عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

عالم مثل

منبع: هزار و یک کلمه ، ج 4، ص: 304
فهرست
  • ↓۱- عقيده افلاطون راجع به مثل‌
  • ↓۲- اشکال مشائین به نظریه مثل
  • ↓۳- پاسخ شیخ اشراق
  • ↓۴- موافقت صدرالمتالهین با این نظریه
  • ↓۵- مقالات مرتبط
  • ↓۶- پانویس

عقيده افلاطون راجع به مثل‌

افلاطون معتقد بوده است كه براى هر نوعى از انواع موجودات مثالى است در عالم عقول؛ مثلا انسان يك فرد كاملى دارد غير از اين افراد جسمانى، در عالم عقول و آن فرد جسمانى نيست، و همچنين ساير انواع موجودات جسمانى هر يك يك فرد غير جسمانى دارند كه آن واسطه در رساندن فيض وجود است به افراد نوع خود، لذا هر يك را ربّ النوع خوانده‌اند.

و شيخ اشراق شهاب الدين سهروردى در كتاب خود تصريح نموده است كه اين قاعده مخصوص به انواع حقيقيه و مستقله در وجود است؛ مثلا مشك يك ربّ النوع ندارد و بوى آن يك رب النوع ديگر.

اشکال مشائین به نظریه مثل

مشّائين، افلاطون را به اين طريق رد نموده‌اند كه يك نوع اگر ذاتا اقتضاى اين را بكند كه بايد در جسم باشد، ديگر ممكن نيست مجرد بود؛ يا مى‌گوييم مشك غير جسمانى مشك نيست، زيرا كه معنى و مفهوم مشك ملازم جسمانيت است و اگر معنى غير جسمانى است ديگر تعقل نمى‌شود كه در جسم موجود شود همچنان كه سفيدى، عرضى است و ممكن نيست مستقلا يافت شود و جسم جوهر است، ممكن نيست حلول در جسم ديگرى كرده باشد. مجرد بودن يك فرد از نوع انسان بعينه مثل اين است كه سفيدى يك فرد جوهر داشته باشد و باقى افراد عرض يا جسم؛ يك فرد عرض داشته باشد و ساير افراد جوهر.

پاسخ شیخ اشراق

شيخ اشراق در جواب مشّائين در كتاب حكمة الاشراق ذكر نموده است كه يك ماهيت ممكن است مقتضاهاى عديده داشته باشد، زيرا كه شدت و ضعف در ماهيات هست؛ گاهى شديد اقتضايى دارد كه ضعيف، آن اقتضا را ندارد. بنابراين، ممكن است افراد انسان در وجود شديد و ضعيف باشند و آن فرد شديد اقتضاى تجرد كند و فرد ضعيف اقتضاى جسمانيت، و لازم نيست اقتضاى ماهيت در همه جا على السويه باشد، و نظير اين تصور جسم است، چون جسم در ذهن معناى جسميت را دارد، زيرا كه هر سه بعد را انسان تصور مى‌كند و جسم در خارج هم معناى جسميت را دارد، مع ذلك جسم خارجى مستقل الوجود و جوهر است و جسم ذهنى، عرضى است.

موافقت صدرالمتالهین با این نظریه

صدر المتألّهين نيز موافقت با افلاطون و شيخ مقتول نموده و به مثل افلاطونيه معتقد گرديده است و بعضى روايات را مؤيد اين قول دانسته كه در حديث وارد است ملك موكّل باد و ملك موكّل دريا و غير ذلك [۱].

مقالات مرتبط

۱. رساله ای از علامه حسن زاده درباره عالم مثال

۲. علامه حسن زاده و بیان روایاتی درباره عالم مثل

۳. اثبات مثل با قاعده امکان اشرف در بیانی از علامه حسن زاده آملی

۴. وجه تسمیه مثل افلاطونی به مثل در بیانی از علامه حسن زاده آملی

پانویس

۱. ر. ك: اسفار، ج ۲، ص ۵۸ بتصحيح و تعليق راقم، فصل ۹، مرحله چهارم.

عناوین دیگر این نوشتار
  • عالم مثل (عنوان اصلی)
  • مثل افلاطونی
  • مثل الهیه
  • ارباب انواع
  • عقول عرضیه
مربوط به دسته های:جهان شناسی فلسفی -