حجاب به آن چه ميان سالک و مقصودش که خداست، حائل است گویند (سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)) . و به دو قسم ظلمانی و نورانی تقسیم میشود.
حجاب را به چند گونه تفسیر كردهاند كه از آن جمله است:
دو معنای نخست، كه اوّلی از ابن عربی و دومی از طوسی نقل شده، بیانگر معنای لغوی حجاب است و گویا این بزرگان برای حجاب معنای اصطلاحی خاصی در عرفان قائل نبودهاند، اما معنای سوم كه از كاشانی است، روشنگر معنای حجاب در اصطلاح سلوك است. حجاب در این تفسیر یعنی هر آنچه كه از صورتهای كونی و نقشهای غیر خدا در قلب سالك وجود دارد و مانع تجلّی ذاتی حق بر قلب سالك میشود.
حجاب در سلوك به دو قسم ظلمانی و نورانی تقسیم میشود:
حجابهای ظلمانی عبارت است از نقائص و رذائل همانند بخل، طمع، شَرَه، حرص و ...
حجابهای نورانی كمالات محدودی است كه سالك قبل از رسیدن به فنای مطلق به آنها متّصف میشود همانند مقام توكل، تسلیم، رضا و ... كه همه تعین است.
در مناجات شعبانیه آمده است:
«حتی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّور»؛ «تا دیدگان دلها پردههای نور را بدرند».
این فقرۀ مناجات مانند روایات دیگری همچون حدیث معراج به خوبی بر وجود حجابهای نورانی دلالت دارد و قهراً هرگونه انکار این دسته از حجابها را بیمعنا میسازد.
حافظ گوید:
از استاد پرسیده شده بود: شرابی كه در كوثر نباشد، چیست؟
فرموده بودند:
«كوثر تعین است و شراب طهورِ عارف، تجلی ذاتی خداوند است كه نام و نشان از سالك باقی نمیگذارد و او را به دیار اطلاق میفرستد و این از كوثر برتر است».