عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

تحصیل فراغت برای عبادت

فراغت برای عبادت آن‌است‌که: انسان تمام کارها و افکار خود را کنار بگذارد، همه را در صندوقچه‌ای خارج از قلب و دلش تعبیه کند، همه را از دلش بیرون بریزد تا فراغت حاصل شود؛ یعنی انسان باید به تمام معنی‌الکلمه در خدمت عبادت پروردگار قرار بگیرد.

خداوند در تورات می‌فرماید: یابْنَ‌ءَادَمَ! تَفَرَّغْ لِعِبادَتی. «ای فرزندآدم! خود را برای عبادت من فارغ کن!»

تَفَرَّغْ لِعِبادَتی؛ یعنی تمام کارهای خود را کنار بگذارد، چه شغل‌های ظاهری و چه مشغولیّت‌های فکری و ذهنی.

چه‌بسا انسان خود را برای عبادت آماده کند أمّا فقط جسمش برای عبادت فارغ شده و روحش آمادگی عبادت را پیدا نکرده باشد؛ مثل عباداتی که إلی‌ماشاءالله ما انجام می‌دهیم و فکرمان جای دیگر است. این بدن مشغول است، منحنی شده و رکوع انجام می‌دهد و سجده می‌رود، أمّا قلب انسان جای دیگر است.

نفی خواطر که اوّلین دستور سلوک است برای همین است.

انسان وقتی برای عبادت فارغ می‌شود که هم جسم او آمادگی عبادت را داشته باشد و هم قلب او آماده باشد، پس باید برای عبادت تمام زوائد ذهنی و قلبی خود را دور ریخته و فاتحه‌اش را بخواند، بعد بگوید: اللَهُ أَکبَر و نماز خود را شروع کند.

در حین ذکر نیز باید همین‌طور باشد و إلاّ اگر با یک چمدان خواطر وارد عبادت و ذکر شود، این ذکر از حیّز انتفاع افتاده، سودی برای انسان ندارد و او را جلو نمی‌برد.

این مسأله خیلی مهمّ است، خیلی مهمّ است! انسان باید به هر نحوی شده خود را فارغ کند و کلید آن دست خود انسان است؛ ببیند چه چیزهائی فکر او را مشغول کرده و سبب آن چیست؟ کارِ زیاد است؟ کار خود را کم کند، معاشرت با افراد است؟ این معاشرت را قطع کند.

خداوند ما را به عبادت امر کرده و مقدّمات آن را نیز فراهم نموده است. این گره کور را خودمان زده‌ایم و باید با دست خودمان آن را باز کنیم.

مرحوم علاّمه والد رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌فرمودند: تمام این گره‌ها را که خودمان زدیم باید به دست خودمان باز کنیم. از اوّل سنّ تکلیف تا وقتی‌که از دنیا می‌رویم هر گره‌ای که زده‌ایم باید با دست خودمان باز کنیم.

خداوند که این گره‌ها را نزده است! خودمان در این عالم کثرت آمده و دائماً مشغولیّات خود را زیاد کردیم و رو به‌تکاثر گذاشتیم.

أَلْهَیکُمُ التَّکَاثُرُ. «گرایش به کثرات و زیاده‌طلبی در آنها شما را از یاد خدا و راه خدا منصرف و منحرف کرد.» آن‌قدر شما به دنبال زیادکردن مال رفتید و رفتید، حَتَّی زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. «تا اینکه قبر خود را زیارت کردید.» یعنی تا حین موت برای دنیای خود و زیادکردن آن کار کردید.

کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ. «نه این‌طور نیست! به‌زودی شما خواهید دانست، أبداً این خبرها نیست، به‌زودی علم پیدا خواهید کرد که با گرایش به کثرات، با خود چه کردید.» چه لطمه‌هائی به خود وارد ساختید، چه منافعی را از خود دور کرده و چه مضارّی را به خودتان چسباندید.

کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ.(التکاثر/۱-۶)  «هرگز چنین نیست! اگر شما از حقیقت امر مطّلع می‌شدید، به‌وضوح جحیم سوزان و آتش گداخته را که حقیقت و باطن کثرت‌طلبی است، می‌دیدید!»

مطالب جدید