«سعيد قماط» از «فضل» روايت كرده است كه گفت: به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم: فدايت گردم! يك دعاى جامع به من بياموز فرمود:
«احمد اللَّه فانّه لا يبقى احد يصلّى الّا دعا لك، يقول: سمع اللَّه لمن حمده»«خداى را حمد كن كه در اين صورت، هر نمازگزارى برايت دعا مىكند و مىگويد: خداوند بشنود سخن كسى را كه او را ستايش كند».
از پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه فرمود:
«كلّ كلام لا يبدأ فيه بالحمد، فهو اقطع»«هر سخنى كه با حمد الهى آغاز نگردد، مقطوع و بريده است».
«ابو مسعود» از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
«من قال اربع مرّات اذا اصبح: الحمد للَّه ربّ العالمين، فقد ادّى شكر يومه، و من قالها اذا امسى فقد ادّى شكر ليلته».«هر كس كه هنگام دخول در صبح، چهار مرتبه بگويد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» شكر آن روز را انجام داده و هر كس هنگام دخول در شب آن را بگويد: شكر شبش را ادا كرده است».
از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«من قال: الحمد للَّه كما هو اهله، فقد شغل كتّاب السّموات فيقولون: اللّهمّ لا نعلم الغيب، فيقول اللَّه: اكتبوها كما قال عبدى و علىّ ثوابها»«هر كس بگويد: الحمد للَّه كما هو اهله (يعنى آن گونه ستايشى مخصوص خداست كه او سزاوار آن است)، نويسندگان آسمانى را از نوشتن بازداشته، مىگويند: خدايا! ما كه غيب نمىدانيم، خداوند متعال مىفرمايد:همان گونه كه بندهام گفته بنويسيد، من خودم پاداشش را بر عهده مىگيرم».
«على بن حسان» از يكى از يارانش از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
«كلّ دعاء لا يكون قبله تمجيد فهو ابتر انّما التّمجيد ثمّ الثّناء»«هر دعايى كه قبل آن، تمجيد نباشد ابتر و منقطع است، اول تمجيد بعد ثناء».
راوى گويد: عرض كردم: كمترين چيزى كه به عنوان «تمجيد» كفايت مىكند چيست؟ فرمود: بگو:
«اللّهمّ انت الاوّل فليس قبلك شيء و انت الآخر، فليس بعدك شيء، و انت الظّاهر فليس فوقك شيء و انت الباطن فليس دونك شيء، و انت العزيز الحكيم».«خدايا! تو آن اوّلى هستى كه قبل از تو چيزى نيست، تو آن آخرى هستى كه بعد از تو چيزى نيست، تو آن غالبى هستى كه برتر از تو چيزى نيست، تو آن سرّى هستى كه مخفىتر از تو چيزى نيست و تو عزيزى و حكيمى».
راوى به همين سند گويد از امام صادق- عليه السّلام- پرسيدم: كمترين چيزى كه به عنوان تحميد كفايت مىكند چيست؟ فرمود مىگويى:
«الحمد للَّه الّذى علا فقهر، و الحمد للَّه الّذى بطن فخبر، و الحمد للَّه الّذى يحيى الموتى و يميت الاحياء و هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»«حمد مخصوص خداوند بلند مرتبهاى است كه بر همه چيز، چيره است، ستايش مخصوص خدايى است كه از اسرار و درون با خبر است، حمد مخصوص خدايى است كه مردهها را زنده مىكند و زندهها را مىميراند و بر هر چيزى قادر است».
«ربعى از فضيل» از امام باقر يا امام صادق عليهما السّلام روايت كرده است كه فرمود:
«اكثروا من التّهليل و التّكبير فانّه ليس شيء احبّ الى اللَّه من التّكبير و التّهليل»«تهليل و تكبير را زياد كنيد كه چيزى نزد خدا محبوبتر از تكبير و تهليل نمىباشد».
از پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه فرمود:
«خير العبادة قول لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ»«بهترين عبادت، گفتن لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ است».
«يونس بن يعقوب» گويد:
«قلت لأبي عبد اللَّه عليه السّلام: من قال: سبحان اللَّه مائة مرّة، كان ممّن ذكر اللَّه كثيرا؟ قال: نعم».«به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم: كسى كه صد بار بگويد سبحان اللَّه ، آيا جزء كسانى خواهد بود كه خدا را زياد ذكر كرده؟ فرمود: آرى».
در روايت آمده است:
«لشكرگاه حضرت سليمان بن داود عليه السّلام صد فرسخ در صد فرسخ بود كه بيست و پنج فرسخش براى جنّها، بيست و پنج فرسخش براى انسانها، بيست و پنج فرسخش براى پرندگان و بيست و پنج فرسخش براى حيوانات بود.
و جناب سليمان عليه السّلام هزار خانه از شيشه داشت كه بر چوب بنا شده بودند، در ميان اين خانهها سيصد زن و هفتصد كنيز بسر مىبردند، جنها براى آن حضرت فرشى از طلا و ابريشم بافته بودند به اندازه دو فرسخ در يك فرسخ كه منبر طلايى آن حضرت را در وسط اين فرش قرار مىدادند، سليمان نبى در حالى بر روى منبر مىنشست كه گرداگردش ششصد هزار كرسى از طلا و نقره قرار داشت، انبيا بر كرسى طلا و علما بر كسى نقره، تكيه مىدادند و گردش مردم بودند و گرد مردم جنّها و شياطين، در اين حال پرندگان، بالهايشان را مىگشودند تا خورشيد آنان را نيازارد، باد صبا اين بساط را بر مىداشت و مسير يك ماه را يك روزه طى مىنمود.
روايت شده كه به باد فرمان مىداد تا آن بساط را برداشته، حركتش دهد.
خداوند متعال وحى فرستاد- در حالى كه او بين آسمان و زمين در حال سير بود- كه من بر حكومت تو اين را افزودم كه هيچ كسى سخنى نگويد مگر آنكه باد آن را به گوش تو برساند، پس حكايت شده است كه آن حضرت از كشاورزى گذشت كه مىگفت: فرزند داود حكومت با عظمتى دارد (تا اين را گفت) باد آن سخن را به گوش سليمان رساند، سليمان فرود آمد و به سوى آن كشاورز رفت و گفت: من آمدم تا (به تو بگويم:) آنچه را كه بر آن قدرت ندارى، آرزو مكن، سپس فرمود:
يك تسبيح تو كه مورد قبول خداوند متعال قرار گيرد از آنچه به خاندان داود داده شده، بهتر است».
و در حديث ديگر آمده است:
«ثواب تسبيح براى تو مىماند، اما حكومت سليمان از بين مىرود».
از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده است كه فرمود:
«قال امير المؤمنين: التّسبيح نصف الميزان، و التّحميد يملأ الميزان، و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر يملأ ما بين السّماوات و الارض»«امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «سبحان اللَّه، نصف ترازو را مىگيرد و الحمد للَّه، آن را پر مىسازد و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر، ما بين آسمانها و زمين را پر مىكند».
«شهادت مىدهم كه معبودى جز اللَّه نيست تنهاست و شريكى ندارد، معبودى يگانه و يكتا و فرد و بىنيازى است كه نه همسرى اختيار كرده و نه فرزندى».
امام صادق عليه السّلام فرمود:
«من قالها خمسا و اربعين مرّة كتب اللَّه له خمسا و اربعين الف حسنة، و محا عنه خمسا و اربعين الف سيّئة و رفع له خمسا و اربعين الف درجة، و كان كمن قرأ القرآن في يومه اثنى عشر الف مرّة، و بنى اللَّه له بيتا في الجنّة»«هر كس اين (اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له ...) را چهل و پنج بار بگويد، خداوند متعال برايش چهل و پنج هزار حسنه مىنويسد و چهل و پنج هزار سيئه را از او محو مىنمايد و چهل و پنج هزار درجه او را بالا مىبرد، او چون فردى خواهد بود كه قرآن را در يك روز دوازده هزار بار خوانده باشد و (بالاخره) خداوند سبحان خانهاى در بهشت برايش مىسازد».
پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«الا اعلّمكم خمس كلمات خفيفات على اللسان، ثقيلات في الميزان، يرضين الرّحمن، و يطردن الشّيطان، و هنّ من كنوز الجنّة و من تحت العرش، و هنّ الباقيات الصّالحات. قالوا: بلى يا رسول اللَّه، فقال- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم-: قولوا سبحان اللَّه، و الحمد للَّه، و لا اله الّا اللَّه، و اللَّه اكبر، و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظيم» و قال خمس بخّ بخّ لهنّ ما اثقلهنّ في الميزان».«آيا پنج كلمه به شما بياموزم كه بر زبان، سبك باشد و در ميزان، عمل سنگين، كلماتى كه خداوند رحمان را راضى كرده شيطان را طرد نمايند، كلماتى كه از گنجهاى بهشتند و از زير عرش آمده، باقيات صالحات باشند؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه! فرمود: بگوييد: سبحان اللَّه و ... منزّه است خداوند! سپاس و ستايش مخصوص خداوند است! معبودى جز خداوند نيست، خداوند بزرگتر است و هيچ دگرگونى و قدرتى جز به واسطه خداوند بلند مرتبه با عظمت، وجود ندارد آنگاه پنج مرتبه فرمود: به به به اين كلمات كه چقدر ميزان را سنگين مىسازند».
از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه فرمود:
«مرّ رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- برجل يغرس غرسا في حائط له فوقف عليه و قال: الا ادلّك على غرس اثبت اصلا و اسرع ايناعا و اطيب ثمرا و ابقى؟ قال: فدلّنى يا رسول اللَّه، فقال: اذا اصبحت و امسيت فقل: سبحان اللَّه، و الحمد للَّه، و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر، فانّ لك بذلك ان قلته بكلّ تسبيحة عشر شجرات في الجنّة من انواع الفاكهة و هنّ من الباقيات الصّالحات. قال: فقال الرّجل: فانّى اشهدك يا رسول اللَّه، انّ حائطي هذا صدقة مقبوضة على فقراء المسلمين اهل الصّدقة، فانزل اللَّه تبارك و تعالى ايات من القران: فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى.[۱]«رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- از كنار مردى گذر مىكردند كه در باغش مشغول كاشتن درختى بود، حضرت ايستاد و به او فرمود: آيا درختى به تو معرفى كنم كه ريشهاش استوارتر باشد و زودتر برسد و ميوههاى پاكتر و بادوامتر بدهد؟ عرض كرد: راهنمايى كن مرا اى رسول خدا! فرمود: هر گاه وارد صبح و شام شدى، بگو: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر، كه اگر اين را بگويى براى تو در برابر هر يك تسبيح، از هر ميوهاى ده درخت در بهشت خواهد بود و اين كلام يكى از مصاديق باقيات صالحات است.
آن مرد گفت: اى رسول خدا! من تو را شاهد مىگيرم و اين باغم را تحويل تو مىدهم تا براى مسلمين صدقه باشد- آنانى كه اهل صدقهاند- در اينجا خداوند تبارك و تعالى آياتى از قرآن را نازل فرمود: هر كس عطا و احسان كرد و تقوا داشته، نيكى را تصديق نمود، ما كار او را سهل و آسان مىگردانيم».
«محمد بن خالد برقى» از حضرت صادق از پدرش از جدّش عليهم السّلام نقل كرده است كه:
«رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:
هر كسى بگويد: «سبحان اللَّه» خداوند در برابر آن، درختى در بهشت برايش مىكارد.
هر كسى بگويد: «الحمد للَّه» خداوند در برابر آن، درختى در بهشت برايش مىكارد،
هر كسى بگويد: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» خداوند در برابر آن، درختى در بهشت برايش مىكارد،
و هر كسى بگويد: «اللَّه اكبر» خداوند در برابر آن درختى در بهشت برايش مىكارد.
در اينجا مردى از قريش به آن حضرت گفت: بنا بر اين، درختان ما در بهشت زياد خواهد بود،
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: بله اما مبادا به سوى آن درختها آتش بفرستيد و آنها را بسوزانيد كه خداوند عزيز و جليل مىفرمايد:
اى اهل ايمان! خدا و رسولش را اطاعت كنيد و اعمالتان را باطل ننماييد».
و از آن حضرت است كه:
«پيامبر اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- روزى به ياران خود فرمود:
اگر تمامى لباسها و ساختمانها و وسايل زندگى خود را جمع كنيد و روى هم بگذاريد، آيا خيال مىكنيد به آسمان مىرسد؟
گفتند: نه، يا رسول اللَّه!
فرمود: آيا شما را به چيزى راهنمايى كنم كه ريشهاش در زمين و شاخهاش در آسمان باشد؟
گفتند:بلى.
فرمود: هر يك از شما آنگاه كه از نماز واجب فارغ شد، سى مرتبه بگويد:
«سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر»
كه ريشه اين كلمات در زمين است و شاخ برگش در آسمان و همين كلام است كه غم و فرو ريختن ديوار و آتش گرفتن و غرق شدن و افتادن در چاه و خوردن درندگان و مرگ بد و بلاهايى كه از آسمان نازل مىشود را در آن روز از بنده دفع مىكنند و همين كلمات، باقيات صالحاتند».
«حماد بن عثمان» از امام صادق عليه السّلام از پدرانش از حضرت على عليه السّلام نقل كرده است كه فرمود:
«قال رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- لمّا اسرى بى الى السّماء دخلت الجنّة فرأيت فيها قيعانا بقعا من مسك، و رأيت فيها ملائكة يبنون لبنة ذهب و لبنة فضّة و ربّما امسكوا فقلت لهم: ما لكم ربّما بنيتم و ربّما امسكتم؟ فقالوا:امسكنا حتّى تجيئنا النفقة، قلت: و ما نفقتكم؟ قالوا: قول المؤمن: سبحان اللَّه، و الحمد للَّه، و لا اله الّا اللَّه، و اللَّه اكبر، و اذا قالهنّ بنينا، و اذا سكت و امسك امسكنا».«رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- فرمود: وقتى به آسمان برده شدم، بهشت را ديدم كه در آن سرزمينى بود و بقعههايى از مشك در آن قرار داشت، ملائكهاى را ديدم كه خشتهايى از طلا و خشتهايى از نقره را روى هم مى چيدند و گاهى اوقات هم دست نگه مىدارند، به آنان گفتم: چرا، گاهى مىچينيد و گاهى دست نگه مىداريد؟ گفتند: دست نگه مىداريم تا خرجى ما برسد. گفتم: مكر خرجى شما چيست؟ گفتند: سخن مؤمن كه مىگويد:
سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اكبر
هر وقت اينها را بگويد: بنا را مىچينم و هر وقت ساكت شود و دست نگه دارد ما نيز دست نگه مىداريم».
«سكونى» از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
«قال رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم : خير الدّعاء الاستغفار». «رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: بهترين دعا استغفار است».و فرمود:
«انّ للقلوب صدأ كصدأ النّحاس فاجلوها بالاستغفار».«قلبها را زنگارى است چون زنگ مس كه بايد با استغفار، جلايش دهيد».
و فرمود:
«من اكثر الاستغفار جعل اللَّه له من كلّ همّ فرجا، و من كلّ ضيق مخرجا، و رزقه مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»«هر كه استغفارش را زياد كند، خداوند متعال برايش از هر غمى، گشايشى و از هر تنگنايى، راه عبورى فراهم مىكند و از راهى كه گمان نمىبرد، به او روزى مىرساند».
«زراره» از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه:
«اذا اكثر العبد من الاستغفار رفعت صحيفته و هى تتلألأ».«هر گاه بنده، استغفارش را زياد كند، نامه اعمالش به حالت نورانيّت بالا مىرود».
از حضرت رضا عليه السّلام نقل شده است كه فرمود:
«مثل الاستغفار مثل ورقة على شجرة تحرّك فتناثر و المستغفر من ذنب و هو يفعله كالمستهزئ بربّه».«استغفار مانند اين است كه درختى حركت داده شود و برگهايش بريزد، اما كسى كه گناه را انجام مىدهد و در همان حال، استغفار مىنمايد، مانند كسى است كه پروردگارش را به تمسخر گرفته است» .[۳]
و فرمود:
«كان رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم لا يقوم من مجلس و ان خفّ حتّى يستغفر اللَّه خمسا و عشرين مرّة»«رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از مجلسى- و لو كم و سبك- بر نمىخاست مگر اينكه بيست و پنج بار از خدا طلب مغفرت مىنمود».
و از آن حضرت نقل شده است كه:
«كان رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم يستغفر اللَّه غداة كلّ يوم سبعين مرّة و يتوب الى اللَّه سبعين مرّة، قلت: و كيف كان يقول: استغفر اللَّه و اتوب اليه؟ فقال- عليه السّلام-: كان يقول: استغفر اللَّه سبعين مرّة، و يقول: اتوب الى اللَّه سبعين مرّة».«رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم صبح هر روز، هفتاد مرتبه استغفار و هفتاد مرتبه توبه مىنمود.
راوى گويد: پرسيدم: چگونه؟ مىگفت استغفر اللَّه و اتوب اليه؟
فرمود: هفتاد مرتبه مىفرمود:
استغفر اللَّه
و هفتاد مرتبه مىفرمود:
اتوب الى اللَّه»
و فرمود:
«الاستغفار و قول لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ خير العبادة، قال اللَّه العزيز الجبّار: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ .[۴]«استغفار و كلام لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، بهترين عبادت است كه خداى عزيز و جبار فرمود: بدان كه معبودى جز اللَّه نيست و براى گناه خود، طلب آمرزش نما».
بهترين اوقات «استغفار» وقت سحر است و بعد از صبح و عصر.
از امام باقر و امام صادق عليهما السّلام روايت شده است كه فرمودند:
«املئوا اوّل صحائفكم خيرا و اخرها خيرا يغفر لكم ما بينهما».«ابتدا و انتهاى نامههاى اعمالتان را پر از خير كنيد تا ما بينشان بخشيده گردد».
«هارون بن موسى تلعكبرى» از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
«قال رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم : من قال بعد العصر في كلّ يوم مرّة واحدة: استغفر اللَّه الّذى لا اله الّا هو الحىّ القيّوم ذو الجلال و الاكرام و اسأله ان يتوب علىّ توبة عبد ذليل خاضع فقير بائس مستجير مستكين لا يملك لنفسه نفعا و لا ضرّا و لا حياة و لا موتا و لا نشورا، امر اللَّه الملكين بتحريق صحيفته كائنا ما كانت»«رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: كسى كه در هر روز بعد از عصر، يك بار بگويد:
استغفر اللَّه الّذى ... طلب آمرزش مىكنم از خدايى كه معبودى جز او نيست، زنده و پا برجاست، صاحب جلالت و تكريم است و از او مىخواهم كه رحمتش را بر من برگرداند كه بندهاى خوار و خاضع و فقير و بىچيز و زمينگيرم و هيچ ندارم، (بندهاى كه) نه منفعتش به دست خويش است و نه مضرّتش، نه حيات، نه ممات و نه نشر روز قيامت، خداوند متعال به دو فرشته فرمان مىدهد كه نامه اعمالش را- هر چه در آن باشد- آتش بزنند».
و از معصومين عليهم السّلام روايت شده است كه فرمودند:
«الا صلوات اللَّه على المستحرين و المستغفرين بالاسحار»«هان! درود خدا بر سحرخيزان و استغفاركنندگان در سحرها».
گويند «ابا قمقام» كه مرد بدبختى بود، نزد امام ابو الحسن موسى بن جعفر عليه السّلام آمد و از كارش به حضرت شكايت كرد كه به دنبال هر كارى رفت برايش انجام نشد،
امام عليه السّلام به او فرمود: بعد از فجر، ده مرتبه بگويد:
«سبحان اللَّه العظيم و بحمده استغفر اللَّه و اسأله من فضله»
«منزّه است خداى عظيم و سپاس و ستايش او راست، از خدا طلب آمرزش مىكنم و بخششهاى مخصوصش را درخواست مىنمايم».
«ابو قمقام» گويد اين كار را انجام دادم به خدا قسم! اندكى نگذشت كه عدهاى از باديه آمده به من خبر دادند كه مردى از بستگانم مرده و وارثى غير از من ندارد، رفتم و ميراثش را تحويل گرفتم و (در اثر آن) هنوز بىنياز هستم.
بعضی از اذکار و ادعیه روز در کلام ابن فهد حلی
اذکار و ادعیهای برای دفع امراض و بلاها در کلام ابن فهد حلی