مقدس اردبیلی و یا محقق اردبیلی فقیه بزرگ شیعی قرن دهم است که در زهد و ورع و گرایشات غلیظ عقلی و عرفانی شهره بوده است. مخالفان عرفان از شهرت ایشان سوء استفاده نموده و کتاب حدیقة الشیعه و روایات جعای رد صوفیه را به ایشان نسبت دادهاند.
احمد بن محمد اردبیلی معروف به مقدس اردبیلی و محقق اردبیلی یکی از برترین علمای شیعه عصر صفوی است که در علوم نقلی و عقلی تبحر داشته و دارای گرایشات عمیق عرفانی نیز بوده است.
مقدس اردبیلی أصالةً ترک و متولد اردبیل است و اطلاع دقیقی از تاریخ ولادت ایشان در دست نیست و در سال ۹۹۳ ق در نجف رحلت فرموده است.
از سیر تحصیلات ایشان نیز اطلاعات دقیقی نداریم؛ فقط میدانیم بخشی از تحصیلات ایشان در ایران بوده است و گویا سی سال آخر عمر را پس از سفر حج در نجف سپری فرموده است. همچنین میدانیم که ایشان از سال ۹۸۴ تا پایان عمر به عنوان زعیم حوزه علمیه نجف شناخته شده بود و در زمان ریاست وی این حوزه رونقی دوباره یافت.
در علوم نقلی نزد برخی از شاگردان مرحوم شهید ثانی و در علوم عقلی در شیراز در نزد مولانا جمال الدین محمود سلمانی شیرازی شاگرد جلال الدین دوانی تحصیل نموده است.[۱]
مشهورترین شاگردان وی عبارتند از:
چون أصالةً عرب نبودند قلم عربیشان نیز کاملاً فصیح نبود و لذا مجلدات شرح ارشاد را برای اصلاح متنی به صاحب مدارک و صاحب معالم میدادند.
كان قدس الله روحه یكتب شرحا على الإرشاد و یعطیهما أجزاء منه و یقول:انظروا فی عباراته و أصلحوا منها ما شئتم فانی أعلم أن بعض عباراتی غیر فصیح.[۲]
ایشان مشهور به حریت فکری و آزاداندیشی است؛ از همین رو در فقه نظریات خاص و جدید بسیار دارد و در کلام و فلسفه نیز به هیچ روی مقلد کسی نیست.
چنان مشهور به زهد و ورع است که لقب «مقدّس» در تاریخ علمای شیعه مختص بهایشان است. مرحوم علامه مجلسی فرموده در متقدمین و متأخرین کسی را به زهد و ورع و فضل ایشان نمیشناسد:
و المحقق الأردبیلی فی الورع و التقوى و الزهد و الفضل بلغ الغایة القصوى و لم أسمع بمثله فی المتقدمین و المتأخرین جمع الله بینه و بین الأئمة الطاهرین و كتبه فی غایة التدقیق و التحقیق.[۳]
مشهور به تحقیق و تدقیق است و ازاین رو بهایشان محقق اردبیلی هم گفته میشود. لذا علامه مجلسی درباره وی فرموده است که کتابهایش در نهایت تحقیق و تدقیق است.
تحت تأثیر جریان رجالی شهید ثانی در قبول اخبار سختگیر است و اخبار زیادی را که متأخرانی چون وحید بهبهانی میپذیرند ایشان تضعیف نموده و رد میکند.
بر عقل زیاد اعتماد نموده و آن را بر نقل مقدم میدارد و لذا نقلیات مخالف عقل را تأویل مینماید.[۴]
بر اساس این دو جهت اخیر در مقابل جبهه اخباریان قرار دارد؛ و لذا صاحب حدائق در وصف ایشان میفرماید:
و کان رحمه اللّه مجتهدا صرفا کالعلّامة الحلّی و نحوه، عطّر اللّه مراقدهم.[۵]
مرحوم مقدس به شدّت تمایلات عقلی داشتند. کتب اصول و منطق و کلام را تدریس میفرمود. صاحب معالم و صاحب مدارک در نزد وی از جمله شرح شمسیه و حاشیه آن و شرح مطالع در منطق (که فقط در میان صاحبان علوم عقلی خواندن آن مرسوم است) را درس گرفتند.[۶] و در آثارش از حواشی شرح مطالع نیز نکاتی را نقل مینماید[۷] و حتّی ابداعاتی نیز بهایشان نسبت داده میشود.[۸]
ایشان تا سالهای آخر عمر به تدریس عقلیات مشغول بود و هم زمان با شرح تجرید قوشجی حواشیای نیز بر آن مینگاشت که در سال ۹۸۹ (چهار سال قبل از رحلت) از آن فارغ شده است.با توجه بهاین تاریخ معلوم میشود آنچه صاحب ریاض فرموده که مقدس اردبیلی ره در آخر عمر از علوم عقلی اعراض نموده بود صحیح نیست. شاهد دیگر آنکه نقل شده که در هنگام رحلت میرزا محمد استرآبادی از ایشان پرسید بعد از شما از محضر چه کسی استفاده کنیم؟ فرمود در عقلیات به امیر فضل الله و در شرعیات به امیر علام رجوع کنید.
مرحوم مقدس کاملاً تمایلات عرفانی و صوفیانه (به اصطلاح آن عصر) داشت.
یکی از آثاری که به ایشان نسبت داده میشود کتاب حدیقه الشیعه است. استاد حجةالاسلاموالمسلمین وکیلی در کتاب ارزشمند تطهیرالشریعه عن حدیقةالشیعة به خوبی نشان دادهاند که این کتاب همان کاشف الحق اردستانی است که میرلوحی فصلی بیربط درباره طعن صوفیه بدان افزوده است و به نام مقدس جعل نموده.
گزارش اول: یکی از معاصران مقدّس اردبیلی «تقی الدین محمد بن علی کاشانی» (: میر تذکره) است. او در کتاب «خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار» به شرح حال و اشعار میرزا ابوطالب پسر آمیرزا شرف الدین حسینی طباطبایی کاشانی پرداخته است. میرزا ابوطالب در سال ۱۰۱۰ ه.ق. از دنیا رفته است. [۹]
میر تذکره شعری از میرزا ابوطالب نقل کرده که بسیار جالب توجه است. او مینویسد:
«در تاریخ وفات مولانا احمد اردبیلى گفته:
مفتى شرع نبى احمد که بود
پاکدامن، پاک طینت، پاکزاد
آن که سودندى جبین بر خاک او
شیعیان دین ز روى اعتقاد
آن که از آلودگى هرگز نیافت
دامنش با گرد عصیان اتّحاد
شد به سوى خلد ناگه روح او
گفت جنّت از قدومش خیر باد
منخسف گردید ماه اوج شرع
تیره شد مهر سپهر اجتهاد
چون پناه و مقتداى شیعه بود
چون به مهر چارده معصوم زاد
شیعهاى گفت از پى تاریخ او،
«حشر وى با چارده معصوم باد»»[۱۰]
ماده تاریخ این شعر دقیقاً ۹۹۳ است. بدیهی است که ماده تاریخ وفات یک شخص را در همانایام وفاتش میسرایند. با توجه بهاین که سراینده شعر (میرزا ابوطالب) در ۱۰۱۰ ه.ق. از دنیا رفته و راوی آن (میر تذکره) هم معاصر مقدّس بوده و علی القاعده این شعر در همانایام وفات مقدس سروده شده است، این نقل سندی قطعی است بر درستی دیدگاه مشهور.
گزارش دوم: یکی دیگر از معاصران مقدس اردبیلی به نام قاضی احمد قمی فرزند میرمنشی کتابی نوشته است به نام «خلاصة التواریخ». او تألیف جلد پنجم این کتاب را در سال ۹۹۹ ه.ق. به پایان برده است. [۱۱]
قاضی احمد در جلد پنجم کتاب، در ذکر حوادث سال «پیچین ئیل» (مقارن با ۹۹۲ و ۹۹۳ ه.ق) مینویسد:
«و هم دراین سال پرملال [یعنی سال۹۹۳]، دو مجتهد نامدار از دنیاى بىمدار به دار القرار رحلت فرمودند: اول رضوان دستگاهى مولانا احمد اردبیلى، روز جمعه بیست و یکم شهر صفر سنه مذکوره، در نجف اشرف و در همان آستانه عرش منزلت مدفون گشت. مولانا سى سال تمام بود که مجاورت آن عتبه علیه نموده بود و بعد از سفر حج دیگر از آن آستانه بیرون نفرمودند ...» [۱۲]
چنان که میبینیم قاضی احمد این کتاب را در سال ۹۹۹ تألیف کرده و وفات مقدس را به دقت در جمعه ۲۱ صفر ۹۹۳ ضبط کرده است. واضح است که وقوع خطای چند ساله در نقل تاریخ وفات مجتهد مشهوری مانند مقدّس، آن هم در کتاب تاریخی مشروحی که در همان سالها تألیف شده متصوّر نیست.
این دو نقل ارزشمند نشان میدهد که سید مصطفی تفرشی (زنده در ۱۰۴۴) در کتاب نقد الرجال، تاریخ وفات مقدس را درست ضبط کرده است. ضمناین که خود تفرشی نیز معاصر اردبیلی بوده و تألیف کتابش را در ۱۰۱۵ به پایان برده است. تذکرهنویسان بعد از او نیز همگی همین تاریخ را برای وفات مقدس آوردهاند؛ مانند شیخ حرّ عاملی و میرزا عبدالله افندی که به نقل تفرشی اعتماد کردهاند.[۱۳]
۱. ریاض العلماء، ج۱، ص۵۶.
۲. تكملة أمل الآمل، ص: ۱۴۲
۳. بحار الأنوار، ج۱، ص۴۲
۴. رک: حاشیه شرح تجرید، ص۲۸
۵. لؤلؤة البحرین، ص۱۴۸
۶. تکملة أمل الآمل، ص۱۴۲
۷. حاشیه شرح تجرید، ص۴۳ و ۲۳۹
۸. به عنوان نمونه در ابتدای مبحث معاد، عبارتی دارند که از آن حرکت جوهری فهمیده میشود؛ آنجا که میفرماید: «الأولی یعدم البقاء و یفنیه الاّ أن یقال البقاء یوجد آناً فآناّ» .این عبارت میتواند اشارهای باشد به مسأله حرکت جوهری و محقّق اردبیلی رهاین مطلب را در حالی بیان میکند که از مکتب فلسفی ملاّ صدرا ره هیچ اثری وجود نداشته است. (حاشیه بر شرح تجرید، ص۲۷)
۹. خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار؛ ص۱۹۷ و ۱۹۸، نشر مرکز پژوهشی میراث مکتوب
۱۰. خلاصة الأشعار و زبدة الأفکار؛ ص۲۰۰ و ۲۰۱، نشر مرکز پژوهشی میراث مکتوب
۱۱. خلاصة التواریخ، ج۲، ص۹۲۳، نشر دانشگاه تهران.
۱۲. خلاصة التواریخ، ج۲، ص۷۷۳، نشر دانشگاه تهران.
۱۳. نک: أمل الآمل فی علماء جبل عامل، ج ۲، ص ۲۳ ؛ ریاض العلماء، ج ۱، ص ۵۶