عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

سیره مرحوم علامه طهرانی در ماه مبارک رمضان

منبع: نور مجرد ، ج ۲، ص ۳۶۷.

ماه رمضان براى ايشان حال و هواى ديگرى داشت و به شاگردان خود نيز جهت استفاده از نفحات رحمانيّه اين ماه توصيه‌هائى خاصّ مى‌نمودند، به برخى هم دستوراتى مخصوص اين ماه مى‌دادند.

سیره مرحوم علامه طهرانی در ماه مبارک رمضان‌

فهرست

درباره روزه و اهميّت آن تأكيد بليغى داشتند و در مجالس مختلف اهميّت آن در مسير سلوك و شرائط و آداب و اقسامش را با بيانات گوناگون تبيين ميفرمودند. همچنين در كتاب شريف‌ نورملكوت‌روزه‌ از دوره‌ انوارالملكوت‌ توضيحات وافى وشافى در اين زمينه مرقوم فرموده‌اند.

خود ايشان زياد روزه مى‌گرفتند. تا زمانى كه توانائى داشتند علاوه بر سه ماه رجب و شعبان و رمضان كه هميشه روزه بودند در هر ماه هم روزهاى متعدّدى را روزه مى‌گرفتند و به ايّام البيض[۱] اكتفاء نمى‌كردند؛ تا يكى‌دو سال آخر عمر شريفشان كه به علّت منع اطبّاء ديگر روزه ماه رمضان را هم نتوانستند بگيرند.

در اثر رياضات كثيره و تحمّل مشاقّ و نيز وارداتى كه داشتند بدنشان به جوع عادت كرده بود و برايشان كمّيّت يا كيفيّت غذاى سحر يا افطار تفاوت نداشت. در اواخر عمر آن‌قدر غذايشان كم بود كه افراد عادى وقتى در سحر با ايشان هم‌غذا مى‌شدند تعجّب ميكردند و با آن مقدار غذا نمى‌توانستند روزه بگيرند و ما را ياد حكايت جوانى ايشان با مرحوم حضرت آقاى حدّاد رحمةالله‌عليه مى‌انداخت.

ماه رمضان براى ايشان حال و هواى ديگرى داشت و به شاگردان خود نيز جهت استفاده از نفحات رحمانيّه اين ماه توصيه‌هائى خاصّ مى‌نمودند، به برخى هم دستوراتى مخصوص اين ماه مى‌دادند.

بیداری شبهای ماه رمضان

شبهاى ماه رمضان اگر كوتاه بود اصلًا نمى‌خوابيدند و اگر بلند بود نيز نسبت به بقيّه سال كمتر استراحت مى‌نمودند.

در طول سال ميفرمودند: شب را خداوند براى سكونت و آرامش قرار داده است؛ فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ‌[۲] اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً [۳] مؤمن بايد طبق سنّت حضرت رسول اكرم و ائمّه طاهرين عليهم‌السّلام اوّل شب به استراحت بپردازد و برنامه‌ها و امور خود را براى روز قرار دهد، مگر شبهاى خاصّى كه احياء آنها در سنّت وارد شده است.

ولى در ماه رمضان ميفرمودند: اين ماه ماه عبادت است و مانعى ندارد كه تمام شب را بيدار باشيد و روز را استراحت كنيد. لذا براى شاگردان خود جلساتى قرار داده بودند كه از دو ساعت پس از غروب آغاز مى‌شد و تا چهار ساعت بعد از غروب ادامه داشت، و در آن به قرائت قرآن و تصحيح تجويد و ادعيه ماه رمضان و بيان معارف مى‌پرداختند.

قرائت قرآن و ادعیه

ميفرمودند: در ماه رمضان از كسب و كار كم كنيد تا بيشتر به عبادات و دستورات وارده بپردازيد. به خواندن هزار ركعت نماز در شبهاى ماه رمضان و قرائت لاأقلّ يك جزء قرآن در روز بسيار سفارش مى‌كردند. و به طلّاب از شاگردانشان فرموده بودند هر ماه رمضان يك جزء از قرآن را به ترتيب از آخر قرآن كريم حفظ نمايند. و نيز به قرائت دعاى افتتاح و دعاى ابوحمزه و دعاى سحر در سحرها تأكيد ميكردند، و از زمان نوجوانى حقير را مقيّد كرده بودند كه هر شب در منزل دعاى سحر را با صداى بلند بخوانم.

در دهه آخر ماه نيز براى كسانى كه توان و سعه داشتند امر ميفرمودند كه طبق سنّت نبوى هر ده شب را إحياء بگيرند و اگر نشد ليالى فرد آن را به احياء بگذرانند كه در روايت وارد شده است:

إنَّ رَسولَ‌اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ وَسَلَّمْ كانَ يَطْوى فِراشَهُ وَ يَشُدُّ مِئْزَرَهُ فى الْعَشْرِ الْأَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ.[۴]

«حضرت رسول‌خدا صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم در ده روز آخر ماه رمضان بستر خود را جمع نموده و مئزر و دامان خويش را محكم بسته و به عبادت مشغول مى‌گشتند.»

شبهای قدر

نسبت به شب قدر عنايتى خاصّ داشتند و براى استفاده از آن ما را ترغيب و تشويقى خاصّ مى‌نمودند. دستورات وارده چون صد ركعت نماز، نماز هفت قُلْ هُوَ اللَه، قرائت سوره دخان و روم و عنكبوت، قرائت سوره قدر[۵]، زيارت حضرت سيّدالشّهداء عليه‌السّلام و حضرت اباالفضل‌العبّاس و حضرت علىّ‌أكبر و سائر شهداء عليهم‌السّلام. و قرآن بر سر گرفتن را هر سال يادآورى ميفرمودند و به برخى دستوراتى خاصّ نيز مى‌دادند.

ميفرمودند: اينكه در آيه شريفه آمده كه: لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[۶]، يك واقعيت است بدون هيچ مبالغه و اغراقى. عمل در اين شب انسان را به مقدار هزار ماه جلو برده و عقبات را از سر راه سالك برمى‌دارد. شب قدر از منّت‌هاى الهى بر امّت حضرت خاتم‌الأنبياء صلّى الله عليه وآله وسلّم است كه خداوند به بركت نفس نفيس آن حضرت براى ايشان چنين شبى را قرار داده است كه در آن با عمل كم، سيرى سريع و رشدى عالى داشته باشند و در يك شب بتوانند راهى را كه امم ديگر در مدّتى زياد طىّ مى‌نمودند طىّ نمايند.

از نكات بسيار مهمّى كه دائماً ميفرمودند اين بود كه: حالات و ملكاتى كه انسان در شب قدر دارد در طول ايّام سال منعكس مى‌شود. كسى كه در شب قدر در عالم وحدت است، در طول سال نيز اين معنا در او مشهود است و كسى كه در عالم كثرت متوغّل است در طول سال نيز به همين معنا مبتلا مى‌شود.

خطورات و توجّهاتى كه در شب قدر براى انسان است بر خطورات‌ و حالات سال مؤثّر است، حتّى اگر فرض كنيم كسى در شب قدر توجّهش به فرزندش زياد است، اين حال به تمام سال وى تسرّى مى‌نمايد.

لذا بر مراقبه تامّه در ليله قدر تأكيد أكيد داشتند؛ بطوريكه انسان از اوّل شب تا صبح به عبادت و توجّه به حضرت حقّ جلّ‌اسمه مشغول باشد و با هيچ‌كس هيچ صحبتى در امر دنيا نكند و به هيچ كار لغو يا مكروهى نپردازد تا از فيوضاتى كه در اين شب از نفس مقدّس امام زمان عليه‌السّلام تراوش مى‌كند بهره وافى ببرد.

ميفرمودند: از برخى روايات استفاده مى‌شود كه روز هر شب در فضيلت مانند آن شب است. روز جمعه مانند شب جمعه است كه وارد شده است:

يومها أزهر و ليلتها غرآء.[۷]

«روزش درخشان و شبش نورانى است.»

و روز نيمه شعبان و اوّل رجب مانند شب آن است. و اين معنا درباره شب قدر منصوص است؛ چرا كه وارد شده است:

ليلة القدر فى كل سنة و يومها مثل ليلتها.[۸]

«شب قدر در هر سالى واقع مى‌گردد و روزش در فضيلت همانند شب آن است.»

لذا ميفرمودند: شب قدر تا اذان صبح است، ولى قدر روز آن را هم بدانيد و در عمل و عبادت كوتاهى نكنيد.

از مرحوم حضرت آقاى حدّاد منقول بود كه ميفرموده‌اند: احياء شب قدر را بايد تا طلوع شمس ادامه داد، چون برخى مواهب را بين‌الطّلوعين تقسيم مى‌كنند كه اگر انسان بخوابد از آن محروم مى‌شود.

و اين معنا اگرچه در باره همه ايّام سال صحيح است ولى در روز قدر به شكل مضاعف بايد مدّنظر قرار گيرد و از امام صادق عليه‌السّلام مروى است كه:

صبيحة يوم ليلة القدر مثل ليلة القدر فاعمل و اجتهد.[۹]

«صبح روز قدر مانند شب قدر است؛ پس عمل كن و تلاش نما.»

در تعيين شب قدر ميفرمودند: شب قدر حقيقتى است كه شبهاى مختلفى هر كدام به قدر خود از آن بهره دارد. حقيقت شب قدر نزول حقائق عالم و حوادث سال آتى بر قلب امام عليه‌السّلام است و در آن شب اين حقائق از عالم كلّيّت و اطلاق پائين مى‌آيد و در مراتب نفس امام تنزّل مى‌يابد تا به تشخّص خاصّ خود برسد و حوادث و وقائع سال آينده در نفس امام عليه‌السّلام معيّن گردد. امام در آن شب ناظر ملائكه‌اى هستند كه اين امور را پائين مى‌آورند و ساير اوليائى كه به مقام كمال رسيده باشد همين ملائكه بر او نيز نازل شده و نزول اين امور را بر قلب امام عليه‌السّلام مشاهده مى‌نمايد.

شب قدر سراسر سلام و آرامش و عافيت است و در آن ظلمت و كدورت و شيطنت راه ندارد. هر كس بيشتر به امام عليه‌السّلام متّصل باشد بيشتر از اين نفحات رحمانيّه مستفيض مى‌شود، لذا در اين شب دعا براى حضرت امام عصر عليه‌السّلام و توجّه به آن حضرت مطلوب است.

اولياء خدا براى دريافت اين حقائق انتظار شب قدر را كشيده و از خدا مى‌خواسته‌اند كه مرگشان را تا پس از شب قدر به تأخير بياندازد.

ميفرمودند: مرتبه كامل شهود اين حقائق و نزولش بر قلب امام به حسب روايات، شب بيست‌وسوّم ماه مبارك رمضان است، ولى براى استفاضه از آن شب بايد از قبل آمادگى لازم را تحصيل نمود. اعمال تمام شبهاى ماه رمضان در دريافت آثار و بركات شب قدر تأثير دارد و عبادت و إحياء شب نوزدهم و شب بيست‌ويكم نيز در استفاضه از شب قدر تأثير بسيار زيادى دارد؛ چون در هر يك از اين شبها مراتبى از حقائق شب قدر براى اولياء خدا منكشف مى‌شود و هر كدام حظّى از ليلةالقدر دارد؛ لذا ائمّه هدى عليهم‌السّلام در پاسخ راويان، اين شب را تعيين نفرمودند تا وسيله‌اى شود كه مؤمنين هر سه شب را به عبادت مشغول باشند و بهره‌شان از حقيقت شب قدر أوفى و أكمل گردد.

به همين منوال، احياء و عبادت برخى شبهاى ديگر نيز چون شب نيمه شعبان در ادراك ليله قدر تأثيرگذار است.

ميفرمودند: در شب قدر رفقا دور هم جمع شوند و با هم عبادت نمايند كه هر يك از ديگرى بهره ببرد و اگر يكى از رفقا خسته شد و موقّتاً استراحت نمود، آثار عبادت ديگران به او هم منعكس شده و در ثواب آن با ديگران شريك گردد. و جلساتى براى احياء شبهاى قدر مقرّر فرموده بودند، و چند ساعت كه از شب مى‌گذشت رفقا دور هم جمع شده و به نماز و قرائت قرآن و دعا مشغول مى‌شدند و در پايان نيز مجلس سخنرانى و بيان معارف و سپس ذكر توسّل و قرآن‌برسرگرفتن صورت مى‌پذيرفت.

شب بدر

در ميان ليالى شهر مبارك رمضان بعد از شبهاى قدر، به شب هفدهم ماه كه ليله بدر است بسيار علاقمند بودند.

از زمان كودكى به ياد دارم كه هر سال شب هفدهم ماه ميفرمودند:

ميدانيد امشب چه شبى است؟! امشب شب بدر است. و سپس با بهجت و سرورى هرچه تمام‌تر داستان مجاهدت حضرت أميرالمؤمنين عليه‌السّلام در اين شب و آب آوردن آن حضرت از چاه بدر در ليله ظلمانى در ميان دشمن براى حضرت رسول‌اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم و نزول جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل با سه هزار ملك و سلام‌دادن بر آن حضرت را نقل مى‌نمودند و با عشق زائدالوصفى كه به آن حضرت داشتند به شرح فضائل و مناقب حضرتش مى‌پرداختند و ما را به اقتداء به سيره آن بزرگوار در ترك هواهاى نفسانيّه و انقياد و اطاعت و تسليم در برابر حكم خدا و رسول‌خدا صلّى‌الله عليه وآله وسلّم ترغيب ميفرمودند.

بعدها نيز هر وقت در اين شب به محضرشان شرفياب مى‌شديم يا در جلسات ماه رمضان شركت مى‌كردند مقيّد بودند اين منقبت حضرت أميرالمؤمنين عليه‌السّلام را نقل نمايند.

حفظ سلامتى

در باب روزه ماه رمضان و روزه‌هاى مستحبّى، به حفظ سلامتى عنايت خاصّى داشتند و در صورت احتمال بيمارى به شدّت از روزه‌گرفتن نهى ميفرمودند، خصوصاً نسبت به نوجوانانى كه در سنّ رشد بوده و در اثر روزه به ضعف مفرط دچار مى‌شدند؛ و روش برخى از متديّنين كه فرزندان خود را وادار به روزه مى‌نمودند به شدّت ردّ كرده و ميفرمودند: صحّت اين روزه‌ها محلّ اشكال است.

روزه دختران نوجوان

نظر شريفشان نسبت به دختر خانم‌ها اين بود كه روزه از زمانى بر آنها واجب مى‌شود كه به بلوغ جسمانى و عادت زنانه برسند، و ميان سنّ وجوب نماز و اجراء حدود كه نه‌سالگى است با بلوغ لازم در روزه تفاوت مى‌گذاشتند و ميفرمودند: آنچه در روايات آمده آنست كه موضوع وجوب روزه حيض است؛ مثل موثّقه أبى‌بصير از حضرت صادق عليه‌السّلام:

على الصبى إذا احتلم الصيام و على الجارية إذا حاضت الصيام[۱۰].

«فرزند پسر وقتى محتلم شود به او روزه واجب مى‌شود و فرزند دختر وقتى حيض ببيند.»

و در برخى روايات ديگر، قدرت بر صوم موضوع قرار داده شده است؛ مانند صحيحه شيخ از محمّدبن‌مسلم:

عن أبى جعفر عليه‌السّلام أنه سئل عن الصبى متى يصوم؟ قال: إذا أطاقه.[۱۱]

«از حضرت أبوجعفر امام باقر عليه‌السّلام‌ سؤال شد: فرزند كى بايد روزه بگيرد؟ فرمودند وقتى طاقت آن را پيدا كند.»

و صحيحه صدوق به إسنادش از سَماعه:

أنه سأل الصادق عليه السلام عن الصبى متى يصوم؟ قال: إذا قوى على الصيام.[۱۲]

«سماعه از حضرت صادق عليه‌السّلام پرسيد: فرزند كى بايد روزه بگيرد؟ فرمودند: وقتى قدرت به روزه داشته باشد.»

روزه کودکان

و در برخى روايات اشاره شده است كه كودك نه‌ساله توان روزه گرفتن ندارد و روزه وى تمرينى است. مانند روايت صدوق در من‌لايحضره‌الفقيه:

قال الصادق عليه السلام: الصبى يؤخذ بالصيام إذا بلغ تسع سنين على قدر ما يطيقه؛ فإن أطاق إلى الظهر أو بعده صام إلى ذلك الوقت، فإذا غلب عليه الجوع و العطش أفطر[۱۳].

«امام صادق عليه‌السّلام فرمودند: وقتى فرزند به نه سال رسيد تكليف به روزه مى‌شود، به مقدارى كه طاقتش را دارد. اگر تا ظهر يا بعد از آن طاقت آورد تا همان موقع روزه مى‌گيرد؛ پس هرگاه گرسنگى و تشنگى به او غلبه كرد افطار مى‌كند.»

و مانند روايت كافى با سند صحيح از حضرت جعفربن‌محمّد الصّادق عليهماالسّلام:

أنا نأمر صبياننا بالصيام إذا كانوا بنى سبع سنين بما أطاقوا من صيام اليوم؛ فإن كان إلى نصف النهار أو أكثر من ذلك أو أقل فإذا غلبهم العطش و الغرث أفطروا حتى يتعودوا الصوم و يطيقوه؛ فمروا صبيانكم إذا كانوا بنى تسع سنين بالصوم ما أطاقوا من صيام فإذا غلبهم العطش أفطروا.[۱۴]

«ما فرزندانمان را در هفت سالگى به روزه امر مى‌كنيم؛ به هر مقدارى از روز كه طاقت مى‌آورند، نيمى از روز يا بيشتر يا كمتر؛ پس هرگاه تشنگى و گرسنگى برآنها غلبه كند افطار مى‌كنند تا به روزه عادت كرده و طاقتش را پيدا كنند. پس شما فرزندانتان را در نُه سالگى به مقدارى كه طاقت دارند به روزه امر كنيد، و هرگاه عطش بر آنها شدّت يافت افطار كنند.»

از مجموع اين روايات استفاده مى‌شود كه: سنّ نه سالگى سنّ وجوب روزه بر صبايا نيست و تا به بلوغ جسمانى نرسند نبايد روزه را بر آنها تحميل كرد.

خود ايشان ما را از كودكى به هر شكلى كه بود سحرهاى ماه رمضان بيدار كرده و ميفرمودند: بايد سحرى بخوريد و روزه بگيريد تا هر ساعتى از روز كه توان داريد و هر وقت ديديد كه خيلى گرسنه هستيد افطار كنيد. ما در آن سنين تا قبل از ظهر يا نزديك ظهر صبر مى‌كرديم و بعد از آن افطار مى‌كرديم.

عید فطر

به اعمال شب عيد فطر و نيز نماز عيد اهتمامى خاصّ داشتند و هميشه در منزل در صبح روز عيد براى متعلّقين (فرزندان و دامادها و عروسها و نوه‌ها) خطبه مى‌خواندند و نماز عيد را به جماعت اقامه ميفرمودند، به استثناء اين اواخر كه به علّت كهولت سنّ، حقير را مكلّف به خطبه و اقامه جماعت نموده بودند.

مجالس عيد فطر ايشان براى ما بسيار مغتنم بود و نكاتى را كه بيشتر مورد نياز بود متذكّر مى‌شدند.

پانویس

۱. به سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه قمری ایام البیض گفته می‌شود.

۲. آيه ۹۶، از سوره ۶: الأنعام؛ «خداوند شكافنده صبح است و شب را آرامش قرارداده است.»

۳. آيه ۶۱، از سوره ۴۰: غافر؛ «الله تعالى است كه براى شما شب را قرار داد تا در آن‌آرامش يابيد و روز را روشنى‌بخش قرار داد.»

۴. بحارالأنوار، ج ۹۴، ص ۱۰.

۵. قرائت صدبار سوره قدر را به برخى دستور مى‌دادند، ولى خودشان هزار بارمى‌خواندند. در برخى از ماههاى رمضان نيز هرشب هزاربار اين سوره مباركه را قرائت ميفرمودند كه حدود سه ساعت طول مى‌كشيد.

۶. آيه ۳، از سوره ۹۷: القدر.

۷. بحارالأنوار، ج ۸۶، ص ۲۸۳.

۸. همان مصدر، ج ۹۵، ص ۱۲۱.

۹. همان مصدر، ج ۹۴، ص ۱۱.

۱۰. وسآئل‌الشّيعة، ج ۱۰، ص ۲۳۶، ح ۷.

۱۱. همان مصدر، ح ۹.

۱۲. همان مصدر، ح ۱۰.

۱۳. همان مصدر، ح ۱۱.

۱۴. همان مصدر، ص ۲۳۴، ح ۱.