مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثّر است و باید جدّی گرفته شود و پیوسته انجام شود. امروزه بسیاری از كارهای درست یا نادرست، با تلقین به اشخاص و جوامع صورت میپذیرد. تلقین حتی نسبت به مردگان تأثیر دارد و لذا تلقین میت یکی از دستورات دینی ماست. پس سالک که دلی زنده و روحی سرزنده دارد، باید از آن بهره بجوید.
سالک الی الله سپیدهدمان، پیش از آغاز فعالیت روزانه، در خلوت خود در محضر پروردگار با نفس خویش همچون شریکی دقیق و حسابگر به مشارطه مینشیند و با او عهد و پیمان میبندد، پیمانی محکم و استوار که هرگز از آنچه وظیفۀ سلوکی اوست، تخلّف نورزد.
مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثّر است و باید جدّی گرفته شود و پیوسته انجام شود. امروزه بسیاری از كارهای درست یا نادرست، با تلقین به اشخاص و جوامع صورت میپذیرد. تلقین حتی نسبت به مردگان تأثیر دارد و لذا تلقین میت یکی از دستورات دینی ماست. پس سالک که دلی زنده و روحی سرزنده دارد، باید از آن بهره بجوید. سالک هر صبحگاه نفس خویش را مخاطب قرار داده و به او میگوید:
و اگر نسبت به لغزشی یا دستوری ضعف دارد، همان را مورد تأکید قرار میدهد.
مثلاً میگوید:
به احتمال فراوان، فرازهایی از دعاهای صبحگاهی و نیز تعقیبات نماز صبح، مشارطۀ سلوکی را تداعی و تلقین را افاده میكند به یک نمونه بنگرید:
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در مفاتیح از ابن فهد حلّی در عدى الداعی و از امام رضا علیه السلام در تعقیب نماز صبح نقل میکند:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَاد ... مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّۀ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا مَا شَاءَ النَّاسُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِنْ كَرِهَ النَّاسُ حَسْبِی الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِی الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِی الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ حَسبی الله ربُّ العالمین حَسْبی مَن هو حَسبی حَسْبِی مَنْ لَمْ یزَلْ حَسْبِی حَسْبِی مَن كانَ مُذْ كُنتُ لَمْ یزَل حَسْبِی حَسْبِی اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیم» [۱]؛
«به نام خدا و درود خدا بر محمد و آلش. من کارم را به خدا وامیگذارم که خدای بینای بر بندگان است... آنچه خدا بخواهد، همان خواهد شد. هیچ جنبشی و نیرویی نیست، مگر به وسیلۀ خدا. آنچه خدا بخواهد همان خواهد شد نه آنچه مردمان بخواهند. آنچه خدا بخواهد همان خواهد شد، اگرچه مردم خوش نداشته باشند. پروردگار مرا بس است، به جای پروریدگان. آفریدگار مرا بس است، به جای آفریدگان. روزیرسان مرا بس است، به جای روزیخواران. پروردگار جهانیان مرا بس است. بس است مرا آن کس که او مرا بس است و کافی است. بس است مرا آن کس که همیشه مرا بس است. بس است مرا آنكه از زمانی که بودهام همیشه مرا بس بوده است. بس است مرا خدایی که هیچ معبودی و الهی جز او نیست. بر او توکل نمودم که اوست پروردگار عرش بزرگ».
نیز، این جملۀ شریف در روایت اشارتی به مشارطه دارد. «یصْبِحُ وَ شُغْلُهُ الذَّكْرُ وَ یمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْر» یا «یمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّكْرُ وَ یصْبِحُ وَ شَغْلُهُ الْفِكْرُ» [۲]؛
«مؤمن در صبحگاهان همّتش بر یاد خدا و انجام اعمال و وظائف است و شامگاهان همتش بر سپاسگزاری است».
مشارطه میتواند در روز بیش از یک بار تکرار شود، بهویژه اگر سالک برای کار بیش از یک بار از منزل بیرون میرود.