عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

آیةالله العظمی حاج سید علی آقا قاضی طباطبائی

آیةالله‌ العظمی علامه سید علی آقا قاضی طباطبائی تبریزی، فقیه، حکیم و عارف کم نظیر و بزرگ شیعه و اسلام،است.

همین سلسله مرحوم آقای قاضی - مجموعه این بزرگواران که از مرحوم حاج سیدعلی شوشتری آغاز می شود - همه شأن مجتهدان تراز اول بودند.…از لحاظ معانی سلوک و عرفان و مانند اینها هم از افرادی است که عرض کردم حداقل این است که بگوییم کم‌نظیر (است)، یعنی واقعاً شخصیت ایشان برجسته است

فهرست
  • ↓۱- منابع تحقیق
  • ↓۲- ولادت
  • ↓۳- شجره نامه
  • ↓۴- تحصیلات
  • ↓۵- استادان آیةالله‌ العظمی قاضی در تبریز
  • ↓۶- هجرت به نجف
  • ↓۷- استادان آیةالله‌ العظمی قاضی در نجف اشرف
  • ↓۸- تسلط بر لغت، شعر عرب و تفسیر
  • ↓۹- اساتید سلوکی مرحوم آیةالله‌ العظمی قاضی
  • ↓۱۰- ماجرای تشکیل جلسات اخلاقی آیةالله‌ العظمی قاضی
  • ↓۱۱- شاگردان سلوکی
  • ↓۱۲- نظر علامه قاضی درباره محیی الدین ابن عربی و ملا صدرا
  • ↓۱۳- چگونگی فتح باب برای علامه قاضی
  • ↓۱۴- آثار و تالیفات
  • ↓۱۵- وصیتنامه آیة‌الله العظمی قاضی
  • ↓۱۶- رحلت و وصال
  • ↓۱۷- ماجرای خواندی شب رحلت علامه سید علی آقا قاضی
  • ↓۱۸- مطالب مرتبط
  • ↓۱۹- پانویس

منابع تحقیق

۱- «دورۀ علوم و معارف اسلام»، اثر علامه آیةالله حسینی طهرانی

۲- مکتوبات خطی علامه آیةالله حسینی طهرانی

۳- سلسله انتشارات کنگره بزرگداشت فقیه متأله حضرت آیة‌الله سید علی آقا قاضی (ره) ، دفتر اول: کوه توحید؛ بررسی سیر زندگی، افکار و… سیدالعارفین آیة‌الله سید علی آقا قاضی طباطبایی تبریزی (ره) [۱]. لازم به ذکر است که محقق این اثر (دکتر هادى هاشميان) در گذشته کتابی با عنوان «دريـاى عـرفـان؛ زنـدگـى‌نـامـه و شـرح احوال آيةالله سيد على قاضى» به طبع رسانده بود که تقریباً مطلبی اضافه از «کوه توحید» ندارد.

۴- آیت الحق؛ شرح احوال سید العلماء حضرت سید علی آقا قاضی قدس سره (دوره دو جلدی)، اثر سید محمدحسن قاضی (فرزند آیة‌الله العظمی قاضی) با ترجمۀ سید محمدعلی قاضی نیا. همراه با مقدمه‌ای از حسین غفاری با عنوان «فلسفه عرفان شیعی»)

۵- بحر خروشان؛ شرح حال عالم ربانی سید علی قاضی (ره)، اثر حسین روحانی نژاد، ناشر: انتشارات کانون اندیشه جوان.

۶- عطش؛ ناگفته‌هایی از سیر توحیدی کامل عظیم حضرت آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی، از موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس. این کتاب در گذشته با نام صلح کل؛ مجموعه‌ای از ناگفته‌ها در مورد زندگی آیت‌الله سید علی قاضی در مصاحبه با فرزندان ایشان» نشر یافته بود که با تجديد نظر در متن کتاب و اضافات به همراه زندگي‌نامه و خاطرات عرفاني سيد محمد حسن قاضی (فرزند آیة‌الله العظمی قاضی) به «عطش» تغییر نام یافت.

۷ـ مردی از ملکوت: زندگی، آثار، احوال، شگفتی های سیر و سلوک و تعالیم اخلاقی و معنوی عارف کم نظیر استاد علامه حضرت آیت الله العظمی آقای سیدعلی آقا قاضی طباطبایی، اثر دکتر محمدباقر نجف زاده بارفروش که در سال ۱۳۹۰ در ۲۸۸ صفحۀ وزیری از سوی انتشارات فرهنگ کاوش به طبع رسید. نویسنده خلاصه‌ای از این کتاب را در سال بعد با همان انتشارت با نام «ترنم وصل: زندگی آثار و احوال علامه حضرت آیت الله العظمی سیدعلی آقاقاضی طباطبایی تبریزی»، در ۱۷۰ صفحۀ‌ رقعی منتشر کرده است.

ولادت

آیةالله‌ العظمی علامه سید علی آقا قاضی طباطبائی تبریزی، فقیه، حکیم و عارف کم نظیر و بزرگ شیعه و اسلام، روز ۱۳ ذی الحجه سال ۱۲۸۳ (۲۹ فروردین ۱۲۴۶) در تبریز متولد گشته‌اند.

در سند سجلی که از ایشان به جای مانده تاریخ ۱۴ نیسان ۱۲۴۶ [: ۷ محرم ۱۲۸۴ : ۲۱ اردیبهشت ۱۲۴۶] ثبت شده است. البته تفاوت بیست و چهار روزۀ این دو تاریخ با توجه به شرایط آن دوران طبیعی می‌نماید.

شجره نامه

آیةالله‌ العظمی قاضی در پایان حاشیه‌ای که کتاب ارشاد شیخ مفید نگاشته‌اند، (برگ ۴۰۳ از چاپ سنگی از روی نسخۀ خطی به خط مؤلف موجود در کتابخانۀ مرکزی تبریز) نسب شریف خویش را چنین مرقوم داشته‌اند:

و لمّا كان العلم بالنسب العليّه شعب الانساب العلويّة من أهمّ المقاصد العلميّة و به يعرف موارد بعض الاحكام الشرعيّة علقّنا عليه هذه اللّمعة البهيّة فى نسب هذه الفرقة الحَسَنيّه عليه و عليهم الثناء و التحيّة:

اقلّ الخليقة السيّد علىّ بن المولى الميرزا حسين بن الميرزا احمد القاضىّ بن الميرزا رحيم القاضى بن الميرزا تقى القاضى بن الميرزا محمّد القاضىّ بن الميرزا محمّد علّى القاضى بن الميرزا صدرالدّين محمّد بن الميرزا يوسف نقيب الأشراف بن الميرزا صدرالدّين محمّد بن مجد الدّين بن سيّد اسماعيل بن الأمير على اكبر بن الامير عبدالوّهاب بن الامير عبدالغفّار بن سيّد عمادالدين امير حاج بن فخرالدين حسن بن كمال الدّين محمّد بن سيّد حسن بن شهاب الدّين علىّ بن عماد الدّين علىّ بن سيّد احمد بن سيّد عماد بن ابى الحسن علىّ بن ابى الحسن محمّد بن ابى عبدالله احمد بن محمّد الاصغر و يعرف بابن الخزاعيّة بن ابى عبدالله احمد بن ابراهيم الطّباطبا بن اسماعيل الديباج بن ابراهيم الغَمر بن الحسن المثنّى بن الامام ابى محمّد الحسن المجتبى بن الامام الهِمام علىّ بن ابيطالب عليه و عليهم السّلام و امّ ابراهيم بن الحَسن فاطمة بنت سيّد الشهداء الحسين بن علىّ عليهم الصّلوة و السّلام رحم الله معشر الماضين و الحقنا بهم فى الصّالحين .

تحصیلات

معظم له پس از گذراندن مراحل اولیه، جهت سیراب کردن روح تشنه خود به حوزه علمیه تبریز روی می‌آورد و از محضر اساتید آن حوزه بهره‌ها می‌برد.

استادان آیةالله‌ العظمی قاضی در تبریز

  • ۱. میرزا موسی تبریزی؛ وی از شاگردان شیخ انصاری و سید حسین کوه کمره‌ای بوده و کتاب اوثق الوسائل ـ که حاشیه بر رسائل شیخ انصاری است ـ را به نگارش در آورده است.
  • ۲. میرزا محمد علی قراچه داغی؛ وی در فقه و اصول تبحر داشته و در علوم تفسیر از تألیفاتی برخوردار بوده است.
  • ۳. پدر گرامی‌ ایشان آیة الله سید حسین قاضی طباطبائی؛ وی به سبب علاقه و رغبت خاص، در زمینه علم تفسیر تبحر داشت؛ چنانچه آیةالله‌ العظمی قاضی خود می‌فرمایند که تفسیر «کشاف» را در خدمت پدر خوانده است.
  • ۴. میرزا محمد تقی تبریزی، معروف به «حجة‌الاسلام» و متخلص به «نیر»؛ آیةالله‌ العظمی قاضی ادبیات عرب و فارسی را پیش این شاعر نامدار یاد گرفته و اشعار زیادی از ایشان نقل کرده است.

هجرت به نجف

مرحوم قاضی در سال ۱۳۱۳ [: ۱۲۷۴] به نجف اشرف مهاجرت نموده و مشهور است که به جز یک مرتبه که در سال ۱۳۳۰ ق [: ۱۲۹۱] برای زیارت حضرت ثامن الحج به مشهد آمدند و یک بار هم که به حج مشرف شده‌اند، تا پایان عمر نجف را ترک ننمودند.[۲]

استادان آیةالله‌ العظمی قاضی در نجف اشرف

مرحوم سید علی قاضی در نجف اشرف از محضر اساتید برجسته‌ای بهره مند بودند؛ همانند آیات عظام:

  • ۱. محمد کاظم خراسانی (آخوند خراسانی) ؛ نویسنده کفایه الاصول.
  • ۲. میرزا فتح الله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعه) ؛ این فقیه نام آور بعد از رحلت میرزای شیرازی، رهبری نهضت ضد انگلیسی را به عهده گرفت.
  • ۳. میرزا حسین تهرانی؛ وی از علمای عارف بوده و در بین الطلوعین جمعه هنگامی که در مسجد سهله مشغول عبادت بود، به رحمت ایزدی پیوست.
  • ۴. شیخ محمد حسن مامقانی؛ ایشان از اساتید برجسته و متبحر علم رجال، درایه، تراجم و نسب به شمار می‌آیند.
  • ۵. سید محمد کاظم یزدی؛ یکی از آثار گرانبهای وی کتاب فقهی «عروه الوثقی» است.
  • ۶. فاضل شربیانی؛ وی در مکارم اخلاق و صفات پسندیده و دلسوزی به بینوایان، زبانزد مردم کربلا و نجف بود.

تسلط بر لغت، شعر عرب و تفسیر

مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی می‌فرمایند:

مرحوم قاضى در لغت عرب بى نظير بود؛ گويند: چهل هزار لغت از حفظ داشت. و شعر عربى را چنان مى‌سرود كه اعراب تشخيص نمى‌دادند سراينده اين شعر عجمى است.

روزى در بين مذاكرات، مرحوم آيةالله حاج شيخ عبدالله مامَقانى رَحمةُ‌اللهِ‌عليه به ايشان مى‌گويد: «من آنقدر در لغت و شعر عرب تسلّط دارم كه اگر شخص غير عرب، شعرى عربى بسرايد من مى‌فهمم كه سراينده عجم است؛ گرچه آن شعر در اعلى درجه از فصاحت و بلاغت باشد.»

مرحوم قاضى يكى از قصائد عربى را كه سراينده‌اش عرب بود شروع بخواندن مى‌كند. و در بين آن قصيده، از خود چند شعر بالبَداهَه اضافه مى‌كند، و سپس به ايشان مى‌گويد: كدام يك از اينها را غير عرب سروده است؟ و ايشان نتوانستند تشخيص دهند.

مرحوم قاضى در تفسير قرآن كريم و معانى آن يَد طولائى داشت. و مرحوم استاد ما علّامه طباطبائى مى‌فرمودند: اين سبك تفسير آيه به آيه را مرحوم قاضى بما تعليم دادند، و ما در تفسير، از مسير و ممشاى ايشان پيروى مى‌كنيم. و در فهم معانى روايات وارده از ائمّه معصومين ذهن بسيار باز و روشنى داشتند، و ما طريقه فهم احاديث را كه «فِقهُ الحديث» گويند از ايشان آموخته‌ايم.[۳]

اساتید سلوکی مرحوم آیةالله‌ العظمی قاضی

در ضرورت استاد در سیر و سلوک الی الله، مرحوم آیةالله‌ العظمی قاضی رضوان الله عليه مى‌فرموده است:

اهمّ از آنچه در اين راه لازم است، استاد خبير و بصير و از هوا بيرون آمده و به معرفت الهيّه رسيده و انسان كامل است، كه علاوه بر سير الى الله سه سفر ديگر را طىّ نموده و گردش و تماشاى او در عالم خلق بالحقّ بوده باشد. چنانچه كسى كه طالب راه و سلوك طريق خدا باشد براى پيدا كردن استاد اين راه اگر نصف عمر خود را در جستجو و تفحّص بگذراند تا پيدا نمايد ارزش دارد. [۴]

اما آغاز سلوک آن بزرگوار بر اساس آنچه به خط مبارک مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی موجود است از قول حضرت آیة الل‍ه حاج شیخ عبّاس قوچانی رحمة‌الله‌علیهما چنین است:

داستان اساتید عرفانی مرحوم قاضی ـ قدّس سرّه ـ از قرار نقل خودشان بدین طریق بوده است که: استاد اوّل ایشان، پدرشان آقا سیّد حسین قاضی، و او شاگرد امام‌قلی نخجوانی، و او شاگرد آقا سید قریش قزوینی بوده است…

آقا سید حسین قاضی در سامرّاء تحصیلاتش را نزد میرزای بزرگ (ﻣﺮﺣﻮم حجةاﻻﺳﻼم ﺣﺎج میرزا ﺣﺴﻦ شیرازی) ﻓﺮا می‌گیرد و چون فارغ التحصیل می‌شود و دارای مقامات علمی و فقهی می‌گردد، با اجازۀ مرحوم میرزا به تبریز مراجعت می‌نماید و در تبریز به امور عرفانیه و راه خدا و سیر و سلوک و معرفت از مرحوم امام‌قلی دستور می‌گیرد. بنابراین مرحوم آقا سید حسین قاضی رحمة‌الله‌علیه جامع کمالات علمی و فقهی و عرفانی است. روزها به دکّان مرحوم امام‌قلی می رفته و ساعتی می‌نشسته و کسب فیض می‌نموده‌است.

امام‌قلی مردی بلند قامت بوده‌است و پیوسته حتی در موقع کار و خرید و فروش ساکت بوده است، در عین وقار و سکوت مشتریان را راه می‌انداخته و به حوائجشان رسیدگی می‌نموده است

مرحوم میرزا علی قاضی در تبریز تا سال ۱۳۱۳ [: ۱۲۷۴] که به نجف اشرف مشرف می‌شود (یعنی تا ۲۸ سالگی)، در تحت تربیت علمی و فقهی و عرفانی اﻳﻦ ﭘﺪر ﺑﺰرﮔﻮار ﺑﻮده اﺳﺖ و ﻓﺘﺢ ﺑﺎب عرفانی و ﻛﺸﻒ اﻣﻮر غیبیّه ﺑﻪ أﻣﺮ و ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺮ ﭘﺪرش ﺑﻮده اﺳﺖ.ﭼﻮن ﺑﻪ ﻧﺠﻒ ﻣﺸﺮّف ﺷﺪ، ﭘﺲ از یک ﺳﺎل ﭘﺪرش رﺣﻠﺖ می‌کند و او را در وادیّ‌السلام دفن می‌کنند [۵]

بنابراین مرحوم آیةالله‌ العظمی قاضی قبل از ورود به نجف اشرف، به وادی سیر و سلوک گام نهاده بودند و این سخن که گاه مطرح می‌شود که ایشان تا چهل سالگی اهل این راه نبوده‌اند قابل پذیرش نیست.

ولى چون مرحوم آیةالله‌ العظمی قاضی به نجف اشرف آمدند، در تحت تربيت مرحوم آية الحقّ آقاى سيّد أحمد كربلائى طهرانى قرار گرفتند و با مراقبت ايشان طىّ طريق مى‌نموده‌اند

البته ایشان ساليان زیادی نيز ملازم و همصحبت مرحوم حاج سيّد مرتضى كشميرى رضوان‌الله‌عليهما بوده‌اند؛ البتّه نه بعنوان شاگردى، بلكه بعنوان ملازمت و استفاده از حالات؛ و تماشاى احوال و واردات. و البتّه در مسلك عرفانيّه بين اين دو بزرگوار تباينى بعيد وجود داشته است. [۶]

اما اینکه برخی مرحوم آیةالله‌ العظمی قاضی را شاگرد سلوکی حاج شیخ محمد بهاری دانسته‌اند [۷] سخنی بعید و بدون سند است و مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی بر خطا بودن آن تصریح کرده‌اند [۸]

ماجرای تشکیل جلسات اخلاقی آیةالله‌ العظمی قاضی

مرحوم علامه طهرانی از علامه طباطبائی نقل می‌نمایند:

مرحوم قاضى هميشه در ايّام زيارتى، از نجف اشرف بكربلا مشرّف مى‌شد. هيچگاه كسى نديد كه او سوار ماشين شود، و از اين سِرّ احدى مطّلع نشد؛ جز يك نفر از كسبه بازار ساعت (بازار بزرگ) كه به مشهد مقدّس مشرّف شده بود، و مرحوم قاضى را در مشهد ديده بود، و از ايشان اصلاح امر گذرنامه خود را خواسته بود و ايشان هم اصلاح كرده بودند؛ آن مرد چون بنجف آمد افشا كرد كه من آقاى قاضى را در مشهد ديدم.

مرحوم قاضى خيلى عصبانى شدند، و گفتند: همه مى‌دانند كه من در نجف بوده‌ام و مسافرتى نكرده‌ام. [۹]

مرحوم علامه طهرانی در ادامه می‌فرمایند:

اين داستان را سابقاً براى بنده، دوست معظّم حقير، جناب حجّة الإسلام آقاى حاج سيّد محمّد رضا خلخالى دامت بركاته كه فعلًا از علماى نجف اشرف هستند نقل كرده‌اند. (آقاى خلخالى آقا زاده مرحوم مغفور حجّة الإسلام آقا حاج سيّد آقا خلخالى و ايشان آقازاده مرحوم مغفور حجّة الإسلام آقاى حاج سيّد محمّد خلخالى است كه از مقيمين نجف اشرف و از زهّاد و عبّاد و معاريف آن زمان بوده‌اند.) و نقل آقاى خلخالى اين تتمّه را داشت كه: چون آن مرد كاسب از مشهد مقدّس بنجف اشرف مراجعت كرد به رفقاى خود گفت: گذرنامه من دچار اشكال بود و در شهربانى درست نمى‌شد، و من براى مراجعت، به آقاى قاضى متوسّل شدم و گذرنامه را به ايشان دادم و ايشان گفتند: فردا برو شهربانى و گذرنامه ات را بگير!

من فرداى آن روز به شهربانى مراجعه كردم، شهربانى گذرنامه مرا اصلاح كرده و حاضر نموده بود؛ گرفتم و به نجف برگشتم.

دوستان آن مرد گفتند: آقاى قاضى در نجف بودند و مسافرت نكرده‌اند. آن مرد خودش نزد مرحوم قاضى آمد و داستان خود را مفصّلًا براى آقاى قاضى گفت، و مرحوم قاضى انكار كرده و گفت: همه مردم نجف مى‌دانند كه من مسافرت نكرده‌ام. آن مرد نزد فضلاى آن عصر نجف اشرف چون آقاى حاج شيخ محمّد تقى آملى و آقاى حاج شيخ على محمد بروجردى و آقاى حاج سيّد علىّ خلخالى و نظائرهم آمد و داستان را گفت.

آنها به نزد مرحوم قاضى آمده و قضيّه را بازگو كردند، و مرحوم قاضى انكار كرد. و آنها با اصرار و ابرام بسيار، مرحوم قاضى را وادار كردند كه براى آنها يك جلسه اخلاقى ترتيب داده و درس اخلاق براى آنها بگويد.

در آن زمان، مرحوم قاضى بسيار گمنام بود، و از حالات او احَدى خبر نداشت؛ و بالاخره قول داد براى آنها يك جلسه درس اخلاق معيّن كند، و جلسه ترتيب داده شد؛ و در رديف اوّل، همين افراد به اضافه آقاى حاج سيّد حسن مسقطى و غيرهم در آن شركت داشتند.

و بعداً در رديف دوّم در زمان بعد، سرى دوّم حضرت علامه طباطبائى و آقا حاج سيّد أحمد كشميرى و آقا ميرزا إبراهيم سيستانى و اخوى علّامه آقاى إلهى و غيرهم شركت مى‌كردند.

و در رديف سوّم در زمان بعد، سرى سوّم حضرت آقاى حاج شيخ عبّاس قوچانى و آقاى حاج شيخ محمّد تقى بهجت فومنى رشتى و غيرهم از فضلاى نجف اشرف در آن حضور و شركت داشتند.

حضرت آية الله آقاى حاج شيخ عبّاس قوچانى، وصىّ مرحوم قاضى در معارف و اخلاق هستند؛ و فعلًا [: دی‌ماه ۱۳۵۸] در نجف اشرف مقيم و از محضر ايشان جماعتى از طلّاب و ساكنين و غيرهم بهرمند مى‌گردند.[۱۰]

شاگردان سلوکی

آیةالله‌ العظمی قاضی شاگردان بسیار برجسته‌ای در عرفان و معنویت تربیت کرد که از جمله شاگردان وی عبارتند از:

نظر علامه قاضی درباره محیی الدین ابن عربی و ملا صدرا

علامه حسن زاده آملی می‌نویسد:

تنى چند از اساتيد بزرگوار ما رضوان الله تعالى عليهم كه در نجف اشرف از شاگردان نامدار اعجوبه دهر، آيةالله العظمى، عارف عظيم الشان، فقيه مجتهد عاليمقام، شاعر مفلق و صاحب مكاشفات و كرامات، جناب حاج سيد ميرزا على آقاى قاضى تبريزى بوده‌اند…، اين اساتيد براى ما از مرحوم قاضى حكايت مى كردند كه آن جناب مى فرمود: بعد از مقام عصمت و امامت، در ميان رعيت احدى در معارف عرفانى و حقائق نفسانى در حد محيى الدين عربى نيست و كسى به او نمى‌رسد. و نيز فرمود كه ملاصدرا هر چه دارد از محيى‌الدين دارد و در كنار سفره او نشسته است.[۱۱]

همچنین آیت الله حسن رمضانی از علامه حسن زاده آملی نقل می‌کند که فرزند مرحوم آیت‌الله علامه سید علی آقا قاضی، یعنی مرحوم سید مهدی قاضی، نقل می‌کرد: مرحوم علامه قاضی می‌فرمود:

اگر من قبل‌ها می‌شنیدم که در بین آحاد رعیت بعد از مقام عصمت کسی به پایه محی الدین بن عربی نمی‌رسد، الان دارم این امر را مشاهده کرده و می‌بینم.[۱۲]

چگونگی فتح باب برای علامه قاضی

آیت الله میرزا علی آقا قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را، در حرمین شرفین امام حسین علیه‌السلام و حضرت ابوالفضل علیه‌السلام به جا می‌آورد، و چون به حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌رسد، با خود می‌اندیشد که تا به حال در مدت این چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات است.

در راه سیّد ترک زبانی که دیوانه است، به طرف او می‌دود و می‌گوید؛ سیّد علی، سیّد علی، امروز مرجع اولیاء در تمام دنیا حضرت ابوالفضل علیه‌السلام هستند، و او آن قدر سر در گریبان است که متوجه نمی‌شود آن سید چه می‌گوید! به حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام می‌رود. اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می‌خواند و می‌خواهد که مشغول نماز مغرب شود.

آیت الله نجابت می‌گوید: تکبیره الاحرام را که می‌گوید، می‌بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام به طور کلی عوض می‌شود، آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است.

قرائت را کمی نگه می‌دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می‌دهد، مستحبات را کم می‌کند و نماز را سریع‌تر از همیشه به پایان می‌رساند.

به حرم امام حسین علیه‌السلام نمی‌رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای این که با اهل منزل هم برخورد نکند به پشت بام می‌رود. آن جا دراز می‌کشد و دوباره آن حال می‌آید و بیشتر می‌ماند. تا اهل منزل سینی چای را می‌آورد، آن حال می‌رود.

نماز عشاء را می‌خواند و دوباره آن وضع بر می‌گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به گفته خودش یک ذره‌اش را هم ندیده است و حالا که دیده نه می‌تواند در بدن بماند و نه می‌تواند بیرون بیاید. دوباره که شام را می‌آوردند، آن حال قطع می‌شود و نیمه شب دوباره بر می‌گردد و مدت بیشتری طول می‌کشد.

آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می‌شود. می‌گوید: « آن چه را می‌خواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین علیه‌السلام در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفته؛ من هم یک قصیده تائیه برای امام حسین علیه‌السلام گفته‌ام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را به نحو اتم برایم باز کرد»

آثار و تالیفات

علامه قاضی، بیشتر عمر شریفش را صرف تربیت و رشد خود و شاگردان قرار داد اما از مرحوم قاضی آثار مکتوبی نیز وجود داشت. ایشان بخشی از قرآن را تفسیر نموده و تألیفاتی نیز در فقه و اصول داشته که اکثر آن‌ها از بین رفته است و آن چه باقی مانده، تعلیقه‌ای بر کتاب ارشاد مفید است. وی این کتاب را در ۲۱ سالگی تصحیح کرده و در ۱۷ ربیع المولود ۱۳۰۸ آماده چاپ شده است. استاد در این تعلیقه، شرح حال شیخ مفید را نگاشته است.

از دیگر آثار بر جای مانده وی، اشعاری است که به مناسبت‌های مختلف سروده است؛ مثل غدیریه، شعر در مدح وادی السلام، و شعری در مورد نجف اشرف.

نامه‌ها و دستورالعمل‌های عرفانی نیز از دیگر آثار استاد است که مرحوم قاضی به سید حسن الهی (برادر علامه طباطبایی)، شیخ ابراهیم و ... نوشته است.

وصیتنامه آیة‌الله العظمی قاضی

متن اصلی: وصیتنامه آیةالله العظمی قاضی

مرحوم قاضی در وصیت نامه خودشان ـ که در دوازده صفر ۱۳۶۵ نوشته است ـ به دو فصل اشاره نموده؛ که یک فصل آن در امور دنیا و دیگری در امور آخرت است.

قسمتی از وصیت نامه را به عنوان تبرک می‌آوریم:

و فصل دوم در امور آخرت و عمده آن‌ها، توحید است. خدای تعالی می‌فرماید: «ان الله لا یغفر أن یشرک و یغفر مادون ذلک لمن یشاء» همانا خداوند شرک به خود را نمی‌بخشد و جز آن را برای هر که بخواهد می‌بخشد. و این مطلب حقیقتش به سهولت به دست نمی‌آید و از اولادهای بنده کسی را تا حال مستعد تعلیم آن ندیده‌ام ...

اما وصیت‌های دیگر، عمده آن‌ها نماز است، نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ می‌ماند، و تسبیحه صدیقه کبری ـ علیها‌السلام ـ و آیة الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود ...

و در مستحبات تعزیه داری و زیارت حضرت سید الشهدا علیه‌السلام مسامحه ننمایید. و روضه هفتگی ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیر هما به جا بیاورید، هرگز حق آن بزرگوار ادا نمی‌شود و اگر هفتگی ممکن نشد، دهه اول محرم ترک نشود.

دیگر آنکه، گرچه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم؛ اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن، ترک خدعه و حیله، تقدم در سلام، و نیکویی کردن با هر بر و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده این‌ها را که عرض کردم و امثال این‌ها را مواظبت نمایید!

الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید.

تا توانی دلی به دست آور

دل شکستن هنر نمی‌باشد.

رحلت و وصال

آیةالله‌ العظمی قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی و تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال ۱۳۶۶ مطابق هفتم بهمن ماه ۱۳۲۵ در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد. مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است.

مرحوم قاضی در سال های آخر عمر عطش و بی تابی، جسم و روحش را با هم می‌سوزاند و او مرتب آب می‌خواهد و می‌گوید: «در سینه‌ام آتش است ساکت نمی‌شود»

و دائم با خود تکرار می‌کند:

گفت من مستسقی ام آبم کِشد

گر چه می‌دانم که هم آبم کُشد

لحظات احتضار سخت ترین لحظات برای زمین و زیباترین لحظات برای عارف است.

آیت الله کشمیری می‌فرمودند: هنگام احتضار، خودش با اشاره به بدن خود می‌فرمود: «این دارد می‌رود»

و هنگام غسل مشاهده شد که صورتش باز و لبانش خندان بود.

آیت الله کشمیری فرمود: «بعد از وفاتش خواستم بفهمم مقام ایشان چقدر است، در رؤیا دیدم از قبر آقای قاضی تا به آسمان نور کشیده شده است، فهمیدم خیلی مقام والایی دارد»

ماجرای خواندی شب رحلت علامه سید علی آقا قاضی

سید عبدالحسین قاضی نوه ایشان جریان شب رحلت آقای قاضی را این طور بیان می‌کند: «ایشان مدتی بیمار بودند. یک شب به پدرم که در آن زمان ۲۰ ساله بودند می‌گویند که امشب نخواب و بیدار باش.

پدرم هم متوجه نمی‌شود که جریان چیست. ایشان نقل می‌کند که ساعتی از نیمه شب آقای قاضی او را صدا می‌زنند و رو به قبله دراز می‌کشند و می‌گویند من در حال مرگ هستم و به او سفارش می‌کنند که همسر و بچه‌های دیگرشان را بیدار نکند و تا صبح بالای سرشان بنشیند و قرآن بخواند.

پدرم می‌گوید علی رغم این که اگر کسی بداند که پدش در حال مرگ است و هیچ نگوید، سخت است، اما من این موضوع را با کمال آرامش پذیرفتم و به کسی هیچ نگفتم و پیش او نشستم. آقای قاضی به من فرمودند که دارم راحت می‌شوم و این راحتی از طرف پاهایم شروع شده و به طرف بالا می‌آید.

سپس فرمودند فقط قلبم درد می‌کند بعد فرمودند که رویم را بپوشان، من هم روی صورتشان را پوشاندم و ایشان از دنیا رفتند.

من بدون هیچ دغدغه و اضطراب تا صبح پیش ایشان نشستم و قرآن خواندم تا آن که هنگام اذان صبح شد و خانواده آمدند و پرسیدند که جریان چیست و من هم گفتم که پدر فوت شده است و فریاد و سر و صدا از اهل خانه بلند شد و در آن لحظه تازه متوجه تصرف او شدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و از مرگ پدرم بسیار متأثر شدم.»

او که عمری با عشق و سر سپردگی به مولایش امام حسین علیه السلام سر کرده، غریب نیست اگر حضرتش، کریمانه، خود کسی را سراغش بفرستد تا کارهای دفن و کفن او را بجا آورد. آقا یحیی هرگز آقای قاضی را نمی‌شناخته ولی از طرف امام حسین علیه‌السلام در حالت خواب یا مکاشفه برای این امر مأموریت پیدا می‌کند و تمام کارهای کفن و دفن ایشان را انجام می‌دهد.

مطالب مرتبط

پانویس

۱. به نظر می‌رسد این کتاب معتبرترین و محققانه‌ترین اثر در زمینۀ تاریخ زندگانی مرحوم آیةالله العظمی قاضی باشد.

۲. شایان ذکر است که بنا به نقل فرزند ایشان مرحوم سید حسن قاضی، معظم له در جوانی چند بار برای زیارت قبر مولانا به قونیه (ترکیه) مسافرت کرده‌اند تا جایی که برای این کار زبان ترکی استانبولی را به خوبی فراگرفتند. رک: ؟؟؟

۳. مهر تابان، ص ۲۷

۴. رساله سير و سلوك منسوب به بحرالعلوم‌، ص ۱۹۶ و نیز رک: هزار و يك كلمه، ج‌۱، ص ۳۰۲

۵. جنگ خطی مرحوم علامه طهرانی، دفتر ۱۸، ص ۲۴۷

۶. علامه طهرانی، مهر تابان، ص ۲۹.

۷. استاد رضا مختاری، سیمای فرزانگان، ص ۸۳.

۸. جنگ خطی، دفتر ۲۲، ص ۵۰.

۹. مهر تابان، ص ۳۷۱.

۱۰. مهر تابان، ص ۳۷۱ و ۳۷۲

۱۱. دومين يادنامه علامه طباطبائى، ص ۴۱ (۷۰ صفحۀ اولاین کتاب به قلم علامه حسن‌زاده آملی است)

۱۲. پایگاه اطلاع‌رسانی استاد حسن رمضانی

عناوین دیگر این نوشتار
  • آیةالله العظمی حاج سید علی آقا قاضی طباطبائی (عنوان اصلی)
  • آیةالله العظمی حاج سید علی قاضی
  • سید علی قاضی
  • میرزا علی آقای قاضی
  • علامه قاضی
  • میرزا علی قاضی
  • آیت الحق سید علی قاضی
  • آیت الله حاج سید علی قاضی
  • آیت‌الله العظمی حاج سید علی قاضی
  • آیت‌الله حاج سید علی قاضی
  • حاج سید علی آقا قاضی
  • آیت الله حاج سید علی آقا قاضی