عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

حکمت

منبع: امام شناسی جلد یازدهم، صفحه 269

حكمت عبارت است از قضاياى حقّه مطابق واقع از آن جهت كه سعادت انسان را شامل است، مانند معارف حقّه إلهيّه در مبدأ و معاد، و معارفى كه حقايق عالم طبيعت را از آن جهت كه با سعادت بشر ربط دارد روشن مى‌كند.

معناى حكمت كه در قرآن كريم وارد شده است‌

بسم الله الرّحمن الرّحيم

و به نستعين و صلّى الله على محمّد و آله الطّاهرين،

و لعنة الله على أعدائهم أجمعين من الآن إلى قيام يوم الدّين،

و لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلىّ العظيم.

قال الله الحكيم فى كتابه الكريم:

« يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ».[۱]

«خداوند به هر كس كه بخواهد، حكمت را مى‌دهد. و كسى كه به او حكمت داده مى‌شود، تحقيقا به او خير كثيرى داده شده است. و اين مطلب را درنمى‌يابند مگر صاحبان خرد و عقل.»

حضرت استادنا العلّامة [طباطبائی] در «تفسير» گفته‌اند:

«حكمة با كسره حاء، بر وزن فعله براى بيان نوع است، كه دلالت دارد بر نوع معنى. و بنابراين معناى حكمت، نوعى از إتقان و محكم كردن است، و يا نوعى از أمر محكم متقن كه در آن رخنه و شكاف و فتورى يافت نمى‌شود. و غالبا در استعمالات، به معلومات عقليّه حقّه صادقه كه أبدا قابل بطلان و كذب نيست، گفته مى‌شود. و بنابراين حكمت عبارت است از قضاياى حقّه مطابق واقع از آن جهت كه سعادت انسان را شامل است، مانند معارف حقّه إلهيّه در مبدأ و معاد، و معارفى كه حقايق عالم طبيعت را از آن جهت كه با سعادت بشر مساس دارد روشن مى‌كند، مانند حقايق‌ فطريّه كه أساس تشريعات دينيّه و أحكام إلهيّه هستند. («تفسير الميزان»، ج ۲، ص ۴۱۸.)»

و بر همين أصل است كه حكماى الهى گفته‌اند:

«الحكمة هو العلم بحقايق الأشياء على قدر الطّاقة البشريّة».

«حكمت عبارت است از علم به حقايق أشياء، به قدر طاقت و ظرفيّت بشر.»

و يا گفته‌اند:

«الحكمة صيرورة الإنسان عالما عقليّا مضاهيا للعالم الخارجىّ».

«حكمت آنست كه دانش إنسان به پايه‌اى برسد، كه همانند موجودات عالم خارج، إنسان در ذهن و قواى عقليّه و تفكير و مشاهدات قلبيّه، عالمى از معلومات گردد.»

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طبق آيات شريفه قرآن مجيد، معلّم حكمت به امّت بوده‌اند، و يگانه شاگرد اين مكتب، حضرت مولى الموحّدين أمير المؤمنين عليه‌السّلام است كه آن‌قدر از حكمت سرشار بود كه در بعضى از مواقع خود رسول خدا به تعجّب مى‌آمدند، و از وفور علم و درايت او مبتهج و مسرور مى‌شدند. چنانكه در «مسند» أحمد حنبل با سلسله سند متّصل خود، روايت كرده است، از حميد بن عبد اللّه بن يزيد مدنى كه:

« إنّه ذكر عند النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قضاء قضى به علىّ بن أبي طالب عليه السّلام، فأعجب النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قال: الحمد للّه الّذى جعل الحكمة فينا أهل البيت

«چون در نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، قضاوتى را كه أمير المؤمنين عليه السّلام در موردى نموده بودند، بازگو شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به شگفت درآمدند و گفتند: حمد و سپاس از آن خداوندى است كه حكمت را در ما أهل البيت قرار داد.»

و خوارزمى: موفّق بن أحمد، با سند متّصل خود روايت كرده است، از زيد العمى، از أبو صديق ناجى، از أبو سعيد خدرىّ كه او گفت:

«قال رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: إنّ أقضى امّتى علىّ بن أبي طالب. [۲]

«رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفت: به درستى كه راستين‌ترين و استوارترين امّت من در قضاوت علىّ بن أبي طالب است.»

مطالب مرتبط با حکمت

پانویس

۱. «آيه دويست و شصت و نهم از سوره بقره: دوّمين سوره از قرآن كريم».

۲. «غاية المرام»، قسمت دوّم، ص ۵۲۸ به ترتيب حديث شماره ۳ و ۱، از طريق عامّه. و حديث دوّم را از طريق ديگر از عامّه در ص ۵۲۹ شماره ۱۴ از خوارزمى روايت مى‌كند.