پیاله (اصطلاح عرفانی): ۱- هر ذره عالم از آن جهت که پیمانه شراب محبت فطری حق است، ۲- محبوب، ۳- صفای ظاهر و باطن است. (سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی))
پیاله در غزلیات حافط:
سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست
معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
زاهد شراب کوثر و حافظ پیاله خواست
تا در میانه خواسته کردگار چیست
و همچنین:
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
پیاله در غزلیات فیض کاشانی:
در کف پیاله دوش درآمد نگار من
کز عمر خویش بهره برد از بهار من
میداد و میگرفت و درآمد ببر مرا
شد ساعتی قرار دل بیقرار من
پیاله در گلشن راز شیخ محمود شبستری:
شرابی را طلب بیساغر و جام
شراب باده خوار و ساقی آشام
زهی ساقی که او از یک پیاله
کند بیخود دو صد هفتاد ساله
رود در خانقه مست شبانه
کند افسون صوفی را فسانه
عطار:
بشکن پیاله بر در زهاد تا مگر
در پای زاهدی شکند آبگینهای
عطار در بقای حق و در فنای خود
چون بوسعید مهنه نیابی مهینهای
بابا طاهر:
دو چشمانت پیالهٔ پر ز می بی
خراج ابروانت ملک ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نمیدانم که فردای تو کی بی
ابوسعید ابوالخیر:
دارم ز جفای فلک آینه گون
وز گردش این سپهر خس پرور دون
از دیده رخی همچو پیاله همه اشک
وز سینه دلی همچو صراحی همه خون