عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

شیوه تحصیل اسفار و تحقیق و نگارش و تدریس فلسفه در گفتگو با آیةالله یزدان‌پناه

ﻫﺮ ﭼﻪ روی اسفار ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ‌ﮔﺬاری کنید ﻣﻔﯿﺪ اﺳﺖ. ﺑﻨﺪه ﺟﻠﺪ اول اﺳﻔﺎر را دوﺑﺎر ﺧﻮاﻧﺪه‌ام. ﺟﻠﺪ دوم را ﻫﻢ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً دو ﺑﺎر (ﻏﯿﺮ از اواﺧﺮش) ﺧﻮاﻧﺪه‌ام. ﯾﮏ دور در درس استاد حسن زاده و ﯾﮏ دور درس استاد جوادی آملی. در دورۀ اول ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ داﺷﺘﯿﻢ و در دورۀ دوم ﺑﻌﻀﯽ از ﺟﺎﻫﺎ را ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﮐﺮدﯾﻢ. ﺟﻠﺪ ﺷﺶ اﺳﻔﺎر ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮر ﻣﻬﻢ اﺳﺖ.

از ﺗﻌﻄﯿﻼت اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﺪ. ﺗﻌﻄﯿﻼت ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﮐﺖ دارد. دﺳﺖ ﺑﺠﻨﺒﺎﻧﯿﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻓﺸﺎر بیخود ﻧﯿﺎورﯾﺪ.

فهرست
  • ↓۱- توضیح
  • ↓۲- ﺳﺆال:
  • ↓۳- [پیش‌نیازهای تحصیل اسفار]
  • ↓۴- [کیفیت کار بر روی اسفار]
  • ↓۵- [روش خواندن هر یک از نه جلد اسفار به تفکیک]
  • ↓۶- [فعالیت‌های جانبی]
    • ↓۶.۱- [مطالعه حواشی و شروح]
    • ↓۶.۲- [ کار بر روی متن کتاب]
    • ↓۶.۳- [مراجعه به دیگر آثار صدرالمـتألهین ره]
    • ↓۶.۴- [ پیوند دادن مطالب در درون خود اسفار]
    • ↓۶.۵- [مراجعه به منابع اصلی اسفار]
    • ↓۶.۶- [به دست آوردن نظر نهائی صدرالمتألهین ره]
    • ↓۶.۷- [استفاده از کتابهای دیگران]
  • ↓۷- [نحوۀ تحقیق و تتبّع در فلسفه]
    • ↓۷.۱- [ یافتن تقریری قوی از موضوع]
    • ↓۷.۲- [بررسی دیگر تقریرها و یافتن سؤال]
    • ↓۷.۳- [تولید تقریر یا نظر جدید]
    • ↓۷.۴- [پاسخ دادن به پرسش‌های بی‌پاسخ]
    • ↓۷.۵- [تکمیل نواقص و خلل]
    • ↓۷.۶- [معرفت شناسی]
  • ↓۸- [ضرورت و اصول ﻧﮕﺎرش در فلسفه]
  • ↓۹- [آشنائی با فضاهای جدید و فلسفه غرب]
  • ↓۱۰- [ﺗﺪرﯾﺲ]
  • ↓۱۱- مطالب مرتبط

توضیح

ﻣﺘﻦ پیش‌ رو ﺣﺎﺻﻞ ﺟﻠﺴﮥ ﮔﻔﺘﮕﻮ و ﻣﺸﺎورۀ آﻗﺎﯾﺎن ﺻﺪاﻗﺖ و ﺑﻐﺪادی ﺑﺎ حضرت اﺳﺘﺎد آیت الله ﯾﺰدان ﭘﻨﺎه در ﺗﺎرﯾﺦ ۲۲ آذرماه ۱۳۹۱ دربارۀ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺘﺎب اﺳﻔﺎر اﺳﺖ.

پایگاه عرفان و حکمت در پرتوی قرآن و عترت اکنون این گفتگو را جهت استفاده بیشتر فضلای معظم بازنشر می‌نماید.

تذکر: این گفتگو از وبلاگ آواز پر جبرئیل؛ دروس و آثار استاد حجةالاسلام‌و‌المسلمین امینی نژاد با ویرایشی مختصر نقل شده و کلمات و عناوین اضافه شده در قلاب قرار گرفته است).

ﺳﺆال:

ﻧﺤﻮۀ ﺧﻮاﻧﺪن ﺟﺪی اﺳﻔﺎر ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ؟ ﭼﻪ ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ ﺣﯿﻦ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻻزم اﺳﺖ و ﭼﻪ ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ را ﺑﺮای دورۀ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﺬارﯾﻢ؟ آﯾﺎ اﺻﻼ دورۀ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﻻزم ﻫﺴﺖ و ﯾﺎ آن ﮐﺎرﻫﺎ را ﺿﻤﻦ ﺗﺤﺼﯿﻞ اﺳﻔﺎر ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم داد؟ ﺗﺘﺒّﻊ ﺣﯿﻦ ﺗﺤﺼﯿﻞ اﺳﻔﺎر ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد؟ ﭼﻪ ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ را ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﯽ دﻫﯿﺪ؟ ﻧﯿﺰ در ﻣﻮرد وﻗﺘﯽ ﮐﻪ روزاﻧﻪ ﺑﺮای ﻣﻄﺎﻟﻌﮥ اﺳﻔﺎر اﺧﺘﺼﺎص ﻣﯽ‌دﻫﯿﻢ، اوﻟﻮﯾﺖ‌ﻫﺎ ﮐﺪام اﺳﺖ؟ آﯾﺎ آﺛﺎر دﯾﮕﺮ ملاصدرا، ﺣﻮاﺷﯽ ﺑﺮ اﺳﻔﺎر ﯾﺎ آﺛﺎر دﯾﮕﺮی؟

[پیش‌نیازهای تحصیل اسفار]

ﭘﺎﺳﺦ اﺳﺘﺎد:

ﺑﺪایة اﻟﺤﮑﻤﻪ و ﻧﻬﺎیة اﻟﺤﮑﻤﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﻼً ﮐﺎر ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﯿﺰ اﺷﺎرات ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮاﻧﺪه ﺷﻮد. از ﮐﺎرﻫﺎ و دروس اﺳﺘﺎد ﺣﺸﻤﺖ‌ﭘﻮر اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﺪ. ﻓﻠﺴﻔﮥ ﻣﺸﺎء ﺳﺒﮏ و ﺳﯿﺎق وﯾﮋه‌ای دارد و اﺳﺘﺨﻮان‌ﺑﻨﺪی‌ﻫﺎی وﯾﮋه ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﻣﯽ‌دﻫﺪ.ﮐﻼً ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻌﺪا ﺑﺘﻮاﻧﯿﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﻣﺘﻌﺎﻟﯿﻪ را ﺧﻮب ﮐﺎر ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺸﺎء را ﺧﻮب ﮐﺎر ﮐﺮده ﺑﺎﺷﯿﺪ. اﺳﺘﺨﻮان‌ﺑﻨﺪی‌ﻫﺎﯾﯽ وﯾﮋه دارد و ﻣﯽ‌دﻫﺪ و ﮐﻤﮏ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ.

ﻣﻨﻈﻮر اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ‌اش درﺳﺖ اﺳﺖ. ﺑﻨﺪه ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻣﺸﺎء ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺧﺎم اﺳﺖ اﻣﺎ اﺻﻠﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﻋﺎﻟﯽ اﺳﺖ و در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل در ﮐﺎر دﻟﯿﻞ و ﺑﺮﻫﺎن آوردن، اﺳﺘﺨﻮان‌ﺑﻨﺪی‌ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ اﻧﺴﺎن ﻣﯽ‌دﻫﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺳﺒﺮ و ﺗﻘﺴﯿﻢ‌ﻫﺎی ﺑﯿﻬﻮده زﯾﺎد دارد و ﮔﺎه ﺧﯿﻠﯽ ذﻫﻨﯽ اﺳﺖ و ﺧﻠﻞ‌ﻫﺎﯾﺶ را در روح ﮐﺎر ﻓﻠﺴﻔﮥ اﺷﺮاق ﺑﺎﯾﺪ اﺷﺒﺎع ﮐﺮد. دﻟﯿﻞ اﯾﻨﮑﻪ ﻓﻠﺴﻔﮥ ﺑﻮﻋﻠﯽ ﮔﺎه ﺑﺮای ﻣﺎ ﻧﺎﻣﻔﻬﻮم اﺳﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺎه ﺧﯿﻠﯽ ذﻫﻨﯽ و ﻧﻪ ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ.

[کیفیت کار بر روی اسفار]

ﻫﺮ ﭼﻪ روی اﺳﻔﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ‌ﮔﺬاری کنید ﻣﻔﯿﺪ اﺳﺖ. ﺑﻨﺪه ﺟﻠﺪ اول اﺳﻔﺎر را دوﺑﺎر ﺧﻮاﻧﺪه‌ام. ﺟﻠﺪ دوم را ﻫﻢ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ دو ﺑﺎر (ﻏﯿﺮ از اواﺧﺮش) ﺧﻮاﻧﺪه‌ام. ﯾﮏ دور در درس اﺳﺘﺎد ﺣﺴﻦ‌زاده و ﯾﮏ دور درس اﺳﺘﺎد ﺟﻮادی آﻣﻠﯽ. در دورۀ اول ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ داﺷﺘﯿﻢ و در دورۀ دوم ﺑﻌﻀﯽ از ﺟﺎﻫﺎ را ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﮐﺮدﯾﻢ. ﺟﻠﺪ ﺷﺶ اﺳﻔﺎر ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮر ﻣﻬﻢ اﺳﺖ.

از ﺗﻌﻄﯿﻼت اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﺪ. ﺗﻌﻄﯿﻼت ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮﮐﺖ دارد. دﺳﺖ ﺑﺠﻨﺒﺎﻧﯿﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻓﺸﺎر ﺑﯽﺧﻮد ﻧﯿﺎورﯾﺪ.

ﺷﻤﺎ ﺧﻮدﺗﺎن ﻫﻢ ﮐﺎر ﮐﻨﯿﺪ وﻟﻮ درس اﺳﺘﺎد آرام ﭘﯿﺶ ﻣﯽ رود. ﻣﺜﻼ اﺳﺘﺎد ﺟﻠﺪ دوم اﺳﻔﺎر را ﺷﺮوع ﮐﺮده اﻧﺪ، ﺷﻤﺎ ﺧﻮدﺗﺎن ﺟﻠﺪ ﺷﺶ را ﺷﺮوع ﮐﻨﯿﺪ و ﻧﮕﺬارﯾﺪ ﺑﻤﺎﻧﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﺎد ﻫﻢ ﻫﻤﺮاﻫﯽ ﮐﻨﯿﺪ و ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺮده اﯾﺪ، ﺑﻌﺪاً ﻫﻢ در درس ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯿﺪ.

[روش خواندن هر یک از نه جلد اسفار به تفکیک]

نه ﺟﻠﺪ اﺳﻔﺎر را ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮاﻧﺪ. ﻣﺎ روش ﺧﻮاﻧﺪ اﺳﻔﺎر را اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﯽدﻫﯿﻢ :

  • جلد اول و ششم درس ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﺷﻮد.
  • جلد دوم را ﻣﯽ ﺷﻮد ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﮐﺮد و ﺑﺮﺧﯽ ﺟﺎﻫﺎ ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﻫﻢ اﮔﺮ ﻧﺸﻮد، اﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪارد. اواﯾﻠﺶ ﺣﺪود ۱۵۰ ﺻﻔﺤﻪ ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﻣﯽﺧﻮاﻫﺪ وﻟﻮ درس ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﻮد.
  • جلد سوم: ﺑﺨﺸﯽ از ﺟﻠﺪ ﺳﻮم درس ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و ﺑﺨﺸﯽ از آن ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﺷﻮد.
  • جلد چهار و پنج و هفت ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺷﻮد.
  • جلد هشتم ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺷﻮد و اﮔﺮ ﯾﮏ دور ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻧﻔﺲ درس ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ، ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﻫﻢ ﺑﺸﻮد.
  • جلد دهم ﻫﻢ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺷﻮد و اواﺧﺮش در ﺻﻮرت ﺗﻤﺎﯾﻞ، ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﺷﻮد.

[فعالیت‌های جانبی]

ﻣﻄﻠﺐ اول و اﺻﻠﯽ ﺣﻞ ﻣﺘﻦ و اﺣﺴﺎس ﻗﻮت در ﻓﻬﻢ ﻣﺘﻦ اﺳﺖ. ﺑﺘﻮاﻧﯿﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﺪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ از ﻣﺘﻦ اراﺋﻪ ﺑﺪﻫﯿﺪ. ﻣﺘﻦ ﻣﺤﻮر اول و آﺧﺮ ﮐﺎر اﺳﺖ. اﻣﺎ ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ را ﺑﺮای ﻗﻮت ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم داد.

[مطالعه حواشی و شروح]

ﻫﻨﮕﺎم ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺟﻠﺪ اول، ﺗﻤﺎم ﺣﻮاﺷﯽ و ﺷﺮوح ﻣﻮﺟﻮد را ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ. ﺣﻮاﺷﯽ و ﻣﻄﺎﻟﺐ و ﺷﺮوح اﺳﺘﺎد ﺣﺴﻦ زاده و اﺳﺘﺎد ﺟﻮادی را ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ و ﻣﺒﺎﺣﺜﺎﺗﺘﺎن اﻋﻤﺎل ﮐﻨﯿﺪ و در ﮐﺎر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺑﺤﺚ ﻗﺒﻮل ﻫﻤﮥ آن ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻞ اﯾﻨﻬﺎ ﺗﻘﺮﯾﺮﻫﺎی زﻧﺪۀ اﻣﺮوزی اﺳﺖ. اﺳﺘﺎد ﺣﺴﻦ زاده ﮔﺎه ﻧﮑﺎت ﺧﯿﻠﯽ دور را ﻫﻢ ﻣﯽ آورد. اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ را ﺑﺮای ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﺪ.

[ کار بر روی متن کتاب]

آﻧﺠﺎﻫﺎﯾﯽ را ﮐﻪ اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ اﻫﻤﯿﺖ دارد، ﻋﻼﻣﺖ ﺑﮕﺬارﯾﺪ و ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﯿﺪ. ﺧﻮدﺗﺎن ﻫﻢ ﺣﺘﯽ ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﯿﺪ. ﮐﺘﺎب را ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺧﺎم ﻧﮕﻪ داﺷﺖ، ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻼﻣﺖ ﮔﺬارد و با علائم ﮐﺘﺎب و ﻣﺘﻦ را ﻏﻨﯽ ﮐﺮد؛ ﻣﺜﻼ ﻣﻄﻠﺐ اول و دوم و ﺳﻮم. ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮﺿﯿﺢ و ﻓﻬﻢ ﭘﯿﺪا ﻣﯽکنید ﮐﻪ ﻣﺘﻨﯽ را ﺑﺎ آن ﺣﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﯾﺎدداﺷﺖ ﮐﻨﯿﺪ (وﻟﻮ ﮐﻨﺎر ﮐﺘﺎب). اﯾﻨﻬﺎ ﺑﺮای ﺣﻞ ﺷﺪن ﻣﺘﻦ اﺳﻔﺎر اﺳﺖ.

[مراجعه به دیگر آثار صدرالمـتألهین ره]

در ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﺑﻪ ﻣﺘﻮن دﯾﮕﺮ ﺻﺪرا ﻫﻢ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ﻫﻢ ﺑﺎ ﻧﺮم اﻓﺰارﻫﺎ و ﻫﻢ از ﻃﺮﯾﻖ ﺗﻮرّق. ﻧﯿﺰ آﺛﺎری ﮐﻪ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ اﯾﻦ آﺛﺎرﻧﺪ ﻣﺜﻞ اﻟﻬﺎدﯾة وﻟﻮ ﭼﻨﺪان ﻗﻮی ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺣﻮاﺷﯽ و ﺳﺎﯾﺮ آﺛﺎر ﺻﺪرا، ﺑﻬﺎﻧﮥ ارﺗﺒﺎط و ﻗﻮت اﺳﺖ.

[ پیوند دادن مطالب در درون خود اسفار]

ﮐﺎر دﯾﮕﺮ، ارﺗﺒﺎط دادن ﻣﺘﻮن ﺧﻮد ﺻﺪرا در اﺳﻔﺎر ﺑﺎ ﻫﻢ اﺳﺖ. ﻣﺜﻼ اﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺻﺪرا در ﺟﻠﺪ اول را ﺑﺎ ﻣﺘﻦ دﯾﮕﺮی از او در ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻠﺪ اول ارﺗﺒﺎط دﻫﯿﺪ. اﯾﻦ ﺷﯿﻮه را ﻣﺎ در ﮐﺎر اﺳﺘﺎد ﺣﺴﻦ زاده ﻣﻘﺪاری دﯾﺪﯾﻢ. ﺑﻌﺪ ﺑﺮﻫﺎن ﺷﻔﺎ را ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺧﻮاﻧﺪﯾﻢ، اﯾﻦ ﮐﺎر را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮدﯾﻢ. ﻣﺜﻼ ﻣﯽ‌دﯾﺪﯾﻢ ﻣﺘﻨﯽ ﭼﻨﺪان واﺿﺢ ﻧﯿﺴﺖ اﻣﺎ در ﭼﻨﺪ ﺻﻔﺤﮥ ﺑﻌﺪ ﺗﻮﺿﯿﺢ داده اﺳﺖ. ﺑﻌﺪ در ﻫﺮ دو ﺟﺎ آدرس ﻣﯽدادﯾﻢ و ﺑﻪ ﻫﻢ ارﺟﺎع ﻣﯽ دادﯾﻢ. ﻫﻤﯿﻨﻄﻮر، ﺑﻌﺪا ﻫﺮ آدرﺳﯽ ﻣﺎ را ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺟﺎ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﻣﯽ ﮐﺮد و ﮐﻞ ﮐﺘﺎب ﺑﻪ ﻫﻢ وﺻﻞ ﺷﺪ. اﯾﻦ ﮐﺎر را ﺗﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ در ﮐﺎرﺗﺎن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. در ﻫﻤﯿﻦ زﻣﯿﻨﻪ از آﺛﺎر دﯾﮕﺮ ﺻﺪرا ﻫﻢ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﺪ.

اﯾﻦ ﮐﺎر، ﺷﻤﺎ را ﺑﻪ ﻓﻬﻢ اﺟﺘﻬﺎدی ﻣﺘﻦ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺻﺪرا ﻣﯽ‌ﮐﺸﺎﻧﺪ. ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﯾﻘﯿﻦ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺮف اﺻﻠﯽ ﺻﺪرا ﭼﯿﺴﺖ، وﻟﻮ در ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ ﻃﻮر دﯾﮕﺮی ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ.

[مراجعه به منابع اصلی اسفار]

ﮐﺎر دﯾﮕﺮ: ﺻﺪرا از ﻣﺘﻮن دﯾﮕﺮ ﺧﯿﻠﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮده و ﮔﺎه ﻋﯿﻦ ﻋﺒﺎرات را آورده، ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻟﻤﺒﺎﺣﺚ اﻟﻤﺸﺮﻗﯿة. در اﯾﻦ ﻣﻮارد ﺑﻪ اﺻﻞ آن ﻣﺘﻦ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﺜﻼ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ در ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﺸﺮﻗﯿﻪ ﭘﻨﺞ ﺳﻄﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺻﺪرا ﭼﻬﺎر ﺳﻄﺮ را آورده اﺳﺖ. اﯾﻦ ﮐﺎر ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﯿﺪ ﺻﺪرا ﮐﺠﺎﻫﺎ دارد ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد. اﯾﻦ ﮐﺎر را ﻫﺮ ﭼﻘﺪر ﺷﺪ اﻧﺠﺎم دﻫﯿﺪ.

[به دست آوردن نظر نهائی صدرالمتألهین ره]

ﺑﺤﺚ‌ﻫﺎی ﻧﻬﺎﯾﯽ ﺻﺪرا ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﻣﻮرد، ﮐﺘﺒﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺸﺎﻋﺮ، ﻋﺮﺷﯿﻪ، ﺗﻌﻠﯿﻘﺎت ﺑﺮ ﺣﮑﻤﺖ اﻻﺷﺮاق، و ﺷﻮاﻫﺪ اﻟﺮﺑﻮﺑﯿﻪ و رﺳﺎﻟﻪ ﺷﻮاﻫﺪ اﻟﺮﺑﻮﺑﯿﻪ، ﺗﻔﺴﯿﺮ اﯾﺸﺎن (ﻧﻮﻋﺎ ﺟﻠﺪ ۱و ۲و ۳ ﺗﻔﺴﯿﺮ؛ زﯾﺮا ﺻﺪرا ﺑﻘﯿﻪاش را ﻗﺒﻼ ﻧﻮﺷﺘﻪ اﺳﺖ)، ﻣﻔﺎﺗﯿﺢ اﻟﻐﯿﺐ، ﺷﺮح اﺻﻮل ﮐﺎﻓﯽ (ﮐﻪ از آﺛﺎر آﺧﺮی ﺻﺪرا اﺳﺖ) ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. رﺳﺎﺋﻞ ﻗﺪﺳﯿﻪ ﻫﻢ ﺧﻮب اﺳﺖ؛ زﯾﺮا ﺧﻼﺻﮥ اﻟﺸﻮاﻫﺪ اﻟﺮﺑﻮﺑﯿﻪ اﺳﺖ و اﻧﺪﮐﯽ ﺑﯿﺶ از ﺷﻮاﻫﺪ دارد، ﺧﻼﺻﮥ اﺳﻔﺎر اﺳﺖ. ﻣﻈﺎﻫﺮ اﻟﻬﯿﻪ و اﺳﺮار اﻵﯾﺎت ﻫﻢ در رﺗﺒﻪ ﻫﺎی ﺑﻌﺪی ﻫﺴﺘﻨﺪ.

[استفاده از کتابهای دیگران]

ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺣﺎﺟﯽ ﺳﺒﺰواری ﻫﻢ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. ﺷﺮح ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ و ﺣﻮاﺷﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﺮ ﺷﺮح ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ را اﻫﻤﯿﺖ دﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﮔﺎه ﻧﮑﺎت ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ دارد. در ﺣﻮاﺷﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﺮ ﺧﻮد اﺳﻔﺎر ﻫﻢ اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺎﻫﺎ ﻧﮑﺎﺗﺶ ﻋﯿﻦ ﻋﺒﺎرات ﺻﺪرا در ﻣﺘﻦ دﯾﮕﺮی اﺳﺖ. ﮔﻮﯾﺎ ﺣﺎﺟﯽ ﺗﻼش ﮐﺮده در ﻓﻬﻢ ﻋﺒﺎرات، ﺗﻤﺎم ﺑﺤﺚ ﻫﺎی ﺻﺪرا را ﮐﻨﺎر ﻫﻢ ﺑﻨﺸﺎﻧﺪ و ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ‌ای ﺑﺮﺳﺪ، ﻟﺬا ﯾﮑﯽ از ﮐﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎر ﻓﻨﯽ در ﻓﻬﻢ ﻣﺘﻮن ﺻﺪرا اﻧﺠﺎم داده اﺳﺖ. ﻧﯿﺰ اﯾﺸﺎن ﮔﺎه ﺳﻌﯽ ﮐﺮده ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻫﺎﯾﯽ از ﺧﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺣﻮاﺷﯽ اﯾﺸﺎن ﺑﺮ ﺷﺮح ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ اﻫﻤﯿﺖ دارد.

آﻗﺎﻋﻠﯽ ﻧﻮری در ﺑﺤﺚ ﻫﺎی ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮب اﺳﺖ و ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﺸﺎن ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮد. آﻗﺎﻋﻠﯽ ﻣﺪرس ﻫﻢ ﻗﻮت دارد. [ملا عبد‌الله ﻣﺪرس زنوزی ] ﻫﻢ ﺧﻮب اﺳﺖ.

ﺗﻘﺮﯾﺮات ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻄﻬﺮی را ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ (ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺤﺚ اصالت وجود ) اﻫﻤﯿﺖ دﻫﯿﺪ. داﻧﺴﺘﻨﺶ ﻣﻔﯿﺪ اﺳﺖ. ایشان ﻣﻘﺮری ﻗﻮی اﺳﺖ و در ﻣﻮاردی ﺗﻼش‌ﻫﺎی ﻓﻨﯽ (و ﮔﺎه اوﻟﯿﻦ ﺗﻼش‌ﻫﺎی ﻓﻨﯽ) را اراﺋﻪ داده، ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺻﺎﻟﺖ وﺟﻮد، ﺣﺮﮐﺖ ﺟﻮﻫﺮی، ﻣﻌﻘﻮﻻت ﺛﺎﻧﯿﻪ. اﺳﺘﺎد ﻣﺼﺒﺎح ﯾﺰدی ﻫﻢ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اﻋﺘﺮاﺿﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﮐﺮده اﺳﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ.

از ﻫﻤﯿﻦ اﻻن ﮐﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻣﯽکنید ﺷﯿﻮۀ ﺗﺤﻘﯿﻖ و ﺗﺘﺒﻊ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺘﺒﻊ را ﺷﺮوع ﮐﻨﯿﺪ. اﺻﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﻓﻬﻢ ﻣﺘﻦ داده ﺷﻮد اﻣﺎ ﺗﺘﺒﻊ ﻫﻢ ﺷﺮوع ﺷﻮد. ﺑﺮﺧﯽ از ﻣﻮارد را اﺳﺘﺎد ارﺟﺎع ﻣﯽ دﻫﺪ و ﺑﺮﺧﯽ موارد را ﻫﻢ ﺧﻮدﺗﺎن ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ (مانند اﺻﺎﻟﺖ وﺟﻮد، ﻣﺎﻫﯿﺖ و . .. را ﮐﻪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ آن ﮐﻨﺎر ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ).

[نحوۀ تحقیق و تتبّع در فلسفه]

روﯾﮑﺮد ﺗﺘﺒﻌﯽ و ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ را از ﻫﻤﯿﻦ اﻻن اﺷﺒﺎع ﮐﻨﯿﺪ و در ﺟﺎﻫﺎی ﻣﻬﻢ و ﺣﺴﺎس داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. اﻟﺒﺘﻪ اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﻮری ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻠﻠﯽ ﺑﻪ اﺻﻞ درس وارد ﮐﻨﺪ. ﺗﻌﺒﯿﺮ روﯾﮑﺮد ﮐﺮدﯾﻢ، ﯾﻌﻨﯽ از اﻻن ﺟﻬﺖ ﮔﯿﺮی ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ، ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎر اﺻﻠﯽ ﺑﺎﺷﺪ. روﯾﮑﺮد ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ای ﺑﺮﺳﯿﺪ. اﻟﺒﺘﻪ:

[ یافتن تقریری قوی از موضوع]

اوّلاً ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺗﻘﺮﯾﺮی ﻗﻮی ﺑﺮﺳﯿﺪ و ﺟﻮاﻧﺐ ﮐﺎر را ﺑﯿﺎن ﮐﻨﯿﺪ.

[بررسی دیگر تقریرها و یافتن سؤال]

ﺑﻌﺪ از ﺗﻘﺮﯾﺮ، اﻧﻈﺎر و ﺗﻘﺮﯾﺮﻫﺎی دﯾﮕﺮان را ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ، ﺑﺮاﯾﺘﺎن اﯾﺠﺎد ﺳﺆال ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺧﻮدﺗﺎن ﻫﻢ ﺳﺆالمند ﻣﯽ‌ﺷﻮﯾﺪ. ﺗﺎ ﺳﺆال‌ﻣﻨﺪ ﻧﺒﺎﺷﯿﺪ ﻧﻪ ﺗﺘﺒﻊ ﺧﻮب و ﻧﻪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺟﺪی اﻧﺠﺎم ﻣﯽ‌ﺷﻮد. ﭘﺲ اول ﺗﻼش ﺗﻘﺮﯾﺮی، اﺳﺖ و ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎه ﺑﻪ ﻧﻈﺮات دﯾﮕﺮان.

[تولید تقریر یا نظر جدید]

ﺑﻌﺪ از آن و ﺑﻌﺪ از ﺳﺆال ﻣﻨﺪ ﺷﺪن ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻘﺮﯾﺮ ﺟﺪﯾﺪی ﻻزم اﺳﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻧﻈﺮ ﺟﺪﯾﺪی ﺳﺮ در ﻣﯽ آورد.

[پاسخ دادن به پرسش‌های بی‌پاسخ]

ﮐﺎری ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد، اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ‌ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎل در ﺳﻨﺖ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﻣﺎ ﺑﺪان ﻧﭙﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ و ﭘﺎﺳﺨﺶ وﺟﻮد ﻧﺪارد. در اﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺴﺘﻘﻼ ﮐﺎر ﮐﻨﯿﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس اﯾﻦ ﺳﻨﺖ ﭘﺎﺳﺦ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ را ﺑﺪﻫﯿﺪ. اﯾﻦ ﮐﺎر ﻫﻢ ﺷﻤﺎ را ﻗﻮت ﻣﯽ دﻫﺪ و ﻫﻢ ﮐﺎر ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﻨﺠﺎﻫﺎ ﺑﮑﺸﺪ.

[تکمیل نواقص و خلل]

ﮔﺎه ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ در ﺳﻨﺖ ﻣﺎ ﺣﺮف درﺳﺘﯽ ﻫﺴﺖ، اﻣﺎ ﺧُﻠﻞ و ﻓُﺮج دارد. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪان ﻫﺎ ﭘﺮداﺧﺖ و اﯾﻦ ﺧﻠﻞ ﻫﺎ را رﻓﻊ ﮐﺮد. ﮐﺎر دﯾﮕﺮی در ﻣﻮرد ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت اینست که ﯾﮏ دﺳﺘﻪ از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت را ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﺮﺧﯽ از آﻧﻬﺎ را ﻣﻔﺼﻞ ﮐﺎر ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﺜﻼ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﺧﺎص را ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﮐﺎر ﮐﻨﯿﺪ. ﺗﻤﺎم آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎل ﮔﻔﺘﻪ اﻧﺪ را ﺑﯿﺎورﯾﺪ. ﺧﻠﻞ و ﻓﺮج را ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﻪ ﺧﻮد اﺟﺎزه دﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﺪ و ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮﺳﯿﺪ. ﺷﯿﻮۀ ﮐﺎر ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﻋﻤﯿﻖ ﻫﻤﯿﻦ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻌﺪﻫﺎ در ﻣﻮرد ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺧﻮاﻧﯿﺪ، ﻫﻤﯿﻦ ﺷﯿﻮه را اﻋﻤﺎل ﮐﻨﯿﺪ.

ﺑﻨﺪه ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﯾﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪم از اﯾﺮادﻫﺎی اﺳﺘﺎد ﻣﺼﺒﺎح ﺧﯿﻠﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮدم. ﻏﺎﻟﺐ آﻧﻬﺎ را ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮدم اﻣﺎ ﻣﻦ را ﻣﺠﺒﻮر ﮐﺮد ﮐﻪ ﮐﺎر ﮐﻨﻢ.

ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻤﺖ و ﺳﻮﯾﯽ ﺑﻪ روز ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ. ﻣﺜﻼ ﺗﺰرﯾﻖ ﺣﮑﻤﺖ ﻣﺘﻌﺎﻟﯿﻪ در ﺗﻤﺪن اﺳﻼﻣﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ؟ اﯾﻦ ﺳﺆاﻟﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪی را ﺑﺎز ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻣﺎ را ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ روز ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

[معرفت شناسی]

ﯾﺎ ﺑﺤﺚ ﻫﺎی ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻫﻨﻮز ﺧﻠﻞ ﻫﺎﯾﯽ وﺟﻮد دارد. اﻟﺒﺘﻪ در ﻣﻌﺮﻓﺖ‌ﺷﻨﺎﺳﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﯾﺪ وارد ﺷﻮد ﮐﻪ ﻗَﺪر ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ اﺳﺘﺎد ﻗﺪری داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ او را راه ﺑﯿﺎﻧﺪازد ﺗﺎ ﺧﻮد ﻓﺮد ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﮐﺎر را اداﻣﻪ دﻫﺪ. ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ وارد ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺸﻮد. ﺑﻨﺪه ﻫﻨﮕﺎم ﺑﺤﺚ ﺣﮑﻤﺖ اﺷﺮاق، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪم ﮐﻪ ﺧﻠﻠﯽ وﺟﻮد دارد و اﯾﻦ ﺳﺆال را داﺷﺘﻢ ﮐﻪ اﺷﺮاق و ﺷﻬﻮد ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ درد ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮرد؟ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺤﺚ ﻫﺎی ﺷﻬﻮدی ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ در ﻓﻠﺴﻔﻪ راه ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ؟ در ﻓﻠﺴﻔﮥ اﺳﻼﻣﯽ در مورد ﺧﯿﻠﯽ از ﺧﻠﻞ و ﻓﺮج ﻫﺎ [باید] ﻓﮑﺮی را ﮐﺮد و راه ﺣﻞ اراﺋﻪ داد. ﺧﻮد ﺑﻨﺪه ﺑﻪ اﻧﺪﯾﺸﮥ ﺟﺪﯾﺪی رﺳﯿﺪه‌ام. اﻟﺒﺘﻪ اﺻﻠﺶ در ﻓﻀﺎی ﻋﻤﻮﻣﯽ وﺟﻮد دارد. (ﻣﺎ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻣﻘﺪاری در درسﻫﺎی ﺣﮑﻤﺖ اﺷﺮاق و ﻣﻘﺪاری ﻫﻢ در دروس ﺣﮑﻤﺖ ﺻﺪرا ﺑﺤﺚ ﮐﺮده اﯾﻢ.)

ﻫﺴﺘﯽ‌ﺷﻨﺎﺳﯽ اﺟﺘﻬﺎدی در ﻣﺘﻮن دﯾﻨﯽ در ﮐﻨﺎر ﮐﺎری ﮐﻪ اﺳﺘﺎد ﻋﺎﺑﺪی ﺷﺎﻫﺮودی ﻣﻄﺮح ﮐﺮده اﺳﺖ. اﯾﻦ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺑﺮای ﺧﯿﻠﯽ از ﮐﺎرﻫﺎی وﯾﮋه راه ﮔﺸﺎﺳﺖ.

[ضرورت و اصول ﻧﮕﺎرش در فلسفه]

در ﮐﺎر ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻘﺎﻟﻪ‌ﻧﻮﯾﺴﯽ ﻫﻢ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. از ﻣﻘﺎﻟﻪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ رﺳﺎﻟﻪ و ﮐﺘﺎب ﺑﺮﺳﯿﺪ. روﯾﮑﺮد ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﺑﻪ ﻓﺮاﻫﻢ آﻣﺪن ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ. دﺳﺘﻪ ای از اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎ در ﺗﺪرﯾﺲ ﻣﯽ رﯾﺰد، دﺳﺘﻪ ای در ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ای (در ﻣﺒﺎﺣﺜﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﺘﺎن و ﻧﺘﺎﯾﺠﯽ را ﮐﻪ ﺑﺪﺳﺖ آورده اﯾﺪ اﺑﺮاز ﮐﻨﯿﺪ)، و دﺳﺘﻪ ای دﯾﮕﺮ ﻫﻢ در ﻣﮑﺘﻮﺑﺎت ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﯾﺰد.

ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ زﻣﯿﻨﮥ ﺗﺄﻟﯿﻔﺎت آﻣﺎده ﺷﻮد، ﺟﺎﻫﺎی ﻣﻬﻢ درس اﺳﺘﺎد را ﺗﻘﺮﯾﺮ ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ و ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻗﻠﻢ ﻓﻨﯽ ﺑﺮای ﺑﯿﺎن ﻓﻨﯽ را ﺑﺪﺳﺖ ﺑﯿﺎورﯾﺪ (اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺮﺧﯽﻫﺎ دﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ و آﻣﺎدﮔﯽ دارﻧﺪ.) ﻧﯿﺰ دﺳﺘﻪ ای از ﮐﺘﺐ ﻣﻌﯿﺎر در ﻧﮕﺎرش ﻓﻨﯽ را ﻣﮑﺮر ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ.

ﺑﺮﺧﯽ از آﺛﺎر ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻄﻬﺮی و آﺛﺎر اﺳﺘﺎد ﻋﺒﻮدﯾﺖ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﻋﺮﺿﻪ اﺳﺖ. ﺑﻌﻀﯽ از ﻗﻠﻢ ﻫﺎی آﻗﺎی ﺷﯿﺮواﻧﯽ روان اﺳﺖ (ﻓﻘﻂ از ﺟﻨﺒﮥ روان ﺑﻮدن ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻧﻪ ﻗﻮت ﻓﻠﺴﻔﯽ.)

ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ در ﮐﺎر ﻓﻠﺴﻔﯽ ﻗﻠﻢ ﻣﻌﯿﺎر ﻓﻨﯽ ﭼﯿﺴﺖ. ﺑﻨﺪه ﻣﻌﺘﻘﺪم ﮔﻮﯾﺎﯾﯽ و رﺳﺎﯾﯽ، وﺿﻮح و ﻋﺪم اﺑﻬﺎم و ﺷﯿﻮة ورود و ﺧﺮوج، ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. ﻧﯿﺰ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺴﯿﺎر اﻫﻤﯿﺖ دارد. ﻓﻀﺎی ﺗﻔﮑﺮ در ﺳﺎﺧﺘﺎر رﯾﺨﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻀﺎی ﺗﻔﮑﺮ را ﺧﻂ ﻣﯽدﻫﺪ. ﻧﯿﺰ دﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪی ﻫﺎ، ﺗﻘﺪﯾﻢ و ﺗﺄﺧﯿﺮﻫﺎ وﺗﺄﮐﯿﺪﻫﺎ ﻣﻬﻢ اﻧﺪ. ادﺑﯿﺎت ﻓﻨﯽ و ﺑﻪ دور از زﺑﺎن ﻣﺤﺎوره ﻻزم اﺳﺖ. ﺑﻪ روز ﻧﻮﯾﺴﯽ را ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﻢ و ﻗﻠﻢ ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻬﻨﻪ ﺑﺎﺷﺪ.

[آشنائی با فضاهای جدید و فلسفه غرب]

آﻫﺴﺘﻪ آﻫﺴﺘﻪ و ﺑﻌﺪ از ﮔﺬراﻧﺪن ﺳﻄﻮﺣﯽ از ﺗﺤﺼﯿﻞ، ﻻزم اﺳﺖ ﺑﺎ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ آﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ :ﻓﻠﺴﻔﮥ ﻏﺮب، ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻫﺎی ﻣﻀﺎف، ﺗﺎرﯾﺦ ﻓﻠﺴﻔﮥ اﺳﻼﻣﯽ و ﻏﺮب و ﮐﻼم ﺟﺪﯾﺪ و دﯾﮕﺮ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺎز ﺑﺪان دارﯾﺪ. اﯾﻦ ﮐﺎر را آرام آرام اﻧﺠﺎم دﻫﯿﺪ. در اوﻗﺎت ﺗﻌﻄﯿﻼت ﺑﯿﺸﺘﺮ وﻗﺖ ﺑﮕﺬارﯾﺪ.

[ﺗﺪرﯾﺲ]

[۱.] ﻫﺮ ﮔﺎه اﺣﺴﺎس ﮐﺮدﯾﺪ ﻗﻮت ﻓﻠﺴﻔﯽ ای ﺑﺮاﯾﺘﺎن ﭘﺪﯾﺪ آﻣﺪه، ﻓﺮﺻﺘﯽ را ﻗﺮار دﻫﯿﺪ و ﺗﻤﺎم ﻣﺘﻦ ﺑﺪاﯾﻪ اﻟﺤﮑﻤﻪ را ﺣﻞ ﮐﻨﯿﺪ و ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﺘﻦ ﺑﺪاﯾﻪ ﺑﺎ ﺧﻮدش و ﺑﺎ ﻧﻬﺎﯾﻪ را ﺑﺪﺳﺖ آورﯾﺪ و . .. اﯾﻦ ﮐﺎر ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻗﻮت ﺗﻘﺮﯾﺮ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﯿﺪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻫﺎ و ﺗﻘﺮﯾﺮﻫﺎﯾﺘﺎن ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺑﺎ ﻣﺘﻦ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ و ﻏﻨﯽ ﺗﺮ ﺷﻮد و ﻃﻠﺒﻪ ای ﮐﻪ در درس ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ در ﻓﻀﺎ ﻫﺴﺘﯿﺪ و ﻗﻮت دارﯾﺪ.

اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮب دارد درس ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ، ﻟﺰوﻣﺎً ﺑﺎﯾﺪ درس ﻫﻢ ﺑﺪﻫﺪ. اﻣﺎ ﻃﻮری درس ﺑﺨﻮاﻧﺪ ﮐﻪ روﯾﮑﺮد ﺗﺪرﯾﺴﯽ ﻫﻢ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. وﻗﺘﯽ ﭼﻨﺪ ﺑﺤﺚ اﺻﻠﯽ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺣﻞ ﺑﺸﻮد، ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺻﺎﻟﺖ وﺟﻮد، ﺗﺸﮑﯿﮏ وﺟﻮد، وﺟﻮد ذﻫﻨﯽ، وﺟﻮد راﺑﻂ و ﻣﺴﺘﻘﻞ، و ﺣﺮف اﺳﺘﺎدﺗﺎن در ﺑﺪاﯾﻪ را ﻫﻢ ﺧﻮب ﻣﯽ‌داﻧﺴﺘﯿﺪ، و ﺧﻮدﺗﺎن ﻫﻢ ﺑﺪاﯾﻪ را ﺧﻂ ﺑﻪ ﺧﻂ ﺣﻞ ﮐﺮدﯾﺪ و ﺑﻪ ﺗﻘﺮﯾﺮ اﺟﺘﻬﺎدی ﻫﻢ رﺳﯿﺪﯾﺪ، ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﺪ ﺗﺪرﯾﺲ را آﻏﺎز ﮐﻨﯿﺪ.

[۲.] روﯾﮑﺮد ﺗﺘﺒﻌﯽ را ﻫﻢ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ و در درس اﻋﻤﺎل ﮐﻨﯿﺪ. آدرس ﺑﺪﻫﯿﺪ و ﻃﻠﺒﻪ اﯾﻦ [رویکرد شما] را اﺣﺴﺎس ﮐﻨﺪ.

[۳.] حلقات ﺗﺪرﯾﺲ را ﻫﻢ اداﻣﻪ دﻫﯿﺪ :ﺑﺪاﯾﻪ، ﻧﻬﺎﯾﻪ، اﺷﺎرات، اﺳﻔﺎر.

[۴.] اﻟﺒﺘﻪ ﺗﺪرﯾﺲ آﻧﻘﺪر ﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ اداﻣﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ دروس رﺷﺘﮥ ﻣﻌﻘﻮل را ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﻗﺮار دﻫﺪ. ﻣﺴﯿﺮ ﺗﻠﻤﺬ ﺑﺎﯾﺪ اداﻣﻪ ﯾﺎﺑﺪ.

ﺑﺮای اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ از ﮐﺎرﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮان ﯾﮏ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن را ﺻﺮف ﮐﺮد و و ﮐﺎر را آﻣﺎده ﮐﺮد. ﺑﻌﺪ از ﺣﻞ ﮐﺮدن ﻣﺘﻮن و آﻣﺎده ﮐﺮدن ﻣﻄﺎﻟﺐ، ﻫﺮ ﺑﺤﺜﯽ را ﻣﺠﺪد ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ و از ﺧﻮد ﺑﭙﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ آن را ﺑﯿﺎن ﮐﺮد؟ از ﮐﺠﺎ ﺷﺮوع ﮐﻨﻢ، ﭼﻪ ﻓﻀﺎﯾﯽ را ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﻨﻢ و. .. اواﯾﻞ اﯾﻦ ﮐﺎر ﻻزم اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﮐﻢ ﮐﻢ ﻣﻬﺎرت ﻣﯽ ﯾﺎﺑﯿﺪ و اﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ دﯾﮕﺮ ﻻزم ﻧﯿﺴﺖ.

مطالب مرتبط