قرآن، خود یکی از اقسام «ذکر» است و میتواند در هر فایدهای که ذکر و دعا دارند قائم مقام آن دو گردد: تحریک، تشویق، جلب منافع و دفع ضررها که در آینده نزدیک این را خواهی دید.
قرآن، خود یکی از اقسام «ذکر» است و میتواند در هر فایدهای که ذکر و دعا دارند قائم مقام آن دو گردد: تحریک، تشویق، جلب منافع و دفع ضررها که در آینده نزدیک این را خواهی دید، به علاوه شرف مزیدی که بر آن دو دارد به دلیل:
۱- قرآن، سخن خداست.
۲- اسم اعظم در قرآن است.
۳- قرآن، چشمه جوشان علم است.
«حفص بن غیاث» از «زهری» نقل کرده است که گفت: شنیدم حضرت امام زین العابدین- علیه السّلام- میفرمود: «ایات القرآن خزائن العلم فکلّما فتحت خزانة فینبغی لک ان تنظر ما فیها»
«آیات قرآن، گنجینههای علم هستند که هر گاه گنجینهای از آن باز شد، بر تو است که بنگری در آن، چه چیزی قرار دارد».
۴- تلاوت قرآن و ازدیادش، انتشار دادن معجزه پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- و موجب نگاه داشتن آن بر تواتر است.
۵- در تلاوت قرآن، هر حرفش بنا بر ادلهای که خواهد آمد، ثوابهایی دارد و حال آنکه چنین ثوابی در مورد غیر قرآن نیامده است، پس بر ماست که مقداری از اخبار مربوطه را بیاوریم:
الف- از رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- روایت شده است که فرمود:
«قال اللَّه تبارک و تعالی: من شغله قراءة القران عن دعائی و مسألتی اعطیته افضل ثواب الشّاکرین».
«خداوند تبارک و تعالی فرمود: هر کس که قرائت قرآن او را از دعا کردن و سؤال از من باز دارد، به او برترین ثوابی را که به شاکرین میدهم، عطا خواهم نمود».
ب- «شیخ کلینی (ره): از پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- نقل کرده است که فرمود:
«من اعطاه اللَّه القرآن فرأی انّ احدا اعطی افضل ممّا اعطی فقد صغّر عظیما و عظّم صغیرا».
«کسی که خداوند به او قرآن داده اگر گمان کند احدی بهتر از آن را دارد، به تحقیق چیز با عظمتی را کوچک و چیز کوچکی را با عظمت شمرده است».
ج- و از آن حضرت روایت شده است که فرمود:
«اذا التبست علیکم الامور کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فانّه شافع مشفّع و شاهد مصدّق، من جعله امامه قاده الی الجنّة، و من جعله خلفه ساقه الی النّار، و هو اوضح دلیل الی خیر سبیل، من قال به صدّق و وفّق، و من حکم به عدل، و من اخذ به اجر».
«هر گاه کارها چون شب ظلمانی برایتان مشتبه و تاریک گردید، بر شما باد به قرآن، چون او شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاهدی است که تصدیق شده است، هر کس که او را رهبر خویش گرداند، وی را به بهشت رهنمون میسازد و هر کس که بدان پشت پا زند، به جهنم سوقش میدهد. قرآن روشنترین راهنما به سوی بهترین راههاست هر کس که براساس قرآن سخن گفت، مردم وی را تصدیق میکنند و توفیق مییابد و هر کسی که بر اساس قرآن قضاوت و حکومت کرد، بر اساس عدل حکومت نمود و هر کس که آن را گرفت (و بدان عمل کرد) پاداش، نصیبش میگردد».
د- «لیث بن سلیم» گوید: پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
«نوّروا بیوتکم بتلاوة القران و لا تتّخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النّصاری صلّوا فی البیع و الکنائس، و عطّلوا بیوتهم، فانّ البیت اذا کثر فیه تلاوة القران کثر خیره و امتع اهله و اضاء لاهل السّماء کما تضیء نجوم السّماء لاهل الارض»
«خانههای خود را با تلاوت قرآن، نورانی کنید و آنها را چون قبرستان قرار ندهید، همان طور که یهود و نصاری چنان کردند که در معابد و کنیسهها نماز میگزاردند و خانههای خویش را تعطیل نمودند، چون هر گاه در خانهای قرآن زیاد تلاوت شود، خیرش زیاد میگردد و آن خانواده بهرهمند میگردند و برای اهل آسمان نور میدهد همچنان که ستارگان آسمان برای اهل زمین، نور افشانی میکنند».
ه- از حضرت صادق- علیه السّلام- روایت است که فرمود:
«انّ البیت اذا کان فیه المسلم یتلو القرآن یتراءاه اهل السّماء کما یتراءی اهل الدّنیا الکوکب الدّریّ فی السّماء»
هر گاه انسان مسلمان در خانه قرآن بخواند، اهل آسمان آن خانه را آن گونه میبینند که اهل دنیا ستاره درخشنده را در آسمان مینگردند».
و- از حضرت رضا- علیه السّلام- نقل است که پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
«اجعلوا لبیوتکم نصیبا من القرآن، فانّ البیت اذا قرئ فیه تیسّر علی اهله، و کثر خیره، و کان سکّانه فی زیادة، و اذا لم یقرأ فیه القرآن ضیّق علی اهله، و قلّ خیره، و کان سکّانه فی نقصان».
«برای خانههایتان بهرهای از قرآن قرار دهید که اگر در خانهای قرآن خوانده شود، کارها بر اهلش آسان شده، خیرش زیاد میگردد و ساکنینش در فزونی هستند و اگر در خانهای قرآن تلاوت نگردد، بر اهلش تنگ شده، خیرش کم میگردد و ساکنینش در نقصان قرار دارند».
ز- حضرت صادق- علیه السّلام- فرمود:
«ینبغی للمؤمن ان لا یموت حتّی یتعلّم القران او یکون فی تعلّمه»
«بر مؤمن سزاوار است که تا نمرده، قرآن را بیاموزد یا در راه یادگیری آن باشد».
ح- «حسن بن ابی الحسن دیلمی» در کتابش از آن حضرت روایت کرده است که فرمود:
«قراءة القران افضل من الذّکر، و الذّکر افضل من الصّدقة، و الصّدقة افضل من الصّیام و الصّیام جنّة من النّار»
«قرائت قرآن از ذکر برتر است و ذکر از صدقه و صدقه از روزه و روزه سپر است در برابر آتش».
و فرمود:
«لقارئ القرآن بکلّ حرف یقرأ فی الصّلاة قائما مائة حسنة، و قاعدا خمسون حسنة و متطهّرا فی غیر الصّلاة خمس و عشرون حسنة، و غیر متطهّر عشر حسنات، اما انّی لا اقول: المر حرف بل له بالالف عشر و باللّام عشر و بالمیم عشر و بالرّاء عش.»
«کسی که قرآن را در حالت ایستاده در نماز قرائت کند، در برابر هر حرفی که میخواند، یک صد حسنه و اگر نشسته باشد، پنجاه حسنه و اگر با وضو در غیر نماز بخواند، بیست و پنج حسنه و بدون وضو، ده حسنه دارد. آگاه باشید که من نمیگویم: «المر» یک حرف است بلکه در برابر حرف الف، ده حسنه، در برابر «لام» ده حسنه، در برابر «میم»، ده حسنه و در برابر «راء» ده حسنه دارد».
ط- «بشر بن غالب اسدی» از حضرت امام سجاد- علیه السّلام- روایت کرده است که فرمود:
«من قرأ آیة من کلام اللَّه تعالی عزّ و جلّ فی صلاته قائما یکتب اللَّه له بکلّ حرف مائة حسنة، فان قرأها فی غیر الصّلاة کتب اللَّه له بکلّ حرف عشرا، فان استمع القران کان له بکلّ حرف حسنة، و ان ختم القران لیلا صلّت علیه الملائکة حتّی یصبح، و ان ختمه نهارا صلّت علیه الحفظة حتّی یمسی و کانت له دعوة مجابة و کان خیرا له ممّا بین السّماء الی الارض»
«هر کس که در حال ایستاده، در نماز، آیهای از کلام خداوند متعال را تلاوت کند، خداوند در برابر هر حرف یک صد حسنه برایش مینویسد و اگر در غیر نماز بخواند، خداوند سبحان در برابر هر حرف، ده حسنه برایش مینویسد و اگر قرآن را گوش کند در برابر هر حرف یک حسنه دارد. اگر در شب، قرآن را ختم کند، ملائکه تا صبح بر او صلوات و درود میفرستند و اگر در روز ختم نماید!، ملائکهای که حافظ اویند تا شب بر وی درود خواهند فرستاد، چنین کسی، دعایش مستجاب است و بهتر از آنچه میان آسمان تا زمین است برایش خواهد بود».
راوی گوید: عرض کردم این برای کسی که قرآن بخواند، اما کسی که نخواند چطور؟ فرمود:
«یا اخا بنی اسد، انّ اللَّه جواد ما جد کریم اذا قرأ ما سمعه اعطاه اللَّه ذلک».
«ای برادر بنی اسد! خداوند متعال بخشنده و بزرگوار کریم است، اگر هر آنچه را که میشنود، بخواند، خداوند متعال همان طور به او عطا خواهد کرد».
ی- «عبد اللَّه بن سلیمان» از حضرت امام باقر- علیه السّلام- روایت کرده است که فرمود:
«من قرأ القران قائما فی صلاته کتب اللَّه له بکلّ حرف مائة حسنة، و من قرأه فی صلاته جالسا کتب اللَّه له بکلّ حرف خمسین حسنة، و من قرأه فی غیر الصّلاة کتب اللَّه له بکلّ حرف عشر حسنات».
«هر کس که قرآن را در حال ایستاده، در نمازش قرائت کند، خداوند در برابر هر حرف، یک صد حسنه مینویسد. و هر کس در حال نشسته، در نماز، قرآن تلاوت نماید، خداوند در برابر هر حرف، پنجاه حسنه برایش مینویسد.
و هر که در غیر نماز آن را تلاوت نماید، در برابر هر حرف، ده حسنه برایش خواهد نوشت».
ب- از حضرت صادق- علیه السّلام- روایت شده است که فرمود:
«من قرأ حرفا و هو جالس فی صلاته کتب اللَّه به خمسین حسنة، و محا عنه خمسین سیّئة، و رفع له خمسین درجة، و من قرأ حرفا و هو قائم فی صلاته کتب اللَّه له مائة حسنة، و محا عنه مائة سیّئة، و رفع له مائة درجة، و من ختمه کانت له دعوة مستجابة مؤخّرة او معجّلة، قال: قلت: جعلنی اللَّه فداک ختمه کلّه قال: ختمه کلّه»
«هر کس که یک حرف را در حال نشسته در نماز قرائت کند، خداوند در برابرش پنجاه حسنه برایش مینویسد و پنجاه گناه را از او پاک میگرداند و پنجاه درجه برایش بالا خواهد برد. و هر کسی که حرفی را در حال ایستاده در نماز بخواند، خداوند یک صد حسنه برایش مینویسد و یک صد گناه را از او پاک میکند و یک صد درجه برایش بالا میبرد و هر کس که قرآن را ختم کند، یک دعایش مستجاب است یا با تأخیر و یا فوری. راوی گوید: عرض کردم فدایت شوم! کلّ قرآن را ختم کند؟
فرمود: کل قرآن را ختم کند».
از «منصور» از حضرت صادق- علیه السّلام- روایت شده است که فرمود:
«سمعت ابی قال: یقول رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- ختم القران الی حیث علم».
«شنیدم پدرم میگفت: رسول خدا میفرمود: قرآن را تا آنجا که میداند ختم کند».
ل- از امام صادق- علیه السّلام- روایت شده است که فرمود:
«من استمع حرفا من کتاب اللَّه من غیر قراءة کتب اللَّه له حسنة، و محا عنه سیّئة، و رفع له درجة»
«کسی که حرفی از کتاب خدا را بشنود ولی نخواند، خداوند متعال حسنهای به او خواهد داد و گناهی را از او پاک خواهد کرد و برایش درجهای بالا خواهد برد».
م- «خالد بن مارد قلانسی» از «ابی حمزه» از امام باقر- علیه السّلام- نقل کرده است که فرمود:
«من ختم القران بمکّة من جمعة الی جمعة او اقلّ من ذلک، او اکثر، و ختمه فی یوم الجمعة کتب اللَّه له من الاجر و الحسنات من اوّل جمعة کانت فی الدّنیا الی آخر جمعة تکون فیها، و ان ختمه فی سائر الایّام فکذلک»
«کسی که در مکه از یک جمعه تا جمعه دیگر، قرآنی ختم کند یا کمتر یا بیشتر از آن، ولی پایانش در روز جمعه باشد، خداوند برایش از اولین جمعهای که در دنیا بود تا آخرین جمعهای که در دنیا خواهد آمد، پاداش و حسنه مینویسد، و اگر در سایر روزها نیز قرآن را ختم نماید، این چنین خواهد بود».
ن- «سعد بن طریف» از امام باقر- علیه السّلام- روایت کرده است که فرمود:
«قال رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم-: من قرأ عشر ایات فی لیلة لم یکتب من الغافلین، و من قرأ خمسین آیة کتب من الذّاکرین، و من قرأ مائة آیة کتب من القانتین، و من قرأ مائتی آیة کتب من الخاشعین، و من قرأ ثلاثمائة آیة کتب من الفائزین، و من قرأ خمسمائة آیة کتب من المجتهدین، و من قرأ الف آیة کتب له قنطار من برّ، و القنطار خمس عشرة الف مثقال من الذّهب، و المثقال اربعة و عشرون قیراطا اصغرها مثل جبل احد و اکبرها ما بین السّماء و الارض»
«رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود: کسی که ده آیه در یک شب بخواند، نامش جزء غافلین نوشته نخواهد شد، و هر کسی که پنجاه آیه بخواند، از ذاکرین خواهد بود. و هر کس که صد آیه بخواند، از قانتین(فرمانبرداران) است. و هر کس که دویست آیه بخواند، جزء خاشعین نوشته میشود، و هر کس که سیصد آیه بخواند از فائزین (رستگاران) محسوب میشود و هر کس که پانصد آیه بخواند از مجتهدین میباشد. و هر کس که هزار آیه بخواند قنطاری از نیکوکاری برایش نوشته میشود که یک قنطار پانزده هزار مثقال از طلاست و یک مثقال، بیست و چهار قیراط است که کمترینش مانند کوه احد و بزرگترینش ما بین آسمان و زمین است».
سزاوار است که انسان تا چیزی از قرآن نخوانده، نخوابد.
«فضیل بن یسار» از حضرت صادق- علیه السّلام- روایت کرده است که فرمود:
«ما یمنع التّاجر منکم المشغول فی سوقه اذا رجع الی منزله ان لا ینام حتّی یقرأ سورة من القران فیکتب له مکان کلّ آیة یقرأها عشر حسنات و یمحی عنه عشر سیّئات».
«تاجر مشغول در بازارتان را چه چیز مانع میشود که وقتی به منزل بازگشت، تا سورهای از قرآن را نخوانده، نخوابد که در این صورت در برابر هر آیهای که قرائت میکند، ده حسنه برایش نوشته میشود و ده سیّئه از او محو میگردد».
داشتن قرآن در خانه مستحب است که حضرت صادق- علیه السّلام- فرمود:
«انّه لیعجبنی ان یکون فی البیت مصحف یطرد اللَّه عزّ و جلّ به الشّیاطین»
«دوست دارم در خانه قرآنی باشد که خداوند عزیز و جلیل به واسطه آن، شیاطین را طرد نماید».
و سزاوار است که هنگام قرائت قرآن در آن بنگرد اگر چه دارای قرائتی نیکو و حافظ قرآن باشد و غلط نخواند که حضرت صادق- علیه السّلام- فرمود:
«ثلاثة تشکو الی اللَّه العزیز الجلیل: مسجد خراب لا یصلّی فیه اهله، و عالم بین جهّال، و مصحف معلّق قد وقع علیه الغبار لا یقرأ فیه»
«سه گروه هستند که به درگاه خداوند عزیز و جلیل شکایت میبرند:
مسجد خرابی که اهلش در آن نماز نخوانند، عالمی که میان جاهلان باشد (و از او استفادهای نشود) و قرآنی که رها شده و بر آن گرد و غبار نشسته و کسی از رویش نخواند».
«اسحاق بن عمار» گوید به حضرت صادق- علیه السّلام- عرض کردم:
فدایت شوم! من قرآن را از بر هستم، آیا از حفظ بخوانم بهتر است یا از روی کتاب؟
فرمود:
«لا، بل اقرأه و انظر فی المصحف فهو افضل، اما علمت انّ النّظر فی المصحف عبادة؟»
«نه، بلکه بخوان و در قرآن نظر کن که این بهتر است، آیا نمیدانی که نگاه کردن در قرآن عبادت است؟».
و از آن حضرت است که:
«من قرأ فی المصحف متّع ببصره، و خفّف عن والدیه و لو کانا کافرین»
«کسی که از روی قرآن بخواند، عمر چشمش زیاد میگردد و برای پدر و مادرش تخفیف داده میشود اگر چه کافر باشند».
و از آن حضرت نقل شده است که از قول پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
«لیس شیء اشدّ علی الشّیطان من القراءة فی المصحف نظرا و المصحف فی البیت یطرد الشّیطان»
«چیزی بر شیطان سختتر از این نیست که قرآن خوانده شود در حالی که در آن نظر میگردد و قرآنی که در خانه باشد، شیطان را طرد مینماید».
بر کسی که قرآن را حفظ کرده، سزاوار است بر تلاوتش مداومت داشته باشد و آن را فراموش نکند تا مبادا از این راه روز قيامت، تأسف و حسرت گریبانگیرش گردد.
«عبد اللَّه بن مسکان» از «یعقوب احمر» روایت کرده است که گفت: به حضرت صادق- علیه السّلام- عرض کردم: فدایت شوم! رنجها و مصیبتهایی به من میرسد که بسیاری از چیزهای خوب را فراموش میکنم و برایم باقی نمیماند، حتی مقداری از قرآن نیز از دستم رفته است- راوی گوید: نام قرآن را که بردم حضرت ناراحت شده فرمودند:
«انّ الرّجل لینسی السّورة من القران فتأتیه یوم القیامة حتّی تشرّف علیه من درجة من بعض الدّرجات فتقول: السّلام علیک، فیقول: و علیک السّلام، من أنت؟ فتقول: انا سورة کذا و کذا ضیّعتنی و ترکتنی، اما لو تمسّکت بی بلغت بک هذه الدّرجة ثمّ اشار باصبعه ثمّ قال: علیکم بالقران فتعلّموه فانّ من النّاس من یتعلّم لیقال: فلان قارئ، و منهم من یتعلّمه و یطلب به الصّوت لیقال: فلان حسن الصّوت و لیس فی ذلک خیر، و منهم من یتعلّمه فیقوم به فی لیله و نهاره و لا یبالی من علم ذلک و من لم یعلمه».
«فردی سورهای از قرآن را فراموش میکند، روز قیامت همان سوره در درجهای از درجات بر او مشرف میشود و میگوید: السّلام علیک. او در جواب میگوید: و علیک السّلام، تو کیستی؟ میگوید: فلان سوره و فلان سورهای هستم که مرا واگذاشتی و ترکم نمودی، اگر نگاهم میداشتی تو را به این درجه میرساندم- در این حال با انگشتش اشاره کرد، آنگاه فرمود:- بر شما باد به قرآن تا آن را فرا گیرید که بعضی از مردم آن را میآموزند تا گفته شود: فلانی قاری است.
و برخی آن را میآموزند و هدفشان فقط صداست که گفته شود فلانی خوش صوت است، در اینها خیری نیست، اما برخی هم قرآن را میآموزند و شبانه روز بر این کار مداومت دارند و برایشان فرقی نمیکند که کسی این را بداند یا نداند».
و از آن حضرت است که:
«من نسی سورة من القران مثّلت له فی صورة حسنة و درجة رفیعة فی الجنّة فاذا رءاها قال: من انت؟ ما احسنک لیتک لی، فتقول: اما تعرفنی؟ انا سورة کذا و کذا لو لم تنسنی لرفعتک الی هذا»
«کسی که سورهای از قرآن را فراموش کند، آن سوره در یک چهره زیبا و درجهای بالا در بهشت برایش تمثّل مییابد، وقتی آن را دید، به او میگوید:
تو کیستی؟ چه زیبایی! ای کاش برای من بودی! میگوید: آیا مرا نمیشناسی؟ من فلان سوره و فلان سورهام، اگر فراموشم نکرده بودی، تو را تا اینجا بالا میآوردم».
و از حضرت صادق- علیه السّلام- نقل است که فرمود:
«القران عهد اللَّه الی خلقه فینبغی للمسلم ان ینظر فی عهده و ان یقرأ فی کلّ یوم خمسین آیة».
«قرآن، عهد خدا به سوی خلق اوست، پس سزاوار است برای یک مسلمان که در عهدش نظر کند و در هر روز، پنجاه آیه بخواند».
«هیثم بن عبید» روایت کرده است که:
«سألت ابا عبد اللَّه- علیه السّلام- عن رجل قرا القرآن ثمّ نسیه ثمّ یتذکّر فردّدت علیه ثلاثا أ علیه فیه حرج؟ قال: لا»
«از حضرت صادق- علیه السّلام- در باره مردی سؤال کردم که قرآن را خواند و بعد فراموشش کرد، سپس به یاد آورد تا سه مرتبه، آیا اشکالی دارد؟
فرمود: خیر».
بدان که در قرآن، بزرگترین پادزهر و یاقوت سرخ و خواص غریب و معجزات عجیب، نهفته است. نه آن را میتوان به کوه بلند و سر به فلک کشیده تشبیه کرد که مقامش از آن بالاتر است و نه به اقیانوسها که از آن عظیمتر میباشد.
اگر به موعظهها و تهدیدها بنگری، میبینی که خطیب توانا و واعظ بلیغ و گویا از قرآن بهره برده. و اگر به احکام و دستورات حلال و حرام نظر بیفکنی، مییابی که فقیه حاذق و مفتی صادق از دریای قرآن، برداشت کرده است! و اگر به بلاغت و فصاحت توجه کنی، میفهمی که بلیغان از چشمه قرآن کسب فیض کردهاند.
ادیب خبره و هوشیار ماهر، افتخارشان به توجیه و تفسیر معانی قرآن و شناخت روشها و مبانی آن است.
دیگر امید نمیرود که بعد از آیات شریفه ذیل، ستایشگران و ثناکنندگان، سخنی و ثنایی داشته باشند:
- فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ[۱].- ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ[۲].«پس به کدامین سخن بعد از این کتاب آسمانی، ایمان خواهند آورد؟».
«ما در کتاب، چیزی را فرو گذار نکردیم».
اگر شفا میخواهی و دوا میطلبی، شفا و دوا، در اوست و همو راه بینیازی را نشان میدهد و وسیلهای است برای اجابت دعا، این ادعا در سه بخش تقدیم میگردد:
اوّل- شفا یافتن از دردها و مرضها:
بر خود لازم میدانیم که مقدار کمی از آن را به عنوان شاهد بر مدعای خود بیاوریم و الا آنقدر هست که غیر از پیامبر و اوصیایش- علیهم السّلام- که مبین وحی الهیاند دیگران عاجزند.
الف- امام صادق- علیه السّلام- از پدرانش- علیهم السّلام- از پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- نقل کرده است که فرمود:
«شکی الیه رجل وجعا فی صدره فقال: استشف بالقران فانّ اللَّه عزّ و جلّ یقول: وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ»[۳].
«مردی از درد سینهاش نزد رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- شکایت برد پیامبر فرمود: از قرآن شفا بطلب که خداوند عزیز و جلیل میفرماید:(قرآن) درمان است برای آنچه در سینههاست».
ب- «شیخ صدوق» از پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- نقل کرده است که فرمود:
«شفاء امّتی فی ثلاث: آیة من کتاب اللَّه العزیز، او لعقة من عسل، او شرطة حجام».
«شفای امت من در سه چیز است: آیهای از کتاب خداوند عزیز، لیسیدن عسل و نیشتر حجّام».
ج- از حضرت باقر- علیه السّلام- نقل است که فرمود:
«من لم یبرأه الحمد لم یبرأه شیء».
«کسی که سوره حمد او را از بیماری نجات ندهد، چیزی او را نجات نخواهد داد»
د- از حضرت کاظم- علیه السّلام- نقل است که فرمود:
«من قرأ آیة الکرسیّ عند منامه لم یخف الفالج، و من قرأها فی دبر کلّ صلاة لم یضرّه ذو حمة».
«کسی که هنگام خوابش، آیة الکرسی را بخواند، از بیماری فلج نهراسد. و کسی که بعد از هر نماز آن را بخواند، هیچ صاحب نیشی به او ضرر نخواهد رساند».
ه- «اصبغ بن نباته» در حدیثی طولانی گوید: مردی در برابر امیر المؤمنین- علیه السّلام- ایستاد و گفت: در شکم من آب زردی است آیا شفا دارد؟ فرمود:
«نعم بلا درهم و لا دینار و لکن تکتب علی بطنک آیة الکرسیّ و تکتبها و تشربها و تجعلها ذخیرة فی بطنک فتبرأ باذن اللَّه تعالی».
«بلی، بدون درهم و دینار، آیة الکرسی را بر شکمت بنویس، همچنین آن را بنویس و بنوش و در شکم خود ذخیرهاش کن که به خواست خداوند متعال خوب خواهی شد».
دوّم- طلب کفایت (کارگزاری خواستن):
این نیز زیاد است و ما به مقدار کمی از آن، بسنده میکنیم:
الف- «حسین بن احمد منقری» گوید: شنیدم امام کاظم- علیه السّلام- میفرماید:
«من استکفی بآیة من القرآن من المشرق الی المغرب کفی اذا کان له یقین».
«کسی که یقین داشته باشد، تنها یک آیه قرآن، او را از مشرق و مغرب عالم، بینیاز میسازد».
ب- «مفضل بن عمر» از آن حضرت نقل کرده است که فرمود:
«یا مفضّل، احتجب من النّاس کلّهم ببسم اللَّه الرّحمن الرّحیم و بقل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، اقرأها عن یمینک و شمالک و من بین یدیک و من خلفک و من تحتک و من فوقک، و اذا دخلت علی سلطان جائر حین تنظر الیه فاقرأها ثلاث مرّات و اعقد بیدک الیسری ثمّ لا تفارقها حتّی تخرج من عنده».
«ای مفضل! با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ و با قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، خود را از تمام مردم بپوشان، آن را سمت راست و چپ و مقابل و پشت سر و پایین و بالای خودت بخوان و هر گاه بر حاکم ظالمی وارد شدی، نگاهت به او که افتاد، آن را سه مرتبه بخوان و دست چپ خود را گره بزن، آن را باز نکن تا از نزدش خارج شوی».
ج- برای محفوظ ماندن از دزدها وقتی که به سوی رختخواب میرود این آیه را بخواند:
- قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ تا آخر سوره[۴] که در این مورد از امیر المؤمنین و ائمّه- علیهم السّلام- روایت شده است که:«من قرأهاتین الآیتین حین یأخذ مضجعه لم یزل فی حفظ اللَّه تعالی من کلّ شیطان مرید و جبّار عنید الی ان یصبح»
«هر کس که هنگام رفتن در رختخواب این دو آیه را بخواند، تا صبح از شرّ هر شیطان سرکش و زورگوی لجوج، در حفظ خداوند متعال خواهد بود».
د- از ائمه- علیهم السّلام- بدین مضمون روایت شده است که:
«خواندن إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ بر چیزی که ذخیره و پنهان شده، موجب حفاظت آن میشود».
ه- برای محفوظ ماندن از شیطان، وقتی به بستر میرود، «آیه سخره» را بخواند:
- إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ- تا- رَبُّ الْعالَمِینَ[۵].روایت شده است که مردی این را از علی علیه السّلام آموخت و بعد به قریه خرابی رفت، در آنجا خوابید ولی این آیه را نخواند، شیاطین او را در برگرفتند به طوری که شیطان، محاسن او را گرفته بود، رفیقش به او گفت: مهلتش بده، آن مرد بیدار شد و این آیه را خواند، در اینجا شیطان به رفیقش گفت: خدا بینیات را به خاک مالیده است باید تا صبح از او حراست کنی.
آن مرد نزد امیر المؤمنین- علیه السّلام- آمد و خبر را به آن حضرت رساند و گفت: در سخن تو شفا و راستی را دیدم، آنگاه بعد از طلوع آفتاب به آن محل رفت و دید موهای شیطان در آنجا پراکنده است.
و- از پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- روایت شده است که فرمود:
«من قرأ اربع ایات من اوّل البقرة و آیة الکرسیّ و ایتین بعدها و ثلاث ایات من اخرها لم یر فی نفسه و ماله شیئا یکرهه، و لا یقربه شیطان، و لا ینسی القران»
«کسی که چهار آیه از اول سوره بقره و آیة الکرسی و دو آیه بعدش و سه آیه آخر آن سوره را بخواند، در خود و مالش چیز ناخوشایندی نخواهد دید و شیطان به او نزدیک نشده، قرآن را نیز فراموش نخواهد کرد».
ز- از حضرت صادق- علیه السّلام- روایت شده است که فرمود:
«من دخل علی سلطان یخافه فقرأ عند ما یقابله کهیعص و یضمّ یده الیمنی کلّما قرأ حرفا ضمّ اصبعا ثمّ یقرأ حم عسق و یضمّ اصابع یده الیسری
کذلک ثمّ یقرأ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً و یفتحهما فی وجهه کفی شرّه».
«هر گاه کسی بر پادشاهی وارد شد که از او میهراسد، آن لحظه که در برابرش قرار گرفت، کهیعص[۶] را بخواند و دست راستش را جمع کند، به این صورت که در وقت خواندن هر حرفی، انگشتی را جمع نموده، آنگاه حم عسق[۷] را بخواند و انگشتهای دست چپش را همین طور جمع نماید سپس بخواند: و عنت الوجوه ... [۸] رویها در برابر خداوند زنده و پاینده، خوار گردیدهاند و هر کس که ستم کرد زیان نم ده است. سپس آن دو دست را در صورتش باز کند که شرّ آن سلطان کفایت میشود».
ح- از حضرت کاظم- علیه السّلام- روایت شده است که فرمود:
«اذا خفت امرا فاقرأ مائة آیة من القران من حیث شئت ثمّ قل: اللّهمّ ادفع عنّی البلاء- ثلاث مرّات-».
«هر گاه از چیزی ترسیدی، صد آیه- از هر جای قرآن که باشد- بخوان و بعد سه مرتبه بگو: خدایا! بلا را از من دفع کن».
ط- «ابو عمران موسی بن عمران کسروی» گوید: «عبد اللَّه بن کلب» بر ایمان حدیث کرد که «منصور بن عباس» از «سعد بن جناح» از «سلیمان بن جعفر جعفری» از حضرت رضا- علیه السّلام- از پدرش نقل کرده است که فرمود:
«ابو المنذر هشام سائب کلبی» بر امام صادق- علیه السّلام- وارد شد، حضرت به او فرمود: آیا تو همان کسی هستی که قرآن تفسیر میکنی؟ عرض کرد:
بلی، فرمود: مرا از این آیه باخبر ساز که خداوند عزیز و جلیل میفرماید:
- وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباًمَسْتُوراً [۹].«هر گاه قرآن بخوانی، میان تو و آنان که به آخرت ایمان ندارند، پرده پوشیدهای قرار میدهیم».
کدام (آیه از) قرآن است که وقتی رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- آن را میخواند، از آنان پوشیده میماند؟
گفت: نمیدانم.
فرمود: پس چگونه ادعای تفسیر قرآن را داری؟
گفت: ای فرزند رسول خدا! اگر صلاح بدانی آن را به من بیاموز و بخشش فرما.
فرمود: یک آیه در سوره کهف، یک آیه در سوره نحل و یک آیه در سوره جاثیه است که از این قرارند: أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدِیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ [۱۰].
«آیا دیدی کسی را که هوی و هوس خویش را معبود قرار داد و چون حق را دانست ولی آن را نپذیرفت، خداوند سبحان او را گمراه نمود و بر گوش و قلبش، مهر زده در برابر دیدش پرده افکند؟ پس چه کسی بعد از خدا میتواند او را هدایت کند؟ آیا متذکر نمیشوید».
أُولئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ[۱۱].
«آنان کسانی هستند که خدا بر قلبها و گوشها و چشمهایشان مهر نهاد، اینان همان غافلانند».
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَی الْهُدی فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً [۱۲].
«کیست ستمکارتر از کسی که متذکر آیات پروردگارش گردید اما از آن اعراض نمود و کارهای گذشتهاش را فراموش کرد، ما هم (در مقابل) بر قلبهایشان پوشش افکندیم تا نفهمند و گوشهایشان را سنگین نمودیم، اگر اینان را به هدایت بخوانی، هرگز هدایت نخواهند یافت».
«کسروی» گوید: این را به مردی از اهل «همدان» آموختم که «دیلم» او را اسیر کردند بود، این سه آیه را متذکر شد، میگوید: از محلهها و کمینگاههایشان میگذشتم ولی نه مرا میدیدند و نه چیزی به من میگفتند تا به دیار اسلام وارد شدم.
«ابو منذر» گوید: آن را به قومی که در کشتی سوار شده از کوفه به بغداد میرفتند، آموختم، به همراه آن قوم، هفت کشتی خارج شده بود، از آن هفت تا شش کشتی مورد دستبرد راهزنها قرار گرفت ولی آن کشتی که این آیات در آن خوانده شده بود، سالم ماند.
در روایتی آمده است: مردی که از او سؤال شد این آیات در کجای قرآنند، حضرت خضر- علیه السّلام- بود.
ی- برای گشوده شدن کسی که بسته شده، این آیات بر کاغذ نوشته بر او آویزان گردد:
- بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً[۱۳].«به نام خداوند رحمان و رحیم، ما برای تو فتحی آشکار قرار دادیم تا خدا نسبت گناهی که مشرکین به تو میدادهاند و خواهند داد را برطرف سازد و نعمتش را بر تو به اتمام رسانده، تو را به صراط مستقیم هدایت نماید».
سپس «سوره نصر»[۱۴] و بعد از آن، آیات ذیل نوشته شود: وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ [۱۵].
«از نشانههای خدا این است که برایتان از جنس خودتان همسر آفرید تا در کنارش آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت قرار داد که در آن نشانههایی است برای قومی که فکر میکنند».
ادْخُلُوا عَلَیْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غالِبُونَ [۱۶].
«شما بر آنان از این در، در آیید، چون در آمدید محققا بر آنان غالب خواهید شد» [۱۷].
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ [۱۸].
«درهای آسمان را گشودیم و سیلابی از آسمان فرو ریختیم و در زمین چشمهها جاری ساختیم تا آب آسمان و زمین بر اساس تقدیر الهی پیوستند».
قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی [۱۹].
«(موسی) گفت: پروردگارا! سینهام را فراخ گردان، کارم را برایم آسان کن و گره از زبانم بگشا، تا سخن مرا دریابند».
وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً[۲۰].
«در آن روز، گروهی از ایشان را رها میکنیم تا بر گروه دیگر موج زنند و در صور که دمیده شد، آنان را جمع مینمایم».
«کذلک حلّلت فلان بن فلانة بنت فلانة».
«این چنین فلانی فرزند فلان زن، دختر فلان زن را آزاد کردم».
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ[۲۱].
«از میان خودتان پیامبری نزدتان آمد که رنج بردنتان بر او گران بوده، بر نجات شما حرص میورزد و نسبت به مؤمنین رئوف و رحیم است، اگر روی بر تافتند بگو: اللَّه مرا کافی است که جز او معبودی نیست، بر وی توکل میکنم که پروردگار عرش عظیم است».
سوّم- آیاتی که مربوط به اجابت دعا است
هر جای قرآن صلاحیت این را دارد که بعد از آن، دعا مستجاب گردد که در باب آداب دعا گذشت با این وصف، در بعضی از مواضع قرآن، استجابت دعا تأکید شده که از این قرار است:
الف- حضرت صادق از پدرش از پدرانش از پیامبر اکرم- علیهم السّلام- نقل کرده است که فرمود:
«لمّا اراد اللَّه عزّ و جلّ ان ینزّل فاتحة الکتاب و آیة الکرسیّ و شهد اللَّه و قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ الی قوله بِغَیْرِ حِسابٍ تعلّقن بالعرش و لیس بینهنّ و بین اللَّه حجاب فقلن: یا ربّ، تهبطنا الی دار الذّنوب و الی من یعصیک و نحن بالطّهور و القدس متعلّقات! فقال سبحانه: و عزّتی و جلالی ما من عبد قرأکنّ فی دبر کلّ صلاة الّا اسکنته حظیرةالقدس علی ما کان فیه، و الّا نظرت الیه بعینی المکنونة فی کلّ یوم سبعین نظرة، و الّا قضیت له فی کلّ یوم سبعین حاجة ادناها المغفرة، و الّا اعذته من کلّ عدوّ و نصرته علیه، و لا یمنعه دخول الجنّة الّا الموت»
«چون خداوند عزیز و جلیل خواست فاتحة الکتاب و آیة الکرسی و شهد اللَّه[۲۲] و قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تا بِغَیْرِ حِسابٍ [۲۳]را نازل کند، بر عرش معلّق شدند در حالی که بینشان و خدا هیچ حجابی نبود، گفتند: پروردگارا! ما را به دیار گناهان به سوی کسانی که تو را معصیت میکنند فرود میآوری و حال آنکه ما به طهارت و نزاهت معلّقیم. خداوند سبحان فرمود: به عزت و جلالم قسم! که هیچ بندهای بعد از هر نمازش شما را نخواند مگر آنکه: او را در بهشت- با هر چه در آن است- سکنی میدهم، با نظر مخصوص خود، هر روز هفتاد مرتبه به او مینگرم، هر روز هفتاد حاجت را برایش روا میکنم که کمترینش آمرزش است، از هر دشمنی پناهش داده و بر او یاریش میدهم، و جز مرگ، چیزی مانع ورود او به بهشت نمیگردد».
ب- در روایتی دیدم آمده است:
«انّ الدّعاء بعد قراءة الجحد عشر مرّات عند طلوع الشّمس من یوم الجمعة، مستجاب»
«دعا بعد از ده مرتبه خواندن سوره جحد[۲۴] هنگام طلوع آفتاب روز جمعه، مستجاب است».
ج- از امیر المؤمنین- علیه السّلام- نقل شده است که فرمود:
«من قرأ مائة آیة من ایّ ای القران شاء ثمّ قال: یا اللَّه- سبع مرّات- فلو دعا علی صخرة لفلقها اللَّه تعالی»
«هر کس که صد آیه از هر جای قرآن بخواند، بعد هفت مرتبه بگوید:یا اللَّه! اگر بر صخره هم دعا کند، خداوند متعال آن را میشکافد».
فصل: خاصیتهای مختلف
الف- «درست» از حضرت صادق- علیه السّلام- نقل کرده است که فرمود:
«قال رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم-: من قرأ الهیکم التّکاثر عند النّوم وقی فتنة القبر.»
«رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود: کسی که هنگام خواب أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ[۲۵] را بخواند، از عذاب قبر در امان خواهد بود».
ب- از حضرت صادق- علیه السّلام- روایت شده است که فرمود:
«وقع مصحف فی البحر فوجدوه و قد ذهب ما فیه الّا هذه الآیة: أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»[۲۶].
«نوشتهای در دریا افتاده بود، آن را گرفتند (دیدند) هر چه در آن بود رفته است مگر این آیه (که میگوید): آگاه باشید! که همه چیز به سوی خدا بر میگردد».
ج- از حضرت صادق- علیه السّلام- سؤال شد که آیا قرآن و فرقان دو چیزند یا یک چیز؟ فرمود:
«القران جملة الکتاب و الفرقان المحکم الواجب العمل به»
«قرآن، به تمام کتاب گفته میشود و فرقان، به آیات محکمی که عمل بدان واجب است».
د- اولین چیزی که نازل شد این آیه است:
- بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ[۲۷].و آخرینش:
- إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ[۲۸].ه- امیر المؤمنین- علیه السّلام- فرمود:
«من قرأ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ حین یأخذ مضجعه ثلاث مرّات وکّل اللَّه به خمسین الف ملک یحرسونه لیلته»
«هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ «۳» را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب حراستش کنند».
و «شیخ صدوق» در کتاب «توحید» نقل کرده است که:
«انّها کفّارة خمسین سنة»
«این کار، کفاره پنجاه سال خواهد بود».
و- «ابو بکر خضرمی» از حضرت صادق- علیه السّلام- نقل کرده است که فرمود:
«مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فلا یدع ان یقرأ فی دبر الفریضة بقل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فانّه من قرأها جمع اللَّه له خیر الدّنیا و خیر الآخرة، و غفر له و لوالدیه و ما تولّد»
«کسی که به خدا و روز آخرت ایمان دارد، خواندن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بعد از نماز واجب ترک نکند که هر کس آن را بخواند، خداوند خیر دنیاو آخرت را برایش جمع کرده، خودش و والدینش و فرزندانش بخشیده خواهند شد».
ز- «حماد بن عیسی» از امیر المؤمنین- علیه السّلام- روایت کرده است که فرمود:
«قال رسول اللَّه: الا اعلّمک دعاء لا تنسی القران؟ قل: اللّهمّ ارحمنی بترک معاصیک ابدا ما ابقیتنی، و ارحمنی من تکلّف ما لا یعنینی، و ارزقنی حسن النّظر فیما یرضیک، و الزم قلبی حفظ کتابک کما علّمتنی، و ارزقنی ان اتلوه علی النّحو الّذی یرضیک عنّی. اللّهمّ نوّر بکتابک بصری، و اشرح به صدری، و اطلق به لسانی، و استعمل به بدنی، و قوّنی به علی ذلک و اعنّی علیه، انّه لا یعین علیه الّا انت لا اله الّا انت»
«رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود: آیا دعایی به تو بیاموزم که قرآن را فراموش نکنی؟ بگو: خدایا! بر منم رحم کن که گناهانت را تا زندهام همیشه ترک نمایم و رحم نما برای زحمت و رنج چیزی که برایم اهمیت و فایدهای ندارد. خوش بینی در چیزهایی که تو را از من راضی میسازد، روزیام فرما و قلب مرا ملزم به حفظ کتاب خودت نما، همان گونه که آن را به من آموختی تلاوت آن را به شکلی که تو از من راضی باشی، روزیام کن. خدایا! با کتابت، دیدهام را نورانی، سینهام را به آن گشاده، زبانم را بدان گویا و بدنم را عامل بدان قرار ده و بر این کار تقویتم فرما و کمکم کن که کمک کاری بر این امر جز تو نیست و معبودی جز تو وجود ندارد».
«حماد» گوید: یکی از یاران ما این روایت را از «ولید بن صبیح» از «حفص اعور» از حضرت صادق- علیه السّلام- نقل کرده است.
ح- از حضرت صادق- علیه السّلام- نقل است که فرمود:
«من مضی علیه یوم واحد و لم یصلّ فیه بقل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قیل له یوم القیامة: یا عبد اللَّه، لست من المصلّین»
«کسی که یک روز بر او بگذرد ولی در آن روز نمازی با قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند، روز قیامت به او گفته میشود: ای بنده خدا! تو از نمازگزاران نیستی».
ط- و از آن حضرت است که:
«من مرّت له جمعة لم یقرأ فیها بقل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثمّ مات مات علی دین ابی لهب»
«کسی که جمعهای بر او بگذرد (و هفتهاش بسر آید) ولی در آن با قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (نمازی) نخواند، بعد بمیرد، بر دین ابی لهب مرده است».
ی- و نیز از آن حضرت است که فرمود:
«من اصابه مرض او شدّة و لم یقرأ فی مرضه او شدّته قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثمّ مات فی مرضه او شدّته فهو من اهل النّار»
«کسی که سختی یا مرضی به او برسد و در آن مرض یا سختی، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را نخواند و در آن بمیرد، از اهل آتش خواهد بود».
ک- «ابو القاسم بن سلیمان» از حضرت صادق- علیه السّلام- نقل کرده است که فرمود:
«قال ابی- علیه السّلام-: ما ضرب رجل القران بعضه ببعض الّا کفر».
«پدرم فرمود: کسی پارهای از قرآن را به پاره دیگر نزد، مگر آنکه کافر گشت»[۲۹].
مرحوم علامه طباطبائی (ره) ضمن نقل این حدیث از سیوطی، حدیثی از امام صادق- علیه السّلام- از تفسیر نعمانی آورده که «ضرب بعض قرآن ببعض دیگر» معنا شده است.
ل- «عامر بن عبد اللَّه بن خزاعه» از حضرت صادق- علیه السّلام- نقل کرده است که فرمود:
«ما من عبد یقرأ آخر الکهف [۳۰]الّا یتیقّظ فی السّاعة الّتی یرید»
«هیچ بندهای آخر سوره کهف را نخواند مگر آنکه در هر ساعتی که خواست، بیدار میشود»
م- از «زهری» نقل است که گوید: به حضرت امام زین العابدین- علیه السّلام- عرض کردم:
«ایّ الاعمال افضل؟ قال: الحال المرتحل. قلت: و ما الحال المرتحل؟ قال: فتح القران و ختمه کلّما احلّ باوّله ارتحل فی اخره»
«کدام عمل افضل است؟ فرمود: آن عمل که میآید و کوچ میکند، عرض کردم: چه عملی است که میآید و کوچ میکند؟ فرمود: گشودن قرآن و به انجام رساندنش، (به طوری که) هر زمان از اولش در آید، به آخرش کوچ نماید».
ن- از حضرت باقر- علیه السّلام- نقل است که فرمود:
«من قرأ بنی اسرائیل فی کلّ لیلة جمعة لم یمت حتّی یدرک القائم- علیه السّلام- و یکون معه، و من قرأ سورة الکهف کلّ لیلة جمعة لم یمت الّا شهیدا و بعثه اللَّه مع الشّهداء».
«هر کس که سوره بنی اسرائیل (اسراء) را در هر شب جمعه بخواند تا حضرت قائم (عج) را ندیده نمیمیرد و با آن حضرت خواهد بود و هر کس که در هرشب جمعه سوره کهف را بخواند نمیمیرد مگر با شهادت و خداوند متعال او را با شهدا مبعوث مینماید».
س- از آن حضرت است که:
«من اوتر بالمعوّذتین و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قیل له: یا عبد اللَّه، ابشر فقد قبل و ترک».
«کسی که در نماز وتر، معوّذتین[۳۱] و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند، به او گفته میشود: ای بنده خدا! تو را بشارت باد که (نماز) وترت قبول گردید».
ع- «عمر بن یزید» گوید: حضرت صادق- علیه السّلام- فرمود:
«من قرا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ حین یخرج من منزله عشر مرّات لم یزل من اللَّه فی حفظ و کلاءة حتّی یرجع الی منزله».
«کسی که هنگام خروج از منزلش ده مرتبه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخواند، از جانب خدا در حفظ و حمایت خواهد بود تا به منزلش بازگردد».
ف- برای کرمی که خربزهها و زراعت را میخورد، بر چهار نی یا چهار کاغذ نوشته شده بر چهار نی در چهار جهت زمین خربزه یا مزرعه قرار داده شود:
«ایّها الدّود، ایّها الدّوابّ و الهوامّ و الحیوانات، اخرجوا من هذه الارض و الزّرع الی الخراب کما خرج ابن متّی من بطن الحوت فان لم تخرجوا ارسلت علیکم:- شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ[۳۲].
- أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا[۳۳] فماتوا - فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ[۳۴]. - فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ[۳۵]. - سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی[۳۶]. - کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحاها[۳۷]. - فَأَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ[۳۸]. - وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ[۳۹]. - فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ[۴۰]. - اخرج مِنْها فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ[۴۱]. - اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً[۴۲]. - فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لا قِبَلَ لَهُمْ بِها وَ لَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْها أَذِلَّةً وَ هُمْ صاغِرُونَ[۴۳].«ای حیوان! ای جنبندگان و زهر داران و حیوانات! از این زمین و مزرعه به جای خرابی بروید همچنان که فرزند متی[۴۴] از شکم ماهی بیرون رفت که اگر نروید بر شما میفرستم:
- شرارهای از آتش و مس که یاری نگردید. - آیا ندیدی کسانی را که از ترس مرگ از دیار خود خارج شدند- در حالی که هزاران نفر بودند- اما خدا به آنان فرمان مرگ داد، آنان هم مردند. - از آنجا خارج شو که تو راندهشدهای. - از آنجا خارج شد در حالی که میترسید و مراقب بود. - منزّه است آنکه شبانه بندهاش را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد. - آن روز که اینان قیامت را ببینند، گویا نخوابیدهاند مگر یک شب یا به همراه روزش. - پس آنان را از باغها و چشمهها اخراج کردیم. - و کشتزارها و مقام کریم و نعمتی که از آن برخوردار بودند. - پس نه آسمان بر اینان گریست و نه زمین و نه مهلتی به آنان داده شد. - از آنجا خارج شو، تو را نسزد که در آن تکبرورزی، از آنجا خارج شو که تو از فرومایگانی. - از آنجا با حالت نکوهیده و سرافکنده خارج شو. - لشکرهایی بر آنان وارد آوریم که تابش را نداشته باشند و هر آینه ایشان را از آنجا با ذلّت و خواری خارج مینماییم».
ص- «سمرة بن جندب» گوید: رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود:
«کسی که وضو ساخته به سوی مسجد برود و در حال خروج از منزلش، بگوید:
بسم اللَّه الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ
«به نام خدا، آن کس که مرا خلق کرد، پس همو هدایتم میکند»
خداوند متعال او را به ایمان درستی هدایت مینماید. و آنگاه که بگوید:
وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ.
«همان خدایی که مرا غذا میدهد و سیرابم میکند»،
خداوند عزیز و جلیل، او را از غذای بهشت بهرهور و از نوشیدنی آنجا سیراب میسازد. و وقتی که بگوید:
- وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ.«و چون بیمار شوم، او شفایم میدهد».
خداوند متعال آن را کفاره گناهانش قرار میدهد. و هنگامی که بگوید:
- وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ.«خدایی که مرا میمیراند و سپس زندهام میکند».
خداوند متعال او را چون شهدا میمیراند و چون اهل سعادت زندهاش میکند. و آنگاه که بگوید:
- وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ.«همان خدایی که چشم امید دارم روز قیامت خطایم را بیامرزد».
خداوند متعال تمام خطاهایش را میبخشد اگر چه بیشتر از کف دریا باشد.
و وقتی که بگوید:
- رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ.«پروردگارا! به من حکمت عطا کن و مرا به صالحین ملحق گردان».
خداوند متعال به او حکمت داده به صالحین گذشته و صالحین آینده ملحقش مینماید. و هنگامی که بگوید:
- وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ.«زبانی راستگو میان اقوام آینده عطایم کن».
خداوند عزیز و جلیل، برایش برگه سفیدی مینویسد که فلانی فرزند فلانی از راستگویان است. و وقتی که بگوید:
- وَ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ.«مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار بده».
خداوند عزیز و جلیل منزلهایی در بهشت به وی عطا خواهد کرد. و هنگامی که بگوید:
- وَ اغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضَّالِّینَ[۴۵].«سرپرست و پرورش دهنده مرا بیامرز که او از گمراهان است».
خداوند متعال پدر و مادرش را میآمرزد.
ق- از پیامبر اکرم- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- روایت شده است که فرمود:
«من قرأ هذه الآیة عند منامه: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ الی آخر السّورة، سطع له نور الی المسجد الحرام حشو ذلک النّور ملائکة یستغفرون له حتّی یصبح»
«هر کس که هنگام خوابش این آیه را بخواند: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ[۴۶]، تا آخر سوره، نوری از او تا مسجد الحرام میدرخشد که در حاشیه آن نور، ملائکة هستند و تا صبح برایش استغفار میکنند».
۱. سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
۲. سوره انعام، آیه ۳۸.
۳. سوره یونس، آیه ۵۷.
۴. آیات ۱۱۰ و ۱۱۱ سوره اسرا که کاملش این چنین است:
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا، وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً.
۵. آیه ۵۴ سوره اعراف است:
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ.
۶. سوره مریم، آیه ۱.
۷. سوره شوری، آیه ۱ و ۲.
۸. سوره طه آیه ۱۱۱.
۹. سوره اسراء، آیه ۴۵.
۱۰. سوره نحل، آیه ۱۰۸.
۱۱. سوره جاثیه، آیه ۲۳.
۱۲. سوره کهف، آیه ۵۷.
۱۳. سوره فتح، آیه ۱- ۲.
۱۴. بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً.
۱۵. سوره روم، آیه ۲۱.
۱۶. سوره مائده، آیه ۲۳.
۱۷. از سخنان یوشع و کالب است به بنی اسرائیل.
۱۸. سوره قمر، آیه ۱۱- ۱۲.
۱۹. سوره طه، آیه ۲۵- ۲۸.
۲۰. سوره کهف، آیه ۹۹.
۲۱. سوره توبه، آیه ۱۲۸- ۱۲۹.
۲۲. سوره آل عمران، آیه ۱۸: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.
۲۳. سوره آل عمران، آیه ۲۶- ۲۷: قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ.
۲۴. بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ.
۲۵. بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقابِرَ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقِینِ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ.
۲۶. سوره شوری، آیه ۵۳.
۲۷. سوره علق.
۲۸. سوره نصر.
۲۹. رسول خدا- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- عدهای را دید که بینشان راجع به قرآن گفتگو شده و بر علیه یک دیگر با آیات قرآنی مجادله میکنند، حضرت خشمناک شد و فرمود: امم گذشته به مثل همین کارها گمراه شدند، زیرا با پیغمبران خود اختلاف کرده، پارهای از کتاب آسمانی خود را به پاره دیگر زدند.
بعد فرمود: قرآن نازل نشد که پارهای از آن، پاره دیگر را تکذیب کند بلکه بالعکس تصدیقکننده آن است، شما به آنچه برایتان روشن است و دانایی دارید عمل نمایید و در آنچه برایتان مشتبه میباشد به ایمان تنها قناعت کنید (الدر المنثور، ذیل آیه هفتم از سوره آل عمران).
۳۰. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً، (سوره کهف، آیه ۱۱۰).
۳۱. منظور دو سوره «فلق و ناس» است.
۳۲. سوره الرحمن، آیه ۳۵.
۳۳. سوره بقره، آیه ۲۴۳.
۳۴. سوره حجر، آیه ۳۴.
۳۵. سوره قصص، آیه ۲۱.
۳۶. سوره اسراء، آیه ۱.
۳۷. سوره نازعات، آیه ۴۶.
۳۸. سوره شعراء، آیه ۵۷.
۳۹. سوره دخان، آیه ۲۶- ۲۷.
۴۰. سوره دخان، آیه ۲۹.
۴۱. سوره اعراف، آیه ۱۳، در قرآن به جای: اخرج منها فما یکون ... آمده: فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَکُونُ ....
۴۲. سوره اعراف، آیه ۱۸.
۴۳. سوره نمل، آیه ۳۷.
۴۴. یعنی حضرت یونس علیه السّلام.
۴۵. سوره شعراء، آیه ۷۸- ۸۶.
۴۶. آیه ۱۱۰ از سوره کهف