مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی مطهّری از حدود سال ۵۰ ایشان گرایش عرفانی پیدا کردند و در این اثنا خوابی دیدند و میخواستند که انسان کاملی را بیابند. ایشان از علامه طباطبائی در این مورد سؤال میکنند و ایشان هم مرحوم آقای سیّد محمّد حسین طهرانی را معرفی میکنند و از آن روزها بود که با ایشان مراوداتی داشتند... احتمالاً کرامات ایشان مثل برخی عرفا، عنایتی بوده است. قطعاً همین طور است. انسان عارف و کاملی بودند.
توضیح:
یکی از ارادتمندان سلوکی مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی رضوان الله علیه متفکّر عالیقدر و شهید بزرگوار مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی مطهّری رحمۀ الله علیه میباشند که آثار گرانقدر ایشان در هدایت نسل جوان در عصر حاضر برکات فراوانی را از خود بر جای گذارده است. در اینجا به بررسی گوشههائی از این ارتباط میان این دو بزرگمرد در ضمن مصاحبۀ مجلّۀ «شاهد یاران» با دکتر علی مطهری مینشینیم.
در قسمتی از این مصاحبه آمده است:
... خیلیها و حتی خود من گاهی اعتراض میکردیم که شما این قدر خدمت و کار کردهاید، اما کسی چیزی نمیداند. ایشان با خونسردی جواب میدادند که بالاخره زمان و تاریخ نشان میدهد که چه کسی کار کرده و چه کسی کار نکرده است و کمترین هیجانی برای اثبات این قضیه از خود نشان نمیدادند.
یادم هست که من دانشجو بودم و در محیطهای دانشجویی، خیلی به من برمیخورد که کسی ایشان را به عنوان انقلابی نشناسد. و حتی یکبار با دامادمان آقای لاریجانی هم این را مطرح کردم و نزد ایشان رفتیم و دغدغه و گلایه خودم را مطرح کردم، شهید مطهری خندیدند و گفتند: «خب آقای طالقانی و آقای منتظری زندان رفتهاند، و بدیهی است که بیشتر از من زحمت کشیدهاند و باید هم افراد آنها را بهتر بشناسند.» ابداً کسی نتوانست ایشان را عصبانی کند و به این موضع بکشاند که نه، من خیلی نقش دارم و از این گونه صحبتها. ایشان انصافاً دریادل بودند.
آیا در این زمینه خاطرهای به یاد دارید؟
- بله، در دورانی که امام (ره) در پاریس بودند تلفن منزل ما دائماً به صدا در میآمد. تلفن منزل آقای بهشتی هم دائماً مشغول بود. یکی از روحانیون گلایه کرده بود که چرا از پاریس کسی با منزل من تماس نمیگیرد؟ شهید مطهری به حاج احمد آقا که در پاریس بودند گفتند تلفنی هم به منزل او بزنند. غرض اینکه در میان آن هیاهو، به این گونه نکات ظریف هم توجه داشتند.چه بسا آرزو هم داشتند که چنین شود و ایشان خلوتی بیابند و به کارهای علمیشان برسند؟
- کاملاً صحیح است. پس از تشکیل شورای انقلاب، ایشان به امام (ره) همین را گفته بودند که ترجیح میدهند به خلوت خود پناه ببرند و به کارهایشان برسند. که البته امام (ره) صلاح ندانستند و خواستند که چندماهی باشند و بعد به قم بروند. شهید مطهری انصافاً میخواستند کار انجام شود و برای ایشان فرق نمیکرد به نام چه کسی تمام شود.معمولاً کسانی که به نوعی با عرفان واقعی، نه عرفانهای مندرآوردی و سراپا تسلیم، مأنوس هستند، به این دریادلی، دوری از نام و جنجال و هیاهو و آزادگی میرسند. شهید مطهری چقدر با این مقوله آشنا بودند و عرفان، چقدر در زندگی ایشان نقش داشت؟
- در زندگی روزمره، سکوت، ذکر و تهجّد عادت همیشگی ایشان بود. در این اواخر به خصوص، من به جای راننده، ایشان را اینطرف و آنطرف میبردم و میخواستم که در کنارشان، از مواهب معنوی و انرژی مثبت وجودشان بهرهمند شوم. ایشان موقعی که در ماشین مینشستند، اگر با هم صحبتی نداشتیم، معمولاً ذکر «اُفوّضُ أمری إلی الله، إنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعبادِ» را تکرار میکردند.از حدود سال ۵۰، مخصوصاً بعد از ماجرای حسینیه ارشاد و بیصداقتیهایی که بعضی از افراد به خرج دادند و امیدهایی که ایشان به عنوان یک پایگاه ترویج تفکر دینی به آنجا داشتند و همه بر باد رفت، بسیار زیر فشار روحی بودند. در آن دوره بود که ایشان گرایش عرفانی پیدا کردند و دراین اثنا خوابی دیدند و میخواستند که انسان کاملی را بیابند. ایشان از علامه طباطبائی در این مورد سؤال میکنند و ایشان هم مرحوم آقای سیّد محمّد حسین طهرانی را معرفی میکنند و از آن روزها بود که با ایشان مراوداتی داشتند... احتمالاً کرامات ایشان مثل برخی عرفا، عنایتی بوده است. قطعاً همین طور است. انسان عارف و کاملی بودند.
آیا علامه طباطبائی چنین نقشی برای شهید مطهری نداشتند؟
- علامه طباطبائی چندان در پی تربیت سالک نبودند و بیشتر در زمینههای علمی و فلسفی شاگرد تربیت میکردند.تا چه مدت نزد مرحوم طهرانی میرفتند؟
- حدود یک سال نزد ایشان رفتند، ولی باز هم قانع نشدند و بار دیگر خوابی دیدند و مرحوم علامه مجدّداً آقای طهرانی را توصیه کردند و این سیر را ادامه دادند. به نظر میرسد که از سال ۵۰ به بعد، این شیوه در ایشان مؤثر بودهاست.آیا در این زمینه تحقیق کردهاید؟
خیر، ولی حدسهایی میزنم و معتقدم که این جریان، حتی در قضیه خروج ایشان از حسینیه ارشاد هم مؤثر بوده است و درجبران مسأله دکتر شریعتی. شاید بعد از آشنایی با مرحوم طهرانی و مراوداتی که با ایشان داشتند به این نتیجه رسیدند که آوردن دکتر شریعتی به حسینیه ارشاد، اقدام اشتباهی بوده است و حالا که جریانات التقاطی پدید آمدهاند، باید به شیوههای علمی به جبران بپردازند.
از روی چه قرائنی چنین تصوری دارید؟
از شیوه برخورد ایشان با آقای طهرانی، شهید مطهری در عین حال که برای همه احترام قائل بودند در مقابل هر کسی خضوع نمیکردند. اما در مقابل مرحوم طهرانی سراپا خضوع بودند و پشت سر ایشان، با تواضع محض نماز میخواندند و احترام خاصی برایشان قائل بودند.