تمهید القواعد با عنوان اصلی التمهید فی شرح رساله قواعد التوحید نوشته صائن الدین بن ترکه اصفهانی است و شرح «قواعد التوحید» نوشته افضل الدین محمد ترکه میباشد.
اين كتاب، نوشته صائن الدين بن تركه اصفهانى است و شرح «قواعد التوحيد» تأليف افضل الدين محمد تركه مىباشد.
در مقدمه كتاب، در مورد عنوان و نام آن چنين آمده است:
« و قد سمى بعد فراغه بكتاب التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد».( ص ۱۱).
بنابراين، عنوان اصلى كتاب،« التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد» است كه بعدها به«* تمهيد القواعد**» شهرت يافت.
عبارت مؤلف، حاكى از اين است كه اين عنوان از ابتداى تأليف در نظرش نبوده و پس از پايان يافتن كتاب و مناسبتى كه بين شرح و متن، پديدار گشته، آن را به اين نام ناميده است؛ هرچند، تعبير« قد سمى بعد فراغه...»، روشن نمىسازد كه مؤلف، خود، اين نام را بر كتاب نهاده يا به پيشنهاد ديگران اين عنوان انتخاب گرديده است.
انتخاب عنوان« التمهيد» براى اين كتاب از آن جهت است كه در اين شرح، اصول و قواعدى فراهم آمده و نكاتى از حكمت و عرفان بيان شده كه فهم آنها زمينهساز فهم دقيق رساله عميق« قواعد التوحيد» است.
اين كتاب، شرحى غير مزجى است به طريق« قال- أقول» بر رساله ارزشمند« قواعد التوحيد» تأليف ابو حامد محمد اصفهانى، مشهور به تُركه، مؤلف« الحكمة المنيعة و الحكمة الرشيدية و الاعتماد الكبير» كه از حكماى بزرگ مشاء در عصر خود بوده و سرانجام به روش عرفان و تصوف روى آورده و آثار ارزشمندى در اين رشته پديد آورده است كه رساله« توحيد القواعد» از آن جمله است.
شارح در معرفى اين رساله مىگويد:
« و أما الرسالة التي صنفها مولاي و جدي، أبو حامد محمد الأصفهاني، المشتهر بتُركه( قدس سره)؛ فإنه مع جعلها مشتملة على البراهين القاطعة و الحجج الساطعة على أصل المسئلة وفق ما ذهب إليه المحققون قد بالغ في دفع تلك الشبهات بلطائف بيانه و بذل الجهد في إماطة تلك الأذيات بمكابس تبيانه بحيث لا يبقى لمن له أدنى دربة في العقليات شائبة خدشة فى ما هو الحق من تلك اليقينيات، لكن لبعد غوره في الحكميات و علو طوره في البرهانيات، قد قصرت فهوم أكثر المستفيدين عن مرامي مقاصده المنيعة...».[۱].
بر طبق اين بيان، رساله« قواعد التوحيد» مهمترين مسئله را در عرفان نظرى كه توحيد وجود است، با ادله و براهين روشن و قطعى به اثبات رسانده و شبهات و ايراداتى را كه پيرامون اين مسئله موجود است دفع نموده و راه را براى فهم درست آن هموار ساخته است.
با اين توضيح، موضوع كتاب« تمهيد القواعد» نيز كه شرح و بسط رساله« قواعد التوحيد» است، روشن گرديد و معلوم شد كه اين كتاب بهعنوان يكى از منابع مهم در عرفان نظرى به شرح و توضيح توحيد وجود و اثبات آن و بيان مبانى عقلى و عرفانى در اين مسئله و دفع شبهات و ايرادات از آن پرداخته است.
تاريخ آغاز و انجام تأليف كتاب« تمهيد القواعد» روشن نيست. مؤلف در مقدمه، در مقام عذرخواهى از وجود لغزشهاى احتمالى در كتاب مىگويد:
« على أنني في فترة شاغلة عن طريق المباحثة و اشتغال صارف عن المطالعة و القيل و القال...»
و اين عبارت، حاكى از اين است كه كتاب در زمانى تأليف شده كه مؤلف به دليل وجود موانعى، از بحث و گفتوگو و مطالعات نظرى به دور بوده است، اما معلوم نيست اين فترت مربوط به زمان بازگشت صائن الدين از عراق بوده كه بعد از مرگ تيمور در سال ۸۰۷ ق، صورت گرفته است يا در دوران مسافرتهاى پانزده ساله او اتفاق افتاده است.
اما با رجوع به تأليفات ديگر او مىتوان زمان احتمالى نوشته شدن اين كتاب را به دست آورد؛ مثلا اين كتاب بايد قبل از سال ۸۰۸ ق، تأليف شده باشد، زيرا در رساله مناظرات خمس( عقل و عشق)، به كتاب« تمهيد» ارجاع داده شده است؛ چنانكه در صفحه ۵۰ مىگويد:
« تحقيق تطبيق بين العالمين، اينجا مجالش تنگ است، در كتاب« تمهيد» بطلبند كه آنجا بتمامه مبين گشته»
و اين رساله، در سال ۸۰۸ ق، پايان يافته است.
آنچه را كه مؤلف، بهعنوان عوامل و انگيزههاى اصلى در تأليف كتاب، معرفى نموده عبارتند از:
شارح پس از اشاره پراكنده به موارد ذكر شده، مىگويد:
« فحاولت حين مذاكراتي مع بعض المشاركين في التحصيل من خلص الإخوان أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان، تعميما لقواعدها المنيفة و تتميما لعوائدها الشريفة، مشيرا إلى معظم أصول أهل الكشف و أمهات قواعدهم، موميا إلى معاقد تلك المباحث و كليات مقاصدهم حافظا للألفاظ المتداولة بينهم و عباراتهم، مراعيا للمناسبات المعتبرة بين مصطلحاتهم و مستعاراتهم حذرا من أن يفهم خلاف المراد، فينقضي إلى الحبط في البحث و الفساد».[۲]
۱. چنانكه قبلا اشاره شد شارح در اين كتاب به روش غير مزجى و به طريق« قال- أقول»، به شرح و بسط مضامين رساله قواعد التوحيد پرداخته است؛
۲. تكيه بر توضيح عبارات متن، از ويژگىهاى مقبوليت هر شرح است كه اين خصوصيت، در« تمهيد القواعد» بهخوبى رعايت شده است؛ شارح، در اشاره به اين خصوصيت مىگويد:
« فحاولت... أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان».[۳]
۳. شارح به تبع متن، در هر مسئله، در صورتى كه شبهات و ايراداتى وجود داشته باشد، در حد امكان به اتقان و استحكام آن شبهات پرداخته و بر آنها اقامه دليل نموده و سپس ضعف آنها را آشكار ساخته و چنان بحث را پيش برده كه راه هر گونه توجيه و انكار، بر اشكال كنندگان بسته شود؛
در ارتباط با اين خصوصيت، شارح، در مورد ماتن مىگويد:
« اعلم أن من عادة المصنف، كما علم من تصفح كلامه في سائر كتبه، أن يقرر أولا عند إثبات المطالب النظرية، كلام الخصم بما استدل به عليه بأوثق بيان و يجتهد في تأسيس قواعده و تشييد معاقده حسب الإمكان، ثم يشرع ثانيا في تبيين موارد شكوكه و مشتبهاته و قطع مواد شبهاته، فأراد أن يسلك في هذه الرسالة مسلكه المعتاد».[۴]
۴. در موارد لزوم به نقل قول از بزرگان حكمت و عرفان پرداخته و با تمسك به اقوال آنان، زمينه را براى فهم مقاصد كتاب و قبول آنها از طرف مخاطبان كه بيشتر، اهل نظر هستند، فراهم نموده است، زيرا كه عادت اهل نظر بر اين است كه استناد به اقوال بزرگان در هر مطلبى، موجب اطمينان و اعتماد آنان گرديده و قبول آن را براى آنها آسان مىسازد؛ شارح در مقدمه كتاب مىگويد:
« و اعلم أن أكثر مباحث هذا الكتاب لبعده عن الطبايع و غرابته عن الأذهان، منطوية على نصوص المشايخ، لما أنها عرضة لأنظار أهل الاستدلال و قلما يوجد فيهم الناقد البصير، فلا بد من التعرض فيها لما يصلح لأن يستند إليه و يعتمد عليه على ما اقتضت عادتهم و جرت عليه استفادتهم و إفادتهم، ليطمئن به قلوبهم بعض الاطمئنان».[۵]
۵. در توضيح مباحث متن تلاش شده است مبانى حكمى و عرفانى آن مورد بررسى قرار گيرد تا از طريق توضيح و تبيين مبانى، فهم مقاصد كتاب آسان گردد؛[۳]
۶. در صورتى كه مقاصد متن به استدلالى جز آنچه ماتن آورده نيازمند باشد، شارح به بيان آن استدلالها پرداخته است و نيز شبهات و ايراداتى را كه ديگران مطرح نمودهاند و يا قابل طرح است، پاسخ مىگويد؛
۷. تلفيق شهود و برهان از شيوههايى است كه شارح در اكثر تأليفات خود به كار گرفته و در اين كتاب نيز اين شيوه بهخوبى نمايان است؛ روشى كه براى قابل فهم شدن حقايق عرفانى، بسيار مؤثر است و ماتن نيز بر اهميت آن تأكيد نموده و مىگويد:
« و أردنا أن نقرر تلك المسئلة على طريق المناظرين و أن نسلك مسلك المناظرة مع الطاعنين و نثبتها بحجج قوية ندفع بها عنها طعن المنكرين و نشد بها رغبة الطالبين».[۷]
با توجه به اينكه كتاب« تمهيد القواعد»، مدتها در حوزههاى اصفهان و تهران و قم از متون آموزشى عرفان نظرى بوده، نسخههايى از آن توسط علاقهمندان به اين رشته استنساخ گشته و دستنوشتهاى متعددى از آن به جاى مانده است. يكى از دستنوشتها، دستنوشتى است كه در حوزه تهران تدريس مىشده و همين نسخه را مرحوم حاج شيخ احمد شيرازى، در سال ۱۳۱۵ ق، به چاپ رسانيده است كه اغلاط و افتادگىهاى فراوانى در آن وجود دارد.
مرحوم ميرزا محمود قمى، از شاگردان برجسته مرحوم آقا محمدرضا قمشهاى، از روى كتابى كه استادش تدريس مىنموده، نسخهاى فراهم آورده كه آن نيز مغلوط است و افتادگىهاى زيادى در آن به چشم مىخورد.( مقدمه تمهيد القواعد استاد سيد جلال الدين آشتيانى). پس از چاپ كتاب، در سال ۱۳۱۵ ق، نسخهاى از هرات به تهران آوردند كه از روى نسخه شارح يا يكى از تلاميذ او استنساخ شده است و بسيارى از نسخههاى ديگر با اين نسخه مقابله و تصحيح شد. از جمله مرحوم ميرزا احمد آشتيانى در هنگامى كه كتاب را نزد استادش مرحوم آقا ميرزا هاشم گيلانى قرائت مىنمود، نسخه خود را با نسخه هرات مقابله نمود و نتيجه آن، پديد آمدن نسخه كاملى از كتاب بود كه از هر حيث قابل اعتماد است.
اين كتاب، در سال ۱۳۹۶ ق، با تصحيح و تعليق و مقدمه استاد سيد جلال الدين آشتيانى و به همت انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران به چاپ حروفى رسيد و در سال ۱۳۶۰ ش، تجديد چاپ گرديد.
نسخهاى از چاپ دوم كتاب در سال ۱۳۶۰ ش با تصحيح و تعليقات و مقدمه استاد سيد جلال الدين آشتيانى است كه داراى خصوصيات زير میباشد:
مصحح محترم، فهرستى تفصيلى از مباحث كتاب را آورده است كه هرچند از جهت نماياندن مباحث جزئى و مشخص كتاب، كمك شايانى به استفاده كنندگان مىكند، اما از نشان دادن پيكره اصلى و مباحث محورى كتاب ناتوان است. اين ضعف در اصل به رساله« قواعد التوحيد» بهعنوان متن و كتاب« تمهيد القواعد» بهعنوان شرح مربوط است كه مباحث را در چارچوب ابواب و فصول منظمى ارائه ندادهاند و از اين جهت كار مراجعه به كتاب و استفاده از آن را مشكل ساختهاند.
ظاهرا مصحح كتاب در ابتدا مصمم بوده است عناوينى را براى مشخص ساختن مطالب و مباحث آن قرار دهد، اما اين عناوين از چهار عنوان تجاوز نمىكند كه سه عنوان آن مربوط به مقدمه است كه عبارتند از:
يك عنوان هم به مباحث اصلى كتاب اضافه شده است؛ يعنى عنوان« في اشتراك الوجود بحسب المعنى و المفهوم» كه در صفحه ۵۵ كتاب آمده است و بعد از اين عنوان، تا آخر كتاب عنوان ديگرى به چشم نمىخورد. با اين حال مباحث عمده كتاب را مىتوان در چهار محور معرفى نمود كه عبارتند از:
مباحث ديگرى كه در كتاب آمده است، يا از مبادى و مقدمات محورهاى چهارگانه است و يا از نتايج و متفرعات آن.[۸]
و از جمله كسانى كه در نقش برهانى كردن مسائل عرفانى سهم بسزا دارند ابوحامد محمد اصفهانى معروف به تركه، و نبيره او على بن محمد بن محمد تركه معروف به ابن تركه و ملقب به صائن الدين است. ابوحامد رساله شريف قواعد التوحيد را در رد توهم شيخ اشراق سهروردى به اعتباريت وجود نوشته است، و به مسائل گرانقدر عرفانى اشاراتى لطيف كرده است. سپس ابن تركه آن را به صورت قال اقول در شصت و پنج بند شرح كرده است و آن را تمهيد القواعد ناميده است.
تمهيد القواعد رساله اى بسيار سنگين و ژرف است و اولين كتاب درسى عرفانى است.
تمهيد القواعد از همان اوايل تصنيف كتاب درسى و مورد توجه اهل فن بوده است. مثلا طاوسى (يعقوب بن محمد بن على طاوسى) در عنوان دوم خاتمه كتاب كنه المراد فى وفق الاعداد كه در فايده مربعات وفقى بحث مى كند رساله تمهيد القواعد را ياد مى كند و مؤلف آن را تقديس مى نمايد به بيانى كه در رساله عرفان و حكمت متعاليه آورده ايم.
در تمهيد القواعد در اثبات وحدت مطلق وجود و وجوب آن، يعنى در اثبات تحقق عين وجود مشترك، و به عبارت ديگر در وحدت شخصيه وجود كه موضوع علم شريف عرفان است بخوبى بحث كرده است، و شبهه هايى را كه بر موضوع علم عرفان ايراد كرده اند جواب داده است.
و همچنين در يكى از مسائل بسيار مهم فن عرفان كه وجود صمدى را اطلاق حقيقى احاطى است، و تميز محيط از محاطه به تعين احاطى است نه به تعين و تميز تقابلى كمال تمهر و تبحر خويش را ارائه داده است.
و در مساله نفس نيز شبهه هايى را كه در سیر و سلوک نفسانى، و وجدان و شهود عرفانى ايراد كرده اند ما تن و شارح جواب مى دهند. در آداب سیر و سلوک راهنماييهايى دارند. و در معنى مراقبت داد سخن را داده اند. در تصفيه و تزكيه و فوايد و نتايج منفرع بر آن به نحو اجمل بحث كرده اند. و رساله را به فايده اى بسيار ارزشمند پايان برده اند كه ملاك تميز حق و باطل در مكاشفات سالك چيست؟
در تمهيد القواعد بيان مى شود كه تصفيه و تخليه در تكامل انسان به منزلت افاده نظر در طريق استدلال است، و نسبت بين فكر و حدس در طريق نظر مانند نسبت بين سلوك و جذبه در مسير عرفان است كه انسان در مسير تكامل از نظر و فكر ترقى مى كند به حدس مى رسد، و از سلوك به جذبه و از تدريج در حركت به طى دفعى زمين و زمان بلكه به مقامى اعلى و ارفع از اين امور.
و نيز در توفيقيت اسماء به مشرب عرفان خوب تحقيق فرموده است. و بخصوص در بيان توحيد بنا بر عرف تحقيق كه عارف بالله بر آن است در كمال اتقان و ايقان بحث كرده است كه موحد به توحيد صمدى را از جمع بين تفرقه و جمع، و تنزيه از تنزيه و تشبيه چاره نيست. و در اين امر عظيم كه غايت قصواى عروج توحيدى انسان است تمسك و تبرك جسته است به بيان كامل و جامع ماثور از كشاف حقايق امام بحق ناطق جعفر بن محمد الصادق عليه السلام كه «: الجمع بلا تفرقة زندقة، و التفرقة بدون الجمع تعطيل، و الجمع بينهما توحيد».
و همچنين بسيارى از مسائل و فوايد علمى را به اختصار بلكه به رمز و ايما و اشاره در بردارد كه دال بر كثرت تضلع و تبحر ما تن و شارح در مباحث عقلى و حقايق عرفانى اند. و بالجمله محسنات اين متن و شرح وزين و رصين و وجيز و عزيز بسيار است، نگارنده آن را تا كنون چهار دوره تدريس كرده است، و آن را تصحيح و تحشيه كرده در دست طبع است.[۹]