اهميت دعا در روز عرفه باندازهاى است كه روزه اين روز را براى كسى كه روزه باعث ضعف او هنگام دعا مىشود ممنوع كرده اند، با اين كه در روايات صحيحه آمده است كه روزه آن كفاره نود سال مىباشد.
اگر كسى بتواند در روز عرفه خود را به «عرفات» يا به كربلا برساند، بهترين مكانها را براى دعا انتخاب كرده است. و گويا اين روز مختص بدعاست. بنابراين لازم است مراقب با تمام توان خود را براى اين روز بزرگ آماده نموده و مهمترين كار در اين جهت، بدست آوردن شرايط استجابت دعاست. اهميت دعا در اين روز باندازهاى است كه روزه اين روز را براى كسى كه روزه باعث ضعف او هنگام دعا مىشود ممنوع كردهاند، با اين كه در روايات صحيحه آمده است كه روزه آن كفاره نود سال مىباشد.
گفتيم بهتر است روز عرفه در عرفات يا كربلا دعا كند. باين جهت كه توقف در عرفات در اين روز از اعمال حج بوده و روايات زيادى درباره پاداش زيارت امام حسين عليه السّلام در روز عرفه وارد شده است. مثلا در روايت صدوق از امام صادق آمده است.
«خداوند متعال قبل از اهل عرفات براى زائرين قبر حسينى عليه السّلام جلوه كرده، نيازهاى آنان را برآورده، گناهانشان را بخشيده و آنان را به خواستههايشان مىرساند. آنگاه نزد اهل عرفات آمده و با آنان نيز اين گونه رفتار مىكند.»
نيز از آن حضرت عليه السّلام روايت شده است: «كسى كه حسين بن على عليهما السّلام را در روز عرفه زيارت كند، خداى عز و جل براى او يك ميليون حج با قائم آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يك ميليون عمره با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، آزاد كردن يك ميليون برده و كالاهايى كه باندازه بار يك ميليون اسب باربر باشد براى او مىنويسد. و مىفرمايد: بنده صديق من به وعدهام اطمينان كرد»
سيد بن طاووس قدّس سرّه مىگويد:
رواياتى كه درباره فضيلت زيارت امام حسين عليه السّلام رسيده، بحد تواتر است.
شايد علت اختلاف روايات در مورد تعيين ثواب زيارت امام حسين عليه السّلام اين باشد كه ثواب آن به درجه زائرين، يا به كيفيت زيارت بستگى دارد مثلا با ترس از خطرهايى كه ممكن است در راه زيارت باشد يا بدون آن يا با ساير ترجيحات.
بهتر است زائر عارف براى زيارت و روز عرفه غسل كرده و سپس زيارت نمايد بطورى كه تا ظهر زيارت او تمام شود و از اول ظهر به مقدمات نماز و دعا بپردازد. آداب زيارت همان است كه در زيارت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت. علاوه بر اين هنگام زيارت امام حسين عليه السّلام درحالت حزن، اندوه و گريه بسر برده، ژوليده موى و خاك آلود بوده اداى حق او و شهادت در مقابل او را آرزو كرده و زياد از ته دل بگويد:«يا ليتنا كنا معكم،اى كاش با شما بوديم». و با دل و باطن خود به جنبه روحانى امام حسين عليه السّلام توجه نموده و از فضل، انوار و بركات او براى قبول خود، زيارت، و ساير اعمالش، و نيز ملحق كردن او به اصحابش يارى جويد و بداند امام حسين عليه السّلام بسرعت از انسان راضى شده، او را مىپذيرد و رحمت او گسترده است زيرا مىفرمود: «احسان مانند باران است كه بر نيكوكار و بدكار مىبارد».
بد نيست در اينجا حكايتى را كه يكى از علماى بزرگ و مورد وثوق برايم نقل نموده بگويم. او مىگويد: يكى از افراد مورد اعتماد به من گفت: در زمان كودكى در محل خود دوستى داشتم كه وقتى بزرگ شد شغل عشّارى پيشه كرده و مدتى به اين كار اشتغال داشت بعد از مدتى مرد و در گورستان دفن گرديد. در خواب ديدم كه خوشحال بوده و زندگى خوب و راحتى دارد. از او پرسيدم، چگونه نجات پيدا كردى و چرا وضعت خوب است گفت: بعد از مرگ، بخاطر كارهاى بدم عذاب مىشدم تا اين كه فلان زن، همسر فلانى در فلان روز مرد و در اين گورستان بخاك سپرده شده در شبى كه او را دفن كردند امام حسين عليه السّلام سه بار از او ديدار كرده و در بار سوم به فرشتگان دستور دادند كه عذاب را از همسايههاى او بردارند. پس از آن عذاب نشده و وضع ما خوب شد. وقتى از خواب بيدار شدم، در پى همسر او رفته، او را يافته و از همسر، مرگ و مكان دفن او را پرسيدم: نشانيهاى او همان بود كه عشّار گفته بود. از حالات و كارهاى همسرش پرسيدم و در ميان كارهاى همسرش كه مربوط به امام حسين عليه السّلام باشد غير از مداومت بر زيارت عاشورا چيز ديگرى نيافتم.
برادرم مهربانى و وفاى او عليه السّلام را ببين. چگونه در يك شب سه بار از زنى ديدار كرده و واسطه او مىشود بگونهاى كه همسايگان او و حتى عشّار از شفاعت او بهرهمند مىشوند. خداوندا درود و سلامهاى ما را در هر لحظه و تا ابد و باندازه علم و رضايت خود و بطور بىپايان به او برسان.
بعد از اين كه امام عليه السّلام را آنگونه كه سزاوار است زيارت نموده و خواست دعا كند - و اگر حال و توفيق او اقتضا مىكرد - دوازده ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت يك بار «فاتحه الكتاب» «آية الكرسى» و«قل هو اللّه احد»بخواند. پس از آن باندازهاى كه مىتواند قرآن خوانده سپس سجده كرده و بعد از سجود بگويد:«سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ فازَ بِهِ، سُبْحانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْحِلْمِ وَ تَكَرَّمَ بِهِ، سُبْحانَ مَنْ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ وَ عَلِمَ بِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا يَنْبَغِي انْ يُسَبَّحَ سِواهُ، سُبْحانَ ذِي الْعِزِّ وَ الْقُدْرَةِ، سُبْحانَ الْعَظِيمِ الاعْظَمِ.
اسْأَلُكَ يا رَبِّ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِكَ وَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ، وَ أَسْأَلُكَ بِالْمُسْتَجابِ مِنْ دُعاءِكَ، وَ بِنُورِ وَجْهِكَ انْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ-»
و سپس خواستههاى خود را از خدا بخواهد. اگر حال اين نماز را نداشت، پيش از اين كه از حرم خارج شود، در زير آسمان دو ركعت نماز خوانده، آنگاه بازگشته و امام عليه السّلام را زيارت كند. و اگر در غير كربلا بود بعد از نماز ظهر و عصر و در زير آسمان اين دو ركعت را بجاآورده و سپس به محل دعاى خود برود. او بايد اين دو ركعت را بخوبى بجا آورد. زيرا بمنزله هديهاى است كه انسان پيش از حضور در پيشگاه بزرگان آن را بعنوان هديه به او تقديم مىكند. گشودن درهاى دعا از جانب خداى متعال كرامتى است كه هيچ مخلوقى توان چنين كارى را ندارد. در دعا در بزرگى است كه با تمامى درهاى سعادت برابرى كرده، آسانتر از تمامى اين درها بوده و در ميان درهاى سعادت درى نيست كه بتوان با آن به تمامى اهداف جزئى و كلى، دينى و دنيوى و تمامى آرزوها و اهداف رسيد.
شرايط آن مربوط به اصلاح عقيده و معارف است. و ساير شرايط آن كه به اعمال جسمى مربوط مىشود شرايط كمال دعا مىباشد و تمامى آنها آسان و راحت است، مانند گريه كردن، انگشترى بدست كردن، با عجله دعا نكردن، تمجيد كردن، حمد كردن، صلوات فرستادن بر پيامبر و آل او عليهم السّلام، اعتراف به گناهان، شريك كردن مؤمنين در دعا و پايان بردن دعا با «صلوات فرستادن»، «ما شاء اللّهگفتن» و «لا قوة الا باللّهگفتن». شرايط معنوى و قلبى آن نيز، در يك كلام داشتن ايمان حقيقى به خدا، صفات و نامهاى اوست. و آنگاه كه قلب بنده به خدا و به قدرت و علم، عنايت و جود و كرم و راستگويى او، و دعوت بندگان به دعاى خود ايمان آورده و دعا كند بدون شك به خواسته خود يا عوض خواسته خود مىرسد. در هنگام نشستن براى دعا آرامش و وقار داشته و باندازه نشاط خود ذكرهايى را كه قبل ازشروع دعا رسيده است بگويد. در ابتدا بطور اجمال به حمد خدا،«لا اله الا اللّه»گفتن و تمجيد و ستايش او پرداخته و آنگاه صد بار تكبير، صد بار «الحمد للّه» صد بار «سبحان اللّه»، صد بار«لا اله الا اللّه»گفته، صد بار«قل هو اللّه احد»و سوره «قدر» و بنابر روايتى صد بار «آية الكرسى» خوانده و صد بار بر پيامبر و آل او صلوات بفرستد. و اگر باين مقدار نشاط نداشت مىتواند، فقط تكبير و«لا اله الا اللّه»و «الحمد للّه» و «سبحان اللّه» گفته و صلوات بفرستد ولى بايد همراه با حضور قلب، صدق و اخلاص باشد.
هنگام تكبير گفتن اين فرمايش امام صادق عليه السّلام در «مصباح الشريعه» را فراموش نكن:
«هنگام تكبير گفتن تمامى موجودات آسمانى و زمينى را در مقابل بزرگى و شوكت خداوند كوچك شمار. زيرا اگر خداى متعال در حالى كه بنده تكبير مىگويد از قلب او آگاه شده و ببيند قلب او از حقيقت تكبير روىگردان است، مىفرمايد:دروغگو مرا فريب مىدهى به عزت و جلالم سوگند تو را از شيرينى ذكر خودم محروم نموده و نمىگذارم به قرب من رسيده و از مناجاتم خوشنود شوى. هنگام نماز دلت را بررسى كن، اگر شيرينى آن را درك كرده، در خود سرور و شادى آن را احساس نموده، قلب تو با مناجات او شادمان شده و از گفتگوى با او لذّت بردى، بدان كه در تكبير خود راست گفتهاى و الا از سلب لذت مناجات و محروم شدن از شيرينى عبادت درياب كه خداوند تو را دروغگو دانسته و از در خود رانده است».
اين مطالب قطعا صحيح و درست است. زيرا تكبير شكل زيبايى دارد كه همان گفتن «اللّه اكبر» بوده و حقيقتى در قلب و عمل دارد كه عبارت است از اين كه خداوند را بزرگتر از هر بزرگى و بزرگتر از اين كه توصيف شود بدانى. علامت اين مطلب هم اين است كه دل، روح و جسم تو، همگى براى خداى متعال فروتن شود، بگونهاى كه در مقابل هيچ بزرگى چنين تواضعى نداشته و آنقدر مشتاق همنشينى و انس و مناجات با او باشى كه با هيچ بزرگى اين گونه نباشى و آنگاه كه اين گونه شدى، با ذكر او تبرك، با خدمت به او شريف، از همنشينى با او و الا مقام و از مناجات و انس با او لذت مىبرى، بيش از آنچه از شخص بزرگ يا شريفى بهرهمند گردى. زيرا لذت عقلى بزرگى و شرف شيرينترين لذتهاست.
زمانى كه روح، دل و عمل تو زبانت را در تكبير، تصديق كرد، خداوند نيز بيش از هر كس ديگرى از تو تشكر مىنمايد، و همانگونه كه در روايت آمده تو را بزرگ داشته و بخوبى پاك مىكند ولى اگر دل، حقيقت و عملت مخالف زبانت باشند، تكبير تو فريبى بيش نبوده و سزاوار خواهى بود كه خداوند تو را دروغگو شمرده و از در خود طرد نمايد. كه در اين صورت ضرر بزرگى را متحمل خواهى شد.
هنگام گفتن«لا اله الا اللّه»آنچه را كه در تفسير آن، در ضمن ذكرهاى دهگانه گفتيم بياد آور، همچنين در موقع الحمد للّه گفتن خدارا آنگونه كه بايد تنزيه نما، كه در هر موردى تنزيه او به يك شكل است. تنزيه او در عبادت اين است كه در عبادت او مخلص بوده، و تنزيه او در يكتا پرستى اين است كه به حقيقت يكتا پرستى متصف شده و براى او شريكى در اراده ندانى و تنها او را داراى اراده مستقل بدانى همانگونه كه منظور از تسبيح ركوع نيز همين است، و تنها او را داراى وجودى حقيقى و مستقل بدانى، چنانچه مراد از تسبيح سجده نيز همين است كه با نام «مقام فناء» و «حقيقت يكتا پرستى» از آن تعبير مىشود.
البته اين درجات مراتب كاملين بوده و ما با اين سهل انگارى و عقلها و عملهاى ناقص، نمىتوانيم اين گونه باشيم. ولى حد اقل بايد هنگام گفتن اين الفاظ، باندازه فهم خود معانى آن را در نظر داشته و تا آنجا كه مىتوانيم مضمون اين الفاظ را در خود بوجود آورده و در هنگام ذكر خداى متعال به ياد كس ديگرى بلكه به ياد دشمن او نباشيم زيرا در اين صورت سزاوار خوارى و محروم شدن از احسان الهى خواهيم شد.
هنگام صلوات فرستادن بر پيامبر و آل او در نظر داشته باش كه خداوند صلوات فرستادن بر او را همراه با صلوات فرستادن بر خود ذكر فرموده و فرمانبردارى او را با فرمانبردارى خود پيوند زده است.
مواظب باش مبادا از بركات شناخت احترام او بىبهره بوده و از فوايد صلوات او محروم شوى.
پس از اين اعمال تا آنجا كه سر حال هستى، دعاهاى وارده را باحضور قلب، تدبر و فهم آنچه مىگويى، بخوان. دعاى امام حسين عليه السّلام با ملحقاتى كه علامه و سيد بر آن افزودهاند را نيز ترك نكن و با جديت و تلاش در پى فهم معانى آن باش. اين ملحقات گرچه جزو دعاى امام حسين عليه السّلام نيست ولى مضامين عالى داشته و برخاسته از انديشههاى بلندى است. دعاى صحيفه سجاديه را نيز بخوان.
بهتر است دعاى امام صادق عليه السّلام را نيز خوانده و آنگاه حوائج خود را بخواه و هنگام دعا براى خود، برادران دينى بخصوص معلمين علوم دينى، پدر، مادر، و پدران و مادران آنها و ساير ارحام و ذوى الحقوق را مقدم كن. در حال دعا تا آنجا كه مىتوانى سعى كن بهترين حالات از قبيل گريستن، زارى كردن، خوار شدن، پوشيدن لباسهاى مويين و بستن دستها را داشته و بهترين سخنان را براى جلب رحمت و عطوفت بكار برى. در روايت آمده است كه خداوند به حضرت موسى، فرمود:
«آنگاه كه به درگاه من دعا مىكنى ترسان بوده، صورت خود را خاك آلوده كرده، و با عزيزترين جاهاى بدن براى من سجده نموده و با ايستادن در مقابل من برايم تواضع نما. با ترسى كه ناشى از عظمت من است و برخاسته از قلبى ترسان است با من مناجات كن.»
و نيز روايت شده است كه به حضرت عيسى عليه السّلام وحى شد:
عيسى از چشمهايت براى من اشك ريخته و با دلت برايم تواضع نما. عيسى در سختىها از من كمك بخواه كه من غمزدگان را يارى نموده و نداى درماندگان را اجابت مىكنم. و من مهربانترين مهربانان هستم.
اگر بعد از بوجود آوردن اين شرايط در خود، هنگام دعا برادران صميمى را بر خود مقدم نموده و نام تك تك آنان را برده، از خداوند حاجات آنان را خواسته، و تك تك نيازهاى خصوصى آنان و سپس خواستههاى عمومى آنان را بگويى، نه تنها ضرر نكرده بلكه به سود آورترين تجارتها خواهى رسيد زيرا در صورتى كه بخاطر خدا آنان را در دعا بر خود مقدم نمايى، با زبانى براى خود دعا كردهاى كه حتى باندازه يك چشم بهم زدن هم نافرمانى خدا را ننموده است، با زبان فرشتگان معصوم، بلكه با زبان خدا پروردگار جهانيان، بلكه يك دعا را با دعاهاى بىپايان عوض كردهاى. چنانچه از «ابن ابى عمير» روايت شده كه از «زيد نرسى» نقل كرده كه گفت: با «معاويه بن وهب» در «موقف» بودم. او دعا مىكرد دقت كردم ببينم چه مىگويد. ديدم اصلا براى خود دعا نكرد بلكه براى افرادى از نقاط مختلف بطور تك تك با ذكر نام آنان و نام پدرانشان دعا كرد. و به همين عمل مشغول بود تا مردم از آنجا بازگشتند. گفتم: عمو چيز عجيبى از تو ديدم. گفت:كجايش تعجب داشت؟ گفتم: همين كه برادرانت در اينجا بر خود مقدم كرده و براى تك تك آنان دعا كردى گفت: تعجب ندارد، فرزند برادرم از مولاى من و مولاى تو و مولاى هر مرد و زن مؤمنى - و به خدا قسم سرور تمام پيشينيان و آيندگان، بعد از پدرانش - شنيدم - واگر نشنيده باشم گوشهاى معاويه كر و چشمهايش كور شده و به شفاعت حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرسد - كه مىفرمود: كسى كه پشت سر برادر خود براى او دعا كند، فرشتهاى از آسمان دنيا ندا مىكند: صد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود، اى بنده خدا فرشته ديگرى از آسمان دوم او را ندا مىدهد: اى بنده خدا دويست هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته ديگرى از آسمان سوم او را ندا مىدهد: اى بنده خدا سيصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته ديگرى از آسمان چهارم او را ندا مىدهد: اى بنده خدا چهار صد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته ديگرى از آسمان پنجم صدا مىزند: اى بنده خدا پانصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته ديگرى از آسمان ششم ندا مىدهد: بنده خدا ششصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. فرشته ديگرى از آسمان هفتم ندا مىدهد: هفتصد هزار برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. آنگاه خداى عز و جل ندا مىدهد: من بىنيازى هستم كه نيازمند نمىگردم، بنده خدا يك ميليون برابر آنچه خواستى براى تو خواهد بود. اكنون اى برادر زاده كداميك بهتر است، آنچه انجام دادم يا آنچه تو مىگويى؟» نكته دقيقى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه در حالى كه براى برادر مؤمنت دعا مىكنى او را واقعا دوست داشته و ساير حقوق او را نيز ادا كرده باشى. زيرا در غير اين صورت بيم آن مىرود كه دعايت اثرى را كه در اين روايت گرانقدر بر آن مترتب شده، نداشته باشد.
مطلب ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه دعا كننده بايد فرمايش امام صادق عليه السّلام در «مصباح الشريعه» را بياد داشته باشد كه فرمودند:
«ادب دعا را رعايت كرده و بنگر كه چه كسى را، چگونه، و براى چه مىخوانى؟ عظمت و بزرگى خداوند را باور داشته باش با ديده دل آگاهى او از باطن و اسرار و اعتقادات خود را ببين و راه نجات و هلاكت خود را درياب، مبادا چيزى از خدا بخواهى كه هلاكت تو در آن بوده ولى گمان دارى كه باعث نجات تو است. زيرا خداوند متعال مىفرمايد: و انسان با دعاى خير، شر خود را مىخواهد و انسان شتابكار است.
بينديش كه چه و چه مقدار و براى چه درخواست مىكنى. دعا يعنى در حالى كه انديشهات غرق در مشاهده پروردگار بوده، اختيار را از كف داده و تمام امور ظاهرى و باطنى خود را به پروردگار تسليم و واگذار نمودهاى، با تمام وجودت از خداوند حاجت خود را بخواهى.
و در صورت عمل نكردن به شرايط دعا انتظار اجابت نداشته باش. زيرا او رازها و نهانها را مىداند. و شايد چيزى بخواهى و او بداند در باطن تو چيزى بر خلاف آن است».
ظاهرا مراد از اين فراز «با تمام وجودت از خداوند حاجت بخواهى» اين است كه بخاطر تبعيت از دستور خداى متعال، به درگاه او دعا كن. آنجا كه مىفرمايد:«و اسألوا اللّه،از خدا بخواهيد»«فليستجيبوا لي و ليؤمنوا بى،(با تمام وجود) مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند.» و شايد علت اين كه فرمود: «در مشاهده خدا» اين باشد كه اگر دعا كننده، مدعوّ را نشناسد، دعاى او دعا نخواهد بود. و شايد در اين صورت به گمان اين كه به درگاه خدا دعا مىكند، به درگاه غير خدا دعا كند. كه در بيشتر غير كاملين كه دعا مىكنند نيز همينگونه است. و شناخت خدا، بايد شناختى حقيقى باشد بگونهاى كه با روح و دل خود خدا را ببيند همانگونه كه در دعاى معصوم عليهم السّلام آمده است
«خداوندا ظاهر ما را با فرمانبرداريت، باطن ما را با شناخت، و دلهاى ما را با دوستيت و جانهاى ما را با ديدارت روشن فرما».
و مراد از عبارت «از كف دادن همه اختيارها» اين است كه به درگاه خداى متعال براى خواستهات دعا كرده و راه و چگونگى رسيدن به آن را معين نكن مثلا اگر مالى را مىخواهى نگو: آن را از دست فلانى يا خريد يا فروش فلان چيز به من برسان، مگر اين كه خصوصيات خواستهات نيز جزو خواسته باشد.
نيز ممكن است منظور از اين عبارت، اين باشد كه انسان چون خير و سعادت را در خواسته خود مىبيند آن را طلب مىكند و بالاترين خيرها و سعادتها شناخت خدا و نزديكى و پناه اوست همانگونه كه دردعاهاى معصومين عليهم السّلام نيز آمده است: «اى نهايت آرزوى عارفان» بنابراين دعا كننده بايد براى رسيدن به تمام خواستههايش همين مطلب را خواسته و هيچ سعادت ديگرى را طلب نكند. زيرا اگر خير و سعادتى كه در پى آن است او را به اين هدف نهايى برساند، خداوند از آن آگاه مىباشد. و در غير اين صورت معين كردن آن فايدهاى نداشته و حتى گاهى مانعى در جهت رسيدن به هدف اصلى بوده و براى او مضر است. ولى چنانچه گفته شد اين مقام كسانى است كه در شناخت خداوند كامل شده باشند، آنانى كه خداوند در حديث معراج درباره آنان مىفرمايد: «عقل او را غرق در معرفت خود نموده و خود، عقل او مىشوم.» چه مقام بلند و بالايى هنگام خواندن دعاهايى كه وارد شده بفهم كه چه مىگويى و آنچه را مىگويى در خود شكل بده. مواظب باش و مبادا كه با سخنان دروغ و بدون داشتن حالات بندگى و مراسم تضرع و گريه و زارى و نياز با پروردگارت روبرو شوى. مثلا وقتى در دعا مىخوانى: «پروردگارا توانايى رفع هيچكدام از احتياجات خود را نداشته و نمىتوانم به خودم سودى رسانده يا ضررى وارد نمايم. اميدى برايم نبوده و دوستى نمىيابم درها به رويم بسته شده و از همه نا اميد شده و روزگار تنها تو را برايم باقى گذاشته است. بهمين جهت به درگاهت روى آوردهام. خداى من تو با آگاهيت، با من چگونه رفتار مىنمايى؟ نمىدانم و كاش مىدانستم كه درباره دعايم چه مىگويى جوابت«آرى» است يا «نه» واى واى واى بايد بحال خود بگريم، بايد به حال خود بگريم، بايد به حال خود بگريم چه بدبختى بزرگى چه بدبختى بزرگى چه بدبختى بزرگى چه ذلتى چه ذلتى چه ذلتى اگر جوابت نه باشد، به چه كسى، چگونه، با چه وسيلهاى و به چه چيزى اميدوار باشم و اگر من را ترك كنى، چه كسى از من حمايت خواهد كرد» درباره اين سخنانى كه به خداوند مىگويى بينديش. كسى كه از همه بريده و از همه مردم قطع اميد كرده باشد و با بيم و اميد در پيشگاه خدا ايستاده و از سرنوشت بد خود شكايت كند، قطعا خداوند او را اجابت كرده و مورد رحمت و بزرگداشت خود قرار مىدهد. و حتى او را دوست داشته و به خود نزديك مىسازد. ولى اگر كسى كه اين الفاظ را خوانده و اثر اجابت را نديده و پناه بر خدا دعاى او ثمرهاى جز نااميدى و دورى نداشته باشد تنها علت اين امر دو رويى و ادعاى دروغ اوست.
كسى كه به پول، بيش از پروردگار جهانيان و به پدر و فرزند بيش از خداى آسمانها و زمين اميد داشته، فريب مالش را خورده و به تدبير خود در زندگى اطمينان دارد و حتى در اين راه به كارهاى حرام دست مىزند - كارهايى كه خداوند به او فرموده است كه با انجام آنها به هدف خود نمىرسى - و بجاى اين كه بياد خدا باشد، دل او در دنيا سير مىكند، چنين كسى اگر اين دعا را بخواند و بخصوص در حال خواندن دعا ملتفت مطالب مذكور نيز باشد ولى از خود خجالت نكشيده و از سخنان دروغى كه بر زبان مىآورد ناراحت نشود، چنين شخصى بزرگى و عظمت بىپايان او را ناچيز شمرده و سزاوار رد، طرد و راندن و حتى خشم و دشمنى و مجازات مىشود. منشأ آن هم چيزى جز ضعف ايمان و نبودن معرفت نمىباشد. و البته فاسد شدن دل نيز كه ناشى از فرو رفتن در دوستى و ياد دنيا مىباشد در اين جهت بىاثر نيست.
كسى كه در چنين زمانى و با اين زبان و اين گونه به درگاه پروردگارش دعا كند ولى در مسير وزش نسيم فضل و قبول الهى قرار نگرفته و به خواسته و آرزوى خود نرسيده و علامت پذيرش دعا كه همان تغيير حال و تغيير انديشههايى است كه به ذهن او وارد مىگردد، را در خود نبيند، بايد بخاطر هلاكت قلب و ضعف ايمان بر خود بگريد، زيرا معلوم مىشود بنده بيمار و پستى است.
شخص مراقب بايد در دعاى خود موفقيت براى انجام اعمال عيد بخصوص شركت در نماز عيد و قبول آن را از پروردگار خواسته و در ابتدا و انتهاى اين روز به نگهبانان اين روز مراجعه كند، همانگونه كه بطور مفصل پيرامون اين مطلب در روزهاى مانند آن گفتيم.