آيا تفکر دربارة مقصد سفر (خداوند) جايز است؟
منبع: کتاب سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی) صفحه ۵۶۷ تا ۵۶۸
شايد گمان شود با توجه به آيات و رواياتي که از تفکر دربارة خداوند نهي كرده، نبايد دربارة مقصد سلوک که همان خداوند است بحث کرد، اما به دلايلي اين گمان روا نيست:
۱. در مقصد سفر سخن از «کنه ذات» نيست، زیرا کنه ذات جاي حيرت است نه مجال فکر.
۲. در متون ديني بر ضرورت معرفت خداوند تأكيد شده است؛ آيا معرفت جز از راه تأمل و تفکر به دست ميآيد؟
۳. تعبيرات مختلفي مانند انسان کامل، اسفار اربعه و کون جامع دربارة مقصد سفر آمده، گفته شده كه به ذات خداوند ربطي ندارد.
۴. در روايات پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ائمة اطهار علیهم السلام:، فراوان دربارة خداوند تعالي صحبت شده است. آيا اسوه بودن آنان اقتضا نميکند که اجازة اين بحث براي پيروان مکتب آنها هم باشد؟
۵. علامه طباطبایی در الميزان مينويسد: نهي در احاديثي مانند «لا تتفکروا في ذات الله» نهي ارشادي است (نه مولوي) كه براي ارشاد به حکم عقل است و عقل ميگويد: اگر متفکر فرهيختهاي داراي ذهني ورزيده بود، ميتواند دربارة ذات خدا فکر کند و سخن بگويد.