کتاب تاریخ و نقد مکتب تفکیک با ارائه گزارشی صادقانه از تاریخ پیدایش این جریان، به شرح مهم ترین عقائد تفکیک در حوزه روش شناسی و جهان بینی و اعتراضات آن بر فلسفه اسلامی پرداخته و نقاط ضعف آن را به نقد کشیده است.
پس از تبیین تعینهای حقی و خلقی، لازم است برخی از اصطلاحات شایع عرفانی که در مقام جمعبندی از دیدگاه عرفا پیرامون چینش نظام هستی و برخی مباحث تکمیلی همچون معاد از دیدگاه عرفا، مؤثر است، مورد بحث و تأمل قرار گیرند. که واژه تجدد امثال از این دست است که تحلیلی عرفانی از مسئلة خلقت میباشد.
تجلی و ظهور در عرفان -كه در برابر علیت فلسفی مطرح شده است- به معنای اظهار ما فی الباطن است؛ يعنی بروز یافتن و نمایان شدن حقايق مندمج و مندک در ذات باریتعالی.
تَردامن در اصطلاح عرفا به کسی گویند که از توحید قطرهای چشیده اما در توحید کامل نیست.
ترسا مرد روحانيای است که صفات رذيله نفس او به صفات حميده مبدل شده است (سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)).
ترسا عبارت از حضرت عيسى على نبينا و آله و عليه السلام و امت او كه صفت ترسایی بر ایشان قالب بود (رساله مشواق).
ترسائی به معنای خلاصي از بند تقليد و رسوم اعتباري است. و چون اين حالت بر حضرت عيسی علیه السلام و پيروان ترسايش غالب بود ترسایی نام گرفت. (سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی))
ترسابچه (اصطلاح عرفانی) عبارتست از: ۱- مرشد کامل که تربیت یافته نظیر خود است، ۲- جاذبه ربّانی، ۳- دارویی که از عالم ارواح به قلوب و نفوس میرسد و آنها را بر اثر غلبه، از تفرقه نفوس میرهاند.
ترک عادات و رسوم و تعارفات و دور انداختن امور اعتباریّه که سالک را از طیّ طریق منع میکند. و منظور آنست که سالک به طور اعتدال در بین مردم زندگی نماید.
اهل عرفان به خاطر قول به وحدت شخصیه وجود کثرت در وجود را نمیپذیرند و قایل به کثرت در ظهور شده و کثرت آن را کثرت تشکیکی میدانند و از آن با اصطلاح «تشكيك خاصالخاصي» یاد میکنند.
نخستین مرتبه از ظهور و تجلی ذات غیرمتناهی خداوند، ظهور علمی او در حیطه علم الهی با نام «تعین اول» است. اگر بخواهیم با بیانی ساده، حقیقت تعین اول را تبیین نماییم، باید بگوییم: در پی مرتبه ذات حق، علم حضوری خداوند به خودش که قد و قامت یکپارچه و بینهایت خود را مینگرد، این خودآگاهی، اولین تعین پس از مرتبه ذات است که سرسلسلة تعینات پسین خواهد بود.
تعین ثانی، تجلی ثانی یا تعین دوم همچون تعین اول، تجلی و تعین علمی خداوند است، با این تفاوت که در تعین نخست، خدای سبحان به ذات خود به صورت اطلاقی و یکپارچه علم دارد و با اینکه همه حقایق و کمالات را در خود دارد، اما هیچیک متعلق اختصاصی علم خداوند نبوده و از سایر اشیا هیچگونه امتیازی ندارد، ولی در تعین ثانی، خداوند بزرگ در نگاه دومی که به ذات بینهایت خود دارد، همه تفصیلها و کمالهای موجود در خود را به تماشا مینشیند. بنابراین در تبیین حقیقت تعین دوم باید گفت:
علم حضرت حق به ذات خود به صورتی که به همه حقایق مندمج در خود به طور مفصّل، آگاهی یابد، دومین مرتبه از جلوه خداوندی و تعین ثانی است.
مجموعه تعيناتی که بر بستر نفس رحمانی شکل ميگيرند، به دو دسته حقی و خلقی تقسيم ميشوند. در این نوشتار به بررسی تعینات حقی میپردازیم.
تعینهای خلقی در مقابل تعينهای حقی يعنی تعين اول و تعين دوم میباشد که مجموعه فيض مقدس با وساطت اعيان ثابته و اقتضاهای ذاتی آنها امر خلقت را در تعينهای خلقی سامان ميدهند. تعينات خلقی اگرچه از يك منظر بینهايتاند اما مراتب كلی آنها را در قالب سه عالم يعنی «عالم عقل»، «عالم مثال» و «عالم ماده» دستهبندی كردهاند.
شباهت اخلاق و عرفان به عنوان دو شیوه تربیتی موجب گشته که يكي انگاشته شوند و افراد بسیاری در برخورد با هر شخصيت اخلاقي او را سالک و عارف بپندارند و يا هر کتاب مشتمل بر مواعظ و معنويات را کتابي عرفاني بشمارند؛ برای پرهیز از این اشتباه، بررسی تفاوتهای موجود بین اخلاق و عرفان ضروری مینماید، که مؤلف در این نوشتار به بیان پنج تفاوت میان این دو شیوه تربیتی میپردازد.
«وقتى علم در یک قلب غیر مهذب وارد بشود، انسان را به عقب مىبرد. هر چه انباشتهتر باشد، مصایبش زیادتر است. وقتى یک زمین شورهزار و سنگلاخ باشد، هر چه تخم در آن بکارند نتیجه نمىدهد. یک زمین شورهزار، قلب محجوب، غیرمهذّب، قلبى که از اسم خدا هم مىترسد! بعضیها از مسائل فلسفى ـ با اینکه فلسفه یک علم رسمى است ـ چنان رم مىکنند که خیال مىکنند یک مارى است»
تقوا یعنی خداترسی، از حق پروا داشتن، خودنگهداری، زره و سپر جان، مراقبه و کشیک نفس کشیدن، واکسینه شدن روح، خدامحوری و هواگریزی.
بسياری از اشتباهات در فهم وحدت شخصيه خداوند، همچون حلول، اتحاد يا همهخدايی و امثال آن، ناتوانی در تمييز ميان حق و خلق و وحدت و کثرت است.
که ما در اين مقاله با بيان انحاي مغايرت و تمايز در صدد تبيين درست نسبت و رابطه بين حق و خلق ميباشيم.
تمهید القواعد با عنوان اصلی التمهید فی شرح رساله قواعد التوحید نوشته صائن الدین بن ترکه اصفهانی است و شرح «قواعد التوحید» نوشته افضل الدین محمد ترکه میباشد.
یكي از براهين اثبات وحدت شخصيه وجود، برهان تواتر است؛ زيرا اگر گزارشهای متفاوتی كه از عرفانهای مختلف در زمانهای متفاوت و مكانهای گوناگون و در فرهنگهای گونهگون متفقاً درباره وحدت شخصيه وجود آمده است، يقين بهصحت و درستی آن را به ارمغان ميآورد.
تواجد: ۱ـ پديدار شدن اثر واردات بر ظاهر سالک که اين وصف مبتديان است. ۲ـ اظهار حالت وجد، بدون وجد دروني، که در حقيقت تشبّه به اهل وجد است. (کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی).)
تواضع یک صفت نفسانی است که دارای مراحل مختلف بوده و مجموعه ای از رفتارها را در پی دارد مرحلۀ اول تواضع این است که انسان خود را از دیگران برتر نبیند محلۀ دوم این است که انسان خود را پایینتر از دیگران ببیند و مرحلۀ سوم این است که انسان اصلا خود را نبیند. در این مقاله چیستی، چرایی و چگونگی تواضع به تفصیل بررسی شده است.
توبه پس از یقظه دومین گام سلوک دانسته شده و دست کشیدن است از هر چه منافی سلوک میباشد و منافیات سلوک فراوانند، غفلت، گناه، عادات و رسوم غلط و غیره همه بل سلوک در تنافیند.
گروهی پنداشتهاند كه پذيرش همزمان چنان وحدتي با قبول واقعيت داشتن كثرات، تناقضي آشكار است؛ زيرا اگر وجود به وحدت اطلاقي موجود است، جايي براي واقعيت داشتن غير نمیماند و همه کثرات هيچ و پوچ خواهند بود، و اگر كثرات واقعاً متحقق و موجودند، وجود به وحدت اطلاقي موجود نيست و وحدت شخصيه معنا نخواهد داشت.
در اين نوشتار با بررسی انحاي تحقق و اقسام حيثيات، از جمله حيثيت تقييديه، چگونگي و كيفيت تحقق كثرات بر اساس طرح عرفاني وحدت شخصيه وجود را دنبال میکنیم.
توحید افعالی در اصطلاح عرفان یعنی سالک به مقامی میرسد که در عالم، یک فاعل بیش نمیبیند كه آن یک نیز خداوند است.
سالک باید به همه پیشگامان راه کمال که شامل انبیا، اوصیا و اولیای الهی هستند احترام بگذارد و به دامانِ همه دست توسل بگشاید.
البته توکل با تلاش و کوشش هیچ منافاتی ندارد. اصولاً سالکِ عاشق، آرام و قرار ندارد و هرچه از دستش برآید کوتاهی نمیکند.