حكمت متعاليه همواره همّ خود را مصروف اين مهم داشته است تا آنچه را كه مشهود عارفان است در محور مفهومهاي حصولي در ظرف برهان ارائه دهد.
آنچه در ميان اين تلاشها قرين توفيق بوده است يكي پيمودن راه برهان صدّيقين و ديگري طريق تدقيق در عليت و ترقيق آن تا حد تثبيت تجلّي و تشأّن است.که در این نوشتار آیت الله جوادی آملی برهان صدیقین را بررسی نمودهاند.
حکمت متعالیه را برهان، عرفان و قرآن تشکیل می دهد، و به همان جهت که حکمت متعالیه رئیس همه علوم است حکیم متألّه نیز سیّد علماء می باشد. جامعیّت حکمت متعالیه در این است که هم اهل شهود را سیراب می کند و هم اهل بحث را به علم یقینی نائل می سازد.
در روایات، عباراتی که دلالتی روشن بلکه صریح بر توحید عرفانی دارند، بسیار پرشمارند. یکی از مسائل حساس و مهم در باب توحید که در روایات دقیقاً بدان اشاره شده است، حفظ بینونت و تغایر حق و خلق است. موحد واقعی آن است که هیچگاه این دو را باهم نیامیزد. اما نکته اینجاست که چه نوع بینونت و جدایی بین حق و خلق است؟ در روایات تأکید شده است بینونت بین خالق و مخلوق، صرفاً بینونت وصفی و فقط ناظر به اوصاف است، و باید مراقب بود این بینونت بهحدی نرسد که به جدایی وجودی (بینونت عزلی) بین ایشان بینجامد.