اهل عرفان به خاطر قول به وحدت شخصیه وجود کثرت در وجود را نمیپذیرند و قایل به کثرت در ظهور شده و کثرت آن را کثرت تشکیکی میدانند و از آن با اصطلاح «تشكيك خاصالخاصي» یاد میکنند.
نویسنده: استاد حجة الاسلام و المسلمین علی امینی نژاد
منبع: حکمت عرفانی[۱]۲۹۳ و ۲۹۴
فلاسفه مسلمان غالباً براي تحليل و توجيه كثرات عالم، از راه شدت و ضعف و تشكيك وارد شدهاند. فیلسوفان مشائي مقولة تشكيك را در مفهوم وجود جاري ميسازند كه از آن با عنوان «تشكيك عامي» ياد ميشود. در حكمت اشراقي، ماهيت جوهري نور را حقيقتي تشكيكي شمردهاند كه از شديدترين نور يعني نورالأنوار آغاز میشود و تا ضعيفترين نور امتداد دارد. حكمت متعاليه نيز حقيقت وجود را واقعيتي ذومراتب و تشكيكي میداند كه از وجود بينهايت شديد شروع میشود و تا ضعيفترين وجود يعني وجود هيولا و مادة نخستين امتداد مييابد. اين دو نوع تشكيك در فلسفه «تشكيك خاصي» نام دارد. در عرفان نهتنها تشكيك در مفهوم را كارساز نميدانند، تشكيك در ماهيت را نيز نفي و تشكيك در وجود را باطل ميدانند؛ زيرا بر اساس مباني عرفاني فقط يك وجود بحتِ بسيطِ يكپارچه، كه همان وجود حق است، سرتاسر هستي را فراگرفته است، و اصلاً وجوداتي مطرح نيستند تا نسبت به يكديگر شدت و ضعف و تشكيك داشته باشند. از سوی ديگر، در عرفان اسلامي كثرات عالم انكارناپذيرند، لذا این پرسش رخ مینماید كه با توجه به آنكه در عرفان، تشكيكهاي مطرح در فلسفة اسلامي پذیرفته نشدهاند، كثرات و اختلافات بين موجودات عالم چگونه توجيه و تحليل میگردد؟!
پاسخ اين است كه در عرفان اسلامي براي تحليل كثرت تشكيك ويژهاي مطرح میشود که از آن با اصطلاح «تشكيك خاصالخاصي» یاد میکنند. از ديد عارفان مسلمان نميتوان در اصل وجود تشكيك قايل شد؛ زيرا يك وجود بيش نيست، اما آن يك وجود، بنابر بحث مسئلة پيشين، داراي ظهور و تجلي است، و در هويت اين ظهور و تجلي شدت و ضعف و تشكيك راه مییابد؛ بهگونهای كه هر آنچه امثال صدرالمتألهين دربارة مراتب هستي گفتهاند در مراتب ظهور جريان و سريان دارد.
محقق قيصري در مقدمة اول از مقدمات شرح خود بر فصوص الحكم دربارة اصل وجود ميگويد:
ولا يقبل الأشتداد والتضعّف في ذاته... والشدة والضعف يقعان عليه بحسب ظهوره وخفائه في بعض مراتبه؛ [۲]
وجود در ذات خود اشتداد و ضعف نميپذیرد... و شدت و ضعف بر وجود به حسب ظهور و خفای او در بعض مراتبش واقع ميشود.
محقق فناري در مصباح الانس ميگويد:
ما يقال إنّ الحقيقة المطلقة تختلف بكونها في شيء أقوي او أقدم او أولي فكل ذلك عند المحقق راجع الي الظهور بحسب استعدادات قوابلها، فالحقيقة واحدة في الكلّ والتفاوت واقعٌ بين ظهوراتها؛ [۳]
آنچه گفته ميشود كه حقيقت مطلقة وجود در چيزي قويتر يا جلوتر و يا اولاتر است، همة اين گونههای تشكيك، از نگاه عارف محقق، به ظهور برميگردد (نه اصل وجود) كه ظهور به حسب استعدادهاي پذيرندهها مختلف ميشود. بنابراين حقيقت وجود در همه يكي است و تفاوت و تشكيك بين ظهورات آن حقيقت وجود واقع ميشود.
بنابراين سرّ اختلاف موجودات و پديد آمدن كثرات از منظر عرفاني آن است كه هرچند خداوند در همه چيز ظهور ميكند، اين ظهور در همه يكسان نبوده، بسته به ظرفيت قوابل شدت و ضعف مييابد؛ به گونهای كه در يك مظهر به نحو كامل ظهور ميکند و در مظهر ديگر چنان نازل و كمفروغ كه گويا اصلاً ظهوري نکرده است.
۱. تحریری از درسهای عرفان نظری استاد سید یدالله یزدانپناه
۲. قيصري، شرح فصوص الحكم، ص۶.
۳. فناری، مصباح الأنس، چاپ سنگي، ص۵۹.