صدرالدین محمدبناسحاق قونوی مشهور به صدرالدین قونوی و شیخ کبیر متولد ۶۰۷ ق و متوفای ۶۷۳ ق است و پسر زن محییالدین ابنعربی و ممتازترین شاگرد اوست. و مطابق آنچه در نفحات آورده است از طریق استادش و پس از رحلت او به تجلّی ذاتی دست یافته است.
قونوی متولد ۶۰۷ ق و متوفای ۶۷۳ ق است. وی پسر زن محییالدین ابنعربی و ممتازترین شاگرد اوست. و مطابق آنچه در نفحات آورده است از طریق استادش و پس از رحلت او به تجلّی ذاتی دست یافته است.[۱] این شخصیت بزرگ تنها یک عارف نیست و علاوه بر عرفان در علوم ظاهری و فلسفه بسیار قدرتمند است و مراوداتی با بزرگانی همانند خواجه نصیرالدین طوسی و مولانا جلالالدین رومی داشته است که عظمت مقام او آنها را به احترام و تعظیم واداشته است.
از خصایص قونوی آن است که علاوه بر فهم عمیق مقاصد ابنعربی، به جهت دارا بودن از قدرت فلسفی و عقلانی بالا، توانسته عرفان نظری را به لحاظ مقام اثبات به طور منسجم و در ساختاری علمی و فنی ارائه کند و با ناظر بودن به فلسفه و همانند آن، موضوع و مبادی و مسائل عرفان نظری را تبیین نماید و سعی کرده دغدغههای یک فیلسوف را در عرفان پاسخ دهد. او همانند ابنعربی هرگز از شهودات خود دست نکشیده است لکن با قدرت علمی و فلسفی خود توانست، تبیین علمی و فلسفی از مشاهدات خود ارائه و آنها را با نظر فلاسفه تطبیق و سپس داوری نماید.
این برخورد فیلسوفانه و هستیشناسانه با مباحث عرفان، صبغة عقلانی مباحث را افزوده و موجب همزبانی با فلسفه شده است و از همین روست که شخصیتی مثل صدرالمتألهین، اعتقاد خاصی به قونوی دارد و در آثارش، مکرّر از سخنان او بهره میبرد.
جامی در نفحات الأنس درباره قونوی و نقش ممتاز او میگوید:
وی نقّاد کلام شیخ است (و بهخوبی مغزای کلام او را میفهمد). مقصود شیخ در مسئله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد، جز به تتبع تحقیقات وی و فهم آن کما ینبغی میسر نمیشود. [۲]
اکثر عرفا سخن محییالدین را از طریق قونوی فهمیدهاند، زیرا وی علاوه بر ایجاد نظم و انظباط علمی در مباحث، در هر بحثی دقیقاً لبّ کلام ابنعربی را بیان میکند و سعی میکند حاشیهروی نداشته باشد، لذا تألیفات او خالی از زواید بوده و مشحون از مطالب است و از همین روی عرفان نظری حول محور او میگردد.
یکی از آثار مهم قونوی، مفتاح الغیب است که با نظم منطقی و فلسفی بسیار و بدون زواید و حواشی، مجموعة کاملاً فشردهای از عرفان نظری را با همة دقایق و ظرایف بازگو کرده است که محقق فناری آن را در اثری با نام مصباح الأنس شرح نموده است.
اثر دیگر وی نصوص است که اصول و امهات مباحث عرفانی را چکیده کرده و در خاتمه آن، این اثر را مفتاح مفاتیح فصوص الحکم ابنعربی معرفی میکند و میگوید: تمّت النصوص مفتاح مفاتیح الفصوص. کتاب مهم دیگر قونوی فکوک است که در واقع شرحی بر فصوص الحکم بوده و مقصود از آن فکّ مشکلات آن کتاب است. وی اثر دیگری با عنوان نفحات الهیه دارد که عمدتاً شهودات خود را با نثری روان ارائه میکند و از نظر درک مقامات مؤلف اهمیت فراوانی دارد.
قونوی دو اثر نیز در باب عرفان و شریعت دارد، یکی شرح الحدیث که تعداد ۲۷ حدیث را شرح عرفانی کرده و دیگری تفسیر فاتحه و یا اعجاز البیان که در نوع خود بینظیر است.
از جمله موفقیتهای قونوی پرورش شاگردان بزرگ است که شارحان کلام او و ابنعربی هستند. مؤیدالدین جندی، سعیدالدین فرغانی، فخرالدین عراقی و عفیفالدین تلمسانی از برجستگان مکتب و مدرسه قونوی هستند.
۱. صدرالدین قونوی، النفحات الالهیة، تصحیح محمد خواجوی، ص ۱۲۶.
۲. عبدالرحمن جامی، نفحات الأنس، ص ۵۵۵.