منبع اين نقل را در آثار محييالدين نيافتم. جناب سيد جعفر مرتضي در «ابن عربي سني متعصب» از منهاج البراعة این مطلب را نقل كردهاند و گويا ايشان نيز كه در آثار محييالدين تتبع زيادي براي يافتن اين دست مطالب نموده در جائي نيافته است.
معلوم است که محییالدین گفته است:
در مکاشفه به معراج رفتم و مرتبت علی را پایینتر از ابوبکر و عمر و عثمان دیدم و وقتی برگشتم دیدم علی سر به دامن گرفته گفتم که چرا ادعای بیجهت میکردی و مرتبت خود را بالاتر از ابوبکر و عمر میدانستی؟ من دیدم که تو پائینتر هستی!
این حرف صریح در سنی بودن این مرد است بلکه نشانه بیادبی به حضرت است آن وقت شما عرفان زدهها از این آدم دفاع میکنید.
این نسبت به محیی الدین راست نیست و از قضا وی کلمات صریحی در تفضیل حضرت امیر صلوات الله علیه بر خلفا دارد و در خصوص تفضیل حضرت بر عثمان از دید محیی الدین که در کلمات اهل تاریخ مشهور است.
اما سخنی که شما نقل کردید؛ حقير سابقاً به دنبال منبع این سخن گشته بودم ولی منبع اين نقل را در آثار محييالدين نيافتم. جناب سيد جعفر مرتضي در «ابن عربي سني متعصب» از منهاج البراعة این مطلب را نقل كرده اند و گويا ايشان نيز كه در آثار محيي الدين تتبع زيادي براي يافتن اين دست مطالب نموده در جائي نيافته است و منهاج از عين الحيوة مجلسي آورده است و ظاهراً باید در در آخر کتاب در مصباح پنجم ص ۵۸۰ باشد ولی در چاپ جديد عين الحيوة كه در اختیار حقیر است اين عبارت نيست و به جاي آن ... (سه نقطه) آمده است.
عبارت منهاج البراعه چنين است:
رأيت في المعراج درجة علىّ أسفل من درجة أبى بكر و عمر و عثمان، و رأيت أبا بكر فى العرش، فلمّا رجعت قلت لعلىّ كيف كنت تدّعى فى الدّنيا أنّك أفضل من هؤلاء و قد رايت انّك أسفل درجة منهم؟
به هر حال چون پذیرفته نیست که با عبارتی که در کتب محییالدین یافت نشده و پنج قرن بعد در آثار مجلسی یافت شده است محیی الدین را محکوم کنیم به ویژه اینکه نقل مجلسي در اين موارد معتبر نيست
اکنون بايد از مدعيان این سخن مثل شما و پایگاههای مخالف عرفان مدرك اين نقل را مطالبه كرد و به حسب ظاهر هیچ مدرکی ندارد و اگر بود تا به حال در آثارشان سند دیگری برای آن میآوردند.
بله حكايت ديگري هست در آغاز فتوحات که مفاد آن کاملا مخالف اینست و از دید اهل دل دلالت بر انحراف شیخین و کمال حضرت امیر صلوات الله علیه دارد که توضیح آن مجال دیگری می طلبد.
به هر حال در میان مخالفان عرفان مطالب بی سند و جعلی زیاد است که با آن هیاهوهای عجیبی هم به پا میکنند و این نمونه هم از همان دست است.