عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

مولی محمد بیدآبادی

شاگردان مولی محمد بیدآبادی نیز از مشاهیر و بزرگان بوده‌اند و او مستعدان زیادی را در علوم حکمی و سیر و سلوک علم آموخت و دستگیری کرد برای نمونه می‌توان از حکیم ملا علی نوری مدرس بزرگ حکمت متعالیه و صدرالدین کاشف دزفولی عارف مشهور نام برد.

فهرست

عارف عابد مولی محمد بیدآبادی(... ـ ۱۱۹۸ ق)

منبع اصلی: مقدمۀ کتاب تذکرة المتقین به قلم علی صدرایی خویی و طرائق الحقایق، ج ۳، ۲۱۴


او فرزند برومند فقیه توانا محمد رفیع گیلانی است. موطن و زادگاه آن حکیم فرزانه در مازندران بوده است و بعد از آن رخت به اصفهان گسترده و در محله بیدآباد ساکن شده و به همین مناسبت به بیدآبادی مشهور شده است.[۱]

دوران زندگی مرحوم بیدآبادی در بحرانی‌ترین لحظات تاریخ ایران سپری شده، اوائل عمر وی مقارن با سقوط صفویه ۱۱۳۵ ق و روی کار آمدن افاغنه بوده است.

در زمان حکومت افغانها و افشاریه نیز اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران با کشمکشهای فراوانی مواجه بوده که در تاریخ ثبت است. به هر حال دوره آخر عمر وی مصادف با حکومت کریمخان زند ۱۱۶۳ ق گشت و در این دوره وی به تربیت شاگردان علمی و اخلاقی همت گمارده است.

اساتید و شاگردان

استاد عرفان و سیر و سلوک مرحوم بیدآبادی به درستی معلوم نیست اما در طرائق آمده است:

در ذكر سلسله ذهبيه اغتشاشيه مذكور شد كه در بعضى كرسى‌نامه‌ها انتساب آقاى بيدآبادى را در تصوف بسيد قطب الدين نيريزى شيرازى داده‌اند و از بيدآبادى بسيد صدرالدين دزفولى رشته كشيده‌اند.[۲]

اما در علوم ظاهری شاگردی بیدآبادی نزد سه تن از بزرگان محرز و مسلم است:

  • سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی(۱۱۰۰ ـ ۱۱۷۳ ق) صاحب منظومه فصل الخطاب که او نیز شاگرد شاه محمد دارابی بوده است.
  • میرزا تقی الماسی م ۱۱۵۹ ق از نوادگان مجلسی اول (در اخبار و حديث‌)
  • آخوند ملا اسماعیل خواجویی م ۱۱۷۳ ق (در علوم عقلی)

شاگردان مرحوم بیدآبادی نیز از مشاهیر و بزرگان بوده‌اند و او مستعدان زیادی را در علوم حکمی و سیر و سلوک علم آموخت و دستگیری کرد برای نمونه می‌توان از سيد ميرزا ابوالقاسم حسينى اصفهانى مدرس مدرسه شاه و مولى محراب عارف جيلانى‌ و حکیم ملا علی نوری مدرس بزرگ حکمت متعالیه و صدرالدین کاشف دزفولی عارف مشهور نام برد.

آثار

بیدآبادی علاقه‌ای به تألیف و به جای گذاردن آثار از خود نداشت لذا آثار وی پراکنده و غالب نامه‌هایی است که به شاگردان خود در سیر و سلوک نوشته است.

آنچه از آثار این عارف گرانقدر تا به حال شناسایی شده عبارتند از:

  • آداب سیر و سلوک: این کتاب نامه‌ای است به عربی که وی به میرزای قمی نگاشته و در آن روش سیر و سلوک را متذکر شده است. [۳]
  • التوحید علی نهج التجرید مبدأ و معاد
  • حسن دل
  • تفسیر
  • مکاتبات: تا به حال تعداد دوازده عدد از این نامه‌ها که به شاگردان خود نوشته جمع آوری شده ولی احتمالا تعداد این نامه‌ها بیش از این است که با استقصای کامل در کتابخانه‌ها و فهارس نسخ خطی روشن خواهد شد.

زهد و پارسایی

ما برای آنکه از زهد و وارستگی و علم و معرفت آن بزرگ نمونه ای به دست داده باشیم اظهار نظر دو تن از مورخان معاصر آن بزرگ را به نحو اختصار می‌آوریم و قضاورت را به عهده خوانندگان می‌گذاریم.

محمدهاشم آصف ملقب به رستم الحکما زنده در قرن سیزدهم هجری چنین می‌نگارد:

بر اولوالالباب معلوم و مفهوم باد که عالیجناب، مقدس القاب، کروبی آداب، ملامحمد مازندرانی ساکن بیدآباد اصفهان، مولد موصوفش مازندران و مقر و مسکن معروفش اصفهان و صاحب اکسیر اعظم و عالم کیمیایی معظم بود. و در حجره نشیمن خاصش که تلامذه بسیار از ارباب علم و حکمت در آن جا فراهم می‌آمدند فرش بوریا و به اطراف و حواشیش پوست گوسفند، گسترده بود و بر آنها می‌نشستند و اعزه و اشراف و اعیان و اکابر زمان خدمتش را مایه افتخار می‌دانستند.

از آن جمله وکیل الدوله ثانی ایران یعنی علی مراد خان زند با کمال تعظیم و تواضع به دیدنش آمدند، آن ذات مقدس، آن سلطان والاجاه را در مجلس خود با فقرایی که در آن جا حاضر بودند هم سلک و همنشین کرد.

آن سلطان والاشأن به قدر هفت‌هزار تومان نقد از مال خالص حلال خود، که از زراعت حاصل نموده بود که در آن زمان قیمت بیست و هشت هزار خروار دیوانی غله باشد نزدش گذارد و عرض نمود که این نقد را به مستحقین و فقرا قسمت نما، آن عالی جناب از روی استغنا فرمود من مستحق نمی‌شناسم مستحق‌شناس خدا می‌باشد و فرمود این مال را به رعایا بده.

عرض نمود که من با رعایا به شرکت زراعت نموده‌ام و موافق عدل و قسط و حساب، ایشان بهره خود را برده اند و من بهره خود، فرمود اگر چنین است ای بنده مسلط خدا به تدریج من فقیر و مستحق پیدا می‌کنم و با برات نزد تو فرستم تو به دست خود به ایشان بده آنچه در برات نوشته‌ام، زیرا که موافق احادیث صحیحه اگر تو به دست خود یک دینار انفاق نمایی بهتر از آن است که من مال تو را، به اذن تو هزار دینار انفاق نمایم.

و مرحوم آقا محمد بیدآبادی مذکور به نفس نفیس خود به در دکان خباز و بقال و قصاب و علاف و عصار و سبزی‌فروش می‌آمد و آذوقه و مایحتاج خود و عیالش را بر دوش خود گرفته و به دامان خود نهاده و به خانه می‌برد و در این بابت اعانت از کسی قبول نمی‌کرد.

و جامه های وی کرباس و پشمینه کم بها بود و به کسب تکمه چینی اشتغال داشت و خط شکسته را خوب می‌نوشت و چند دستگاه شعربافی هم داشت و قدری هم زراعت می‌نمود.[۴]

علامه آیت الله سید محمدحسن بن عبدالرسول زنوزی خوئی متوفای ۱۱۲۳ ق در دایرة المعارف ارزشمند خود ریاض الجنة[۵] در شرح حال بیدآبادی چنین گوید:

مولینا محمد بن محمد رفیع بیدآبادی، در همه فنون حکمت سیّما فن الهی کمال وقوف و استادی داشت و در طریقه تصوف و اشراق، طاق و بی‌نظیر آفاق بود و در تهذیب اخلاق و تزکیه و تطهیر باطن کوشش بی‌اندازه نمود، خود را از تیه ظلمانی ناسوتی به عالم نورانی لاهوتی اختصاص داده بود.

و در احیای رسوم فن الهی جهد نامتناهی و سعی کماهی نمود تا آئینه حقیقت نمای آن فن شریف را از کدورت دخل و تصرف نابلدان و کج فهمان مصفی ساخت هر چند خود فقیر را ملاقات ظاهری با آن جناب اتفاق نیافتاد، نهایت از جمعی که از اشراقات و افاضات ایشان بهره اندوز بودند عقاید ایشان را شنید و در کمال تطابق با طریقه انیقه شریعت غرّا دید.

ایشان در احیای رسوم فن مزبور، جناب آقا محمدباقر [ ِ وحید بهبهانی] سابق الذکر در احیای رسوم فقه امامیه که هر دو به تقریب دخل و تصرف نابلدان ضایع و نابود شده بود کمال جهد و کشش نمودند. به زعم فقیر موسس و مروج فنین مزبورین در رأس مائه ثانی عشر ایشان هستند. زیرا که آنچه لازمه فهمیدن بود فهمیدند و طریقه قدما را که سالها بود بالمرّه از دست رفته بود به دست آوردند.

شکر لله مشاعیهما الجمیلة بمحمد و آله.

جناب مولینا در فن الهی و تفسیر تحقیقات محققانه بسیار دارند.[۶]

رحلت

آری مرحوم بیدآبادی آیتی بود از زهد و تقوا و معرفت و ساده زیستی، که در مکاتبات خود نیز به همین فضایل توصیه می‌نماید.

آن مرحوم بعد از عمری تلاش و کوشش در معرفت اندوزی و دستگیری از سالکان در سال ۱۱۹۷ ق رخت عافیت از این سرای بی‌عافیت برچید و به جوار قرب الهی خرامید. پیکر پاکش بعد از ادای مراسم تشییع و کفن، در قبرستان تخت فولاد اصفهان، در آرامگاه ابدیش قرار گرفت.

هم اکنون نیز مزار آن بهشتی سیرت مورد زیارت اهل دل است و از روح آن مرحوم مشتاقان طریق معرفت استمداد می‌جویند.

در فوت وی میرزا محمدعلی مونس اصفهانی این قطعه را سروده که ضمنا ماده تاریخ فوت آن عارف نیز هست.

هزار حیف از آقا محمد آنکه نبودش

ز هر چه بود در این نیلگون حجاب، حجابی

ز جنبشی که زد آنجا ز فیض کشتی عمرش

شکست، واصل بحری شد آن بسان حبابی

دریغ و درد از آن آفتاب اوج فضیلت

کز اوج فضل درخشید، شد نهان چو شهابی

چگونه وصف علومش رقم زنم که نگنجد

صفات حکمت علمش به هیچ نحو کتابی

نهاده بود چو او سر بر آستان اطاعت

نشانده بود بر ارباب علم در همه بابی

چو از جهان به جنان رفت «مونس» از پی تاریخ

بگفت «شد به جنان عارفی رفیع جنابی»

در کتاب تذکرة المتقین دستورالعملی از این عارف سالک که به یکی از شاگردان خود نوشته درج گردیده است.

مطالب مرتبط

پانویس

۱. منظور از بیدآبادی به طور مطلق یا بیدآبادی بزرگ، همین مولی محمد بیدآبادی است در مقابل مرحوم آقا محمدجواد بیدآبادی که ایشان نیز از عرفای بزرگ بوده‌اند.

۲. طرائق الحقائق، ج‌ ۳، ص ۲۱۵

۳. اصل این نامه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه، سال دوم ۱۳۷۴ شماره ۶، ص ۹۹ ۱۱۸ به چاپ رسیده است.

۴. رستم التواریخ، محمدهاشم آصف ملقب به رستم الحکماء، صص ۴۰۵ ـ ۴۰۸.

۵. ریاض الجنة دایرة المعارفی است در هشت روضه شامل مطالب گوناگون: تاریخ اسلام، جغرافیا، شرح حال علما و شعرا و وزراء، متاسفانه از این کتاب ارزشمند فقط قسمتی از روضه چهارم آن که در شرح حال علما می‌باشد به چاپ رسیده‌است، برای شرح حال مؤلف، ر ک: سیمای خوی، صص ۱۵۲ ـ ۱۵۶.

۶. ریاض الجنة، نسخه خطی، ش ۷۷۷۲ کتابخانه آیةالله مرعشی

عناوین دیگر این نوشتار
  • مولی محمد بیدآبادی (عنوان اصلی)
  • مولی محمد بید آبادی
  • بید آبادی
  • بیدآبادی
مربوط به دسته های:معاصرین -