عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

اطلاق واحد بالعدد بر خداوند

منبع: هزار و یک کلمه جلد 1، کلمه 156

آیت الله حسن زاده آملی بعد از اینکه استعمال واحد بالعدد را بر خداوند و صادر اول جایز نمی‌داند در صدد توجیه این استعمال در دعایی از امام سجاد که لك يا إلهى وحدانيّة العدد ... و در کلامی از شیخ الرئیس و خواجه نصیر برآمده می‌فرمایند، اصطلاح واحد بالعدد دو معنا دارد:

یکی واحد در مقابل سایر اعداد که لیس بذلک الاعداد، در این معنا محدودیت و فقدان سایر اعداد اخذ شده که طبق این معنی استعمال در واجب و صادر اول جایز نیست.

دیگری به معنای متعین و متشخص بودن که ظاهرا مراد عبارت امام سجاد و کلمات شیخ و خواجه همین معنا است.

البته ایشان توجیهات دیگری در باره دعای امام سجاد در رساله لقاء اللّه ذکر کرده‌اند.

فهرست
  • ↓۱- اطلاق واحد بالعدد بر خداوند
  • ↓۲- عدم جواز اطلاق واحد بالعدد برخداوند
  • ↓۳- عباراتی که واحد بالعدد را بر خداوند اطلاق کرده اند
  • ↓۴- معانی اصطلاح واحد بالعدد
  • ↓۵- پانویس

اطلاق واحد بالعدد بر خداوند

عدم جواز اطلاق واحد بالعدد برخداوند

اطلاق واحد بالعدد بر حق تعالى بلكه بر صادر اول كه وجود منبسط مطلق است درست نيست. بلكه اطلاق واحد بالعدد بر مفارقات نيز خالى از دغدغه نيست.

عباراتی که واحد بالعدد را بر خداوند اطلاق کرده اند

شيخ رئيس- رحمة اللّه عليه- در اواسط فصل سوم مقاله هشتم إلهيّات شفا از واجب تعالى تعبير به واحد بالعدد كرده است بدين عبارت:

«فقد بان من هذا و ممّا سلف لنا شرحه أنّ واجب الوجود واحد بالعدد ...»[۱].

بلكه حضرت امام سيّد الساجدين- صلوات اللّه عليه- در دعاى بيست و هشتم صحيفه فرموده است: لك يا إلهى وحدانيّة العدد ... وحدانية منصوب است و مفعول مطلق بدين صورت: «لك يا إلهى وحدانية وحدانيّة العدد».

خواجه طوسى در شرح فصل يازدهم نمط پنجم اشارات شيخ رئيس در بيان قاعده «الواحد لا يصدر عنه إلّا واحد» واحد بالعدد را بر صادر اول اطلاق كرده است، بدين عبارت:

«يريد بيان ان الواحد الحقيقى لا يوجب من حيث هو واحد إلّا شيئا واحدا بالعدد ...».

معانی اصطلاح واحد بالعدد

معنى واحد بالعدد واحد به كمّ منفصل است كه گوئى يك و دو و سه و هكذا. مثلا زمين يكى و آفتاب يكى و ملك يكى و خدا هم يكى، واحد بالعدد بدين معنى محدود و معدود است و ليس بذاك و بذلك در حق او صادق است كه با صمد بودن بارى تعالى يعنى با وجود صمدى سازگار نيست زيرا كه هر چه محدود است معدود است و بالعكس. و به بيان امام امير المؤمنين- عليه الصلوة و السلام-: و من حدّه فقد عدّه.

به قرينه عبارات ديگر شيخ در توحيد واجب تعالى، بايد مراد از واحد بالعدد واحد بالشخص يعنى واحد بالتعيّن و التشخّص بوده باشد، نه واحد عددى كم‌منفصل. چنان كه در فصل بعد آن در نفى ماهيّت از واجب تعالى بحث كرده است كه حق سبحانه عين انيّت است. و موجودى كه منزّه از ماهيّت است واحد عددى بر او صادق نيست زيرا كه واحد عددى را زوج تركيبى است، أمّا تشخّص و تعيّن بر او صادق است چنان كه شيخ در اول فصل هيجدهم نمط چهارم اشارات فرموده است: «واجب الوجود المتعيّن ...».

در بيان فرموده امام سجّاد- عليه السلام- علاوه بر وجه مذكور وجوهى ديگر در رساله لقاء اللّه آورده‌ايم بدانجا رجوع شود.

صدر الدين قونوى در مفتاح غيب الجمع و التفصيل نيكو گفته است كه:

قولنا وحدة للتنزيه و التفخيم لا للدّلالة على مفهوم الوحدة على نحو ما هو متصور فى الأذهان المحجوبة.

پانویس

۱. «إلهيات شفا» ص ۴۸۷، رحلى، چاپ سنگى.