ارباب شهود و كشفِ توحيد میگويند: در عالم وجود، غير از خدا چيزى نيست؛ يعنى وجود او چنان سيطره و احاطه در اثر وحدت حقّه حقيقيّه و صرفه خود دارد، كه هيچ موجودى در قبال او، و در برابر او عرض اندام ندارد؛ حتّى ارواح ملكوتيّه و مجرّدات عِلويّه.
كسانيكه به وحدت وجود اعتراض دارند، ابداً معنى آنرا تعقّل ننموده اند.
وحدت وجود با توحيد كه مبناى اساس شرايع الهيّه و بالاخصّ دين حنيفيّه اسلام است، يك معنى است. وحدت مصدر باب لازم و مجرّد است، و توحيد مصدر باب متعدّى و مزيدٌ فيه. اللَهُ أكْبَرُ، و لا إلَهَ إلّا اللَه معنيشان همين حقيقت بزرگ است.
اينها مىگويند: وحدت وجود يعنى همه چيز خداست، سگ خداست، كافر خداست، زانى خداست. عياذًا بِاللَهِ! كجا معنى وحدت اينست؟! در كدام كتاب خواندهايد؟! و يا از كدام مؤمن عارف موحّد شنيدهايد؟!
آنها كه فرياد مىزنند: در ذات واجب، همه اشياء محدوده و تمام ممكنات بحدودها و ماهيّاتها راه ندارند؛ كجا سگ و كافر و زانى راه پيدا مىكنند؟!
ارباب شهود و كشفِ توحيد مىگويند: در عالم وجود، غير از خدا چيزى نيست؛ يعنى وجود او چنان سيطره و احاطه در اثر وحدت حقّه حقيقيّه و صرفه خود دارد، كه هيچ موجودى در قبال او، و در برابر او عرض اندام ندارد؛ حتّى ارواح ملكوتيّه و مجرّدات عِلويّه.
وجود حضرت حقّ سبحانه همه اشياء را مندكّ و مضمحلّ و فانى نموده است. آنجا حدود و تعيّن كه لازمه شيئيّت اشياء هستند، كجا مىتوانند وجود و تحقّق داشته باشند؟!
آنها مىگويند: وجود ارواح قدسيّه، و نفوس انبياى عظام، در ذات حقّ مندكّ و فانى هستند. در ذات حقّ جبرائيل و اسرافيل را نمىتوان يافت. آنوقت كجا سگ و خوك و ميكرب و قاذورات يافت مىشود؟!
آنها مىگويند: تمام موجودات در برابر ذات او وجودى ندارند، آنها همه تعيّن و ماهيّت و حدود مىباشند؛ و اصل وجود موجودات بسته به ذات حقّ است كه از آن به صمديّت، و مصدريّت، و قيّوميّت، و منشأيّت تعبير شده است.
اين معنى و مفهوم را اگر درست دقّت كنيم، مُفاد و مراد همين كلمه تكبير و كلمه تهليلى است كه هر روز در نمازهاى خود واجب است چندين بار بر زبان آوريم، و بر محتوا و مفاد آن معتقد باشيم.
امّا مسكينان نمىفهمند و معنى وحدت را از نزد خود حلول و اتّحاد مىگيرند؛ كه منشأ آن كثرت و دوئيّت است. آنگاه مىترسند كه بدين اعتقاد عالى كه روح اسلام است لب بگشايند، در حاليكه خودشان در شبانه روز در نمازها همين معنى را تكرار مىكنند، و همين عبارات را از زبان و ذهن مىگذرانند. و اين امر ناشى است از پائين آمدن سطح عمومى معارف اسلام، و اكتفاء به علوم مصطلحه و مقرّره فعلى، و دور شدن از آبشخوار حقائق.
حضرت استادنا الاكرم آيه الله گرانقدر: علّامه طباطبائى قدّس الله سرّه مىفرمود: در اذهان عوام از مردم، وحدت وجودى از كافر بدتر است؛ يهودى باش! مسيحى باش! امّا وحدت وجودى نباش!!