورۀ۵۰: ق، آیۀ۲۲}

۷. {سورۀ۲۷: النمل، آیۀ۶۶}

۸. {المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۹۲}

۹. {ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۱، ص۱۴۳}

۱۰. {المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۳۵۰}{ترجمۀ تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۵۲۴}

۱۱. {سورۀ۵۳: النجم، آیۀ۳۹}

۱۲. {سورۀ۷۹: الزلزلة، آیات ۷ و ۸}

۱۳. {سورۀ۳: ءال عمران، آیۀ۳۰}

۱۴. {سورۀ۳۰: لروم، آیۀ۷}