گرچه اصل معاد مورد اتفاق همه نحلههای فکری فرهنگی اسلامی است لکن تحليلهای مختلفی از آن ارائه ميشود. اهل عرفان با محوریت «عود»، «رجعت» و «رجوع»، کيفيت معاد و مسائل پيرامون آن را تبیین میکنند.
از اصول مسلّم همة اديان و از جمله دين اسلام، معاد و قيامت است. اما هر يک از نحلههاي فکريـ فرهنگي در انديشه اسلاميـ با آنکه همگان در اصل معاد اتفاق نظر دارندـ تحليلهاي گوناگوني را در کيفيت آن ارائه کردهاند.
دانشمندان کلامي در اين بحث همچون مباحث ديگر، نگاهي بسيار معمولي و همسان با برداشت عموم مردم ارائه دادهاند. فلاسفة غيرصدرايي با وجود گرايشهاي مختلف، سبک و سياق خاصي را در مسئلة معاد طي کردهاند. اما صدرالمتألهين شيرازي در حکمت متعاليه همگام با عرفا، تحليلهاي عميق و دقيقي دربارة قيامت و معاد عرضه نموده که از جهتي بايد کلمات اين فيلسوف الهي در آثار مختلفش بهويژه دو جلد هشتم و نهم اسفار را تفسير و شرح مباني عرفا دانست.
عرفا بر اساس مباني عرفان نظري، بهويژه آنچه در قوس نزول و صعود ارائه شد، تفسير و تحليل خاصي را ارائه کردهاند که عمدتاً بر محتواي عودي معاد ـ که در متون ديني بدان اشاره شده استـ تأکيد ميکنند و بر اساس مفهوم «رجعت و رجوع» که در آياتي مثل «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ» آمده است، کيفيت معاد و مسائل پيراموني آن را سامان ميدهند، زيرا رجعت و رجوع در محتواي خود بازگشت به آنچه در آغاز بود را حکايت ميکند، چنانچه خداي متعال، اين محتوا و اين برداشت را در آية ۲۹ سورة اعراف، تصريح کرده و ميفرمايد: «كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ» و يا در آية ۱۰۴ سورة انبياء ميفرمايد: «كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ».
به هر روي براي روشنتر شدن مباني عرفا در رابطه با معاد و قيامت، مباحثي را ذيل چند عنوان «انسلاخ معنوي»، «تناسخ و معاد جسماني» و «انواع قيامت» پيگيري خواهيم کرد.
انسان در مسير قوس نزول، خصوصيات هر مرحله و مرتبه را به خود ميگيرد به گونهاي كه در پايان قوس نزول، از قيدها و غشاها انباشته بوده و لايههای مختلف تعيني بر او نشسته است. اما هنگامي كه در قوس صعود قرار ميگيرد، بهتدريج و مرحله به مرحله، قيدها، حجابها و لايهها برداشته ميشوند كه از اين وضع به «انسلاخ معنوی» تعبير ميشود. در انسلاخ معنوي برخلاف قوس نزول كه انسان از وحدت به كثرت ميگرايد، از كثرت به جانب وحدت روي ميآورد و مرتبه به مرتبه نور وحدت آشكارتر ميشود تا جايي كه انسان به عالم اله سر ميكشد؛ إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. بر اين اساس قيامت و معاد به معناي بازگشت به سوي خدا بر بستر قوس صعود و در قالب انسلاخ معنوي صورت ميپذيرد.
از جمله بحثهايي که در عقايد اقوام مختلف بشري مطرح است، مسئلة تناسخ است به نحوي که به عقيدة بعضي از محققان بزرگ، هيچ قومي را نميتوان يافت که ادعاي تناسخ در آن راه نيافته باشد. [۱] ولی باید دانست که عارفان مسلمان تناسخ را بر دو قسم میدانند، تناسخ باطل و تناسخ حق. تناسخ باطل آن است که ارواح انسانها پس از مفارقت از بدنها به بدنهاي انساني يا حيواني ديگري در همين عالم مادّه ملحق شود و تناسخ حق آن است که ارواح آدميان پس از مفارقت به بدنهاي مثالي و برزخي تعلق بپذيردکه همان معاد جسمانی میباشد.
قبل از بیان انواع قیامت تذکر به این نکته لازم است که در عرفان ايجاد اشيا به معنای بروز يافتن آنها و خروج از کمون است و اعدام اشيا به معنای کمون يافتن اشيايی است که ظهور و بروز داشتهاند.
انواع قیامت
قيامت لحظه به لحظه:يک نوع از قيامت در هر لحظه و آن روي ميدهد و همة اشياي عالم لحظه به لحظه از ظهور به بطون رهسپار ميشوند.
قيامت صغرای آفاقی مرگ طبيعي است و قيامت صغرای انفسی، مرگی است که به اختيار و اراده سالک و در حال حيات او روي ميدهد.
قيامت کبرای شرعی، قيامت موعود انبياست که براي عموم خلايق در عالم خارج از نفس سالک اتفاق خواهد افتاد، اما قيامت کبرای انفسی مشابه قيامت کبرای شرعی است که براي سالک الی الله در مقامات فنايی و بالاتر از آن در مقامات بقای بعد از فنا، روی ميدهد.
اسم ظاهر متکفل امور دنيا و اسم باطن عهدهدار امور آخرت و اسم متولد از ظاهر و باطن عهدهدار امور عالم برزخ میباشد.۱. اسفار، ج۹، ص ۶:...«قيل: ما من مذهب الا و للتناسخ فيه قدم راسخ»؛ قطبالدين شيرازي، شرح حكمة الاشراق، طبع سنگي، ص ۴۷۷.