دوست مكرّم و سرور ارجمند مهربانتر از برادر ما مرحوم آيةالله شيخ مرتضى مطهّرى رضواناللهعليه بالأخره در اين چند ساله آخر عمر خود بالعيان دريافت كه بدون اتّصال به باطن و ربط با خداى منّان و اشراب دل از سرچشمه فيوضات ربّانيّه، اطمينان خاطر و آرامش سرّ نصيب انسان نمىگردد، و هيچگاه نمىتواند در حرم مطهّر خدا وارد شود يا گرداگرد آن طوف كند و به كعبه مقصود برسد.
توضیح:
یکی از ارادتمندان سلوکی مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی رضوان الله علیه متفکّر عالیقدر و شهید بزرگوار مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی مطهّری رحمۀ الله علیه میباشند که آثار گرانقدر ایشان در هدایت نسل جوان در عصر حاضر برکات فراوانی را از خود بر جای گذارده است. در اینجا به بررسی گوشههائی از این ارتباط میان این دو بزرگمرد در ضمن چند مقاله و مصاحبه مینشینیم:
مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی در مقدمه رسالۀ شریفه «لباللباب در سير و سلوك اولى الألباب»[۱] میفرمایند:
دوست مكرّم و سرور ارجمند مهربانتر از برادر ما مرحوم آيةالله شيخ مرتضى مطهّرى- رضوان اللّه عليه- كه سابقه آشنائى ما با ايشان متجاوز از سى و پنجسال است، پس از يك عمر درس و بحث و تدريس و خطابه و كتابت و موعظه و تحقيق و تدقيق در امور فلسفيّه، با ذهن رشيق و نفس نقّاد خود بالأخره در اين چند ساله آخر عمر خود بالعيان دريافت كه بدون اتّصال به باطن و ربط با خداى منّان و اشراب دل از سرچشمه فيوضات ربّانيّه، اطمينان خاطر و آرامش سرّ نصيب انسان نمىگردد، و هيچگاه نمىتواند در حرم مطهّر خدا وارد شود يا گرداگرد آن طوف كند و به كعبه مقصود برسد.
و چون شمعى كه دائما بسوزد و آب شود، يا پروانهاى كه خود را به آتش زند، و همانند مؤمن متعهّدى كه شوريدهوار دلباخته گردد و در درياى بىكرانه ذات و صفات و اسماء حضرت معبود فانى گردد و وجودش به سعه وجود خدا متّسع شود قدم راستين در مضمار اين ميدان نهاد.
بيدارى شبهاى تار و گريه و مناجات در خلوت سحرگاه و توغّل در ذكر و فكر و ممارست درس قرآن و دورى گزيدن از اهل دنيا و هواپرستان، و پيوستن به اهل الله و اولياى خدا، مشهود سير و سلوك او بود. رحمۀ الله عليه رحمۀ واسعۀ.
لمثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَل الْعَامِلُونَ، انَّ اللَهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ .
مرحوم آیةالله حاج شیخ مرتضی مطهّری از حدود سال ۵۰ ایشان گرایش عرفانی پیدا کردند و در این اثنا خوابی دیدند و میخواستند که انسان کاملی را بیابند. ایشان از علامه طباطبائی در این مورد سؤال میکنند و ایشان هم مرحوم آقای سیّد محمّد حسین طهرانی را معرفی میکنند و از آن روزها بود که با ایشان مراوداتی داشتند... احتمالاً کرامات ایشان مثل برخی عرفا، عنایتی بوده است. قطعاً همین طور است. انسان عارف و کاملی بودند.
پس از این ماجرا خلاصه ارتباط ایشان به یک نوع ارادت سلوکی تبدیل میشود و ایشان از آن پس در امور معنوی و رفتوآمد و کارها از علامه دستور میگرفتند.
مثلاً بعد از رحلتشان من تقویمهای مرحوم آیةالله مطهری را نگاه میکردم. ایشان تقویم هر سال را میگرفتند و یادداشتهایی در این تقویمها مینوشتند و در یک جعبۀ چوبی تقویم هر سال را به ترتیب خیلی منظّم میگذاشتند که بعد از شهادتشان شاید ۲۰، ۳۰ سال از این تقویمها بود. من آخرین تقویمشان را که ظاهراً نگاه میکردم دیدم برخی از اذکار و دستوراتی را که از علامه طهرانی گرفته بودند آنجا یادداشت کرده بودند که مثلاً ذکر لاإلهالا الله چند تا و ...
یا مثلاً بعداً ما فهیمدیم که ایشان هر هفته جلسه خصوصی با علامه داشتهاند. منزل علامه پیچ شمیران بود و بنده هم گاهی خدمتشان منزل علامه رفته بودم. بعد از فوتشان راننده ایشان گفت من هر هفته روزهای شنبه ساعت یازده صبح آقا را میبردم پیچ شمیران منزل آقای طهرانی
۱. رساله لباللباب، ص ۱۸