مصحف علی علیه السلام أوّلین کتابی بود که در اسلام نوشته شد و یکی از کتابهایی است که در خانهٔ اهل بیت علیهم السلام وجود داشته است، أمیرالمؤمنین علیهالسلام تمام قرآن را با خصوصیّات نزول و تأویل آن در زمان خود رسول الله نوشت؛ و پس از رحلت آن حضرت بر جان خود سوگند یاد نمود که پس از فراغ از تجهیز رسول الله رِدا بر دوش نیفکند تا زمانی که قرآن را جمع نماید بنابراین آن را بر ترتیب اسباب نزول جمع نمود، و به عامّ و خاصّ، و مُطْلَق و مُقَیّد، و مُحْکَم و مُتَشَابِه، و ناسخ و منسوخ، و واجبات و رخصتها، و سُنَن و آداب آن اشاره کرد، و بر اسباب نزول آن تنبیه و دلالت فرمود. و نام آن در تواریخ و احادیث و تفاسیر عبارت است از: مُصْحَف علی، صَحیفة عَلی، الْجَامِعَة، کِتَاب عَلی، صحیفة عَتِیقَه.
رسول خدا صلی الله علیه و آله امر به کتابت نمودند و در پایان عمر شریف خود قلم و کاغذ طلبیدند تا برای آن قوم وصایت و خلافت بلافصل و ولایت کلّیه إلهیّه مولی الموالی حضرت أمیر المؤمنین علیه افضل صلوات المصلّین را بنویسند و لیکن گروه مخالف نگذاشتند و نخواستند ولایت بر آن حضرت تحقّق پذیرد و خودشان و پیروانشان را در ضلالت فرو بردند؛ اگر عُمَر از آوردن قلم و کاغذ منع نمینمود، دیگر کسی از افراد امَّت اسلام گمراه نمیشد و ولایت امروزه اختصاص به شیعه نداشت، بلکه تمام جهان از آن روز إلی الأبد شیعه بودند.
أمّا حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام علاوه بر کتابت قرآن حکیم تمام احادیث قدسیّه و سنّتهای علمیّه و عملیّه رسول خدا را مینوشت، و همه و همه نزد او مضبوط بود.
او پیوسته از زمان طفولیّت دامن پرورده رسول خدا بود و از مَحْرمترین موضع أسرار او بود. در سفر و حضر، و حضور و غیبت، و جنگ و صلح، و اقامت و مهاجرت، و سکون و حرکت، أنیس و مونس و ندیم و همنَفَس رسول الله بود. هر آیهای از قرآن که نازل میشد بر او میخواند و او مینوشت گرچه پس از گذشت روزها باشد؛ و آن آیه را حضرت برای کُتَّاب وَحْی قرائت نموده و آنها نیز مینوشتند.
تنها أمیر المؤمنین علیه السّلام قرآن تامّ و تمامی را که در زمان رسول خدا نوشته شد و آن کتاب مَصْدر و مَرْجع بود، نوشت و آن قرآن به خط او و کتابت او بود.
مُسْتَشَار عَبْد الحَلیم جُنْدی رئیس مجلس أعلای شئون اسلامیّه جمهوری مصر در کتاب جدید التألیف که حقّاً از کتب نفیس و ارزشمند است و به نام «الإمام جعفر الصادق» انتشار داده است، در صفحه ۲۵ میگوید: «مَنَعَ عُمَرُ تَدْوِینَ الْحَدِیثِ- مَخَافَةَ أنْ یُخْلَطَ الْقُرْآنِ بِشَیْءٍ- وَ بِهَذَا أبْطَأ التَّدْوِینُ عِنْدَ أهْلِ السُّنَّةِ قَرْناً بِتَمَامِهِ. وَ انْفَتَحَتْ أبْوَابٌ لِلْجَرْحِ وَ التَّعْدِیلِ وَ لِلْوَضْعِ وَ للِضِّیَاعِ. أمَّا عَلِیٌّ فَدَوَّنَ مِنْ أوَّلِ یَوْمٍ مَات فِیهِ الرَّسُولُ. وَ لَعَلَّهُ إذْ دَوَّنَ صَارَ مَرْجِعَ الصَّحَابَةِ بِمَا فِیهِمْ عُمَرُ؟»[۱]؛ عمر از ترس آنکه مبادا حدیث با قرآن مخلوط شود از تدوین آن منع کرد، و بدین علّت کتابت و تدوین در نزد أهل سنّت یک قرن تمام به تأخیر افتاد. فلهذا أبوابی از جرح و تعدیل، و از جَعْل و وَضْع حدیث، و از ضایع شدن و از بین رفتگی باز شد. أمّا علی از همان روزی که رسول الله ارتحال نمود، نوشت و تدوین کرد و شاید به همین جهت است که او مرجع علمی تمام صحابه که خود عمر نیز در آنها بود، واقع شد.
أمیر المؤمنین علیه السّلام همان طور که أوَّلین ناطق اسلام است، أوَّلین کاتب اسلام است. تمام قرآن را با خصوصیّات نزول و تأویل آن در زمان خود رسول الله نوشت؛ و پس از رحلت آن حضرت طبق وصیّت وی از خانه برون نیامد و به جماعت خلفای غاصب نپیوست و ردا بر شانه نیفکند تا مدّت شش ماه در منزل ماند و قرآن را طبق نزول آن ترتیب داد و با بیان جمیع جهات راجعه به آن در عبائی بست و روی شتر نهاد و به مسجد آورد و به آن جماعت گفت: این است کتاب خدا، و منم صاحب ولایت! و این دو ثَقَل ثَقَلی است که رسول الله فرمود:
«إنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی أهْلَ بَیْتِی، وَ إنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»
عمر گفت: ما را به تو نیازی نیست و ما نزد خودمان کتاب الله داریم و نیازی به کتاب تو نداریم.
حضرت سر شتر را رو به منزل برگردانید و این آیه را برای آنها خواند: [وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ][۲]؛ و زمانی که خداوند پیمان و عهد گرفت از آنان که کتاب به آنان داده شده است که: کتاب آسمانی را برای مردم بیان نمائید و کتمان نکنید؛ پس آنها آن پیمان و عهد را به پشت سر پرتاب کردند و آیات إلهیّه را به قیمت و بهای بی ارزشی فروختند؛ پس چقدر بد است معاملهای که نمودهاند.
و فرمود: دیگر روی این کتاب را نخواهید دید! و همینطور بود. أمیر المؤمنین علیه السّلام در زمان حیات آن را نزد خود نگه داشت و پس از وی به حضرت إمام حسن مجتبی علیه السّلام به عنوان ودائع و خزائن إمامت رسید. از آن حضرت به حضرت سیّد الشّهداء إمام حسین علیه السّلام رسید؛ و همین طور به یکایک از إمامان علیهم السلام رسید تا اینک که آن مصحف نزد حضرت بقیّة الله تعالی حجة بن الحسن العسکری عجّل الله فرجه الشّریف موجود است تا آن حضرت ظهور کنند. در آن وقت قرآن را ظاهر نمایند و به أهل عالم نشان دهند.
این روایات شیعه است و أمّا روایات عامّه همین قدر گویاست که چون آن حضرت قرآن را جمع کردند و به نزد آنان بردند؛ ایشان گفتند: ما خودمان دارای قرآن میباشیم و نیازی به قرآن شما نداریم!
اینک باید دید طبق عقیده شیعه آیا تفاوتی میان قرآن آنها با قرآنی که در تدوین أوّل در زمان أبو بکر، و در تدوین دوم در زمان عثمان به وجود آمد، وجود دارد یا تفاوتی در میان نیست؟!
شکّی نیست که تفاوت موجود است و گرنه آنها قبول میکردند و اختلافی نبود، تفاوت در چه بود؟! قرآن أمیر المؤمنین علاوه بر آیات مُنْزله، أوّلًا طبق نزول آیات، ترتیب آیات داده شده بود و سورهها طبق نزول قرار داشتند. و ثانیاً از ناسخ و منسوخ، و عامّ و خاصّ و مُجْمَل و مُبَیَّن و غیرها، شرح وافی از رسول خدا که سنّت است در آن بود. و ثالثاً از شأن نزول آیات و مواضع ورودشان گویا بود. و رابعاً از احادیث قدسیّه که از زبان رسول الله آمده بود برای شرح و تأویل و تفسیر آن بازگو میکرد. و خامساً تأویل آیات، یعنی مَقصود و مُفاد و مَنظور غائی آیات در آن روشن و مبیّن بود.
و أمّا قرآن مُدَوَّن بَیْنَ الدَّفَّتَیْن که اینک در دست ماست از این مزایا فاقد است و فقط حاوی خود سُوَر و آیات است بدون تغییر و تبدیل و تحریف به زیادی و یا به کمی.
بر اساس آن چه در روایات آمده حضرت زهرا علیها السلام نیز کتابی داشتند به نام مصحف فاطمه که به خطّ حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام بوده است؛ و بر خلاف مصحف علی علیه السلام در این روایات با قسم و سوگند مؤکّد نفی کردهاند که چیزی از قرآن در مصحف فاطمه باشد و ظاهراً علّتش آن است که: به سبب آنکه نام آن «مصحف فاطمه» بوده است، این تسمیه موهِم آن است که: آن یکی از نسخ مصاحف شریفه باشد. و با عبارتِ: چیزی از قرآن در آن نمیباشد، این توهّم و پندار را ردّ کرده اند.
در روایات از اینکه این مصحف چه چیز را در برداشته است ساکت میباشند؛ و در بعضی از آنها وارد است که: «لَیْسَ فِیهِ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ لَکِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا یَکُونُ» و در بعضی وارد است که «إنَّ فِیهِ وَصِیَّتَهَا»؛ وصیّت حضرت فاطمه در آن بوده است. و شاید وصیّتنامه یکی از محتویاتش بوده است.
مطالب مرتبط: علم جفر، کتاب جفر، کتاب جامعه، لوح فاطمه سلام الله علیها، مصحف فاطمه سلام الله علیها، علم بلایا و منایا.