معروف کرخی از عارفان برجسته قرن دوم و سرسلسله بسیاری از سلاسل صوفیه است. وی به دست مبارک حضرت رضا عليهالسّلام مسلمان گردید و در ادامه از ملازمان حضرت گشت و تا پایان حیات به دربانی منزل ایشان مفتخر بود.
گفته میشود که در ابتدا ایشان نصرانی بوده و به دست مبارک حضرت رضا عليهالسّلام مسلمان گردید و در ادامه از ملازمان حضرت گشت و تا پایان حیات به دربانی منزل ایشان مفتخر بود چنانکه علامه حلّی در کشف المراد در وجه بيست و پنجم از وجوه خواجه نصیر در استدلال بر امامت میفرماید:
إنّ الفضلاء من المشايخ كانوا يفتخرون بخدمتهم: فأبويزيد البَسطامى كان يفتخر بأنّه يسقى الماء لدار جعفر الصّادق عليهالسّلام و معروف الكرخى أسلم على يدى الرّضا عليهالسّلام و كان بوّاب داره إلى ان مات.
برترینهای از مشایخ به خدمت اهل بیت علیهمالسّلام افتخار میکردند مثلاً بایزید بسطامی افتخار میکرد که آبآور منزل امام صادق عليهالسّلام بوده است و یا معروف کرخی به دست مبارک امام رضا عليهالسّلام مسلمان شد و دربان درب منزل ایشان بود تا اینکه از دنیا رفت.
ایشان استاد سریّ سقطی و [به احتمال زیاد] شاگرد داوود طائی بوده است و لاأقل یازده سلسله مهم از سلاسل صوفیه از طریق معروف کرخی به امیرالمؤمنین متصل میشوند.
دربارۀ علت رحلت معروف گفته میشود که روزی شیعیان به درب منزل حضرت رضا علیهالسّلام هجوم آورده و ازدحام جمعیت سبب شد تا استخوان دنده معروف که دربان حضرت بود شکسته شود و بدین بیماری از دنیا رفت. البته این سخن نمیتواند صحیح باشد چون مزار مطهر معروف کرخی در بغداد است و آن سالها (۲۰۰ یا نهایتا ۲۰۱) حضرت رضا علیهالسلام در خراسان بودهاند.
به هر حال مزار معروف در کرخ از دیرباز محل زیارت شیعه و سنّی بوده است تا جایی گفته میشود «قَبْرُهُ التِّرْيَاقُ الْمُجَرَّبُ؛ مزارش درمان مجربی است.»
از ایشان کرامات فراوانی نقل شده و سخنان عارفانهای در آثار اهل سلوک به جای مانده است برای نمونه عطار نیشابوری در تذکرة الأولیاء مطالب ارزندهای درباره ایشان نقل کرده است از جمله از سری سقطی نقل می کند که وی گويد:
من در رؤيا معروف كرخى را ديدم، گويا در زير عرش خدا بود، و بارى- جَلَّت قُدرَتُه- به فرشتگان خود مىگفت: كيست اين؟! فرشتگان مىگفتند: اى پروردگار ما! تو از ما داناتر هستى! حضرت بارى خطاب فرمود: هَذَا مَعْرُوفٌ الْكَرْخِىُّ سَكَرَ مِنْ حُبِّى فَلَا يُفِيقُ إلَّا بِلِقَائى. «اين است معروف كرخى كه از محبت من مست گرديده است، و به هوش نخواهد آمد مگر به لقاء من!»