عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

لب

لب در اصلاح عرفان عبارت است از روان بخشى و جان فزائى که به زبان شرع از آن به نفخ روح تعبیر کنند. قال اللّه تعالى: «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» (حجر/۲۹).

از افاضه وجود که نگاه داشتن خلق است در مقام هستى به قول کن نیز به لب و دهان تعبیر نمایند و از خفاى مصدر آن به تنگى دهان اشاره کنند و این هر دو از مقتضیات تجلى جمال است که موجب قرب و وصال است و از ترقى فرمودن [نمودن‌] در کمال و چشانیدن ذوق، وصال پیوسته تعبیر کنند چرا که بى‌خودى و بى‌خبرى و راه به نیستى خود نبردن، بیرون از آن به حصول‌ مى‌پیوندد و بالجمله هستى و نیستى که لحظه به لحظه اعیان عالم را واقع است با تبدیلات و تکمیلات از مقتضیات جمال است و جلال چشم است و با کمال استغنا و عدم التفات چشم مستش گهى از کرم و مردمى که از لوازم مستى است دل‌هاى عشاق مشتاق را به مشاهده جمال معشوق مى‌نوازد و لب جان پرورش دمى بیچارگان عدم آباد را با فاضه فیض وجودى چاره کار مى‌سازد و از نیستى به هست مى‌آورد». (رساله میر سید علی همدانی در شرح مرادات حافظ)

نگر کز چشم شاهد چیست پیدا

رعایت کن لوازم را در آنجا

ز چشمش خواست بیمارى و مستى‌

ز لعلش گشت پیدا عین هستى‌

ز چشم اوست دلها مست و مخمور

ز لعل اوست جان‌ها جمله مستور

ز چشم او همه دلها جگر خوار

لب لعلش شفاى جان بیمار

به چشمش گر چه عالم در نیاید

لبش هر ساعتى، لطفى نماید

دمى از خرمى دل‌ها نوازد

دمى بیچارگان را چاره سازد

ازو یک غمزه و جان دادن از ما

ازو یک بوسه و استادن از ما

لب به دو معنای اولاً روان بخشی و جان فزایی، و دوم افاضه وجود به نَفَس رحمانی. (سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی))

لب همان دهان است که صفت حيات می‌باشد. (رساله مشواق)