نام حسن بصری (ابوسعید حسن بن ابیالحسن یسار البصری) در میان مشایخ بسیاری از سلاسل صوفیه به عنوان کسی که از امیرالمؤمنین علیهالسّلام خرقه گرفته و امام کلمه توحید را به او تلقین نموده است به چشم میخورد. همچنین اگر در روایاتی که اهل سنت در فضائل اهل بیت علیهمالسلام (به ویژه مقام عرفانی ایشان) نقل نمودهاند نظری بیافکنیم در سند بسیاری از آنها با نام حسن بصری بر میخوریم.
فهرست
- ↓۱- ابوسعید حسن بن ابیالحسن یسار البصری (متوفای ۱۱۰ ه)
- ↓۱.۱- منابع تحقیق
- ↓۱.۲- نکاتی چند درباره حسن بصری
- ↓۱.۳- احوالات حسن بصری در تذکرة الأولیاء عطار نیشابوری
- ↓۲- پانویس
ابوسعید حسن بن ابیالحسن یسار البصری (متوفای ۱۱۰ ه)
منابع تحقیق
- ۱. مرحوم مامقانی در صفحه هفت جلد نوزدهم کتاب شریف تنقیح المقال فی علم الرجال، رقم ۴۷۹ را به حسن بصری اختصاص داده و زندگی نامه ایشان را از بیست منبع رجالی و تاریخی شیعی و سنی استخراج نموده است.
- ۲. همچنین شیخ محمدتقی تستری در صفحه ۱۹۷ جلد سوم کتاب قاموس الرجال به بررسی شخصیت حسن بصری پرداخته است و با اینکه مرحوم تستری از کسانی است که به قول مرحوم علامه طهرانی «مطالب عرفانی را سبک میشمرند و به عرفاء عالیقدر به نظر تحقیر مینگرند» [۱] با این وجود پس از بررسی همه روایاتی که درباره حسن بصری صادر شدهاست روایات مدح حسن بصری را بر روایات مذمت ترجیح داده و نتیجه میگیرد که روایات مذمت همهاش تقیه است. [۲]
- ۳. حسن بصری گنجینهدار علم و عرفان؛ زندگینامه و سخنان و آراء اثر دکتر اکبر ثبوت که توسط انتشارات حقیقت در ۵۶۶ صفحه در سال ۱۳۸۷ به چاپ رسیده است. فصل ۲۱ این کتاب نیز به بررسی روایات مدح و ذم حسن بصری و اقوال رجالیان شیعی درباره وی اختصاص یافته که عینا همان دیدگاه مرحوم تستری نتیجهگیری میشود. گفتنی است خلاصهای از این کتاب به عنوان مدخل حسن بصری در صفحه ۶۱۴۰ دانشنامه جهان اسلام درج شدهاست.
نکاتی چند درباره حسن بصری
مادر و پدرش ایرانی و اهل میسان خوزستان بودهاند و در جنگ با مسلمانان اسیر و به مدینه آورده میشوند. حسن در آنجا در حدود سال ۲۱ ه به دنیا آمد.
حسن بصری محدّثی سترگ است و چنانچه از روایات نقل شده از وی بر میآید سیصد تن از صحابه رسول خدا (ص) را درک نموده و با هفتاد نفر از حاضران در غزوه بدر مصاحبت داشته است. همچنین با توجه به اینکه وی استاد بسیاری از عالمان قرن دوم جهان اسلام مانند واصل بن عطاء (یکی از بنیانگذاران معتزله) بوده است، در میان جدالهای کلامی آن قرن نام وی بسیار دیده میشود و بسیاری اندیشه خویش را به حسن بصری نسبت میدهند هرچند لااقل در پارهای از این انتسابها به طور جدی در جای تردید است.
حسن بصری در وعظ و خطابه نیز ید طولایی داشت و در عرفان عملی و کنارهگیری از دنیا به حدّی رسید که از وی به عنوان یکی از زهّاد ثمانیه آن عصر یاد کردهاند.
همچنین مشهور آن است که اولین کسی که به نام صوفی شناخته میشد جناب حسن بصری بوده است. چنانکه ابوطالب مکی در قوت القلوب نیز فرموده است: « هو أوّل من أظهر هذا العلم [۳]»
نام وی در میان مشایخ بسیاری از سلاسل صوفیه به عنوان کسی که از امیرالمؤمنین علیهالسّلام خرقه گرفته و امام کلمه توحید را به او تلقین نموده است به چشم میخورد. با این حال درباره شخصیت وی در میان محدثین و فقهای شیعه به طور جدی اختلاف نظر وجود دارد. مخصوصا محدثانی چون علامه مجلسی در بحارالأنوار به قدح وی پرداختهاند.
اما اگر در روایاتی که اهل سنت در فضائل اهل بیت علیهمالسلام (به ویژه مقام عرفانی ایشان) نقل نمودهاند نظری بیافکنیم در سند بسیاری با نام حسن بصری بر میخوریم مثلا به این روایت که ابن مسعود از حسن بصری از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نقل کرده است دقت کنید:
«اذا کانَ يَوْمَ الْقیمَةِ يَقْعُدُ عَلِىُّ عَلَی الْفِرْدُوسِ وَ هُوَ جَبَلٌ قَدْ عَلَا عَلَی الْجَنّةِ وَ فَوْقَهُ عَرْشُ رَبّ الْعالَمینَ، وَ مِنْ سَفْحِهِ تَنْفَجِرُ انْهارُ الْجَنَّةِ، وَ تَتَفرّقُ فىِ الْجَنانِ، وَ عَلىٌّ جالِسٌ عَلی كُرْسىٍّ مِن نورٍ، يَجرْی بَيْنَ يَدْیهِ التّسْنیمُ، لَا یجوزُ احَدٌ الصِّراطَ الّا وَ مَعَهُ سَنَدٌ بِوِلَایةِ عَلی وَ وِلَایةِ اهْل بَيْتِهِ فَيُدْخِلُ مُحبّیهِ الْجَنَّةَ وَ مُبْغضیهِ النّارَ.»
چون روز قیامت فرا رسد، علىّ در فردوس مینشیند، و فردوس کوهی است که بر تمام بهشت برتری و تفوّق دارد، و بالاتر از او عرش پروردگار جهانیان است، و از دامنه این کوه نهرهای بهشت جاری است و در میان بهشتها پخش میشود. علی بر روی یک کرسی از نور نشسته، و چشمه تسنیم در مقابل او جاری است و هیچکس از صراط عبور نمیکند مگر آنکه با او سندی نسبت به ولایت علىّ و ولایت اهل بیتش بوده باشد. علی دوستان خود را به بهشت و دشمنان خود را به جهنّم داخل میکند.
آری با ملاحظه روایات و اقوال و خطبههای او میتوان گفت که تنها تعداد کمی از صحابه و تابعین، به اندازه او در بازگو کردن کلمات امیرالمؤمنین علیهالسّلام اهتمام داشتهاند. با وجود این، به دلیل شرایط حاکم بر زمانه، حسن در بسیاری موارد سخنان آن حضرت را بدون تصریح به نام گوینده اصلی و گاهی با عنوان «فقد قیل» (گفته شده) یا با تعبیر کنایی «ابوزینب» و «یکی از صالحان» نقل کرده است.
قرینه دیگری که از ارادت حسن بصری به امیرالمؤمنین نشان دارد آن هم در زمانی که سبّ ایشان کاملا در میان مسلمانان رایج بوده متن کتابی است با نام «رعایة حقوق الله» که از ایشان به ما رسیده است. در این کتاب بدون اینکه نامی از امیرالمؤمنین علیهالسّلام برده باشد از بسیاری از کلمات ایشان استفاده نموده کلماتی که بعدها با نوشتن نهج البلاغه خبر از تأثیرپذیری شدید حسن بصری از امام شیعیان دارد.
احوالات حسن بصری در تذکرة الأولیاء عطار نیشابوری
مرحوم عطار نیشابوری در تذکرة الأولیاء پس از ذکر امام جعفر صادق علیهالسلام و اویس قرنی، سومین فصل را به «ذکر حسن بصری، رحمة اللّه علیه» اختصاص داده است. فرازهایی از این بخش را با هم میخوانیم:
- مادر او از موالی امّ سلمة بود رضی اللّه عنها.
- تا چنان شد که صد و سی تن از صحابه را دریافت و هفتاد بدری را دیده بود.
- ارادت او به علىّ بن ابی طالب بود- رضی اللّه عنه- و خرقه از او گرفت.
- هفتاد سال طهارت او در متوضّا تباه شد. و در عزلت چنان بود که امید از همه خلق منقطع گردانیده بود تا لا جرم از جمله بر سر آمد.
- در هفته یکبار مجلس گفتی. هر بار که بر منبر شدی و رابعه حاضر نبودی، فرودآمدی. یکبار گفتند: «چندین بزرگان و محتشمان حاضرند، اگر پیرزنی حاضر نباشد چه شود؟». گفت: «شربتی که ما از برای [حوصله] پیلان ساخته باشیم، در سینه موران نتوان ریخت». و هرگاه که مجلس گرم شدی و آتش در دلها فتادی و آب از چشمها روانه شدی، روی به رابعه کردی و گفتی: «هذا من جمرات قلبک یا سيّدة»- این همه گرمی از یک آه جگر و دل تست.
- سؤال کردند که «قومیاند که در سخن، ما را چندان میترسانند که دل ما از خوف، پاره میشود. این روا باشد؟». گفت: «بهتر از آن که صحبت با قومی دارید که امروز شما را ایمن کنند و فردا به خوف درمانید»
- چندان خوف بر وی غالب بود که چون نشسته بودی، گفتی در پیش جلّاد نشسته است. و هرگز کس لب او خندان ندیدی. دردی عظیم داشته است.
- نقل است که سعید جبیر را در نصیحت گفت: «سه کار مکن: یکی قدم بر بساط سلاطین منه، اگر چه همه محض شفقت بود بر خلق. دوّم با هیچ سرپوشیده [: زنان] منشین، اگر چه رابعه بود و تو او را کتاب خدا آموزی. سيّوم آن که هرگز گوش خود عاریت مده مر امیر را».
- نقل است که چنان شکستگی داشت که در هر که نگرستی، او را از خود بهتر دانستی. روزی به کنار دجله میگذشت. سیاهی دید، با قرابهای، و زنی پیش او نشسته و از آن قرابه میآشامید. به خاطر حسن بگذشت که «این مرد از من بهتر است». باز شرع حمله آورد که «آخر از من بهتر چگونه بود؟». ناگاه کشتیی گرانبار برسید و هفت مرد در آن بودند. ناگاه کشتی در گشت و غرق شد. آن سیاه در رفت و پنج تن را خلاص داد. پس روی به حسن کرد و گفت: «برخیز من پنج تن را خلاص دادم، تو این دو تن را خلاص ده. ای امام مسلمانان! در این قرابه آب است و این زن مادر من است. خواستم تا تو را امتحان کنم که به چشم ظاهر میبینی یا به باطن؟».
- یکی از وی سؤال کرد که «تو بهتری یا سگ؟». گفت: «اگر از عذاب خدای بجهم، از او بهتر باشم. و اگر نه، به عزّت خدای که او از صد چون من به».
- گفت: «اوّل که اهل بهشت به بهشت نگرند، هفتصد سال بیخود شوند، از بهر آن که حق -تعالی- بر ایشان تجلی کند. اگر در جلالش نگرند، مست هیبتش شوند. و اگر در جمالش نگرند غرقه وحدت شوند».
- نقل است که روز عیدی بر جماعتی بگذشت که میخندیدند و بازی میکردند. و گفت: «عجب از ایشان دارم که بخندند و ایشان را از حقیقت حال خود خبر نه».
پانویس
۱. امام شناسی , جلد ۱۶ و ۱۷، صص ۸۳ تا ۹۲
۲. دقت داریم که دوران شکوفایی حسن بصری هم زمان است با حکومت حجاج بن یوسف ثقفی.
۳. قوت القلوب، ج ۱، ص ۲۹۶