عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

گفتار شهید مطهری درباره خاستگاه عرفان اسلامی

منبع: مجموعه آثار استاد شهید مطهری ، جلد 23، صفحه 37

شهيد مطهری می‌گويد وقتی ما از خاستگاه عرفان اسلامی بحث می‌كنيم، اگر به عرفان‌های ديگری كه در چين، هند و يا در مسيحيت وجود دارد بپردازيم، مانند آن است كه بگوييم آن شخص كاسه آب را از فلان چشمه يا بركه تهيه كرده است، درحالی‌كه دريای عظيم اسلام در كنار مسلمين و عرفای مسلمان وجود دارد. طبيعی است كه شخص مسلمان در درجه اول از دين و آيين خود متأثر مي‌شود و از الگوهای مذهبی خويش رنگ مي‌پذيرد و چه معنا دارد كه با وجود مفاهيم فراوان معرفتی و عملی كه در كتاب و سنت وجود دارد، به عرفان‌های ديگر روی آورد.

خاستگاه درون دينی عرفان اسلامی

قرآن كريم در باب توحيد، هرگز خدا و خلقت را به سازندة خانه و خانه قياس نمي‌كند. قرآن، خدا را خالق و آفريننده جهان معرفي مي‌كند و در همان حال مي‌گويد، ذات مقدس او در همه‌جا و با همه‌چيز هست؛

فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ

به هر طرف رو كنيد، ‌چهرۀ خدا آنجاست،

وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ

از شما به شما نزديك‌تريم،

هُوَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ

اول و آخر، ظاهر و آشكار همه و در همان حال باطن و ناپيدا هم اوست

و آياتي ديگر از اين قبيل.


بديهي است كه اين‌گونه آيات افكار و انديشه‌ها را به‌سوي برتر و عالي‌تر از توحيد عوام مي‌خوانده است. بنابراين در حديث كافي آمده است كه خداوند مي‌دانست كه در آخر الزمان مردماني فكركننده در توحيد ظهور مي‌كنند، براي همين آيات اول سورة حديد و توحيد را نازل فرمود.

در مورد سیر و سلوک و پيمودن مراحل قرب حضرت حق تا آخرين منازل كافي است كه برخي آيات مربوط به «لقاء‌الله»، «رضوان‌الله»، وحي، الهام، مكالمة ملائكه با غيرپيغمبران ـ مانند حضرت مريم سلام الله علیها ‌ـ و به‌ويژه آيات معراج رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را مورد نظر قرار دهيم.


در قرآن از نفس اماره، لوامه و مطمئنه سخن به ميان آمده است. همچنين از علم افاضي، لدني و هدايت‌هاي محصول مجاهده:

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا [۱]؛

در قرآن از تزكيه نفس به‌عنوان يگانه موجب رستگاري ياد شده است:

قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا . وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا.[۲]

همچنين مكرر از حب الهي كه از همة محبت‌ها و علقه‌هاي انساني برتر است، ياد شده است. از تسبيح و تحميد تمام ذرات جهان سخن گفته است و به‌تعبيري از آن ياد كرده كه مفهومش اين است كه اگر شما انسان‌ها «تفقه» خود را كامل كنيد، آن تسبيح‌ها و تحميد‌ها را درك مي‌كنيد. به‌علاوه قرآن در مورد سرشت انسان، مسئلة نفخة الهي را طرح كرده است.

اينها و غيراينها كافي بوده كه در مورد خدا، جهان، انسان و به‌ويژه روابط انسان و خدا، الهام‌بخش معنويتي عظيم و گسترده شود.... به‌علاوه روايات، خطبه‌ها، دعاها، و احتجاجات اسلامي و ترجمه‌هاي احوال تربيت‌شدگان بزرگ اسلام نشان مي‌دهد كه آنچه در صدر اسلام بوده، فقط زهد خشك و عبادت به اميد اجر و پاداش نبوده است، بلكه معاني بسيار بلندي مطرح است.

ترجمه‌هاي احوال شخصيت‌هاي صدر اسلام از يك سلسله هيجانات، واردات روحي، روشن‌بيني‌هاي قلبي، سوزها و گدازها و عشق‌هاي معنوي حكايت مي‌كند كه ما اكنون يكي از آنها را ذكر مي‌كنيم. در كافي مي‌نويسد:

روزي چشم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از اداي نماز صبح به جواني رنگ‌پريده افتاد كه چشمانش در كاسة سرش فرو رفته و تنش لاغر شده بود، درحالي‌كه ازخود‌بي‌خود بود و تعادل خود را نمي‌توانست حفظ كند.

پرسيد: كيف اصبحت؟ «حالت چگونه است؟»

گفت: اصبحت موقنا؛ «در حال يقين به‌سر مي‌برم».

حضرت فرمود: «علامت يقينت چيست؟»

عرض كرد: «يقين من است كه مرا در اندوه فرو برده و شب‌هاي مرا بيدار (در شب‌زنده‌داري) و روزهاي مرا تشنه (در حال روزه) قرار داده است و مرا از دنيا و آنچه در آن است، جدا ساخته تا آنجا كه گويي عرش پروردگار را مي‌بينم كه براي رسيدن به حساب مردم نصب شده است و مردم همه محشور شده‌اند و من در ميان آنها هستم، گويي هم‌اكنون با اين گوش‌ها آواز حركت آتش جهنم را مي‌شنوم».

رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم به اصحاب فرمود: «اين شخص بنده‌اي است كه خداوند قلب او را به نور ايمان نوراني گردانيده است».

آن‌گاه به جوان فرمود: «حالت خود را حفظ كن كه از تو گرفته نشود».

جوان گفت: «دعا كن خداوند مرا شهادت روزي فرمايد». طولي نكشيد كه غزه‌اي پيش آمد و جوان شركت كرد و شهيد شد.

زندگي، حالات، كمالات و مناجات‌هاي رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم از شور، هيجان معنوي و الهي و اشارات عرفاني سرشار است. دعاهاي رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مورد استشهاد و استناد فراوان عرفا قرار گرفته است.

كلمات اميرالمؤمنين صلوات الله علیه كه اكثريت‌قريب‌ به‌ اتفاق اهل عرفان و تصوف، سلسله‌هاي خود را به ايشان مي‌رسانند، الهام‌بخش معنويت و معرفت است....

دعاهاي اسلامي، به‌ويژه دعاهاي شيعي، گنجينه‌اي از معارف است؛ از قبيل دعای کمیل، ابوحمزه، مناجات شعبانیه و دعاهاي سجاديه. در اين دعاها عالي‌ترين انديشه‌هاي معنوي آمده است. آيا با وجود اين‌همه منابع، جاي اين است كه ما در جست‌وجوي منبع خارجي باشيم؟

پانویس

۱. عنكبوت (۲۹)، ۶۹.

۲. شمس (۹۱)، ۱۰ و ۹.