برای فهم عمیق از دنیا باید سراغ خالق آن رفت و توصیف او را شنید.
تعابیری که در قرآن در مورد دنیا آمده است به چهار دستۀ کلی تقسیم می شود که برای هر کدام آیه یا آیاتی را به عنوان شاهد و نمونه می آوریم:
«تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» [۱] «تا امر گذرای زندگی دنیا را که به زودی تمام می شود به دست آورید.» دنیا گذراست؛ کوتاه مدت است. لذا جایی برای دل بستگی ندارد. در آیۀ قرآن برای حیات دنیا واژۀ «عَرَض» به کار رفته است. عرض یعنی امر گذرایی که به زودی تمام می شود.
قرآن کریم در تشبیهی زیبا می فرماید: «إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» [۲]
«فقط قضیۀ زندگانی دنیا مانند آبی که از آسمان فرو ریختیم است گیاه زمین از آن چه مردم و دام ها می خورند در آمیخت تا آن جا که زمین گل و شکوفه هایش را برآورد و آراسته گشت و اهل آن (زمین) پنداشتند که بر آن قدرت دارند؛ شبی یا روزی فرمان ما آمد و آن را چنان درو کردیم که گویی دیروز وجود نداشته است؛ این گونه نشانه ها را برای مردمی که اندیشه می کنند به روشنی بیان می کنیم.»
«وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» [۳] «زندگانی دنیا جز کالایی فریبنده چیزی نیست.» دنیا عامل فریب است و انسان را گول می زند. از چه جهت فریب می دهد؟ سه وجه برایش بیان شده است:
اولا دنیا خیلی کوتاه مدت است و ما فریب می خوریم و فکر می کنیم خیلی بلند مدت است. یعنی انسان چشم به هم بزند، زندگانی دنیا تمام شده و می میرد و ما طوری برخورد می کنیم که گویا قرار است مدتی طولانی زنده باشیم و کلا از مرگ غافل می شویم.
ثانیا امری است بسیار کم ارزش بوده و نسبت به عالم آخرت قدر و قیمتی ندارد. ولی آن قدر جذاب است که انسان را از عالم آخرت غافل می کند و انسان به آخرت توجه نمی کند. مثل همین که در دنیا می دانیم نماز اول وقت بسیار ارزش مند است ولی گاهی یک بازی یا یک غذا آن قدر لذیذ و جذاب جلوه می کند که به آن مشغول می شویم و از نماز اول وقت باز می مانیم. اصولا چیزهایی که لذت بخش هستند تمرکز آدم را به طرف خودشان جلب می کنند و انسان را از توجه به چیزهای مهم تر بازمی دارند. دنیا هم این قدر رنگارنگ و لذت بخش است که انسان را از آخرت غافل می کند.
ثالثا که از همه مهم تر است این که این امر کوتاه مدت و بی ارزش ما را از خود خدا غافل می کند. یعنی از لذت های اخروی که غافل می شویم هیچ، از خود خدا هم غافل می شویم و نگاهی شرک آلود پیدا می کنیم. یعنی یک موقع انسان می فهمد که این دنیا مخلوق خداست، فقر است، ربط است و استقلال ندارد، ولی بالاخره انسان بهش دل بستگی پیدا می کند. ولی دنیا طوری است که خودش را جدای از خدا به ما نشان می دهد. یعنی ما وقتی به پدیده های اطرافمان نگاه می کنیم، حالمان این طوری نیست که در همه خدا را ببینیم و با همه خداوند متعال را مشاهده کنیم. این حال غفلت، که انسان مخلوقات را مستقل از خدا احساس می کند، یکی از اسبابی است که دنیا را دار غرور یا متاع غرور نامیدند.
«وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ» [۴] «و این زندگانی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و همانا حیات واقعی عالم آخرت است؛ ای کاش می دانستند.»
لهو یعنی سرگرمی؛ سرگرمی یعنی چیزی که انسان خودش را به آن مشغول می کند و از هدف اصلی باز می ماند. لعب یعنی بازی. یعنی کاری که بی غرض و کاملا بیهوده است. دنیا هم لهو است؛ چون انسان را از هدف باز می دارد. هم لعب است؛ چون خودش بی فائده است. ما هر کاری که در دنیا می کنیم، اگر نظر به آخرت نداشته باشیم مثل بازی کودکانه است. کودکان وقتی با لگو ساختمان می سازند، بر این کارشان هیچ غرضی بار نمی شود. از خود این کار لذت می برند. وقتی ساخته شد، این عمل در همین جا قطع و تمام می شود و از خود این فعل و عمل لذت می برند. دنیا هم همین طور است. هر چی هست همین جاست و اثر و دنباله ای بر آن بار نمی شود.
«وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ» [۵] «و زندگانی دنیا نسبت به آخرت چیزی جز وسیله نیست.» این آیه به شکل های متفاوتی تفسیر شده و یکی از تفاسیر این است که: زندگی دنیا نسبت به آخرت یک ابزار و وسیله برای بهره برداری کردن است.