کتاب تذکرة المتقین يعنی آنچه موجب يادآوری پرهيزکاران است. الحق اين نام شايسته کتاب مورد بحث ماست.
«کتاب جامِعَه» کتابی است که با إملاء رسول الله و خطّ علی نوشته شده و یکی از کتابهایی است که در خانهٔ اهل بیت علیهم السلام وجود داشته است طول این کتاب هفتاد ذراع بوده و در آن تمام آنچه مردم بدان محتاجند از حلال و حرام و غیره وجود دارد تا به جائی که در تفصیل خصوصیّات به أرْشُ الْخَدْش میرسد یعنی بیان مقدار دیهای که باید انسان در أثر خدشه وارد ساختن بر روی پوست بدن کسی بپردازد. این جامعه را حضرت باقر و حضرت صادق علیهما سلام بدین گونه توصیف کردهاند. و ثقات از اصحاب آن دو بزرگوار مانند أبو بصیر، آن را نزد ایشان مشاهده نمودهاند. گفتهاند: این کتاب را جَامِعَه و صَحِیفَه، و کتاب علیّ و صَحِیفه عتیقه نامیدهاند.
کتاب جفر کتابی است که به خط مبارک حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام و به املاء رسول اکرم صلی الله علیه و آله نوشته شده است، این کتاب یکی از کتابهایی است که در خانهٔ اهل بیت وجود داشته و این کتاب غیر از کتاب جامعه است زیرا در روایات کتاب جَفْر را در مقابل کتاب جامعه قرار دادهاند. در این کتاب علم اطّلاع بر حوادث ایّام و مَغیبات وجود داشته است.
کتاب سیر و سلوک آیةالله علی رضائی تهرانی یا سیر و سلوک، طرحی نو در عرفان عملی شیعی . مهمترین ویژگی این کتاب ترسیم چهرۀ عرفان بر اساس حقیقت پویا و سفرگونۀ آن است و از سایر ویژگیهای آن میتوان به جامعیت، استحکام آن اشاره کرد.
کتمان سرّ از شرایط بسیار مهم سلوک است و بزرگان طریق در این شرط اهتمام بسیار نمود و به شاگردان خود سفارشهای مهم نموده و توصیه را به حد مبالغه رسانیدهاند، خواه در عمل و اوراد و اذکار باشد و خواه در واردات و مکاشفات و حالات.
کرم ابریشم زندگی عجیبی دارد و اگر کسی با نگاه عبرت آموز به مراحل زندگی او دقت کند یک دوره درس معاد را در این حیوان مشاهد می کند. این کرم چند روزی در پیله میرود و بعد بصورت پروانه خارج میگردد ما میگوئیم مرده و زنده شده است اما اینطور نیست. این حیوان از وقتی که داخل در پیله رفته و خفته است نه غذائی میخورد و نه حرکتی دارد و کاملًا در قالب و شکل حیوان مرده است اما در ذات و جوهره خود مشغول سیر و ترقّی و تکامل است، و در هر لحظه سیری دارد و عالمی را پشت سر گذارده و از آن عبور میکند و به عالمی نوین وارد میشود تا بالاخره به شکل پروانهای زیبا با بال و پر عجیب و چشمان درخشان بیرون میآید. انسان هم همینطور است. ارواحی که میمیرند معدوم نمیشوند، همه زندهاند. تا هنگامی که با بدن مادّی بودند سیر و تکامل آنها بواسطه بدن بود؛ و بدن مانع از سیرهای خارقالعاده و أعمال شگفت انگیز میگشت، ولی بعد از مردن دیگر بدنی نیست، حجاب زمان و مکان و مادّه نیست، بنابراین ارواح قویّه با مجرّد اراده خود کارهای عجیب میکنند.
کشف و شهود در اصطلاح عبارت است از هرگونه ادراک بی واسطه که متعارف نباشد و انسانهای عادی به آن دسترسی نداشته باشد، یعنی در مرئا و مسنع ادراک عمومی انسان ها قرار ندارد. واژه کشف در لغت به معنای کنار رفتن پرده میباشد.
کلمه خبیثه یک اصطلاح قرآنی دربارهٔ کافرین است و خداوند متعال در قرآن کریم کلمهٔ خبیثه را به یک درخت خبیثی تشبیه می کند که ریشه و اساس آن هیچ ثبات و قراری ندارد زیرا این افراد ریسمان ارتباط خود را با خدای خود پاره کردهاند، بنابراین به محلّ اتّکاء و اعتمادی التجاء ندارند این افراد گرچه در دنیا و امور اجتماعیّه دارای شخصیّت و اعتبار و جاه و شوکت و نفوذ کلمه و قدرت باشند، ولی در عالم واقع و در میزان سنجش واقعیّات، بی مغز و تهی و بی ارزش و سبک و بدون أصالتند و بر این اساس با هر بادی که از هر طرف بوزد بدان سمت حرکت میکنند.
کلمه طیبه یک اصطلاح قرآنی دربارهٔ مؤمنینی که به مقام خلوص ذاتی رسیده اند میباشد و خداوند متعال در قرآن کریم کلمهٔ طیبه را به یک درخت پاک و طیّبی تشبیه می کند که اصل و ریشهٔ آن ثابت و استوار است (زیرا این مؤمنین به مقام لقاء خدا رسیده و اصل و ریشهٔ ایشان بر آن جا استوار است) و شاخه های او ملک و ملکوت را دربر گرفته و دائما میوه می دهد یعنی از عالم قدس بر این عالم افاضه میکند و واسطه در خیر و رحمت و برکت میگردد و با میوههای معطّر و شیرینش تمام ذوات عالم امکان را سیراب و شاداب مینماید. در مقابل آن کلمهٔ خبیثه است که به یک درخت خبیثی تشبیه شده که ریشه و اساس آن هیچ ثبات و قراری ندارد و در مورد کافران است.
کمالات حقتعالی به دو دسته کمال ذاتی و کمال اسمايی تقسيم ميشود. کمال ذاتی عبارت است از شئون ذاتيه در مقام ذات و تعین اول و کمال اسمايی عبارت است از اسمای حقيقی عرفانی که در تعين اول و تعينات پس از آن شکل ميگيرد.
شعور به کمال ذاتی در تعين اول متضمن شعور به کمال اسمايی است که در پی خود رقيقه عشقيه و حرکت حبي به سوی ظهور کمال اسمايی را دارد و اين همه در نهايت منجر به تحقق تعین ثانی و ديگر تعینات خلقی میگردد.
کیاست نوعی زیركی و تشخیص مواقع و مواضع است و با شیطنت و نیرنگ کاملاً متفاوت است. سالک از هرگونه مكر و سیاست شیطانی به دور است، ولی از کیاست رحمانی برخوردار است. در سالك بر اثر سلوک نوری ایجاد میشود که بسیاری از امور پنهانی را میبیند. در روایت میخوانیم از تیزبینی مؤمن بهراسید که او با نور خدا میبیند.