فرمودند: «غالب نيست؛ بلكه جميع قرآن و سراسر آيات بر اين اساس مىباشند؛ قرآن بنيادش أصالة الحقّ و الوجود و توحيد صرف است و همه شؤون را بر آن اصل راهنما مىباشد.» ولى البتّه تصوّر اين حقيقت بسيار مشكل است؛ و تا كسى در علم تفسير، و علم حكمت، و علم عرفان دل، قدم راستين برنداشته باشد به سِرّ آن نخواهد رسيد.
بارى امروزه مسأله توحيد در وجود، از مسائل متقنه شرعيّه، و محكمه فلسفيّه، و مسلّمه مشاهده قلبيّه درآمده است. قرآن كريم سراسر بحثش در اين است. حقير روزى خدمت حضرت استاد علّامه قدّس اللهُ سرَّه عرض كردم: گويا غالب آيات قرآن بحث خود را در وحدت وجود حضرت حقّ تعالى و مسأله توحيد وى پايه گذارى كرده است!
فرمودند:
«غالب نيست؛ بلكه جميع قرآن و سراسر آيات بر اين اساس مىباشند؛ قرآن بنيادش أصالة الحقّ و الوجود و توحيد صرف است و همه شؤون را بر آن اصل راهنما مىباشد.»
ولى البتّه تصوّر اين حقيقت بسيار مشكل است؛ و تا كسى در علم تفسير، و علم حكمت، و علم عرفان دل، همچون استاد فقيدمان: حضرت علّامه أرواحنا فداه، قدم راستين برنداشته باشد به سِرّ آن نخواهد رسيد. و با تخيّلات و پندارهاى نفس خويش مشغول شده و با آنها نرد عشق باخته، و در سراسر عمر خود بدون ربط و ارتباطى با خداوند واحد قهّار كه وحدتش قهّاريّت دارد، و أحديّتش تمام ذوات را در خود فانى كرده، و أحدىُّ الذّات گشته است؛ روزگارش را سپرى نموده، و لطيفه قلب و روان و نفس ناطقه خود را درون قبر جهالت مقبور و به خاك نابودى مىسپارد.