عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

راه میان‌بر در سیر و سلوک

منبع: کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه ۵۴۳ تا ۵۶۵
فهرست
  • ↓۱- آیا در سفر الی الله راه میان بر وجود دارد؟
  • ↓۲- آیا راه میان‌بُر همان سرعت سیر است؟
    • ↓۲.۱- سه گونه سرعت سیر در سلوك
  • ↓۳- تعابیر صریح در این بحث
  • ↓۴- تعابیر قابل انطباق بر این بحث
  • ↓۵- آیا راه میان‌بُر همان صراط مستقیم است؟
    • ↓۵.۱- تفسیر سوره حمد علامه طباطبایی
  • ↓۶- نتیجۀ بحث
  • ↓۷- صراط مستقیم در قرآن
  • ↓۸- صراط مستقیم در روایات
  • ↓۹- نظر ما درباره راه راست
    • ↓۹.۱- نمودار صراط مستقیم ونسبت آن با سبل سلام و سبل شقا
  • ↓۱۰- چند نکته
  • ↓۱۱- مقالات مرتبط
  • ↓۱۲- پانویس

آیا در سفر الی الله راه میان بر وجود دارد؟

در این فصل در صدد آن هستیم كه به این پرسش پاسخ دهیم:

آیا در سفر الی الله راه میان بر وجود دارد؟ اگر هست، كدام است؟

می‌دانیم كه این پرسش برای همه جذاب است، زیرا در سرشت آدمی آسایش‌طلبی و شتاب‌زدگی ریشه دارد.

خداوند می‌فرماید:

«وَكَانَ الإنْسَانُ عَجُولاً» [۱]؛

«انسان همواره شتابزده است» و نیز،

«خُلِقَ الإنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ» [۲]؛

«آدمی از شتاب آفریده شده است».

البته عجله كار خوبی نیست، ولی در كار خیر خوب است. به تعبیر بزرگان:

«خَیرُ الْخَیر ما كانَ عاجله»؛

«بهترین كار خیر، با شتابش می‌باشد».

خداوند در قرآن گاه از این‌گونه شتاب‌ها دربارۀ انبیا حكایت می‌كند. مثلاً خطاب به موسی علیه السلام كه پیش از قومش به کوه طور رفته بود، فرمود:

«وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ یا مُوسَی * قَالَ هُمْ أُولاءِ عَلَی أَثَرِی وَ عَجِلْتُ إِلَیكَ رَبِّ لِتَرْضَی» [۳]؛

«و ای موسی، چه چیز تو را واداشت كه از قومت پیشی بگیری و عجله كنی؟ گفت: ‌اینان در پی منند و من ای پروردگارم به سویت شتافتم تا خشنود شوی».

و خطاب به پیامبر خاتم فرمود:

«وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یقْضَی إِلَیكَ وَحْیهُ» [۴]؛

«در خواندن قرآن پیش از آنكه وحی آن بر تو پایان یابد شتاب مكن»

حال، چه كار خوبی و چه عمل خیری برتر از سیر الی الله و راه یافتن به حرم الله و نشستن در مقعد صدقٍ عند الله.

استاد می‌فرمود:

«سالك باید آن‌قدر امیدش به پروردگار زیاد باشد كه هر شب كه می‌خوابد، امید داشته باشد صبح كامل‌شده برخیزد و شاهد وصل را در آغوش كشیده باشد».

به تعبیر حافظ:

من این مراد بینم به خود كه نیم‌شبی

به جای اشك روان در كنار من باشی [۵]

بلكه باید گفت:

به امید وصال روی دلبر

سرم هر شب نَهَم بر روی بستر [۶]

آیا راه میان‌بُر همان سرعت سیر است؟

این پرسش مطرح است كه آیا مقصود از راه میان‌بر در سیر الی الله همان سرعت سیر است؟

شكی نیست كه بعضی راه خدا را سریع طی می‌كنند و ره صدساله را یك‌شبه می‌پیمایند. اما آیا مقصود از راه میان‌بر، سرعت سیر است؟


پاسخ: این است كه میان این دو ملازمه است و نه تلازم، یعنی از راه میان‌بر رفتن سرعت سیر را به دنبال دارد، ولی سرعت سیر با راه میان‌بر پیوندی ندارد، یعنی ممكن است سالكی از راه غیر میان‌بر سریعاً سلوك كند و به مقصد برسد.

سه گونه سرعت سیر در سلوك

  • ۱. پیمودن راه خدا از راه میان‌بر كه توضیحش می‌آید.
  • ۲. پیمودن راه خدا با جذبه. جذبه در راه شهود همانند حدس در طریق تفكر است.
  • ۳. پیمودن راه خدا از راه غیر میان‌بر و بدون جذبه، ولی با سرعت.

در بحث «مدّت سفر» عوامل ده‌گانه‌ای را برای سرعت سیر سالك بیان داشتیم. این عوامل برخی اختیاری بود، همانند شدت مراقبت و بعضی غیر اختیاری، همانند صفای گوهر نفس.

تعابیر صریح در این بحث

در مناجات هشتم از مناجات‌های پانزده‌گانۀ منسوب به امام سجاد علی بن الحسین علیهما السلام كه مناجات مریدین نام گرفته و خواندنش همیشه و به خصوص در روزهای جمعه مستحب است، آمده است:

«فَاسْلُكْ بِنَا سُبُلَ الْوُصُولِ إِلَیكَ وَ سَیرْنَا فِی أَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیكَ قَرِّبْ عَلَینَا الْبَعِیدَ وَ سَهِّلْ عَلَینَا الْعَسِیرَ الشَّدِید» [۷]؛

«بار پروردگارا! ما را در راه‌های رسیدن به خودت سیر ده و ما را در نزدیك‌ترین راه‌ها برای حضور به خدمتت سیر ده، دور را بر ما نزدیك ساز و سخت و دشوار را بر ما آسان فرما».

در دعای دیگری كه مرحوم مجلسی در بحار از كتاب العتیق الغروی نقل كرده، آمده است:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ یسِّرْ لِی الْأَعْمَالَ الَّتِی تُحِبُّهَا وَ تُحِبُّ الْعَامِلِینَ لَهَا وَ أَعِنِّی عَلَیهَا وَ اصْرِفْ عَنِّی الْأَعْمَالَ الَّتِی تَكْرَهُهَا وَ تَكْرَهُ الْعَامِلِینَ لَهَا وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْكِهَا

اللَّهُمَّ أَوْصِلْنِی إِلَیكَ مِنْ أَقْرَبِ الطُّرُقِ إِلَیكَ وَ أَسْهَلِهَا عَلَی

اللَّهُمَّ أَعِزَّنِی بِالِانْقِطَاعِ إِلَیكَ بِلَا ضَرُورَۀ وَ أَحْسِنْ لِی الْأَدَبَ بِلَا عُقُوبَۀ وَ أَجْزِلْ لِی الثَّوَابَ بِلَا مُصِیبَۀ وَ أَحْسِنْ لِی الِاخْتِیارَ بِلَا كَرَاهِیۀ

اللَّهُمَّ خِرْ لِی بِمَیسُورِ الْأُمُورِ لَا بِمَعْسُورِهَا وَ اجْعَلْ لِی فِی ذَلِكَ مَا تُحِبُّ

اللَّهُمَّ وَجِّهْنِی لِلْخَیرِ وَ یسِّرْنِی لَهُ وَ أَعِنِّی عَلَیهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِهِ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْأَدَبِ فِیمَا تَوَجَّهْتُ إِلَیكَ فِیهِ

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی لَكَ شَاكِراً وَ لَكَ ذَاكِراً وَ لَكَ حَامِداً وَ إِلَی طَاعَتِكَ عَامِداً وَ بِقَضَائِكَ رَاضِیاً وَ عَنْ سَخَطِكَ نَائِیاً یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» [۸]؛

  • «بار پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و برایم كارهایی كه تو آنها و عاملان به آنها را دوست می‌داری، آسان ساخته و مرا بر انجامش كمك نما و كارهایی را كه تو آنها را و عاملان به آنها را ناپسند می‌شماری، از من دور ساخته و مرا بر تركش كمك نما.
  • بار پروردگارا مرا از نزدیك‌ترین راه‌ها (راه میان‌بُر) به سویت و آسان‌ترین راه‌ها برایم، برسان.
  • بار پروردگارا! مرا به اینكه نه در اضطرارها كه همیشه فقط به سوی تو متوجه و منقطع باشم عزت بخش و بدون مجازات نیكو ادبم فرما و بدون ابتلا به مصیبت‌ها ثوابم را بزرگ گردان و به دور از ناخشنودی و ناپسندی گزینشم نیكو گردان.
  • بار پروردگارا! برایم كارهای آسان و نه سخت و دشوار اختیار کرده و مقدر فرما و در میان كارها آنچه تو دوست داری قرار ده.
  • بار پروردگارا! به سوی خیر و نیكویی راهی‌ام كن و آن را برایم آسان ساز و بر انجامش یاری‌ام ده و مرا از اهل خیر قرار ده و در راهی كه به سویت می‌پیمایم، ادبی نیكو روزی‌ام ساز.
  • بار پروردگارا! مرا برای خودت سپاس‌گزار، ستایشگر و یادآور قرار ده و به سوی طاعتت قاصد، به قضا و قَدَرَت راضی و از ناخوشنودی‌ات دور گردان. ای ارحم الراحمین».

این دعا را كامل آوردیم، زیرا علاوه بر تصریح به مقصود ما مشتمل بر مطالبی عالی بود و در دسترس نیز كمتر بود [۹].

در این دو دعا تصریح شده كه در میان راه‌های به سوی خدا راهی است كه «اقرب الطرق» است. ما از این راه با نام «راه میان‌بُر سفر الی الله» یاد كردیم.


در عبارات عارفان هم چنین تصریحاتی داریم. استاد در جایی فرموده‌اند:

«نفی خواطر در ضمن ذکر و با حربۀ ذكر، عبادت است و ممدوح شرع و بهترین طریق آن توجه به نفس است كه اسرع طرق است برای نیل به مقصود» [۱۰].

تعابیر قابل انطباق بر این بحث

شاید بتوان عبارات زیر را بر وجود راه میان‌بُر در سفر سلوكی شاهد گرفت.

پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم خطاب به علی علیه السلام فرمود:

«یا علی اذا تقرَّب الناسُ الی خالقِهم بانْواعِ البرّ فتقرَّبْ انت الیه بالعقل حتی تسبقَهم» [۱۱]؛

«ای علی! آن‌گاه كه مردم به سوی آفریدگارشان با گونه‌هایی از نیكوكاری تقرب جستند تو با عقل به سویش تقرب جو كه از همه پیشی می‌گیری».

در روایت امام جواد علیه السلام است:

«القَصْد الی الله بالقُلوب ابْلغُ من اتْعاب الجَوارحِ بالاعمال» [۱۲] ؛

«ره سپردن به سوی خداوند با دل‌ها از به زحمت انداختن اعضا و جوارح به اعمال رساننده‌تر است».

امام سجاد علیه السلام می‌فرماید:

«وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیكَ قَرِیبُ الْمَسَافَۀ» [۱۳]؛

«به یقین كوچ‌كنندۀ به سوی تو را، مسافت نزدیك است».

تعدد مناجات خمسۀ عشر كه دارای عناوین مختلف است، همانند مناجات توبه‌كنندگان، اهل خوف، عارفان، اهل ارادت، اهل شكایت و ... شاید اشارتی به بحث ما داشته باشد.

روایاتی كه عبادت‌كنندگان را به سه دستۀ آزادگان، بردگان و سوداگران و یا عبادت را به سه دستۀ شاكرانه، تاجرانه و برده‌وار تقسیم می‌كند، گواه بر این مطلب است، زیرا به یقین عبادت شاکرانه سریع‌تر به حق می‌رسد و می‌رساند.

مرحوم سید هاشم حدّاد خطاب به مرحوم حاج محمدحسن بیات فرموده بود:

«مرحوم آیت‌الله انصاری سالكان راه خدا را از یك طریق می‌برد، اما من از سه طریق می‌برم» [۱۴].

آیا راه میان‌بُر همان صراط مستقیم است؟

هر مسلمان ملتزم به احكام دینی، روزانه دست‌كم در نمازهای یومیه ده بار این دعا را تكرار می‌كند:

«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» [۱۵]؛

«پروردگارا! ما را به راه راست هدایت فرما».

و سپس چنین ادامه می‌دهد:

«صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلا الضَّالِّینَ» [۱۶]؛

«راه آنان كه مشمول نعمت خود ساختی، نه كسانی‌كه بر آنان غضب كردی و نه گمراهان».

تفسیر سوره حمد علامه طباطبایی

علامه طباطبایی، در شرح این آیات مطالب بدیعی دارند كه به پاره‌ای از آنها اشاره می‌كنیم:

۱. در زبان عرب واژگان صراط، سبیل و طریق قریب المعنی هستند.

۲. در این آیات صراط به مستقیم وصف شده است؛ یعنی راه راست و راه راست راه كسانی دانسته شده كه مشمول نعمت الهی قرار گرفته‌اند.

۳. صراطِ با این اوصاف، مورد تقاضاست؛ یعنی مسلمان می‌خواهد كه خداوند او را بدان هدایت كند و عبادات خالصش در آن مسیر قرار گیرد.

۴. همۀ موجودات و از آن جمله انسان راهی را به سوی خداوند می‌پیمایند.

۵. راه به سوی خداوند دو گونه است، مستقیم و نامستقیم. راه مستقیم راهی نزدیك و راه نامستقیم راهی دور است.

۶. راه مستقیم راه مؤمنان و به سوی تكامل است و در مقابلش دو راه دیگر است، راه مشركین كه مورد غضب پروردگارند و راهشان به سوی سقوط است و راه گمراهان كه در تحیر به سر می‌برند. پس ما سه گونه راه داریم: راه «مستقیم» كه راه مؤمنین است و راه «مغضوب علیهم» و راه «ضالین».

۷. صراط مستقیم خود دارای درجات است، به دلیل آیۀ ۱۱ از سوره مجادله:

«یرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ»؛

«خداوند رتبۀ آنان را كه از میان شما ایمان آورده و كسانی كه بدان‌ها دانش بخشیده شده است، بر حسب درجات بلند می‌گرداند».

۸. شرك و ظلم و گمراهی اگرچه مفهوماً گوناگونند، ولی مصداقاً متّحدند.

۹. «راه راست» كه راه غیر گمراهان است، راهی است كه هیچ‌گونه شرك و ظلم و گمراهی در آن نیست، نه در درون دل همانند كفر و خطورات ناپسند و نه در اعضا و جوارح همانند معصیت یا كوتاهی در طاعت و این یعنی توحید حقیقی و حق توحید، هم در ساحت علم و اندیشه و هم در ساحت عمل. این یك ویژگی از ویژگی‌های «راه راست» است.

۱۰. اصحاب صراط مستقیم برخوردار از نعمتی هستند كه برترین و ارزشمندترین نعمت است. نعمتی كه از نعمت ایمان كامل برتر است. آنان عبارتند از: پیامبران، صدیقین، شهداء، صالحین[۱۷]. اینان جلوداران و مقتدایان و راهبرانند و مؤمنین تامّ الایمان تابعان و همراهان آنان هستند.

۱۱. برای اینكه مؤمنین به صف اصحاب «راه راست» بپیوندند، نیاز به نوعی «معرفت» دارند. این مطلب از آیۀ ۱۱ سورۀ مجادله كه گذشت، فهمیده می‌شود. این، ویژگی دیگری از ویژگی‌های «راه راست» است.

۱۲. خداوند در قرآن «صراط مستقیم» را یكی می‌داند، ولی سبُل به سوی خود را متعدد می‌شمارد. نیز، صراط را ـ جز در سورۀ حمد ـ به غیر خود نسبت نمی‌دهد و همه جا به خود منسوب می‌سازد، ولی سبُل را به دیگران هم نسبت می‌دهد.

۱۳. «سبُل سلام» عین «صراط مستقیم»‌اند، ولی صراط مستقیم عین هر یك از آنها نیست، بلكه محیط بر آنها و جامع آنهاست.

۱۴. هر یك از سبل سلام به مقداری كه از صراط مستقیم دارد، راه به سوی خداست، ولی صراط مستقیم بدون هیچ قید و شرطی راه به سوی خداست.

۱۵ـ معنای لغوی «صراط» و «مستقیم» دلالت دارد بر اینكه صراط مستقیم همیشه و بدون حتی یك مورد استثنا و بدون هیچ قید و شرطی راه به سوی خداست.

۱۶. راه‌ها به سوی الله از نظر كمال و نقص و ارزش گوناگونند. این گوناگونی از این ناشی می‌شود كه این راه‌ها نسبتشان به «صراط مستقیم» یكسان نیست. هر راهی به مقدار اشتمالش بر صراط مستقیم از كمال برخوردار است و در مقابل، هر راهی به مقدار دوری‌اش از صراط مستقیم از نقص برخوردار است.

۱۷. اسلام، ایمان، عبادت، اخلاص، اِخبات و ... از سبُل سلام‌اند و به قدر نسبتشان به صراط مستقیم بهره از كمال دارند. كفر، شرك، جحود و انكار، طغیان و سركشی، گناه و ... به قدر دوری از صراط مستقیم در درجات نقص قرار می‌گیرند.

۱۸. همان‌گونه كه «صراط مستقیم» بر همۀ راه‌ها به سوی الله محیط است، «اصحاب صراط مستقیم» بر صاحبان دیگر راه‌ها برتری معنوی و هیمنه دارند.

۱۹. اصحاب صراط مستقیم آنانند كه متمكّن و ثابت‌قدم در آنند و خداوند متولّی امور آنهاست و امر هدایت بندگانش را به ایشان سپرده است.

۲۰. اولین گشایندۀ درب هدایت از راه صراط مستقیم در امت محمد صلی الله علیه وآله وسلم امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه السلام است.

۲۱. چون صراط مستقیم در همۀ راه‌های سالم به سوی الله حضور دارد، انسانِ در راه خدا، می‌تواند از خدا بخواهد او را در راه قرار دهد، یعنی از راهی به راهی بهتر.

۲۲. مزیت اصحاب صراط مستقیم بر دیگران در «معرفت» است، نه عمل، یعنی آنان معرفتی به حق دارند كه دیگران آن‌گونه معرفت را فاقدند، زیرا در برخی راه‌های غیر صراط مستقیم، عمل كامل وجود دارد. پس مزیت باید در محور علم و معرفت باشد. این مطلب از آیۀ ۱۱ سوره مجادله فهمیده می‌شود.

۲۳. در روایات شیعه آمده كه مراد از «صراط مستقیم» ائمۀ اطهار و به‌ویژه علی علیه السلام است. این از باب «جَری» یعنی ذكر مصداق است [۱۸].


نتیجۀ بحث

از مجموع بیانات علامه طباطبایی به دست می‌آید كه صراط مستقیم و راه راست، نزدیك‌ترین راه به سوی خداست. راه راست، درجاتی همانند اسلام، ایمان، تقوا، اخلاص، یقین و ... را فرامی‌گیرد كه این درجات همان سبُل سلام‌اند.

سبل سلام می‌توانند همراه با ناخالصی‌هایی باشند، مثلاً ایمان به همراه شرك خفی باشد. صراط مستقیم، خالصِ از سبل است، یعنی اسلامِ خالص، ایمانِ خالص و ... .

بنابراین اگر كسی در سیر الی الله، در درجات تكامل، ناب‌گرا بود و با توفیق الهی در هر درجه از ناخالصی‌ها به دور ماند، در صراط مستقیم است كه هم «اقرب طرق» و «راه میان‌بُر» است و هم رسیدن و رساندنش به مقصود تضمین شده است. در متون دینی و به خصوص در دعاهای معصومین: بر این ناب‌گرایی تاكید فراوانی شده است.


امام سجاد علیه السلام در دعای عالی المضمون مكارم الاخلاق می‌فرماید:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی‌ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَ بَلِّغْ بِایمانی‌ اكْمَلَ الایمانِ وَ اجْعَلْ یقینِی افْضَلَ الْیقینِ وَ انْتَهِ بِنِیتی الی‌ احْسَنِ النِّیاتِ وَ بِعَمَلی‌ الی‌ احْسَنِ الْأَعْمالِ اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِیتی‌ وَ صَحِّحْ بِما عِنْدَكَ یقینی وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرتِكَ ما فَسَدَ مِنّی‌» [۱۹]؛

«بار پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و ایمان مرا به كامل‌ترین درجات ایمان برسان و یقین مرا برترین یقین قرار ده و نیت مرا به بهترین نیت‌ها و عمل مرا به نیكوترین اعمال برسان. بار خدایا! به لطف خودت نیتم را پربار گردان و به رحمت خاصّه‌ات یقینم استوار گردان و فسادم را با قدرتت به صلاح بدل نمای».

پیام تمامی آیات و روایاتی كه ما را به «ترین‌ها» در مورد فضائل اخلاقی، اعتقادات قلبی، ملكات نفسی و اعمال بدنی دعوت می‌كنند، همین است یعنی پیامشان این است كه انسان باید در صراط مستقیم كه نزدیك‌ترین راه به سوی خداست حركت نماید. اگر كسی در سیر و مسیر خود به سمت مبدأ، اسلامش برترین اسلام، ایمانش برترین ایمان، یقینش استوارترین یقین، عبادتش ناب‌ترین عبادت و ... باشد، آیا جز در صراط مستقیم سفر كرده و پیش رفته است؟!


صراط مستقیم در قرآن

با سیری در قران كریم، با این معارف دربارۀ «راه راست» آشنا می‌شویم:

۱. «راه راست» راه كسانی است كه نه مغضوب خداوندند و نه گمراه [۲۰].

۲. خدا هر كس را كه بخواهد به «راه راست» هدایت می‌نماید [۲۱].

۳. عبادت خالصانۀ خداوند «راه راست» است [۲۲].

۴. هر كس به خدا چنگ زند، به «راه راست» هدایت شده است [۲۳].

۵. انبیا و بعضی خویشاوندانشان به دست پروردگار به «راه راست» هدایت شده‌اند [۲۴].

۶. هر كس را خداوند بخواهد هدایت كند، دلش را به پذیرش اسلام می‌گشاید و این «راه راست» پروردگار است [۲۵].

۷. آیین حضرت ابراهیم كه خود حق‌مدار بود و دینش پایدار، «راه راست» است [۲۶].

۸. از ویژگی‌های كسانی‌كه در «راه راست»اند، این است كه فرمان به عدالت می‌دهند [۲۷].

۹. بی‌شك خداوند مؤمنین ثابت‌قدم را به «راه راست» هدایت می‌نماید [۲۸].

۱۰. پیامبر اسلام بدون شك مردم را به «راه راست» هدایت می‌نماید [۲۹] و به سوی آن می‌خواند [۳۰].

۱۱. پیروی از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم صراط مستقیم و «راه راست» است [۳۱].

۱۲. تسلیم اوامر الهی بودن هدایت خداوند به سوی «راه راست» را به دنبال دارد [۳۲].

۱۳. شرك نورزیدن به خدا، احسان به والدین، نكشتن اولاد به خاطر فقر مالی، دوری از كارهای زشت علنی و مخفی، پرهیز از قتل نفس، نخوردن و محافظت از مال یتیم تا زمان رشدش، كم‌فروشی نكردن در معاملات، حق‌گرایی در داوری و شهادت گرچه دربارۀ خویشان و وفای به پیمان‌های الهی، از مصادیق حركت در صراط مستقیم و «راه راست» است [۳۳].


آنچه گفته آمد، برداشت‌های مستقیم از آیات دربارۀ «صراط مستقیم» بود و اگر به اینها برداشت‌های نامستقیم را كه بخشی از آنها در عبارات نقل شده از المیزان گذشت، بیفزاییم، معارف بیشتری دستگیرمان می‌شود. حال باید سیری هم در روایات داشته باشیم تا به بركت ثقلین بتوانیم «راه راست» را شناسایی كنیم.


صراط مستقیم در روایات

در روایات آمده كه قرآن «صراط مستقیم» یا همان «راه راست» است. از پیامبر روایت است كه در فتنه‌ها به قرآن تمسك كنید كه «راه راست» است [۳۴].

همچنین در روایات فراوانی از اهل‌بیت: آمده است كه ما راه راست هستیم [۳۵].

این روایات دربارۀ امیرالمؤمنین علی علیه السلام بیشتر است[۳۶].

در زیارت جامعۀ كبیره كه شناسنامۀ مقام ولایت و خاندان عصمت: است، می‌خوانیم: «أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَم» [۳۷]؛

«شما استوارترین راه به سوی خدا هستید» و نیز می‌خوانیم: «وَ أَدِلَّاءَ عَلَی صِرَاطِه»؛ «شما راهنمایان به سوی راه خدا هستید» و این یعنی آنها مردم را به سوی حقیقت خود دعوت می‌نمایند.(دقت شود)

از طرفی دیگر، امام صادق علیه السلام در تفسیر «اهدنا الصراط المستقیم» می‌فرماید:

«یقول أَرْشِدْنَا لِلُزُومِ الطَّرِیقِ الْمُؤَدِّی إِلَی مَحَبَّتِكَ وَ الْمُبَلِّغِ إِلَی رِضْوَانِكَ وَ جَنَّتِكَ وَ الْمَانِعِ مِنْ أَنْ نَتَّبِعَ أَهْوَاءَنَا فَنَعْطَبَ أَوْ نَأْخُذَ بِآرَائِنَا فَنَهْلِكَ» [۳۸]؛

«این آیه می‌گوید: بار پروردگارا! ما را به سوی راهی هدایت فرما كه به محبّتت می‌رساند و دستاوردش خشنودی و بهشت خاصّ توست، همان راهی كه ما را از پیروی هواهای نفسانیمان كه نتیجه‌اش هلاكت است و یا خودمحوری در نظراتمان كه پایانش نابودی است، باز می‌دارد».

در تفسیر فرات كوفی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده كه مقصود از صراط مستقیم «دین محمد» است [۳۹].


نظر ما درباره راه راست

از مجموع آنچه گفته شد، می‌توان چنین نتیجه گرفت:

«راه راست» راه عبادت و عبودیت پروردگار است، عبادت خالصانه که از هرگونه شرک به دور است و بدین جهت، نه سوداگرانه است و نه برده‌وار، که عبادتی است از سر استحقاقِ معبود و شاکرانه.

«راه راست» که راه عبودیت است، همان حقیقت دین حنیف است که انبیا و به خصوص معلم بزرگ توحید، ابراهیم خلیل و سپس انبیای ابراهیمی و در صدر و رأس آنها پیامبر خاتم محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله وسلم بدان خوانده‌اند.

«راه راست» همان راه ولایت است که تجلی کاملش در انبیا و اوصیا است و به‌ویژه سید الانبیاء محمد و سید الاوصیاء علی، مجلای اتمّ آن هستند.

سایر راه‌ها دو گونه‌اند. یا از سبل سلام‌اند یا نه. آنها که از سبل سلام‌اند، به خدا می‌رسند، ولی نزدیک‌ترین راه نیستند و به مقدار ناخالصی‌هایشان از راه مستقیم زاویۀ انحراف پیدا می‌کنند و اما آنها که از سبل سلام نیستند، اگرچه به خدا می‌رسند، ولی به قهر و غضب و انتقام حق می‌رسند. آنها «سبل سلام» نیستند، بلکه «سبل شقاء» هستند، یعنی راه‌های شقاوت و بدبختی.

اینکه انبیا، اوصیا، چهارده معصوم: و به‌ویژه امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیه السلام صراط مستقیم معرفی شده‌اند، به این دلیل است که اینان صاحب‌منصبان این راه و پیشگامان آن هستند و هرکس به حقیقتِ آنها ـ و نه به تخیلی واهی از آنها ـ نزدیک‌تر باشد، به صراط مستقیم نزدیک‌تر است، زیرا در راه آنها و سیره و روش آنها ذره‌ای ناخالصی وجود ندارد. آیا معصومی که خداوند هر نوع پلیدی را از او دور ساخته [۴۰]، می‌تواند با شرک و ضلال ارتباطی داشته باشد؟

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

گرچه باشد در نوشتن شیر شیر [۴۱]

آری:

از علی آمـوز اخلاص عمـل

شیر حق را دان منزّه از دغل [۴۲]

می دانیم که عمل آدمی آنگاه قبول درگاه حق می‌شود که خالص باشد. خدا فرموده:

«أنا اغنی الشرکاء» [۴۳]؛ «من بی ‌نیاز‌ترین شریک هستم»، زیرا سهم خودم را به شریکم می‌بخشم. قبول درگاه حق شدن رشد می‌آورد. «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا»[۴۴]؛

«پس پروردگارش او را (مریم را) به خوبی پذیرا شد و او را نیکو رشد داد و بار آورد».

پس صراط مستقیم یکی بیش نیست و آن پاک‌ترین و بی‌پیرایه‌ترین راه‌ها به سوی خداست. هرچه خلوص راه و کار آدمی بیشتر باشد، به صراط مستقیم نزدیک‌تر است و هرچه ناخالصی در آن بیشتر باشد، زاویۀ انحرافش بیشتر و مسیرش تا حق طولانی‌تر خواهد بود.

«صراط مستقیم» معصوم است و لذا هم به حق می‌رسد و هم به حق می‌رساند. اگر کسی همانند اصحاب سرّ ائمه اطهار: زیر نظر جلوداران و متمکّنان در صراط مستقیم پای در راه نهاد، محال است که به کمال انسانی نرسد.

«فالراغب عنکم مارق و اللازم لکم لاحق و المقصر فی حقکم زاهق[۴۵]»؛

«روگردان از شما از راه راست و صراط حق بیرون است و آنكه ملازم شماست، به شما پیوسته و به حق می‌رسد و کوتاهی‌کننده در حق شما هلاک می‌شود».

نمودار صراط مستقیم ونسبت آن با سبل سلام و سبل شقا

نمودار صراط مستقیم

چند نکته

۱. سیر و سلوک یعنی تلاش در جهت پیمودن نزدیک‌ترین راه به سوی خدا که همان «راه راست» است، پس خود سیر و سلوک راهی «میان بر» در میان راه‌ها به سوی خدا است، این راه، راهی خاص است و نباید با مشابهاتش یکسان دانسته شود. در بخش راه‌های مشابه و انحرافی سفر به این بحث خواهیم پرداخت.

۲. گاه گفته می‌شود «عشق» و یا «مراقبه» و یا «معرفت نفس» و یا «توسل به اولیای حق و به‌ویژه سید الشهداء حسین بن علی علیهما السلام » و یا «تسلیم کامل در برابر کامل بودن» راه میان‌بُر است، همۀ این‌ها صحیح است. به این معنا كه در «ناب‌گرایی» در سیر الی الله نقش اساسی دارد. به توضیح هریک از اینها در جای خود پرداخته‌ایم.

۳. اخلاص در عمل درجاتی دارد و درجات پایینش با ناخالصی‌ها همراه است. پس در فضیلت اخلاص هم باید ناب‌گرا بود.

۴. عارفان گفته‌اند: کمبودهای هر رتبۀ سلوکی در مراتب بالاتر برطرف می‌شود. به نظر می‌رسد این معیار در صراط مستقیم جاری نباشد. مراتب صراط مستقیم بی‌پیرایه‌اند و از کمبود و نقص مبرّاست.

۵. اینکه از سخن مرحوم علامه طباطبایی دانستیم که صراط مستقیم مانند بزرگراهی بدون تقاطع و معصوم است و به مقصد و مقصود می‌رسد و می‌رساند، باید تحلیل شود. اگر مراد این است که این راه قابلیت رساندن دارد، کاملاً صحیح است، ولی اگر مراد این باشد که استدراج و بازگشت و امتحان و انحراف نسبت به آن ممکن نیست، ظاهراً تمام نیست. افرادی داشته‌ایم که حتی فنا به صورت حال ـ و نه ملکه ـ برایشان پیدا شده و در آخر لغزیده و عقب‌گرد کرده‌اند. استاد دربارۀ یکی از نزدیک‌ترین شاگردان مرحوم سید‌هاشم حداد چنین معتقد بودند. آیا این‌گونه افراد در صراط مستقیم نبودند؟!

مقالات مرتبط

پانویس

۱. اسراء/۱۱

۲. انبياء/۳۷

۳. طه/۸۳ و ۸۴

۴. طه/۱۱۴.

۵. ديوان حافظ.

۶. شعر از نويسنده است.

۷. مفاتيح الجنان؛ بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۴۷.

۸. بحارالانوار، ج۹۲، ص۴۰۷.

۹. متاسفانه پس از نگارش كتاب مفاتيح الجنان از سوی مرحوم حاج شيخ عباس قمی، حتی خواص ـ تا چه رسد به عوام ـ در مقوله دعا كاناليزه شده‌اند و گويا همه دعاها در مفاتيح است. فقيه عارف حضرت آیت‌الله بهجت مي‌فرمود:

«ما با كسي كه «اقبال» سيد را نداشته باشد و با آن مأنوس نباشد، رفاقت نمي‌كنيم» و بسيار دعاهاست كه در اقبال هست و در مفاتيح نيامده است. اخيراً كتابی در ادعيه چهارده معصوم با نام «موسوعى الادعية» به همت بنیاد پژوهش‌های آستان‌قدس رضوی چاپ شده كه نزديك به ۵۰۰۰ صفحه و در ۶ جلد است.

۱۰. لب اللباب، ص۱۵۳.

۱۱. علامه فيض كاشانی، محسن، الوافي ج۱ص۱۰۲؛ رساله معراجیۀ ابن سینا.

۱۲. منتهي الامال، پايان بخش زندگی امام جواد علیه السلام.

۱۳. مفاتيح الجنان، دعای ابوحمزة ثمالی.

۱۴. روح مجرد، ص۳۰۵.

۱۵. فاتحه/۶.

۱۶. همان/۷.

۱۷. نساء/۶۹.

۱۸. الميزان، ج۱، ص۲۶ـ۴۰.

۱۹. صحيفة سجاديه، دعای ۲۰.

۲۰. فاتحه/۷.

۲۱. بقره/۱۴۲ و ۲۱۳ و ... .

۲۲. آل عمران/۵۱؛ يس/۶۱ و ... .

۲۳. آل عمران/۱۰۱؛ نساء/۱۷۵.

۲۴. انعام/۸۳ـ۸۷ .

۲۵. انعام/۱۲۵ و ۱۲۶.

۲۶. انعام/۱۶۱.

۲۷. نحل/۷۶.

۲۸. حج/۵۴.

۲۹. شوري/۵۲.

۳۰. مؤمنون/۷۳.

۳۱. زخرف/۶۱.

۳۲. نساء/۶۵ـ۶۸.

۳۳. انعام/۱۵۱ـ۱۵۳.

۳۴. مستدرك الوسائل، ج۴، ص۲۴۰.

۳۵. بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۲.

۳۶. كافی، ج۱، ص۴۳۲.

۳۷. مفاتيح الجنان.

۳۸. وسائل الشيعة، ج۲۷، ص۴۹.

۳۹. تفسير فرات كوفی، ص۵۱.

۴۰. احزاب/۳۳.

۴۱. مثنوی مولوی.

۴۲. همان.

۴۳. بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۲۲؛ ج۶۹، ص۲۸۲ و ص۳۰۴.

۴۴. آل عمران/۳۷.

۴۵. مفاتيح الجنان، فرازهايی از زيارت جامعه کبيره.

عناوین دیگر این نوشتار
  • راه میان‌بر در سیر و سلوک (عنوان اصلی)
  • راه میان‌بر سفر
مربوط به دسته های:عرفان عملی -