عرفان مثبت و عرفان منفی، یک جعل اصطلاح است و از مصطلحات علمی متعارف نیست؛ سوالیکه در بادی امر به ذهن میآید اینست که: آیا این اصطلاح یک عبارت پارادوکسیکال نمیباشد؟ و آیا ممکن است عرفان غیرمثبت باشد؟
این مقال درصدد آنست که ابتدا به بررسی امکان یا عدم امکان جمع میان پذیرش حکمت متعالیه با پذیرش نظر عارف در باب هستی (وحدت شخصی وجود) بپردازد و قهراً به بررسی درصد هماهنگی داخلی حکمت متعالیه با توجه به پذیرش صدرا نظر عرفان را نیز خواهد پرداخت. سپس ـ و در پایان ـ توصیه ای دارد به حکیمان امروز ما که حکمت متعالیه را به عنوان یک سیستم فلسفی کارآمد پذیرفتهاند.
بحرالمعارف اثر عالم رباني ملاعبدالصمد همداني است که اساتيدم در قم و مشهد مطالعۀ اين کتاب را به جويندگان حقيقت توصيه ميکردند. حکيم مفسر آیةالله جوادي آملي مطالعۀ اين کتاب را براي طالبان راه خدا مفيد ميدانستند و سفارش مينمودند. برخي از آقازادگان مرحوم قاضي ; گفتهاند پدر ما اين کتاب را در نجف براي ما تدريس ميکرد.
زاد و توشۀ سفر یعنی آنچه مسافر به همراه خود برمیدارد تا با كمك آن بتواند راه را بپیماید و به سرمنزل مقصود راه یابد. سلوک الی الله هم چون سفری روحانی است نیاز به زاد و توشۀ مناسب خود دارد. زاد و توشۀ سلوك چیزی جز اعمال و آدابی كه سالك انجام میدهد تا به مقصد برسد، نیست. جزئیات این اعمال و آداب بسیار است كه اشارۀ به همۀ آنها در این مختصر ممكن نیست و از اینرو فقط باید به برخی از مهمترین كلیات آنها اشاره كنیم. ولی قبل از شروع تذكار چند نكته را مقدمتاً بایسته میدانیم:
کیاست نوعی زیركی و تشخیص مواقع و مواضع است و با شیطنت و نیرنگ کاملاً متفاوت است. سالک از هرگونه مكر و سیاست شیطانی به دور است، ولی از کیاست رحمانی برخوردار است. در سالك بر اثر سلوک نوری ایجاد میشود که بسیاری از امور پنهانی را میبیند. در روایت میخوانیم از تیزبینی مؤمن بهراسید که او با نور خدا میبیند.
مرحوم سید علی قاضی میفرمایند: «و العجب لمن یروم مرتبۀ من الکمال و هو لایقوم اللیال» «شگفت از کسی که به دنبال درجهای از کمال است و سحرخیزی ندارد».
نویسنده در این مقاله بعد از بیان ضرورت و اهمیت نماز شب، برای توفیق یافتن در سحرخیزی مواردی را برشمردهاند.
رفق و مدارا از اهمّ اموری است که باید سالک إلی الله آن را رعایت کند چه اندک غفلتی در این امر سبب میگردد که علاوه بر آنکه سالک از ترقّی و سیر باز میماند بلکه برای همیشه به کلّی از سفر ممنوع خواهد شد.
رعایت حقوق هم در علم فقه مطرح است و هم در علم اخلاق و هم در عرفان. رعایت بسیاری از حقوق از منظر فقه مستحب است، ولی از منظر عرفان لازم است. اموری که بر گردن آدمی حقّی دارند، فراوانند.
دوام طهارت در فقه مستحب است. سالک باید تلاش کند همیشه در حال طهارت به سر برد. حالت ناپاکی برای سالک مضر است، غسلهای مستحب و بهویژه غسل جمعه را باید بهجا آورد. ماندن در حالت جنابت برای سالک سمی مهلک است.
خدمت به پدر و مادر و احترام به والدین در سلوک تأثیری شگرف دارد و این خدمت نباید همراه با منّت باشد که در این صورت عمل فرزند ضایع میشود و نکتۀ دیگر اینکه برخورد فرزند باید به گونهای باشد که والدین با جرأت به او امر و نهی کنند. البته در صورتی که پدر و مادر فرزند را به خلاف شرع دعوت کنند، اطاعت آنها جایز نیست، اما در همین مورد هم نباید با آنان برخورد تند داشته باشند.
سالک نه تنها به شدت از حرام و مشتبه گریزان است، بلکه در حلال و مباح هم گشادهدستی نمیکند. سالک میداند که حرام یعنی معصیت و معصیت با طاعت که روح سلوک است، تناقض دارد. گاه یک لقمۀ حرام مدتها سالک را از وظایف و توفیقات محروم میسازد. البته وسواس هم خوب نیست.
سالک دنبال دستیابی به توحید است و توحید یعنی یکی دیدن، یکی خواستن و با یکی بودن و این جز با جمعیت خاطر به دست نمیآید. لذا سالک باید در نفی خواطر بکوشد.
توبه پس از یقظه دومین گام سلوک دانسته شده و دست کشیدن است از هر چه منافی سلوک میباشد و منافیات سلوک فراوانند، غفلت، گناه، عادات و رسوم غلط و غیره همه بل سلوک در تنافیند.
ارادت یعنی انسان از عمق دل و جان، کمال اخلاص و محبّت را به صاحب شریعت و جانشنیان و دستورات آنها داشته باشد.
سالک باید به همه پیشگامان راه کمال که شامل انبیا، اوصیا و اولیای الهی هستند احترام بگذارد و به دامانِ همه دست توسل بگشاید.
عزلت یا خلوت عام یعنی دوری جستن از کسانی که مقصد اعلایشان خداوند نیست. عزلت یعنی همراه نشدن با اهل دنیا و کسانی که به ماسوی الله دل بستهاند.
کتمان سرّ از شرایط بسیار مهم سلوک است و بزرگان طریق در این شرط اهتمام بسیار نمود و به شاگردان خود سفارشهای مهم نموده و توصیه را به حد مبالغه رسانیدهاند، خواه در عمل و اوراد و اذکار باشد و خواه در واردات و مکاشفات و حالات.
وفا یعنی سالک از آنچه به عنوان مسلمان، مؤمن یا سالک توبه کرده است، برای همیشه دوری کند و هرگز به آن برنگردد و هر چه را عهد کرده بهجا آورد، از انجامش دریغ نورزد و به وعدههای خود به استاد و راهنمای سفر وفادار باشد و تخلّف نورزد.
مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثّر است و باید جدّی گرفته شود و پیوسته انجام شود. امروزه بسیاری از كارهای درست یا نادرست، با تلقین به اشخاص و جوامع صورت میپذیرد. تلقین حتی نسبت به مردگان تأثیر دارد و لذا تلقین میت یکی از دستورات دینی ماست. پس سالک که دلی زنده و روحی سرزنده دارد، باید از آن بهره بجوید.
محاسبه عبارت است از اینکه وقت معیّنی را در شبانه روز برای خود معیّن کند و در آن وقت به تمام کارهای شبانه روز خود رسیدگی بنماید. و چنانکه در محاسبه برای سالک چنین ظاهر شد که از وظائف خود تخلّف نموده است باید استغفار کند و در صورت عدم تخلّف شکر حضرت باری تعالی شأنه را بجای آورد. اگر به خطای درشتی برخورد کرد که از او انتظار نمیرفت، افزون بر استغفار بسیار، به معاتبه (سرزنش نفس) بپردازد و اگر خطا بیش از حد سنگین بود، خود را عقاب کند.
مسافر در سلوک الی الله جان انسان است که از آن تعبیر به روح، روان و نفس نیز میشود. همۀ موجودات به سوی پروردگار در حرکتند و از این قاعده هیچ موجودی استثنا نیست. زن و مرد بودن تأثیری در سلوک ندارد، زیرا از هر دو صنف به کمال رسیدهاند. هویتهای اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی نیز در این راه تأثیر ندارند، زیرا مسافر حقیقی جان است . سلمان فارسی با سابقۀ آتشپرستی از اهلبیت شد.
رفیق در کلام بزرگان: «الرفیق ثم الطریق» یعنی «ابتدا رفیق شفیق همسفر پیدا كن و سپس به راه قدم بگذار».
استاد سلوکی بر دو نوع استاد عام و خاص است. بر اساس توحید افعالی فاعل قریب هر فعلی که در جهان تحقق میپذیرد، خداوند است، در نتیجه راهنمای سفر به سوی خداوند ذات مقدس پروردگار است و دیگر هادیان راه، جلوههای هدایتگری خداوند هستند. پس هدایتگری اولاً و بالذات از آن خداوند است و ثانیاً و بالعرض از آن دیگران است مانند انبیا و اوصیا.
عشق (الهی) مركب سفر بلكه بُراق سیر الی الله است، و اهل معرفت دربارۀ عشق آن قدر گفته و نوشتهاند كه گویی شرح سلوك جز شرح عشق و ادوار و احوال آن نیست. تفسیر عشق محتاج تفسیر حب و تعیین درجات و اقسام آن است که در ادامه در مورد آن بحث خواهد شد.
شاكلهها گوناگون است و هر كس بر اساس شاكله و ساختار وجودی خویش عمل میكند و بر همین اساس نمیتوان برای سلوك، نسخهای جامع و همگانی پیچید و به دست همه داد؛ بلكه انسانی كامل لازم است كه بر اساس شاكلهها و نفوس گوناگون افراد، هر كس را از دریچۀ نفس خویش و بر اساس شاكلهاش راهنمایی كرده و به مقصد برساند.
انسانی که اسفار اربعه او تکميل شده کون جامع، مظهر کلی و آيت عظمای خدا میشود. انسان جامع جميع عوالم چهارگانه است و لذا به کون جامع ناميده شده و بر همين اساس مظهر اتمّ الهی و آيت عظمای اوست.
در سير و سلوک، راهزن کسی است که سالک را از سير باز ميدارد و او را به توقّف يا عقبگرد ميکشد. راهزنان سفر معنوي را «قُطّاع الطريق» مينامند. اينان در طول سفر فراوانند و در چهرههاي گوناگون رخ مينمايند. عارفان، با تأکيد فراوان، سالکان را به شناختن و دوري از رهزنان سفر توصيه کردهاند.
سفر الی الله مانند هر پديده ديگری در ظرفی خاص و از عللی مخصوص نشأت میگيرد و پديد میآيد و چون هر پديده ديگر میتواند با موانعی در پيدايش يا دوام روبهرو گردد. موانع سلوک يا دافعند و يا رافع. يعنی يا از اصل سلوک جلوگيری مینمايند و يا از ادامه آن مانع میشوند. موانعی که رافعند و از ادامه سلوک الی الله جلوگیری مینمايند در بخش «آفات سفر الی الله» مورد بررسی قرار میگیرند. در اين فصل فقط به موانعی میپردازيم که از اصل سلوک جلوگیری میکنند و نمیگذارند شخص به سفر الی الله بپردازد.
در این مقاله بعد از مقایسه عبادت در عرفان با سایر عبادات تلاش شده تفاوتها بین عرفان و سه راه انحرافیِ غلو، علوم غریبه و تصوفِ باطل بررسی شود.
نویسنده این مقاله بعد از تعریف آفت در سلوک و بیان مقدماتی، به بیان آفات علمی و عملیِ سلوک پرداخته و در انتها به چند سؤال در این زمینه پاسخ میدهد.
اقسام قبض، اسباب تحقق قبض در سیر و سلوک، چگونگی درمان قبض، وبیان نکاتی مهم در این زمینه، مطالبیست که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.
اصطلاحات یک علم زبان آن علم است و انسانی که زباندان نیست «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» است و در نتیجه مشمول «فَهُمْ لا يَرْجِعُون»است. علم عرفان در این زمینه وضعیت ویژهای دارد، یعنی فهم صحیح اصطلاحات عرفانی تنها راه فهم نسبی صحیح مقاصد عرفا به شمار میرود و فهم اصطلاحات آنان هم کاری است دشوار که «مرد کهن» میطلبد.
اسفار اربعه یا اسفار چهارگانه عبارتند از: ۱- سفر من الخلق الی الحق یا به اختصار سفر الی الحق، ۲- سفر من الحق الی الحق فی الحق یا به اختصار سفر فی الحق، ۳- سفر من الحق الی الخلق بالحق یا به اختصار سفر الی الخلق، ۴- سفر من الخلق الی الخلق فی الخلق بالحق یا به اختصار سفر فی الخلق.
شباهت اخلاق و عرفان به عنوان دو شیوه تربیتی موجب گشته که يكي انگاشته شوند و افراد بسیاری در برخورد با هر شخصيت اخلاقي او را سالک و عارف بپندارند و يا هر کتاب مشتمل بر مواعظ و معنويات را کتابي عرفاني بشمارند؛ برای پرهیز از این اشتباه، بررسی تفاوتهای موجود بین اخلاق و عرفان ضروری مینماید، که مؤلف در این نوشتار به بیان پنج تفاوت میان این دو شیوه تربیتی میپردازد.
کتاب تذکرة المتقین يعنی آنچه موجب يادآوری پرهيزکاران است. الحق اين نام شايسته کتاب مورد بحث ماست.
کتاب رساله لقاء الله که از عارف کامل مرحوم ميرزا جواد آقا ملکی تبريزی است، در ميان اهل سلوک به «تازیانه سلوک» شهرت دارد، زیرا براي راه انداختن مبتديان و افزايش شور و حال متوسّطان کمنظير و يا بينظير است.
البته توکل با تلاش و کوشش هیچ منافاتی ندارد. اصولاً سالکِ عاشق، آرام و قرار ندارد و هرچه از دستش برآید کوتاهی نمیکند.
تقوا یعنی خداترسی، از حق پروا داشتن، خودنگهداری، زره و سپر جان، مراقبه و کشیک نفس کشیدن، واکسینه شدن روح، خدامحوری و هواگریزی.
کتاب صراط مستقیم تألیف حجت الاسلام و المسلمین وکیلی دارای دو تقریظ ارزشمند از اساتید مبرز عرفان و حکمت یعنی آیت الله حاج شیخ علی رضایی طهرانی و حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی زمانی حفظهما الله است.
از آنجا که تقریظ اول شامل پاسخ به مهمترین شبهات مخالفان حکمت و عرفان است از همان ابتدای نشر کتاب صراط مستقیم مورد توجه ویژه مخاطبان به خصوص تفکیکیان مشهد قرار گرفت تا آنجا که برخی نقدی مستقل بر این تقریظ نگاشتند.
اهمیت این تقریظ ما را بر آن داشت تا آن را در این پایگاه عرضه کنیم.