درباره عصمت انبیاء و اهل بیت علیهمالسلام گفته و نوشتهاند که عصمت دو رکن اساسی دارد اول علم و معرفت و باور و ایمان دوم اراده قوی و چون این بزگواران بالاترین درجهی این ارکان را دارا می باشند، معصومند.
حال سؤال اینجاست که آیا این ارکان را خود کسب کردهاند یا تفضلی است؟
در صورتی که اکتسابی می باشد در چه جایی و چه زمانی کسب کردهاند در حالی که آنها قبل از خلقت آدم نیز نبی و امام بودهاند و با توجه به اینکه باز هم برای اکتساب آن دو رکن برای انجام افعال لازم است باز سؤال تکرار می شود که خود این را دارا بودهاند و به دست آوردهاند یا عنایت و تفضل الهی بودهاست؟
آیا اکتساب در دنیا حاصل شده یا در عالم ذر؟ آیا در عالم ذر تکلیف معنا پیدا می کند یا نه؟
برخی عصمت را به شایستگی ها و قابلیتها بر میگردانند اما باز هم سؤال باقی است که شایستگی و قابلیتها آنها چگونه است خود به دست آورده یا تفضلی است؟
اما اگر تمام این امر تفضلی باشد شایستگی برای الگو شدن آنها چکونه تبیین میشود؟
آیا با فراز اول دعای ندبه می توان پاسخ کافی و جامع به این سؤال داد با توجه به اینکه خداوند میدانسته که آنها به نحو کامل به وظیفه خود عمل می کنند اما سؤال اینجاست که چگونه آنها به نحو کامل عمل می کنند ولی انسان های دیگر نه؟
باز هم برای عمل کافی و کامل به آن دو رکن نیاز است؟!!
ظاهرا کلید حل این سوال و موارد مشابه آنست که اولاً به جایگاه قوس نزول و صعود توجه گردد و ثانیاً معنای تفضل و اکتساب شفاف شود.
به مقتضای آیات و روایات و ادله عقلی و شهود عرفا هر موجودی از جانب خداوند آمده و به سوی او بر میگردد و چون خداوند در اوج است پس حرکت از او و به سوی او نزول است و صعود. پس هر موجودی مسیری نزولی و صعودی دارد. وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم و الیه یرجع الأمر کلّه
در مسیر نزول موجودات، هر موجودی عوالمی را پشت سر میگذارد که برخی از عالم امر است و برخی از عالم خلق و برخی مجرد و برخی مادی و هر کدام حکم خود را دارد.
عوالم و مراتب ما فوق زمان نسبت به زمان این عالم ازلی و ابدی میباشد (گرچه برای خود ازل و ابدی دارد و ازل و ابد مطلق مختص خداوند است تعالی و تقدس)
وجود مبارک معصومین علیهم السلام نیز از این قاعده کلی استثناء نیستند؛ پس ایشان هم مرتبهای در عالم بالا دارند که در رتبه قبل از خلقت این عالم است و بلکه در حقیقت در رتبه قبل از خلقت همه عوالم میباشد و از آن به مرتبه نورانیت تعبیر میکنند و خود آن دارای مراتبی است (در یک مرتبه همه انوار ائمه با هم متحدند و در مرتبه پائینتر از همدیگر جدا شده و هر کدام تعینی خاص مییابند).
آن مرتبه همان حقیقت و باطن معصوم است که همه عالم از آن مدد میگیرند و. انبیا سابق نیز با توسل به آن، مراتب قرب و کمال را طی نمودهاند و از آن مرتبه است که همه مخلوقات فیض میگیرند و آن مرتبه میان همه معصومین مشترک است و از آن با ضمیر جمع یاد میکنیم و تعابیری چون «فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ وَ يُشْفَى الْمَرِيضُ وَ مَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَغِيض[۱]» به آن اشاره میکند.
اما به مقتضای نظام عالم خلقت، نور هر یک از معصومین در زمانی خاص در عالم ماده نزول فرموده و سیر طبیعی و مادی خود را آغاز میکند و خداوند با حضور ایشان در این عالم بر ما نیز منت مینهد: خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه
پس از آن هر یک از این بزرگواران با قدم مجاهده و تلاش قدم به قدم با عبور از تمایلات نفسانی و ترک هوای نفس و ... مراتب صعود و عروج را طی مینمایند تا در قوس صعود به همان باطن و حقیقت خود باز گردند و به مقام کمال در سیر صعودی خود واصل شوند: فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ وَ أَعْلَى مَنَازِلِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ الْمُرْسَلِينَ حَيْثُ لَا يَلْحَقُهُ لَاحِقٌ وَ لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ وَ لَا يَطْمَعُ فِي إِدْرَاكِهِ طَامِعٌ[۲]
اینکه اهل بیت این مسیر را با مجاهده طی نمودهاند از مسلمات شیعه است و در زیارتنامههای مختلف شهادت میدهیم که: «جاهدت فی الله حق جهاده[۳]» و مسلم است که جهاد وقتی معنا میدهد که کسی میلی در درونش باشد و بر خلاف آن حرکت کند و گرنه نفس مَلَکی که هیچ شهوتی ندارد هیچگاه مجاهده نیز نمیکند.
و نیز مسلم است که اهل بیت علیهم السلام امتحاناتی داشتهاند و آن را به خوبی پشت سر گذاردهاند مثل حضرت ابراهیم علیه السلام که فرمودهاست: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما و روایت شیعی در این باب بارها فوق حد تواتر است.
پس در قوس صعود همه چیز اکتسابی است یعنی همه این مقامات و مراتب در سایه مجاهدتها و مرارتهائی است که در راه خدا تحمل نموده و مانند دیگر بندگان الهی مراحل سیر الهی را منزل به منزل طی نمودهاند و به مقام لقاءالله مشرف گشتهاند و لذا الگو و اسوه برای ما نیز هستند.
تنها تفاوت معصومین با ما در آنست که ایشان هر گاه خداوند حقیقتی را برایشان آشکار نموده و مرتبهای از هدایت برایشان منکشف گشته است - چنانکه حضرت امیر صلوات الله علیه در وصف حال خود با حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ ـ بدون هیچ کوتاهی با نهایت مراتب رضا و تسلیم آن را انجام دادهاند و در اطاعت از خداوند در عالیترین درجه قرار داشتهاند ولی ما در این امور با تساهل و تسامح برخورد نموده و به معصیت دچار میشویم.
پس عصمت منافی اختیار و اکتساب نیست ودر حقیقت کسی معصوم از گناه و معصیت است که به واسطه مجاهده کامل (جاهدت حق جهاده) همواره از گناه در امان است.
ممکن است سؤال شود پس اصطفاء واختیار آنان که در روایات آمده به چه معناست؟
پاسخ آنست که همه کمالات به نظر به قوس نزول بر اساس اصطفاء و تفضل است؛ چون هر کمال و و جودی مخلوق خداوند است و کسی هم از خداوند طلبکار نیست و خداوند هرچه میدهد از سر لطف میدهد و در قوس نزول هنوز کسی کاری نکرده تا مستحق چیزی باشد و در این مسأله از این نگاه تفاوتی میان معصومین علیهمالسلام و غیر ایشان نیست و ظاهراً به همین اعتبار است که حضرت امام سجاد علیهالسلام در صحیفه میفرمایند: إِذْ جَمِيعُ إِحْسَانِكَ تَفَضُّلٌ، وَ إِذْ كُلُ نِعَمِكَ ابْتِدَاء و نیز میفرمایند: يا مبتدئَ كلِّ نعمةٍ قبل استحقاقها
ولی اگر به عالم ظاهر و قوس صعود نظر کنیم همه آنچه عطا میشود اکتساب است و استحقاق و خداوند خودش منت میدهد و عمل صالح را عطا میکند و به واسطه همین منت انسان را مستحق مینماید و پاداش عطا میکند و هر کدام هم در جای خود مسلم و صحیح است.
پس چون ملکوت و باطن معصومین در قوس نزول آن نورانیت و طهارت محض را دارد سبب می شود که در عالم طبع و سیر صعودی هیچ گاه دست از مجاهده و تلاش و اکتساب برندارند و هیچ لحظه ای را بدون طاعت الهی پشت سر نگذارند و ارادهای در نهایت استحکام داشتهباشند و به این اعتبار عصمت و حفظ ایشان را میتوان به خداوند نسبت داد و میگوئیم: عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً
پاسخ دقیقتر این بحث متوقف بر بررسی مسأله طینت و قضاء و قدر و جبر و اختیار است.
دو تذکر:
۱ - آنچه عرض شد درباره عصمت از معصیت بود که اختصاص به چهارده معصوم هم ندارد و دیگران نیز از امت حضرت خاتم الأنبیاء میتوانند حائز این مرتبه باشند چنانکه ظواهر برخی ادله نقلی دلالت بر این دارد که حضرت علی اکبر سلام الله علیه و برخی دیگر از متعلقین اهل بیت علیهم السلام نیز در همین مسأله شریک میباشند و البته عصمت درجهای بالاتر نیز دارد که عصمت از خطا در مسائل علمی و سهو و ... است.
۲ - گرچه این راه برای همگان باز است ولی درجهای که اهل بیت علیهم السلام پس از کمال به آن میرسند با درجه دیگران قابل مقایسه نیست.و لذا ایشان به امامت منصوب گشتهاند.