عزلت یا خلوت عام یعنی دوری جستن از کسانی که مقصد اعلایشان خداوند نیست. عزلت یعنی همراه نشدن با اهل دنیا و کسانی که به ماسوی الله دل بستهاند.
عزلت واژهای است که در روایات بسیاری مورد تأکید قرار گرفته است و علمای اخلاق و عرفان از آن تعبیر به «کن فیهم و لاتکن معهم» مینمایند. یعنی اینکه سالک باید از طرفی مانند سایر افراد در جامعه با حفظ شرائط منشأ اثر باشد و از طرف دیگر با توجهات درونی و تأملات سلوکی متوجه جای دیگر باشد. این معنای صحیح عزلت است که با رهبانیت فاصله بسیاری دارد لکن در عرفان منفی ممکن است به رهبانیت تفسیر گردد (مقاله: عرفان مثبت و عرفان منفی).
عزلت یعنی دوری جستن از کسانی که مقصد اعلایشان خداوند نیست. عزلت یعنی همراه نشدن با اهل دنیا و کسانی که به ماسوی الله دل بستهاند. از امام رضا علیه السلام پرسیدند:
مردمان پست کیانند؟ فرمود: «هرکس چیزی داشته باشد که او را از خدا بازدارد»
متن روایت این است:
«سُئِلَ عَنِ السَّفلَهٔ فَقَالَ مَنْ کَانَ لَهُ شَیءٌ یلْهِیهِ عَنِ اللَّهِ» (بحارالانوار،ج۷۵، ص۳۳۵)].
پس عزلت یعنی دوری از انسانهای پست و دون همّت که به چیزی غیر حق دل بستهاند اگرچه آن چیز حور و قصور باشد. به قول خواجه:
خدایا زاهد از تو حور میخواهد قصورش بین
به جنّت از درت بگریزد او یا رب شعورش بین
(فروغی بسطامی یا باباطاهر)
شرایط لازم سلوک: ترک عادات، عزم، رفق و مدارا، وفا، ثبات، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه، مسارعت، ارادت، ادب، نیت، صمت، جوع، خلوت، سهر، دوام طهارت، خاکساری، ترک لذات، کتمان سرّ، استاد، ورد، نفی خواطر، ذکر، فکر.