حکایات متعدّدی که در باب عشقبازی عرفا و صوفیّه مطرح شده، از چه بابی است؟ چنانکه ملامحمّدطاهر قمی در تحفةالأخیار و آقامحمّدعلی کرمانشاهی در خیراتیّه هر یک در فصل مشبعی این حکایات را مطرح ساختهاند
منبع: کتاب «عشق مجازی؛ بر اساس دروس استاد حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد حسن وکیلی» به قلم حجتالاسلام شیخ حمزه فکری
اوّلاً همانطور که در ابتدای این قسمت گذشت قصد ما در این مقام انکار مطلق تحقّق عشق مجازی در میان اهلعرفان نبوده است؛ بلکه مسلّماً برخی از آنها ولو اهل سلوک حقیقی و تعبّد به شریعت بودهاند، ولی به عشقبازی مجازی ـ البته از نوع نفسانی ـ مبتلا بودهاند، کما اینکه نمونههایی از حکایات آن در همین رساله از فخرالدین عراقی و أوحدالدین کرمانی گذشت.
و ثانیاً در میان متصوّفة باطل هم این پدیده تحقّق داشته است، بلکه چه بسا از نوع شهوانی و با ارتکاب محرّمات مسلّمة شرعیّه؛ در این موارد خود اهلعرفان و حکمت هم به مقابله با آنان پرداخته و به شدّت صاحبان این عملکرد را مورد تشنیع و توبیخ قرار دادهاند که نمونههایی از آن در بیانات مرحوم ملاصدرا رضواناللهعلیه از کسرالأصنام سابقاً گذشت .
و امّا آنچه که صاحب تحفةالأخیار و به تبع وی صاحب خیراتیّه و بعضاً دیگر مخالفین با حکمت و عرفان إلهی نقل نمودهاند و برای هر یک از اهل عرفان از جمله عطّار، سنائی، شمستبریزی، مولوی، شبستری، میرسیّد علی همدانی و ... معشوقی مجازی معرّفی نموده، برخی از اشعار ایشان را بر عشقبازی با آنان تطبیق نمودهاند، نسبتهایی خلاف واقع و بیاساس است که تماماً از کتاب مجالسالعشّاق نقل شده است.
قبل از توضیح دربارة بیاعتباری کتاب مجالسالعشّاق بهتر است عبارت آقامحمّدعلی صاحب خیراتیّه را در ابتدای فصل مذکور بیاوریم. وی میگوید:
«از جمله بِدَع محرّمة صوفیان، تعشّق است با أمردان و نامحرمان زنان، چنانکه بسیاری از آن از کتاب نفحات گذشت. و سلطانحسین بایقرا در کتاب مجالسالعشّاق بسیار از آنها را نقل نموده است.»
وی سپس به نقل مطالب کتاب مجالس میپردازد.
در نقد این کلام میگوئیم:
اوّلاً در سراسر کتاب نفحات، مواردی که به عشق مجازی مشاهیر عرفا اشاره شده و حکایتی نقل شده است، شاید از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نکند . و در قسمت اوّل کتاب عباراتی را از مؤلّف نفحات آوردیم که نشان میداد وی و سایر مشایخ اهل سنّت نیز نسبت به مسألة عشق مجازی نظر مساعدی نداشتهاند.
و ثانیاً در مورد کتاب مجالسالعشّاق باید گفت: ساختگی و خیالیبودن اکثر حکایات موجود در این کتاب بر اهل تحقیق پوشیده نیست، به طوری که تقریباً تمامی کسانی که به این کتاب و مؤلّف آن اشاره کردهاند، بدان تصریح نمودهاند؛ لذا مطالب آن به هیچ وجه قابل استناد نمیباشد.
برخی این کتاب را به سلطانحسین بایقرا متوفّای ۹۱۲ هجری از نوادگان تیمور گورکانی نسبت دادهاند؛ امّا حقّ این است که نویسندة آن امیر کمالالدین حسین گازرگاهی از مدّعیان تصوّف در قرن نهم و دهم هجری است که آنرا در سنة ۹۰۸ به نام سلطانحسین بایقرا تألیف نموده است. ظهیرالدین محمّد بابر متوفّای ۹۳۷ق که از معاصرین گازرگاهی است، در کتاب توزک خود آنجا که رجال دورة سلطانحسین مزبور را نام میبرد، دربارة این کتاب و مؤلّف آن چنین مینویسد:
«دیگر کمالالدین حسین گازرگاهی بود؛ اگر چه صوفی نبود، متصوّف بود. در پیش علیشیربیگ این چنین متصوّفان جمع شده، وجد و سماع میکردهاند... دیگر تصنیفی که توان گفت او را نبود، یک تصنیفی دارد مجالسالعشّاق نام، به نام سلطان حسین میرزا بسته نوشته است؛ بسیار سست و اکثری دروغ بیمزه و بیادبانه حرفها نوشته، از بعضی سخنان بوی کفر میشنوند، چنانکه خیلی از أنبیاء و بسیاری از أولیاء را به عشق مجازی منسوب ساخته، از برای هر کدام معشوقی و محبوبی پیدا کرده...».
مجعول و کذببودن مطالب کتاب مجالسالعشّاق ظاهراً بر صاحبان تحفه و خیراتیّه نیز نباید مخفی مانده باشد، چرا که مؤلّف مجالس در صدر کتاب خود، قبل از همه، وجود مقدّس امام ششم حضرت صادق علیهالسّلام را در صف عشّاق مجازی ذکر نموده است!!! تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل!
لازم به ذکر است صاحب خیراتیّه که حکایات عشقبازی عرفا را به واسطة تحفةالأخیار از مجالسالعشّاق نقل میکند، بعد از نقل جریان عشق بازی خواجه عبدالله انصاری در ادامه با تحریف در عبارات، جریان عشقبازی امام صادق علیهالسلام را به إلهینامة خواجه نسبت میدهد و به این بهانه به تکذیب و تشنیع وی میپردازد. حال آنکه در إلهینامه چنین مطلبی وجود ندارد، و نیز ملامحمّدطاهر نیز که ناقل اصلی مطلب است صراحةً این جریان را ساخته و پرداختة مؤلّف مجالس دانسته است! حجم اینگونه اشتباهات و تحریفات و نسبتهای کذب و خلاف واقع ـ که عمدة آنها قطعاً عمدی است ـ در کتاب خیراتیّه حیرتآور است و نشانگر این است که مؤلف در این کتاب به هیچ وجه بنای بر رعایت تقوا و انصاف نداشته است!