از زيد بن على روايت شده است كه گفت: در شب بيست و هفتم ماه رمضان شنيدم پدرم عليه السّلام از اول شب تا آخر آن عرض مىكرد:
«اللّهمّ ارزقني التّجافى عن دار الغرور و الإنابة إلى دار الخلود، و الإستعداد للموت، قبل حلول الفوت ، خداوند آرام نگرفتن در سراى فريب، بازگشت به سراى جاويد، و آمادگى براى مرگ را قبل از آمدن آن نصيبم فرما.»
اگر بتوانى معنى اين دعا را تصور كنى، اين دعا را بسيار خواهى خواند.
در توضيح معناى اين دعا مىتوان گفت: آنچه قرآن كريم، روايات آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مكاشفات اهل يقين بر آن گواهى مىدهد اين است كه دنيا سراى فريب بوده و آنچه در آن است آنگونه نيست كه ديده مىشود. بلكه صفات موجودات اين عالم كه ديده يا حس مىگردد، نظير منظرهاى است كه از سراب ديده مىشود، و ماهيت آن آنگونه كه ديده مىشود نيست، و بهمين جهت آن را سراى فريب ناميدهاند. و اگر قبول اين مطلب براى كسى سخت باشد بايد از خود بپرسد كه آيا خطاى حس را قبول دارى؟ و در صورت قبول كردن خطاى حس از خود بپرسد چه فرقى بين خطاى حس و عدم خطاى حس وجود دارد و در صورتى كه بين آنها فرقى وجود نداشت بايد بگوييم: ممكن است در جايى كه فكر مىكنيم حس خطا نداشته، خطا داشته باشد. و وقتى امكان خطا در تمامى حواس ثابت شد، وقوع خطاى حواس با رواياتى كه به اين مطلب تصريح مىكند ثابت مىگردد. تعدادى از اين روايات دل بر سخن گفتن جمادات هستند در حالى كه حس آن را منكر است.
تعدادى از آنها درباره حالتهاى قبر كه عبارتند از ايستادن، فرياد زدن، آتش، سخن گفتن، باغ و نعمتهاست كه باز هم حس آن را انكار مىكند.
و تعدادى، دال بر وجود فرشتگان و دخل و تصرف آنها در اين عالم هستند. و تعدادى دلالت مىكنند بر اين كه روزى تمام مخلوقاتى كه در اين عالم است، از قبيل جماد و نبات و حيوان از عالم ملكوت مىآيد. و تمامى اين روايات دال بر وجود چيزهاى زياد و عوالم بسيارى هستند كه حس آن را انكار مىكند.
بهر صورت اين عالم سراى فريب ناميده مىشود چون با شكلهايى كه حقيقتى نداشته و با حقايقى كه شكلى ندارد اهل خود را فريب مىدهد. ذاتيات آن مانند اعراض و واقعيتهاى خارجى آن مانند سراب است. چيزهايى كه در آن ثابت ديده مىشوند در واقع غير ثابت و چيزهايى كه اهل دنيا درباره حقيقتهاى آن مىگويند و اوصافى كه براى آن ذكر مىكنند واقعيتى ندارند. و هر چيزى كه باقتضاى اين عالم بوجود مىآيد در غير اين عالم حكم به محال بودن واقعيت آن مىنمايند. و هر چه در آن است فريب، توهم و خيال است. و مؤمنى كه حجاب ناسوت از ديدگانش برداشته شد، ماهيت اشياء همانگونه كه هست براى او جلوهگر خواهد شد. و از بين رفتن حجاب«تجافى عن دار الغرور ، آرام نگرفتن در سراى فريب» و آشكار شدن حقايق«انابة الى دار الخلود ، بازگشت به سراى جاويد» ناميده مىشود.
در چنين اوقاتى كه خداوند در آن بيش از ساير اوقات درهاى رحمت خود را باز نموده، بندگان را تشويق به ذكر، عبادت و دعاى خود نموده و الطاف خاص خود را براى آنان تضمين نموده است بنده مراقب بايد جهت اميدوارى را بيشتر در نظر گرفته و دستهاى آرزوى خود را به طرف كرم خداوند و بخششهاى فراوان او دراز كند. ولى شيطان در اين اوقات اصرار در ترجيح جهت ترس و نااميدى دارد تا بدين وسيله مانع عمل بندگان گردد.
آنگاه همانطور كه بارها در مورد شبهاى شريف گفتيم - اين شبها را با توسل به حاميان معصوم عليهم السّلام، سپردن عمل به آنان، عرضه آن به خداوند با دستهاى آنان، تضرع به درگاه آنان براى اصلاح عمل و براى اين كه آنان به درگاه خداوند تضرع نموده تا او اين عمل را قبول و آن را به عمل صالح تبديل نموده و آن را پرورش دهد، ختم كند - اين شب را به پايان برساند.
در روايات آمده است كه شرافت شب و روز ملازم يكديگر هستند، به اين معنى كه اگر روز شريف شد، شرافت آن به شبش نيز سرايت مىكند و هنگامى كه شب شريف شد، شرافتش به روز آن نيز سرايت مىنمايد. بنابراين مراقبت از روزهاى اين شبها با اخلاص در عبادت لازم است، همانگونه كه در شبها لازم مىباشد.