یاد مرگ در سلوک گاه به عنوان مرحلهای مهم مطرح است که توسط استاد برای شاگرد تعیین و تبیین میشود. یاد مرگ در توجه مؤمن به آخرت و كناره جستن او از دنیا تأثیری شگرف دارد. آدمی با غفلت و لذّت از راه خدا باز میماند و یاد مرگ ضدّ هر دو است.
یاد مرگ در توجه مؤمن به آخرت و كناره جستن او از دنیا تأثیری شگرف دارد. آدمی با غفلت و لذّت از راه خدا باز میماند و یاد مرگ ضدّ هر دو است. اینکه گفتهاند:
«منشأ همه غفلتها غفلت از مرگ است»، صحیح است.امیرمؤمنان صلواةالله علیه فرمود:
«أَلَا فَاذْكُرُوا هادمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِیاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَۀ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِیحَۀ وَ اسْتَعِینُوا اللَّهَ عَلَی أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ وَ مَا لَا یحْصَی مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ» [۱]؛
«به هوش باشید و مرگ را که نابودکنندۀ لذتها و قطعکنندۀ آرزوهاست، در هنگامی که تصمیم بر کارهای زشت دارید، به یاد آرید و برای ادای حق واجب خدا و نعمتهای بیشمار و احسانهای بیپایانش از آن استعانت جویید».
آرزوهای طولانی آدمی را بدبخت و گرفتار تسویف میسازد و درمان آنها در یاد مرگ است. یاد مرگ از راههایی امكان مییابد که به آن اشاره میکنیم:
یاد مرگ در سلوک گاه به عنوان مرحلهای مهم مطرح است که توسط استاد برای شاگرد تعیین و تبیین میشود. مرحوم آیتالله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی در نامهای به مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی مینویسد:
«و امّا فکر، برای مبتدی میفرمودند: در مرگ فکر بکن تا آن وقتی که از حالش میفهمیدند که از مداومت این مراتب گیج شده، فی الجمله استعدادی پیدا کرده، آن وقت به عالم خیالش ملتفت میکردند یا آنکه خود ملتفت میشد ...» [۳].
باری، بعضی از شغلها در دین مکروه اعلام شده، مانند کفنفروشی و غسّالی و شاید نکته در این باشد که این شغلها مرگ را در نظر انسان عادی میسازد و قهراً یاد مرگ تأثیر خود را نخواهد گذاشت.
متأسفانه امروزه افزون بر اینکه قبرستانها را از شهرها بیرون میبرند، آنها را به باغ و تفریحگاه تبدیل میکنند و در نتیجه حضور در آنجا نه تنها مایۀ عبرت نیست که مایۀ غفلت است. با دقت و برنامهریزی میتوان در هر محله قبرستانی تمیز و مایۀ عبرت داشت که یاد مرگ این چنین از خاطرها محو نشود.
شرایط لازم سلوک: ترک عادات، عزم، رفق و مدارا، وفا، ثبات، مراقبه، محاسبه، مؤاخذه، مسارعت، ارادت، ادب، نیت، صمت، جوع، خلوت، سهر، دوام طهارت، خاکساری، ترک لذات، کتمان سرّ، استاد، ورد، نفی خواطر، ذکر، فکر.