توحید یکی کردن است و اتّحاد یکی شدن . آنجا «ولا تجعل مع الله إلها آخر» و اینجا «لا تدع مع الله إلها آخر» چه در توحید شائبهٔ تکلّفی هست که در اتّحاد نیست.
پس هر گاه که یگانگی مطلق شود و در ضمیر راسخ شود تا به وجهی به دوئی التفا ننماید به اتّحاد رسیده باشد.
توحید یکی کردن است و اتّحاد یکی شدن . آنجا «ولا تجعل مع الله إلها آخر» و اینجا «لا تدع مع الله إلها آخر» چه در توحید شائبهٔ تکلّفی هست که در اتّحاد نیست.
پس هر گاه که یگانگی مطلق شود و در ضمیر راسخ شود تا به وجهی به دوئی التفا ننماید به اتّحاد رسیده باشد.
و اتّحاد نه آن است که جماعتی قاصر نظران توهّم کنند که مراد از اتّحاد یکی شدن بنده با خدای تعالی باشد، تعالی الله عن ذلک علواً کبیرا. بل آن است که همه او را ببینند بی تکلّف آنکه گوید هر چه جز او است از او است پس همه یکی است، بل چنانکه به نور تجلّی او تعالی شأنه بینا شود غیر او را نبیند، بیننده و دیده و بینش نباشد و همه یکی شود.
و دعای :منصور حسین حلاج که گفته است :
بینی و بینک إنیّی ینازعنی
فارفع بفضلک انیّی من البین
مستجاب شد و انیّت او از میان برخاست تا توانست گفت:
و در این مقام معلوم شود که آن کس که گفت: «انا الحق» و آنکس که گفت: «سبحانی ما أعظم شأنی» نه دعوی الاهیّت کردهاند، بل دعوی نفی انیّت خود و اثبات انیّت غیر خود کردهاند و هو المطلوب.
(اوصاف الاشراف خواجه نصیرالدین طوسی)