استاد سید محمد کاظم عصار تهرانی در سن جوانيدر علوم عقلي و رياضي متخصص و ماهر شده بود و لذا در همان اوان در مدرسه دارالفنون شروع به تدريس کرد. سپس براي تأسيس نخستين دبيرستان آذربايجان، به تبريز رفت و در آنجا به تدريس علوم طبيعي، رياضيات، حساب، هندسه، هيئت، زبان فرانسه و... مشغول شد. و بعدها به تدریس علوم دینی در عراق و حوزه حکمی تهران مشغول گردید.
استاد سيد محمد کاظم عصار تهرانی فرزند آیت الله حاج سید محمد عصار در سال ۱۳۰۲ قمری در کاظمین به دنیا آمد و یکسال بعد همراه پدر خود به تهران هجرت نموده است.
سید محمد کاظم بعد از فرا گرفتن علوم مقدماتي؛ وارد مدرسه دارالفنون و بعد حوزه تهران و نجف شده و پس از فراگیری ریاضیات و هیئت؛ دروس فقه، اصول، کلام و منطق و دیگر علوم را نزد اساتيد زمان خود فرا گرفت که اساتید او در علوم مختلف عبارتند از:
گفتني است که آنچه بعضي از نويسندگان معاصر گزارش کردهاند که مرحوم عصار از شاگردان ميرزا ابوالحسن جلوه، حکيم بزرگ عصر ناصري بوده(کسائي، روزنامه اطلاعات، ۲۳/۱۰/۱۳۷۷ش)، درست نيست. زيرا در سال ۱۳۱۴ ق که جلوه در گذشته، عصّار دوازده سال داشته و هنوز وارد جرگه طلاب فلسفه نشده بودهاست.
عصّار در سن جواني (بيست و چند سالگي) در علوم عقلي و رياضي متخصص و ماهر شده بود و لذا در همان اوان در مدرسه دارالفنون شروع به تدريس کرد. سپس به پيشنهاد استاد خود، مهندس عبدالرزاق بغايري، رئيس وقت دارالفنون، براي تأسيس نخستين دبيرستان آذربايجان، به تبريز رفت و در آنجا به تدريس علوم طبيعي، رياضيات، حساب، هندسه، هيئت، زبان فرانسه و... مشغول شد. و بعدها به تدریس علوم دینی در عراق و حوزه حکمی تهران مشغول گردید.
شاگردان و مستفيدين محضر علامه عصار را به سه دسته ميتوان تقسيم کرد:
یک: شاگردان درجه اول ايشان که در نظام حوزهاي و طلبگي به طور جدي نزد او شاگردي کردند و بعضي از ايشان، بعدها حتي به مقام مرجعيت تقليد و استاد الاساتيدي رسيدند.
دوم: شاگردان رسمي و معمولي ايشان که در نظام دانشگاهي و آموزش عالي در دارالفنون، دارالمعلمين و دانشگاه تهران از تدريس ايشان بهرهمند شده بودند.
سوم: فضلا و علما و ادبا و عرفا و حکمايي که از مجالست و مصاحبت و مفاوضت ايشان استفاده علمي کردهاند.
شاگردان حوزوی برجسته مرحوم عصار بسیار بوده اند که به نام دو نفر از آنان اشاره می گردد:
۱. مرحوم آيةالله شيخ علي محمد جولستاني که در حکمت و فلسفه از شاگردان عصار و نيز از شاگردان مرحوم آقا ميرزا طاهر تنکابني و مرحوم آقا ميرزا مهدي آشتياني و مرحوم آقا ميرزا محمدعلي شاهآبادي (استاد رهبر فقید انقلاب در فلسفه و عرفان) بودهاست.
۲. آيةالله العظمي سيدشهابالدين مرعشي نجفي (د ۱۳۶۹ش) که از مرحوم عصار اجازه روایت دريافت داشته است و آن اجازه را دکتر مصطفي محقق داماد در مقالهاي در شرح حال عصار به چاپ رسانيده است.
شاگردان دانشگاهي استاد هم کساني هستند که در دارالفنون، دانشسراي عالي تربيت معلم (دارالمعلمين سابق)، مؤسسه وعظ و خطابه و دانشکده معقول و منقول (الهيات) دانشگاه تهران، افتخار شاگردي علامه عصار را داشتهاند، که تعداد آنها شايد به شش هزار نفر برسد که از اعاظم ايشان مي توان از دکتر علياکبر شهابي، و نيز دکتر محمود روحالاميني نام برد.
علاوه بر شاگردان وي بسياري از علما و روحانيون و مدرسان درجه اول تهران، همچنين ادبا و شعرا و عرفاي تهران، هر کدام به نوعي از مجالس افاضه و افاده عصار بهرهمند ميشدند؛ براي نمونه بايد از شاهزاده محمدهاشم ميرزا افسر (۱۳۲۱ش) نايب رئيس مجلس شوراي ملي و رئيس انجمن ادبي ايران، و سيدکريم اميري فيروزکوهي (۱۲۸۸ـ۱۳۶۳ش) و دکتر نصرتالله کاسمي (۱۳۷۴ش) نام برد.
در طبقه عرفا، مرحوم سيد عبدالحجت بلاغي نائيني و مرحوم هادي حائري را بايد از مستفيدين عصار قلمداد کرد. در بين دانشگاهيان، استاد بديعالزمان فروزانفر از جمله متقدمان اين طبقه از مستفيدان عصار بود. آخرين دانشمندي که از بين دانشگاهيان ايران به طور جدي از محضر عصار مستفيد شد، دکتر سيدحسين نصر است که خود در مقدمه علم الحديث از تأليفات عصار بدان اشاره دارد.
از علامه سید محمد کاظم عصار آثار متعدد در فقه، اصول، حکمت، عرفان، تفسير و حديث موجود است و اين آثار حکايت از تخصص معظم له در علوم متداول عصر مي نمايد؛ فهرست این آثار با توضیحات علامه محقق مرحوم آیةالله سید جلال الدین آشتیانی بدین شرح است:
باعث بر تاليف اين اثر علمي، رساله اي بود مختصر در بداء تاليف مدرس نامدار و محقق مرحوم حاج ميرزا محمد آقازاده خراساني. استاد بعد از قرائت رساله مرحوم آقازاده اين اثر گران سنگ را تاليف نموده اند. استاد مطالب موجود در اين رساله را نادرست تشخيص دادند و به طور مبسوط آن را رد نموده اند و خود بر طبق مباني خاص و بنا بر اصول و قواعد محکم و مستدل مسئله «بداء» را تحقيق و به نحو شايسته اي مشکلات اين بحث را حل نموده اند. يکي از قواعد و ارکان مهم تحقيق در اين مسئله (بداء) مسئله اصالت وجود و تحقيق در اثبات تشکيک خاصي و بلکه خاص الخاصي و اخص الخواصي است. چه آنکه به طور کلي استناد هر فعلي از افعال وجوديه به حق اول (خداوند) متفرع است بر تحقيق در توحيد ذاتي و صفاتي و غور در توحيد افعالي و آثاري و اعتقاد به «انه لاوجود الا بوجوده و لاذات الا بذاته و لاصفة الا بصفته و لاينبعث عن شيء فعل الا بفعله و فعله مستندالي ارادته و ارادته عين علمه و قدرته و ذاته بذاته علم و قدره و اراده و حيات و سمع و بصر ... من دون لحاظ جهات و اعتبارات و انه لاحول و لاقوه الا بالله العلي العظيم.» تصديق به اين معاني عرشي متوقف است بر اثبات اصالت و وحدت وجود و وقوع تشکيک در مظاهر يک اصل واحد و حقيقت فارد، نفي تعدد از وجود اگر چه به نحو مرتبه و اعتقاد به مراتب از براي اصل وجود باشد و اعتقاد به آنکه: يک واحد شخصي و يک اصل فارد، داراي مقام بطون و حفا و غيب و صاحب مقام ظهور و تجلي و تدلي است و يک حقيقت بدون آنکه متصف به تعدد واقعي و ترکيب و جهات قادح در وحدت ذات آن شود، داراي مقام جمع الجمع و صاحب کينونت قرآني و نيز داراي مقام فرق و فرق الفرق و متصف به مقام فرقاني و تفصيل و تعدد است، با تعدد ناشي از تنزلات متعدد در مجالي اعيان و مظاهر اکوان و نيز اتصاف اصل حقيقت به مقامات تنزيه صرف و عدم تجلي در مرتبه اي از مظاهر امکاني و اتصاف به کنز خفي و غيب الغيوب و احديت ذاتيه و اتصاف اين اصل به مقام تشبيه و ظهور در اکوان و اتصاف به اوصاف اجسام و حدثان، اخبار و آيات و اقوال اهل الله و اهل توحيد ناظر به تنزيه محمول بر احديت ذاتي و مقام کنز خفا و موطن و غيب وجود است و آيات و احاديث و اقوال ناظر به تشبيه محمول بر مقام ظهور وجود در هياکل ماهيات و تجلي در جلباب حقايق امکانيه مي شود يک حقيقت متصف به مقام اطلاقي و صاحب وحدت اطلاقي (نه وحدت عددي) داراي احکام متعدد و مختلف باشد و متصف به اضداد گردد.
استاد عصار رساله بداء را به زبان عربي نوشته اند و جناب آقاي شهابي استاد دانشگاه تهران آن را به زبان فارسي ترجمه نموده اند و ما (سيدجلال الدين آشتياني) اين ترجمه را به طبع رسانده ايم و در ضمن اين مجموعه در دسترس اهل ذوق و طالبان معارف الهيه قرار مي دهيم ولي اصل رساله (بداء) را نيز به چاپ رسانده ايم، استاد عصار اين رساله (بداء) را بسيار عالمانه به سلک تحرير و تقرير درآورده است و چون بداء بر طبق ماثورات اهل عصمت و طهارت از افعال منسوب به حق است و اين فعل نيز مانند کثيري از افعال موهم تشبيه و تجسيم و ترديد و ... به حسب روايات به حق انتساب داده شده است، در حالتي که استناد بداء به حق تعالي به حسب تصريح کثيري از محققان مستلزم جهل حق به افعال خود مي باشد، براي رفع اشکال رسائل متعددي در اين باب نوشته شده است و کثيري از محققان نيز در ضمن مباحث ديگر متعرض اين عويصه شده اند و هر کس در اين باب چيزي اظهار نموده است بنابراين بر آنچه استاد تصريح نموده اند اين مشکل به طور کامل حل نشدني و استاد در مطاوي تحقيقات خود اين مسئله را به طور کامل بيان و تقرير و از اشکالات جواب داده اند.
علامه عصار سر انجام در سال ۱۳۵۳ ش در تهران در گذشت.
جلالالدين همائي (۱۲۷۸-۱۳۵۹ش) در مرثيهاي ملمع ماده تاريخ مرگ او را به حروف ابجدي با «کاظم العصار» موافق يافت. عين يادداشت ايشان چنين است:
تاريخ وفات حضرت آيت الله سيد العلما والاخيار جامع المعقول و المنقول المشتهر في جميع الاقطار سيد کاظم عصّار طهراني فرزند سيّد محمد عصّار که در لباس روحاني آيةاللهی جامع المرتبتين هم استاد رتبه ۱۰ دانشگاه طهران بود و هم از مدرسان معروف مدارس طلبگي قديم که فقه و اصول و فلسفه درس ميگفت. مردي بسيار با هوش و خوش مشرب و ظريف طبع بود و بذلههاي شيرين داشت که اگر جمع کنند مقالهاي دلکش شود. ولادتش ۱۲۸۵ شمسي، وفاتش بامداد پنجشنبه نوزدهم دي ماه سال ۱۳۵۳ شمسي و ۲۶ ذي الحجه ۱۳۹۳ قمري هجري [در حدود صد سال قمري و ۹۶ سال شمسي در طهران واقع و در مقبره ابوالفتوح رازي حضرت عبدالعظيم دفن شد. حقير ماده تاريخ وفات او را به حساب شمسي «کاظم العصّار» گفتم.
از عصار دو پسر و یک دختربه يادگار مانده است.