روز و شب نيمه شعبان زمان بسيار شريفى است كه جهات زيادى باعث اين شرافت و بزرگى شده است. از قبيل:
[الف -] از شبهاى قدر مىباشد و شب تقسيم رزقها و عمرها چنانچه در روايات زيادى وارد شده است. و در بعضى از آنها آمده است: «خداوند اين شب را براى امت قرار داده است، چنانچه شب قدر را براى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرار داده.» - و اين اشكال كه بنابراين، لازم مىآيد كه شب قدر، بيش از يك شب باشد را مىتوان به اين بيان پاسخ گفت كه تقدير، مراتب و مراحل گوناگونى دارد.
[ب -] از اوقات زيارتى امام حسين عليه السّلام مىباشد كه غير از فرشتگان صد هزار پيامبر عليهم السّلام آن حضرت عليه السّلام را زيارت مىكنند. و اين مطلب نشانه عظمت اين شب است.
[ج -] از شبهايى است كه تأكيد به زنده نگهداشتن آن شده و اعمال و عبادات بسيار ارزشمندى در آن وارد شده كه مىتوان گفت: در هيچ شبى - اعم از شب قدر يا غير آن - مانند يا بيشتر از آن نيامده است.
[د -] شب ميلاد امامى است كه گيتى را از عدالت پر كرده، زمين را پاك مىنمايد و در تمام زمينههاى دينى و دنيايى حاكميت دارد.
[۱ -] اولين كارى كه سالك بايد در اين شب انجام بدهد اين است كه از لذت و آسايش دنيا در اين شب چشم پوشى نمايد. و آنگاه براى استفاده بيشتر از آن و تصحيح اعمال خود بايد فرض كند كه شب خدا حافظى او با اين دنيا و تمام اعمال بوده و فرداى آن روز قيامت است. و نيز قبل از فرا رسيدن شب بايد اعمالى را كه در آن مىخواهد انجام بدهد مشخص نمايد و اگر دو عمل در فضيلت يكسان بود سختتر را انتخاب كند.
[۲ -] از اعمال مهم نمازهايى است كه وارد شده است:
[الف -] صد ركعت نماز با هزار«قل هو اللّه احد»كه فضيلت اين نماز بيش از نماز بعدى است.
[ب -] چهار ركعت كه در هر ركعت پنجاه يا صد يا دويست و پنجاه بار«قل هو اللّه احد»خوانده مىشود. و پس از آن این دعا خوانده میشود«اللّهم انّي إليك فقير...»[۱].
[ج -] دو ركعت نمازى كه در اين روايت آمده است:
«شيخ طوسى بنقل از ابى يحيى مىگويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم برترين دعاها كدام است؟ حضرت عليه السّلام فرمودند: بعد از خواندن نماز عشا دو ركعت نماز بخوان، در ركعت اول سوره «حمد» و «جحد» و در ركعت دوم سوره «حمد» و «اخلاص» را بخوان و بعد از اين كه سلام دادى، سى و سه مرتبه «سبحان اللّه» و سى و سه مرتبه «الحمد للّه» و سى و چهار مرتبه «اللّه اكبر» بگو، سپس بگو:«يا من إليه يلجأ العباد...» آنگاه سجده كن و بيست بار «يا رب»، هفت بار «يا اللّه» هفت بار «لا حول و لا قوة الا باللّه» و ده بار«ما شاء اللّه لا قوة الا باللّه»بگو و سپس بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صلوات فرستاده و حاجت خود را از خدا بخواه. بخدا سوگند اگر با اين عمل بعدد قطرات باران از خداوند حاجت بخواهى با كرم و فضل خود تو را به خواستههايت مىرساند.
البته اين حديث با روايات ديگرى نقل شده كه در سجده با هم فرق دارند. براى روشن شدن مطلب به كتاب اقبال مراجعه كنيد.
و اگر شب طولانى بود و كسى توانست هم اين دو ركعت و هم صد ركعت با هزار قل هو اللّه را بجا آورد به خير بزرگى رسيده است، زيرا علاوه بر معتبر بودن روايت، ثواب اين دو نماز باندازهاى است كه انسان از تصور آن عاجز است.
[۳ -] از اعمال مهم عمل به حديثى است كه در كتاب اقبال روايت شده:
«رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: شب نيمه شعبان در خواب بودم كه جبرئيل آمد و گفت: محمد چرا در اين شب خوابيدهاى؟ گفتم: جبرئيل مگر چه شبى است؟ گفت: شب نيمه شعبان است. محمد برخيز. آنگاه مرا بلند كرده و به بقيع برد، سپس گفت: سرت را بلند كن، زيرا اين شبى است كه درهاى آسمان در آن باز مىشود: درهاى رحمت. در «رضوان»، در «مغفرت» در «فضل» در «توبه» در «نعمت» در «جود» و در «احسان». و خداوند به عدد موها و پشمهاى گاو و گوسفند - مردم را از آتش جهنم - آزاد مىكند، زمان مرگ را در آن ثبت كرده و بمدت يك سال روزيها را تقسيم مىكند، و هر چه را كه در تمام سال اتفاق مىافتد فرو مىفرستد. محمّد كسى كه اين شب را با گفتن «اللّه اكبر»، «سبحان اللّه» و«لا اله الا اللّه»و دعا و نماز و قرآن خواندن و انجام اعمال مستحب و استغفار كردن زنده نگهدارد بهشت منزل و استراحتگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آيندهاش بخشيده مىشود. محمّد كسى كه در اين شب صد ركعت نماز بجا آورد و در هر ركعت «فاتحة الكتاب» را يك بار و«قل هو اللّه احد»را ده بار بخواند و بعد از فراغ از نماز، ده بار «آية الكرسى» و ده بار «فاتحة الكتاب» خوانده و صد بار سبحان اللّه بگويد، خداوند صد گناه كبيره كه باعث هلاكت و ورود او در آتش مىباشند را، مىبخشد، و در مقابل هر سوره و تسبيحى كاخى در بهشت به او عنايت مىكند، و توانايى شفاعت صد نفر از بستگانش را به او داده و او را در ثواب شهدا شريك مىكند و آنچه به روزهداران اين ماه و عبادت كنندگان اين شب مىدهد، به او نيز عنايت مىكند، بدون اينكه پاداش آنان را كم كند. پس اين شب را زنده بدار و شب زندهدارى و نزديكى به خدا، با عمل در اين شب، را به امتت دستور بده، زيرا شب شريفى است. در حالى نزدت آمدم كه تمام فرشتهها در آسمان پاهايشان را جفت كردهاند: عدهاى تسبيح مىكنند، عدهاى در ركوع، عدهاى در سجود و گروهى ذكر مىگويند. شبى است كه كسى دعا نمىكند مگر اين كه مستجاب مىشود، كسى چيزى نمىخواهد مگر اين كه به او داده مىشود، كسى درخواست مغفرت و بخشش نمىكند، مگر اين كه بخشيده مىشود. كسى توبه نمىكند مگر اين كه توبهاش پذيرفته مىشود. كسى كه از خير اين شب محروم شود، از خير بزرگى محروم شده است.
رسول خدا در اين شب دعا میكرد و مىگفت:
وَ اجْعَلْ ثارَنا عَلى مَنْ ظَلَمَنا، وَ انْصُرْنا عَلى مَنْ عادانا، وَ لا تَجْعَلْ مُصِيبَتَنا فِي دِينِنا، وَ لا تَجْعَلِ الدُّنْيا أَكْبَرَ هَمِّنا وَ لا مَبْلَغَ عِلْمِنا، وَ لا تُسَلِّطْ عَلَيْنا مَنْ لا يَرْحَمُنا، بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
در روايت ديگرى، راوى حديث مىگويد:
«سى نفر از اصحاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من گفتهاند: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: كسى كه اين نماز را در اين شب بجا آورد، خداوند هفتاد نگاه - رحمت - به او مىكند، و با هر نگاه هفتاد خواسته او را بر آورده مىكند، كه كوچكترين آن بخشيدن گناه است. و اگر بدبخت باشد و سعادت بخواهد، خداوند او را سعادتمند مىكند. و خداوند هر چه را بخواهد، محو كرده و ثبت مىكند و حوادث عالم را به خواسته خود تغيير مىدهد و اصل كتاب (آفرينش) نزد او است[۳]، و اگر پدر و مادرش اهل آتش باشند، و چيزى را شريك خدا ندانسته باشند، از آتش خارج مىشوند. كسى كه اين نماز را بخواند، هر حاجتى را كه بخواهد، خداوند برآورده نموده و چيزهايى را كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده، براى او در بهشت آماده مىكند. سوگند به كسى كه من را بحق به پيامبرى برانگيخت، كسى كه بخاطر خدا اين نماز را بجا آورد، خداوند بهرهاى از پاداش تمام كسانى كه خدا را در اين شب عبادت كردهاند، به او عنايت نموده و به نويسندگان بزرگوار اعمال امر مىكند كه براى او نيكى نوشته و گناهان او را پاك كنند تا جايى كه گناهى نماند، و تا زمانى كه جاى خود را در بهشت نبيند، از دنيا نمىرود، و خداوند فرشتگانى فرستاده تا با او مصافحه نموده و به او سلام كنند، و در روز قيامت با افراد بزرگوار و خوبى خواهد بود، و اگر قبل از پايان سال بميرد، شهيد شده، و مىتواند هفتاد هزار نفر از يكتا پرستان را شفاعت نمايد. بنابراين كسى در برخاستن براى عبادت در اين شب سستى نمىكند مگر آدم بدبخت.»
و نيز مىگويد: «سيد يحيى بن الحسين در كتاب امالى حديثى را به مولاى ما على عليه السّلام نسبت داده كه آن حضرت عليه السّلام فرمودند:
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: كسى كه شب نيمه شعبان صد ركعت نماز با هزارقل هو اللّه احدبجا آورد، روزى كه قلبها مىميرند قلب او نخواهد مرد، و از دنيا نمىرود تا زمانى كه صد فرشته را ببيند كه او را از عذاب خدا پناه مىدهند؛ سى تا از اين فرشتگان بهشت را به او مژده داده، و سى تاى ديگر او را از شيطان حفظ مىكنند، و سى تاى ديگر در شب و روز براى او استغفار مىكنند و ده تاى ديگر با كسى كه با او در افتد، مىجنگند».
در مذمت افرادی که در انجام مستحبات کوتاهی میکنند
اى بيچاره به خودت كه اسير كارهاى بد گذشتهات هستى، رحم كن. و خود را از بارهاى گرانى كه بر پشت دارى و از اعمال زشت گذشتهات بوجود آمده، رها كن. همينها بدبختىهاى بزرگى را برايت در پى دارند. به روزى مىرسى كه مىگويند: «راه فرار كجاست؟ هرگز پناهگاهى نيست. بجز درگاه خدا آرامشگاهى نيست. در اين روز به انسان خبر مىدهند كه در اول و آخر عمر چه كرده است.» [۴] انصاف بده، آيا به وعدههاى خدا و روز ديگر و پاداش اعمال ايمان دارى آيا در برابر خود جائى را مىبينى كه پيامبران به جهت آن گريه كرده دوستان خدا از آن لرزيده و هنگام يادآورى آن متقين غش مىكنند. تو را چه مىشود كه از آنچه پيامبران معصوم خدا و فرشتگان پاك مىترسيدند، ايمن هستى آيا چيزى مىبينى كه آنها نمىبينند يا كار خيرى انجام دادهاى كه آنها انجام ندادهاند يا از چيزى پرهيز كردهاى كه آنها پرهيز نكردهاند يا از فريب خدا غافل هستى و بجز فاسقان كسى از مكر خدا غافل نيست.
درباره خود بينديش «روزى كه فرشته بزرگ، روح القدس و فرشتگان ديگر بصورت منظم و صف كشيده برخيزند، كسى سخنى نمىگويد مگر آن كه خدا به او اجازه داده و سخن درست بگويد.»[۵] و فرض كن اجازه دادند صحبت كنى، آيا جواب درستى براى سؤال خداى متعال دارى؟ در حالى كه اصلا معلوم نيست به تو اجازه بدهند صحبت كنى، يا ممكن است بگويد: «دور شويد و با من حرف نزنيد.»[۶]. آنگاه در مورد وعده خداى متعال در مورد اين عمل كم - صد ركعت نماز در يك شب - فكر كن. آيا عاقل در اين مورد سهل انگارى مىكند به خود خطاب كن: اى كسى كه ادعاى ايمان به وعدههاى خداوند متعال دارى، درباره اين منافع بزرگ و بسيار با ارزش چه مىگويى؟ آيا مىتوانى قيمتى مانند منافع دنيوى و نعمتهاى پست دنيا بر آن بگذارى كاخى از كاخهاى بهشت را كه خدا در مقابل يك تسبيح در اين شب به تو وعده داده، قيمت گذارى كن، آيا بهاى آن را مىدانى بالاتر بيا و نگاه خداوند را با ترازوى عقل اندازهگيرى كن، كسى مىتواند بفهمد چه كرامتهايى در آن نگاه نهفته است سپس به حال خود بينديش و ببين چقدر به دنيا حريص هستى چگونه بخاطر از بين رفتن كالاهاى با ارزش از تأسف مىميرى همان كالاهايى كه در مقابل كوچكترين كالاهاى آخرت بىارزش هستند.
علت بىعلاقگى به پاداش آخرت و علاقه به نعمتهاى دنيا، چيزى جز ضعف ايمان به جهان غيب و لوازم آن است اگر چنين بود، واى بر تو كه در آينده به خدا و فرشتگان و كتابهاى خدا و پيامبران و روز قيامت كافر شده، گمراه مىشوى و ورشكسته مىگردى، و بايد خود را براى آتشى كه خداوند به افراد بىايمان به خدا وعده داده است، آماده كنى.
زيرا اين ايمان ضعيف با علتى ناچيز و ترس كمى از بين مىرود.
بخصوص در بيمارى مرگ كه حواس آشفته مىشود. بنابراين اگر ايمان محكم و استوار نباشد، شايد امانتى بوده و در سختيهاى مرگ تبديل به كفر شود. پس در زمان عافيت خود را براى بلا و در زمان سلامتى خود را براى بيمارى آماده كن. در روزهاى مهلت، فرصت را غنيمت شمار، قبل از اينكه فرستادگان خدا بيايند و بخواهى يك ساعت به عمرت اضافه شود ولى جواب بدهند تمام شد و به لحظهاى راضى شوى ولى ندهند. بنابراين براى نجات خود اين اعمال مهم را انجام بده، و مانند غريق، خدا را در اين وقتهاى شريف بخوان، و مانند كسى كه در آتش گرفتار است، بوسيله دوستان و اوليايش به او متوسل شو، زيرا كريم است و كرامت به بندگان بيچارهاش را كه به درگاه او پناه آورده باشند و به دوستانش متوسل شده باشند، دوست دارد. در حالى كه تمام درها باز است از كدام در وارد مىشوى از در رحمت يا خوشنودى يا بخشش گناه يا توبه يا فضل يا نيكوكارى يا نعمت يا سخاوت و بخشش. و اهل هر در نيز كسى است كه متصف به صفت آن در، باندازه توانايى باشد.
بهرهات از در رحمت اين است كه به بندگان غافل خدا رحم كنى، و آنان را با وعظ و نصيحت و لطافت و بدون درشتى و خشونت، از راه غفلتى كه دارند براه خدا آورى، و به گناهكاران با چشم رحمت نگاه كنى نه با چشم آزار و اذيت. و نيز تمام گناهانى كه در دنيا انجام مىشود را مانند گناهان خود در نظر بگير و سعى كن به اندازه توانايى آن را از بين ببرى با اين هدف كه مبادا خشم خدا شامل حال او شده و سزاوار ممنوعيت از همسايگى خداوند شود. و نياز هر نيازمندى را به اندازه توان بر آور و اگر نتوانستى برايش دعا، و با او همدردى كن.
و بهرهات از در خوشنودى اين است كه از خداى خود خوشنود باشى و بالاتر، او نيز از تو خوشنود باشد، زيرا اين دو لازم و ملزوم يكديگر هستند. و به آسانى از خلق خدا راضى شده و با آنان خشونت و بد اخلاقى نكن.
و بهرهات از در «بخشش گناه» اين است كه باندازه گناهت از خداوند آمرزش بخواهى با شرايطش. و از تمام مخلوقات خدا كه به گردن تو حقى دارند، باندازه ظلم و بدى و جفايت پوزش بخواهى و كسانى را كه به گردن آنان حقى دارى ببخشى و عذر كسانى را كه معذرت مىخواهند، بپذيرى.
بهرهات از در «توبه» نيز اين است كه در آينده هيچ گناه يا عمل مكروهى را انجام نداده، نسبت به خلق و خالق بدى نكرده و گذشته را تا آنجا كه مىتوانى جبران كنى.
بهرهات از در «فضل» نيز اين است كه در رابطه با حق خدا بمقدار واجب راضى نشده، و در رابطه با حق مردم نيز به عدل و مساوات كفايت نكرده، و طورى رفتار كنى كه خير تو براى آنان بيشتر از خير آنان براى تو باشد. و يكى از اينها اين است جواب سلام را بهتر از سلام آنان بدهى.
و بهره تو از در «نيكوكارى» اين است كه خدا را طورى عبادت كنى كه گويا او را مىبينى و اگر تو او را نمىبينى، او تو را مىبيند، و به كسى كه با تو بدى كرده، نيكى كنى و كسى را كه به تو ظلم كرده ببخشى و با كسى كه از تو بريده بپيوندى.
و بهرهات از در «بخشش و سخاوت» اين است كه تمام وجودت را در راه خدا نثار كنى - زيرا او شايسته اين است - و خيرت را براى تمام مردم افزايش دهى، البته نه بجهت نيازى كه به آنان دارى.
اين درها باز هستند، بخصوص در اين شب. و اكنون تو از كدام در مىخواهى بر خدايت وارد شوى؟ باندازه فضيلت در و باندازه بهرهاى كه از آن دارى، از خود كرامت نشان بده، و براى بدست آوردن اين صفات بيشتر از افزايش شكل و قالب عبادات كوشش كن. زيرا نور نماز بندهاى كه خود را با اين صفات آراسته است، هزار بار يا بيشتر، افزونتر از نور نماز بندهاى است كه به اين صفات متصف نباشد. خداى پر فضلى كه بر جميع مخلوقات منت داشته و بخشنده فضل مىباشد هرگز با كسى كه متصف به صفت فضل باشد با عدل خود رفتار نكرده، پاداش زيادى به عمل كم او داده، پاداش عمل او را بى اندازه زياد مىكند و گناهان او را به چندين برابر عمل نيك تبديل مىنمايد.
[۴ -]سجده و گفتن ذكرهاى آن كه از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده همراه با حضور قلب و با توجه به معانى و دروغ نگفتن در آنچه مىگويد. و در بعضى از آن دعاها به سه مقام بلند انسانى اشاره شده است. آنجا كه مىگويد:«سجد لك سوادي و خيالي و بياضي.»
از اين عبارت بخوبى روشن مىشود كه انسان سه عالم دارد: عالم محسوس، كه انسان در اين عالم مركب از ماده و مقدار است و عالم مثال كه مركب از شكل و روح بوده و عالم حقيقى يعنى عالمى كه حقيقت انسان همان بوده و انسانيت انسان وابسته به اوست، عالمى كه عارى از شكل و ماده است. و همين عالم، عالم الهى اوست كه اگر كسى آن را بشناسد پروردگارش را شناخته است. يعنى شناخت اين عالم وسيلهاى براى شناخت خداى متعال است.
[۵ -] نزديكى جستن به امام زمان (عج) كسى كه حجت عصر، ولى امر، راز دارنده بزرگ، صاحب غيبت الهى و دعوت پيامبر گونه، وارث پيامبران و جانشين جانشينان، مظهر عدل خدا، بر افرازنده پرچمهاى هدايت، از بين برنده ستمگران و منكرين حق، ريشهكن كننده دشمنان، گمراه كنندگان و كافران، پاك كننده آثار انحراف و هواپرستى، گرد آورنده تمام سخنان حول محور تقوى، حجت و نشانه بزرگ خدا، نصر و فتح نزديك خدا، رابط آسمانيان و زمينيان، تربيت كننده عالم، سلطان بزرگ، مولاى كريم، مايه نگهدارى ما از لغزشها، آقا، امام و مولاى ما امام قائم مهدى است، جان ما و تمام جهانيان بفدايش كه مىتوان با زيارت، مناجات، عرض شوق و شكايت از دورى او، دعا، نماز، دلسوختگى از دورى او، شكر نعمتها، اهداء طاعات، بذل جان، توسل، پيوستن، پناه جستن و درخواست كمك، پيروزى و فيض و شفاعت به آن حضرت (عج) نزديك شد.
انسان بايد بينديشد كه چه سعادتهايى را به جهت غيبت از دست داده و به ديگران بنگرد كه چگونه در قلمرو او تصرف نموده و حق حكومت او را غصب نموده و بر دوستانش حكمرانى مىكنند، ظالمانه آنان را به سوى اميال خود مىبرند و آنگاه از تمام اين مسائل بدرد آمده، و به خداوند بخاطر آن شكايت كند، و او را با سوز دل صدا زده، فرج او را بخواهد و براى او تضرع و زارى كند كه بر او منت گذاشته و ديدار جمال، فرمانبردارى كامل، رسيدن به خوشنودى و راهنمايى با هدايت او را نصيبش نمايد. و مانند كسى كه قبل از تولد پدر را از دست داده و منتظر آمدن و سرپرستى اوست، در تمام حوادث، وجود او و فرمانرواييش را به ياد آورد.
برادرى داشتم كه بعد از فوت پدرم به دنيا آمد، و بعد از اين كه فهميد پدرش از دنيا رفته است، فكر مىكرد پدرش زنده است و دنبال پدر بود و در هر كار كوچك يا بزرگى او را به ياد مىآورد، و اين كه او مىآيد و چنين و چنان مىكند. تو نيز نبايد پدرت را بيش از امامت كه پدر روحانى و حقيقى تو است دوست بدارى، كسى كه علت ايجاد روح و جسم و تمام نعمتهاى تو و از جانب پروردگار رهبر كامل مىباشد. كارها و سخنانت بايد نشاندهنده اين باشد كه امامت را از دست داده، منتظر ظهور و خواهان رسيدن به او مىباشى. و در زمان غيبت آنچنان وفادارى از خود نشان بده، كه ادعاى وابستگيت را به آن حضرت تصديق كند. زيرا افراد بزرگوار در زمان غيبت چنان وفاداريى از خود نشان مىدهند كه در زمان حضور نشان نمىدهند. و هدف تو از آرزوى ظهور و ديدارش نبايد چيزى جز ظهور و ديدار او باشد. زيرا ديدار و نزديك شدن به او بالاترين اهداف بوده و بقيه هدفها مقدمهاى براى رسيدن به اين هدف است. شناخت، نزديكى و خوشنودى او پايان كارها و آرزوهاست.
[۶ -] این دعا را بخوانید:
سَيْفُ اللَّهِ الَّذِي لا يَنْبُو [۱۰]، وَ نُورُهُ الَّذِي لا يَخْبُو [۱۱]، وَ ذُو الْحِلْمِ الَّذِي لا يَصْبُو [۱۲]، مَدارُ الدَّهْرِ وَ نَوامِيسُ الْعَصْرِ وَ وُلاةُ الامْرِ وَ الْمُنَزَّلُ عَلَيْهِمْ ما يَنْزِلُ [۱۳]فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ أَصْحابُ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ، تَراجِمَةُ وَحْيِهِ وَ وُلاةُ امْرِهِ وَ نَهْيِهِ.
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى خاتَمِهِمْ وَ قائِمِهِمْ، الْمَسْتُورِ عَنْ عَوالِمِهِمْ [۱۴]، وَ ادْرِكْ بِنا أَيَّامَهُ وَ ظُهُورَهُ وَ قِيامَهُ، وَ اجْعَلْنا مِنْ أَنْصارِهِ، وَ اقْرِنْ ثارَنا بِثأرِهِ، وَ اكْتُبْنا فِي أَعْوانِهِ وَ خُلَصائِهِ، وَ أَحْيِنا فِي دَوْلَتِهِ ناعِمِينَ وَ بِصُحْبَتِهِ غانِمِينَ، وَ بِحَقِّهِ قائِمِينَ، وَ مِنَ السُّوءِ سالِمِينَ يا ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ عَلى اهْلِ بَيْتِهِ الصَّادِقِينَ وَ عِتْرَتِهِ النَّاطِقِينَ، وَ الْعَنْ جَمِيعَ الظَّالِمِينَ، وَ احْكُمْ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ يا احْكَمَ الْحاكِمِينَ.[۷ -] زيارت امام حسين عليه السّلام و حضور در آرامگاه شريف آن حضرت عليه السّلام، كه در روايات خيلى نسبت به آن سفارش شده است. و بايد او را با زيارت مخصوص اين شب زيارت كند.
زيارت آن حضرت عليه السّلام نماز و عمل مخصوصى دارد كه در كتاب اقبال آمده است. و كسى كه او را زيارت كند، مانند كسى است كه خدا را در عرش او زيارت كرده باشد.
علاوه بر زيارت، بنده مراقب بايد بينديشد كه چرا خداوند متعال اين همه ثوابهاى بزرگ براى زيارت امام حسين عليه السّلام قرار داده است، بگونهاى كه اعلام نموده زيارت او بعد از شهادت او و در آرامگاهش مانند زيارت خدا در عرش مىباشد. و همه نمىتوانند به علت اين مطلب پىببرند. حتى سيد و دانشمند بزرگوار «سيد مهدى بحر العلوم» علت آن را از شيخ بزرگ و عارف «شيخ حسين» معروف به «نجف»، مىپرسد. و سؤال مىكند چرا در روايات اين همه ثواب براى زائر امام حسين عليه السّلام و گريه كننده بر او وارد شده و عقل چگونه مىتواند اين همه پاداش را براى اين اعمال كم و كوچك بپذيرد؟ شيخ جواب مىدهد: امام حسين عليه السّلام با تمام مقامهايى كه داشت مخلوق و محتاج و بنده خدا بود و با اين حال تمام وجود خود را اعم از مال، مقام، آبرو، برادران، فرزندان كوچك و بزرگ، جان و حتى بدن خود را بعد از كشته شدن، بخاطر دوستى و رضايت خدا داد. و فكر مىكنى اگر خداوند تمام دارايى خود را به امام حسين عليه السّلام بدهد زياد باشد. در اينجا سيد به اين جواب قانع شده و گفت: جواب خوبى است. و نيز درباره حكمتهايى كه در قضا و قدر خداوند در شهادت امام حسين عليه السّلام بوده انديشيده و بفهمد كه مثلا شهادت او عليه السّلام سببى براى نجات امت و كفاره گناهانشان بوده و وسيلهاى براى رسيدن به درجات عالى و راه نزديكى براى شناخت مقام امامشان بوده است. صرف نظر از ثوابهايى كه به خود آن حضرت عنايت فرمود و او را به برترين درجات رسانيد.
[۸ -] خواندن دعای کمیل رحمه اللّه در سجده، بخاطر پيروى از امير المؤمنين عليه السّلام. در كتاب اقبال از شيخ طوسى روايت شده است كه «كميل رحمه اللّه، امير المؤمنين عليه السّلام را در شب نيمه شعبان در حال خواندن اين دعا مشاهده كرد.» و مىگويد: در روايت ديگر آمده است:
«كميل بن زياد گفت: با مولايم امير المؤمنين عليه السّلام در مسجد كوفه نشسته بودم، عدهاى از اصحاب آن حضرت عليه السّلام نيز همراه او بودند، يكى از آنان گفت: معنى اين آيه چيست؟ فيها يفرق كل امر حكيم[۱۵] ،در آن شب هر چيزى با حكمت، مشخص و معين مىشود. حضرت عليه السّلام فرمودند: منظور، شب نيمه شعبان است، سوگند به كسى كه جان على بدست اوست، بندهاى نيست مگر اين كه تمام خير و شرى كه به او مىرسد در شب نيمه شعبان قسمت مىشود و اين خير و شرها از شب نيمه شعبان تا شب نيمه شعبان سال بعد به او مىرسد. و بندهاى كه اين شب را زنده داشته و با دعاى خضر به درگاه خدا دعا نمايد، دعاى او اجابت مىشود. وقتى كه امير المؤمنين بازگشت، شبانگاه به ديدار او رفتم. فرمود چرا آمدى؟ گفتم: براى دعاى خضر، فرمود: بنشين كميل اگر اين دعا را حفظ كنى و در شبهاى جمعه، يا ماهى يك بار، يا سالى يك بار، يا در تمام عمر يك بار با آن دعا كنى، باعث كفايت، يارى، رزق و آمرزش تو خواهد شد. كميل بخاطر اين كه مدتى طولانى با ما بودهاى بايد آنچه را كه خواستى به تو بدهيم، سپس فرمود: بنويس:«اللهم اني اسئلك برحمتك التي وسعت كل شيء...»
آداب خوادن دعای کمیل
سالك بايد اين دعا را با حضور قلب بخواند، تا بداند چه مىگويد.
و چيزهايى را كه با حال خود سازگار نيست، نبايد بگويد. و موقعى كه مىگويد: «پروردگار و آقا و مولايم فرض كن عذابت را تحمل كردم، جدائيت را چگونه تحمل كنم؟» سعى كند در اين ادعا كه جدايى از پروردگارش از عذاب جهنم برايش سختتر است، راستگو بوده و راضى نشود در چنين حالى، به خدايى كه عالم به پنهانىهاست، دروغ بگويد، و با اين عمل حكومت خدا را سبك شمارد.
كسى كه مىخواهد در اين ادعا راستگو باشد، بايد معنى وصل شدن به خدا را - گرچه اجمالا - بداند تا بتواند ادعا كند كه جدا شدن از اين نعمت و سرور براى او سختتر از عذاب خداست، و نيز درباره ماهيت هر چيزى كه در دعا و مناجاتش از خدا مىخواهد فكر كند تا دعايش مناجاتى واقعى باشد و طورى نباشد كه معنى دعايى را كه مىخواند، نداند. و از اين جمله كه در اواخر دعايش مىگويد، غافل نشود:«و اجتمع في جوارك مع المؤمنين،تا در همسايگى تو با مؤمنين باشم». و كسى كه در مناجات خود غافل باشد و فراموش كند كه چه مىخواهد و چه كسى را صدا مىزند، خطر بزرگى او را تهديد مىكند.
و نيز با تفكر خود به اين نتيجه برسد كه يكى از ثوابهاى عالى و مقامهاى بزرگ، كه براى دوستان خدا آماده شده زيارت خداست، تا مشتاق آن شده و آن را هدف قرار داده و براى بدست آوردن آن همت كرده و براى رسيدن به آن اشتياق زيادى در او بوجود آيد تا در دعاى خود كه مىگويد:«و هبني صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك، فرض كن عذابت را تحمل كردم، جدائيت را چگونه تحمل كنم؟» راستگو باشد.
[۱۰ -]همچنين خواندن دعاهايى كه براى بين ركعتهاى نماز شب در كتاب اقبال روايت شده. و نيز غفلت نكردن از دعاى گرانقدرى كه در نماز وتر يا بعد از آن خوانده مىشود.
[۱۱ -] محاسبه اعمال اين شب. گمان مىكنم اگر با آگاهى و خوب حساب كند - بخصوص اگر از هدايت خدا در اين مورد كمك بگيرد - باندازهاى از عمل خود استغفار مىكند كه اگر اين شب را خوابيده بود، اين مقدار استغفار نمىكرد، چون فقط مخلصها از آفتهاى عمل مصون هستند و مخلصها را نيز خطر بزرگى تهديد مىكند. و اگر فرض شود عمل او بدون آفت است بايد قيمتى بر آن گذاشته و آن را با يكى از كوچكترين نعمتهايى كه خدا به او داده، مقايسه كند، و ببيند، اگر با ترازوى عدل بسنجد، آيا با اين اعمال توانسته است شكر خدا را بجا آورد. و اگر ببيند، در اعمالش، كوتاهى كرده يا آفتى دارد، با توسل به نگهبان شبش كه از معصومين عليهم السّلام مىباشد، آن را جبران كرده و با اهداى سلام به او عرض كند: «اى كسى كه خداوند تو را از ميان بندگانش انتخاب كرده، و نگهبان و حامى آنان نموده، تو را به اين انتخاب سوگند مىدهم كه با چشم رحمت به بدبختى من نگريسته و به سستى، نادانى، بىچيزى، ورشكستگى، ندارى و بلايم رحم كنى و از خدا بخواهى من را قبول و از من خوشنود شود و مرا در اين شب در حاجت و دعايت، و شفاعت و شيعيانت، وارد نمايى و نيز از خدا بخواهى پاداش خير و هدايت و ارشاد خود را نصيبم كند، مرا تقويت كرده و موفق كند و تمام خيرهاى دينى و دنيايى و آخرتى را به من عنايت كند. بزرگوار هستى و بزرگوارى را دوست دارى و از جانب خدا مأمور به پناه دادن مىباشى. در پايان پذيراييت از من، از خدا بخواه شناخت، دوستى، نزديكى و خوشنودى خود را به من عطا كرده و مرا در دنيا و آخرت به شما ملحق كند و از شيعيان نزديك و دوستان قديمى شما بگرداند. تمام اين كارها بدست اوست. درود خدا بر شما.آنچه خدا بخواهد (همان شود) و هيچ نيرويى بجز خدا نيست».
و آنگاه اگر خواست، مىتواند شبش را با سجده به پايان برساند.
۱. اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ فَقِيرٌ، وَ مِنْ عَذابِكَ خائِفٌ، وَ بِكَ مُسْتَجِيرٌ، رَبِّ لا تُبَدِّلْ اسْمِي وَ لا تُغَيِّرْ جِسْمِي، رَبِّ لا تُجْهِدْ بَلائِي، رَبِّ لا تُشْمِتْ بِي أَعْدائِي، أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقابِكَ، وَ أَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذابِكَ، وَ أَعُوذُ بِرِضاكَ مِنْ سَخَطِكَ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ، جَلَّ ثَناؤُكَ أَنْتَ كَما أَثْنَيْتَ عَلى نَفْسِكَ، وَ فَوْقَ ما يَقُولُ الْقائِلُونَ فِيكَ، سپس حاجات خود را از خداوند متعال میخوانی
۲. عنه البحار ۹۸: ۴۱۳، الوسائل ۸: ۱۰۴.
۳. رعد. آيه ۳۹.
۴. قيامت. آيههاى. ۱۰ تا ۱۳.
۵. نبأ. آيه ۳۸.
۶. مؤمنون. آيه ۱۰۸
۷. طخياء: ليلة مظلمة.
۸. المحتد: الأصل.
۹. شهدائه (خ ل).
۱۰. بنو السيف عن الضريبة: كلّ و ارتدّ عنها و لم يقطع.
۱۱. خبا النار: خمدت و سكنت و طفئت.
۱۲. الصبوة: جهلة الفتوة.
۱۳. المنزل عليهم الذكر و ما ينزل (خ ل).
۱۴. عواملهم (خ ل).
۱۵. دخان. آيه ۴.