فلسفه يك كلمه اصطلاحى است و معانى اصطلاحى متعدد و گوناگونى يافته است. گروههاى مختلف فلاسفه هر كدام تعريف خاصى از «فلسفه» كردهاند ولى اين اختلاف تعريف و تعبير مربوط به يك حقيقت نيست، هر گروهى اين لفظ را در معنى خاص به كار بردهاند و همان معنى خاصِّ منظور خويشتن را تعريف كردهاند.
مخالفان عرفان و حکمت چنین وانمود میکنند که فلسفۀ اسلامی همان فلسفة یونانی است و میراث کفّار. و مسلمان باید علم خود را از کتاب و سنّت بگیرد نه از بیگانگان و کافران. ولی فیلسوفان اسلامی معتقدند .. هیچ شباهت حقیقی بین دستگاه فلسفی یونان با حکمت متعالیه که محصول نهائی فلسفه اسلامی است وجود ندارد.
شهيد مطهری میگويد وقتی ما از خاستگاه عرفان اسلامی بحث میكنيم، اگر به عرفانهای ديگری كه در چين، هند و يا در مسيحيت وجود دارد بپردازيم، مانند آن است كه بگوييم آن شخص كاسه آب را از فلان چشمه يا بركه تهيه كرده است، درحالیكه دريای عظيم اسلام در كنار مسلمين و عرفای مسلمان وجود دارد. طبيعی است كه شخص مسلمان در درجه اول از دين و آيين خود متأثر ميشود و از الگوهای مذهبی خويش رنگ ميپذيرد و چه معنا دارد كه با وجود مفاهيم فراوان معرفتی و عملی كه در كتاب و سنت وجود دارد، به عرفانهای ديگر روی آورد.