ترسائی به معنای خلاصي از بند تقليد و رسوم اعتباري است. و چون اين حالت بر حضرت عيسی علیه السلام و پيروان ترسايش غالب بود ترسایی نام گرفت. (سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی))
ترسائى عبارت است از تجريد و تفريد و خلاصى از ربقه تقليد و ترك قيود و رسوم و عوايق و رفض عادت و نواميس و علايق، چه، اين صفت بر حضرت عيسى على نبينا و آله و عليه السلام و امت او كه ترسا عبارت از ايشان است غالب بود و ترسا بچه مرشد كاملى ديگر كه متصف به صفت ترسائى و تجرد و انقطاع بوده باشد ميرسد و آن كامل را باز به كاملى ديگر تا سلسله منتهى شود به حضرت خواجه عالم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
ز ترسائى غرض تجريد ديدم
خلاص از ربقه تقليد ديدم
جناب قدس وحدت دير جان است
كه سيمرغ بقا را آشيان است
ز روح اللّه پيدا گشت اين كار
كه از روح القدس آمد پديدار
هم از اللّه در پيش تو جانى است
كه از روح در وى نشانى است
اگر يابى خلاص از نفس ناسوت
در آيى در جناب قدس لا هوت
هر آنكس كه مجرد چون ملك شد
چو روح اللّه بر چارم فلك شد
به مردى وارهان خود را چو مردان
و ليكن حق كس ضايع مگردان
ز شرع اريك دقيقه گشت مهمل [۱]
شوى در هر دو كون از دين معطل
حقوق شرع را زنهار مگذار
و ليكن خويشتن را هم نگهدار
ز سوزن [۲] نيست، الا مايه غم
به جا بگذار چون عيسى مريم
حقيقى شو ز هر قيد [۳] مذاهب
درا در دير دين مانند راهب
ترا تا در نظر اغيار و غير است
اگر در مسجدى آن عين دير است
چو بر خيزد ز پيشت كسوت [۴] غير
شود بهر تو مسجد صورت دير
نمىدانم بهر حالى كه هستى
خلاف نفس بيرون كن كه رستى
بت و زنار و ترسائى و ناقوس
اشارت شد همه بر ترك ناموس
اگر خواهى كه گردى بنده خاص
مهيا شو، براى صدق و اخلاص
برو خود را ز راه خويش بر گير
به هر يك لحظه، ايمانى ز سر گير [۵]
بباطن نفس ما چون هست كافر
مشو راضى بدين اسلام ظاهر
ز نو هر لحظه ايمان تازه گردان
مسلمان شو، مسلمان شو، مسلمان
بسى ايمان بود كز كفر زايد
نه كفر است آن كز آن ايمان نزايد
ريا و سمعه و ناموس بگذار
بيفكن خرقه و بدبند زنار
چو پير ما شو انذر كفر فردى
اگر مردى بده دل را به مردى
به ترسا زاده، ده دل را به يكبار
مجرد شو ز هر اقرار و انكار
۱. كذا في المتن (ف).
۲. در نسخه كهنه: ز روزن (ف).
۳. در بياض: ز هر دين مذاهب (ف).
۴. در نسخه كهنه: صورت (ف).
۵. در نسخه كهنه: بهر يك لحظه در ايمان ز سر گير (ف).