آيت الله دکتر احمد بهشتی در سال ۱۳۱۴ در روستاي «ميانده» (ميانشهر کنوني) از روستاهاي بخش «شيبکوه» شهرستان فسا در خانوادهاي روحاني متولد گرديد. پدر ايشان، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ عبدالمجيد بهشتي در ميانده و روستاهاي بخش کرديان جهرم اقامة نماز جمعه و جماعات مي کرد و از طريق منبر به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مي پرداخت.
آيت الله احمد بهشتي در سال ۱۳۱۴ در روستاي «ميانده» (ميانشهر کنوني) از روستاهاي بخش «شيبکوه» شهرستان فسا در خانواده اي روحاني متولد گرديد. پدر ايشان، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ عبدالمجيد بهشتي در ميانده و روستاهاي بخش کرديان جهرم اقامة نماز جمعه و جماعات مي کرد و از طريق منبر به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مي پرداخت. او به قدري در معاشرت به مردم صفا و صميميت داشت که کم تر کسي بود که تحت تأثير تذکرات و مواعظ و رهنمودهايش قرار نگيرد. در مبارزه با منکرات، سرسخت و صريح اللهجه و بي پروا بود. به همين علت، هم احترام و هم رعب داشت و با وجود و حضور او خوانين و مالکان به خود اجازة تخلق و کج روي نمي دادند. ساده زيستي و زهد و پارسايي و اخلاص و پرهيز از تجملات به او جايگاه معنوي بسيار با اهميتي بخشيده بود. وي عشق وافري به اهل بيت(ع) داشت. هنگامي که روضه مي خواند خودش بيش از مستمعين مي گريست. چند سال پيش از ارتحالش ـ که در سال ۱۳۴۵ شمسي رخ داد ـ بر فراز تپه اي درحوالي روستاي ميانده، به نام قلات (دارالسلام فعلي)، براي خودش قبري حفر کرد و گاه گاهي تنها به آن جا مي رفت و لحظاتي در قبر مي خوابيدتا همواره به ياد مرگ باشد و اکنون نيز در همان جا مدفون است. والدة حضرت آيت الله بهشتي و نيز فرزند شهيدشان دکتر محسن بهشتي نيز در همان مکان دفن شده اند. اين روستا در آن سال ها فاقد مدرسه بود و مکتب خانه داشت. وي دوران کودکي را در نهايت سختي و تنگدستي و قناعت سپري کرد. با آن که مادرش از نعمت سواد محروم بود اما اهتمام بسياري بر با سواد شدن فرزندانش داشت و البته رهبري اين برنامه بر عهدة پدرش بود.
در دوران کودکی آیت الله بهشتی، نخستین مکتب خانه به تنها بانوی باسواد روستای میانده، که بانویی سیده و نجیب و باتقوا و بسیار مورد قبول مردم و به «بی بی» معروف بود تعلق داشت. او در مکتب خانه بی بی ـ که جده پدری همسر آیت الله بهشتی نیز هست ـ خواندن و نوشتن و روخوانی قرآن را فراگرفت.
سپس به دومین مکتب خانه در همان روستا که به مکتب خانه « کَل الله قلی قنبری» معروف بود رفت. در آن جا هم آموزش قرآن و کتاب های فارسی رواج داشت. نوشتن روی یک تکه لوح فلزی که بعد از نوشتن قابل شست و شو بود و با قلم نی انجام می شد.
در سن حدود هفت سالگی که پدر به اتفاق خانواده به روستایی از توابع جهرم به نام « دهزیر» رفت ایشان نیز به این روستا نقل مکان کرد. علت این نقل مکان فشار هایی بود که از سوی کدخدای وقت میانده بر پدر وارد شده بود. در آن جا تحصیلات خود را در سومین مکتب خانه که به یکی از روحانیون آن جا به نام « شیخ عبدالکریم حضوری» تعلق داشت ادامه داد. در این مکتب خانه، کتاب های اول و دوم و سوم مدارس ابتدایی و نیز تتمه قرآن را فراگرفت. بعد از اتمام این دوره همراه خانواده به زادگاهش میانده بازگشت.
پس از بازگشت به میانده، باقیمانده تحصیلات خود در چهارمین مکتب خانه که متعلق به مرحوم آقای «سید نظام هاشمی» ـ عموی همسر آیت الله بهشتی ـ بود، به اتمام رساند. شایان ذکر است که در این دوره، در میانده، مدرسه بنا شده بود. اما وی شأن خودش را اجل از این می دانست که به مدرسه برود، ضمن این که پدر هم تمایلی به این کار نداشت.
در این مرحله، حضرت آیت الله بهشتی فراگیری علوم حوزوی در محضر پدرش مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالمجید بهشتی را آغاز می کند. ابتدا کتاب های ادبیات عرب شامل: جامع المقدمات، امثله، شرح امثله، صرف میر، عوامل فی النحو، و شرح قطر ابن هشام، و سپس شماری از کتب فقهی شامل: تبصرة المتعلمین، و شرایع الاسلام را نزد ایشان فرا می گیرد.
پدر و مادر آیت الله بهشتی شدیداً به ادامه تحصیل وی اهمیت می دادند و کم کم زمزمه کردند که ایشان برای ادامه تحصیل به شیراز برود. در سال ۱۳۲۸ یعنی در سن ۱۴ سالگی وی به همراه والد خویش به حوزه علمیه «آقا باباخان» آمد. پیش از معرفی دروس حوزوی این دوره و اساتیدی که آیت الله بهشتی در محضرشان تلمذ نمود، مناسب است به این مطلب نیز اشاره شود که وی در همین مرحله از تحصیلات کلاسیک مدرسه ای نیز غافل نماند و با وجود همه موانع و مشکلات و سوء نگرش هایی که به این گونه دروس وجود داشت ایشان با اتخاذ تدابیر درست و کارگشا توانست به این هدف علمی خود نیز دست یابد.
دوره تحصیل آیت الله بهشتی در شیراز را می توان به سه مرحله تقسیم کرد:
مرحله نخست: تحصیل در مدرسه آقا بابا خان
لازم به ذکر است که در این مرحله، مدتی در منزل مرحوم آیت الله حاج سید عبدالمحمد آیت اللهی اقامت نمود. در این مدت، ابتدا نزد آیت الله آقا سید حسین آیت اللهی، مقداری از سیوطی و شرایع و حاشیه ملاعبدالله و سپس نزد برادر ایشان آیت الله آقا سید حسن آیت اللهی، بخش های دیگری از سیوطی و شرایع را فراگرفت.در ادامه، بخش هایی از معالم را نزد آیت الله حاج شیخ محمد علی موحد ـ که مدرسه آقا بابا خان را اداره می کرد ـ و بخش های دیگری از معالم را نزد آیت الله حاج شیخ عبدالصمدصمدی فسایی آموخت.
مرحله دوم: تحصیل در مدرسه خان
در مدرسه خان با آیت الله حاج سید نورالدین حسینی شیرازی که سر پرستی مدرسه را هم بر عهده داشت آشنا گردید و در دروس تفسیر قرآن وی که صبح ها در منزل ایشان تشکیل می شد شرکت جست.
آقا سید نورالدین یکی از دو استادی است که در گرایش آیت الله بهشتی به فلسفه نیز مؤثر بوده است. استاد دیگر، مرحوم آیت الله میرزا علی اکبر ارسنجانی است که در جای خود از وی سخن باید گفت.
به علاوه، در دوره تحصیل در مدرسه خان، نزد آیت الله حاج سید محمد باقر آیت اللهی معروف به «حاج عالم»، بخش هایی از قوانین و شرح لمعه و شرح شمسیه را فرا گرفت. درس حاج عالم پیش از ظهرها در مسجد آقا احمد که در خیابان لطفعلی خان زند برگزار می شد و آیت الله بهشتی، صبح ها بعد از شرکت در حلقه درس تفسیر آیت الله سید نورالدین شیرازی، در درس حاج عالم شرکت می جست. گفتنی است که دوره تحصیل آیت الله بهشتی در مدرسه خان، حدود یک سال به طول انجامید و مجموع دو دوره تحصیل در مدرسه های آقا بابا خان و خان، ۵ سال، یعنی از سال ۱۳۲۸تا سال ۱۳۳۳بود، و همان گونه که گفته شد ایشان در سال ۱۳۳۳ یعنی در سن ۱۹ سالگی بنا به تشویق استادشان مرحوم آقا سید نورالدین به کسوت مقدس روحانیت درآمدند. افزون بر این، ارتباط درسی ایشان با مرحوم آیت الله حاج سید نورالدین تا سال ۱۳۳۵ یعنی سال ارتحال وی ادامه داشت و در این مدت، بخش هایی از مکاسب را از محضر ایشان تلمذ کردند.
مرحله سوم: تحصیل در مدرسه هاشمیه
در این مرحله، بخش های باقیمانده قوانین و شرح لمعه و سپس، رسائل را در محضر آیت الله میرزا علی اکبر ارسنجانی که هم مدرس رسمی مدرسه هاشمیه و هم مرجعی صاحب رساله بود فرا گرفتند. در همین مرحله بود که پس از استماع سخنان الهام بخش آیت الله حاج سید نورالدین مبنی بر کسب اجازه از والد خود برای فراگیری فلسفه، تصمیم گرفتند از استادشان آیت الله ارسنجانی برای تحصیل و فراگیری فلسفه اجازه بگیرند. آیت الله ارسنجانی در پاسخ به سؤال ایشان، جمله ای جالب و به یاد ماندنی بیان نمود: « اگر غیر از تو بود می گفتم نه، اما به تو می گویم بخوان!» و باز جالب این بود که آیت الله ارسنجانی، فقیه بود نه فیلسوف، و چنین اظهار نظری از سوی یک فقیه، و نه یک فیلسوف، و صدور جواز فراگیری فلسفه و تشخیص شایستگی و لیاقت شاگرد در این زمینه، در ایجاد انگیزه و شوق وی به تحصیل علوم عقلی، بسیار اثر گذار بود.
به هر روی، بعد از این رهنمود خردمندانه استاد، آیت الله بهشتی در حالی که هم تشویق های پدر و هم هدایت گری های اساتیدی چون آیت الله ارسنجانی را با خود به همراه داشتند، بدون هیچ شک و تردیدی و با عزم واراده و شوق وافر، تصمیم به فراگیری فلسفه می گیرند. در مدرسه هاشمیه شیراز، استادی به نام آیت الله سید حسین جهبز حضور داشت که به تعبیر آیت الله بهشتی «تنها استاد پرمایه و جامع حکمتین در شیراز و الگوی خدمت بی ریا و بی بوقع بود و با مختصر کشاورزی امرار معاش می کرد و روزانه در حجره کوچک خود در مدرسه هاشمیه به طلاب، علم و عمل می آموخت. او تدریس فلسفه را بر عهده داشت.»
آیت الله بهشتی ابتدا در محضر استاد جهبز، بخش منطق کتاب « شرح منظومه» حاج ملا هادی سبزواری و سپس بخش حکمت این کتاب را فرا گرفتند.
همان گونه که پیش از این گفته شد، آیت الله سید نورالدین شیرازی نیز استاد دیگری بود که آیت الله بهشتی در مرحله سوم تحصیل در شیراز از ایشان بهره علمی گرفتند و قسمت هایی از مکاسب را در محضر وی تلمذ کردند. نحوه مواجهه آیت الله سید نورالدین شیرازی هنگام با خبر شدن از اشتغال آیت الله بهشتی به تحصیلات کلاسیک نیز خواندنی است.
پس از رحلت آیت الله حاج سید نورالدین، یعنی در سال ۱۳۳۵ شمسی، و تعطیل شدن درس مکاسب ایشان، در درس خارج اصول و در درس نزدیک به خارج مکاسب آیت الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی که صبح و عصر برگزار می شد و نیز درس تفسیر وی که مدت کوتاهی ادامه یافت، فعالانه شرکت نمودند.
در این جا باید یادی هم از آیت الله حاج شیخ ابوالحسن حدائق، مدرس و سرپرست مدرسه منصوریه شیراز داشته باشیم که در زهد و اخلاص و پارسایی، شهره آفاق بود و حضرت آیت الله بهشتی مدت کوتاهی در درس رسائل وی، که صبح زود در همان مدرسه منصوریه برگزار می شد، حضور یافتند و از انفاس قدسیه ایشان بهره مند گردیدند. لذا درس رسائل را در محضر دو استاد فراگرفتند: ابتدا نزد آیت الله ارسنجانی و سپس، نزد آیت الله حدائق. شایان ذکر است که درس حضرات آیات: ارسنجانی، محلاتی و حدائق تا سال ۱۳۲۸ یعنی سال مهاجرت آیت الله بهشتی به قم ادامه داشت.
مدت اقامت و تحصیل آیت الله بهشتی در شیراز، درست ده سال به طول انجامید: از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۸شمسی. همان گونه که گفته شد، ایشان با استعداد و همتی که در مسیر سخن وری و گویندگی از خود نشان دادند توانستند در منبر و خطابه پیشرفت کنند. آبادان، یکی از شهرهایی بود که منبرهای آیت الله بهشتی در آن جا رونق و پیشرفت شایان توجهی پیدا کرد. بعد از اتمام برنامه تبلیغ و سخنرانی در ماه محرم وصفر در این شهر در سال ۱۳۳۸، از همان جا مستقیما عازم قم گردیدند و در مدرسه دار الشفا در حجره مشترکی اقامت گزیدند. اما نمی دانستند از درس کدام یک از مدرسین حوزه استفاده کنند و لذا در باره انتخاب استاد از آیت الله مظاهری اصفهانی کسب تکلیف کردند. ایشان از دو مدرس خیلی تعریف می کند: یکی حضرت امام و دیگری آیت الله محقق داماد؛ اما توصیه می کند که فعلا درس آقای داماد برای ایشان زود است و ترجیح می دهد آیت الله بهشتی در درس امام شرکت کنند. ایشان هم به توصیه آیت الله مظاهری عمل می کنند و از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۴۲ در درس خارج امام خمینی(ره) که در مسجد سلماسی و سپس در مسجد اعظم برگزار می شد حاضر می شوند. گفتنی است که درس فقه امام صبح ها و درس اصول ایشان عصرها دایر بود. بعد از درگذشت آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ امام درس خارج فقه را به مسجد اعظم منتقل می کنند. همچنین به توصیه آیت الله مظاهری در درس آیت الله بروجردی نیز حاضر می شوند و دو سال یعنی از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۴۰ که سال ارتحال آیت الله بروجردی است از محضر ایشان بهره مند می شوند؛ هرچند درس آیت الله بروجردی، تعطیلات خیلی زیادی داشت.
دیگر استاد آیت الله بهشتی در آغاز ورود به حوزه علمیه قم، یعنی سال ۱۳۳۸، علامه طباطبایی بود. یعنی مقارن با زمانی که آیت الله بهشتی در درس امام و آیت الله بروجردی شرکت می کردند، مرحوم علامه در همان مسجد سلماسی که حضرت امام به تدریس فقه و اصول اشتغال داشت، الهیات شفا درس می داد. فراگیری درس شفا دو سال، یعنی از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۴۰، به طول انجامید. البته مقارن ورود آیت الله بهشتی، درس اسفار علامه تعطیل شده بود.
اما پس از رحلت آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰، علامه طباطبایی درس شفا را تعطیل و دوباره درس اسفار را در مسجد فاطمیه شروع می کند و در این مرحله نیز آیت الله بهشتی از محفل درس و بحث علامه بهره مند می شوند.
ناگفته نماند که در این سال ها مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی ـ که هم اهل فلسفه و هم مدرّسی شناخته شده در زمینه فلسفه بوده ـ نیزازجمله شرکت کنندگان در درس پدر بوده است. برخی از دوستان همدرسی آیت الله بهشتی این پیشنهاد را مطرح می کنند که خوب است از این فرصت استفاده و از آقا مصطفی تقاضا شود که درس شرح منظومه را شروع کند. آیت الله حاج مصطفی خمینی هم می پذیرد و در مدرس مدرسه حجتیه قم، شرح منظومه را تدریس می کند.
استاد دیگر آیت الله بهشتی در سال ورود به قم، یعنی سال ۱۳۳۸ آیت الله سید محمد باقر سلطانی طباطبایی ( پدر خانم مرحوم حاج احمد آقای خمینی)بوده است. با این که ایشان در شیراز هر دو جلد کفایه، به استثنای اواخر جلد دوم، را نزد اساتید طراز اول شیراز تلمذ کرده بودند، اما به دلیل تدریس جذاب و زیبایی که آیت الله سلطانی داشته علاقه مند می شوند که در درس ایشان نیز شرکت کنند ؛ هرچند مرحوم سلطانی، تدریس کفایه را از اول جلد دوم شروع می کند. این حادثه، علاوه بر فواید و برکات علمی برای آیت الله بهشتی، حکمت دیگری هم داشته که مدتی بعد آشکار می شود.
در این قسمت جا دارد خاطر نشان شود که آیت الله بهشتی بعد از تبعید حضرت امام به عراق در سال ۱۳۴۲ در درس خارج آیت الله سید محمد محقق داماد حاضر گردیده و تا زمان ارتحال ایشان در سال ۱۳۴۷ از محضر وی استفاده کردند. بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی در مقطع دکترای رشته فلسفه یعنی سال ۱۳۴۵تا سال ۱۳۵۷در دروس خارج فقه و اصول مراجع عظام تقلید در حوزه علمیه قم تا نیل به مرحله اجتهاد حاضر گردیدند.
در بخش تحصیلات حوزوی آیت الله بهشتی در شیراز گفته شد که ایشان بعد ازگذراندن امتحانات ششم ابتدایی در سال ۱۳۳۳، تصمیم می گیرند که تحصیلات خود را در رشته ادبیات تا مرحله اخذ دیپلم ادبی ادامه دهند و سال ۱۳۳۶ به این هدف خود نایل می گردند.
بعد از ورود به قم درسال ۱۳۳۸ کم کم به فکر گرفتن مدرک دانشگاهی می افتند، به ویژه این که می بینند استاد مطهری برای تدریس و دکتر بهشتی، دکتر مفتح و دکتر باهنر برای اخذ مدرک به دانشکده الهیات دانشگاه تهران آمده اند و ایشان هم تصمیم می گیرند سیره همین سلف صالح را دنبال کنند.
لذا درسال ۱۳۳۹ در رشته فلسفه درکنکور دانشکده الهیات شرکت می کنند و پذیرفته می شوند.
آیت الله بهشتی با برنامه ریزی و همت و پشتکار شاگرد اول دوره لیسانس می شوند. از جمله اساتید آیت الله بهشتی در دوره لیسانس، شهید آیت الله مرتضی مطهری بوده است.
طبق قوانین آن زمان، شاگردان ممتاز دوره لیسانس می توانستند بدون کنکور دکتری وارد این دوره بشوند. ایشان نیز از همین امتیاز استفاده می کنند و از سال ۱۳۴۲ دوره دکتری رشته فلسفه را آغاز و سال ۱۳۴۵ دروس این دوره را با موفقیت پشت سر می گذرانند. در سال اول دکتری، دروس اسفار وشفا را با استاد مصلح می گذرانند.
دیگر استاد آیت الله بهشتی در دوره دکتری، مرحوم دکتر مهدی حائری یزدی بود. همان گونه که ذکر شد، آیت الله بهشتی سال ۱۳۴۵ دروس دکتری را به پایان می رسانند، و در این زمان، نوبت به تدوین رساله دکتری ایشان می رسد. اما این کار با چند سال تأخیر انجام می پذیرد.
آیت الله بهشتی همان سال هایی که دوره دکتری فلسفه را در دانشکده الهیات می گذراندند، برای دبیر شدن، در کنکور کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشسرای عالی علوم تربیتی ـکه بعدها به دانشگاه تربیت معلم تغییر نام داد و امروز دانشگاه خوارزمی نام گرفته است ـ شرکت می کنند و بعد از قبولی در این دوره، به مدت یک سال، واحدهای درسی را با موفقیت می گذرانند و به اخذ مدرک کارشناسی ارشد علوم تربیتی نایل می آیند. این دوره نیز در شکل گیری شماری از آثار قلمی آیت الله بهشتی در حوزه تربیت کودک تأثیری به سزا داشته است. یکی از اساتید آیت الله بهشتی در این دوره، مرحوم دکتر محمود هومن، مؤلف کتاب « تاریخ فلسفه» بوده است.
رشد و پرورش در بیتی که فضای علمی و درسی بر آن سایه افکنده، و تلمذ و تدرس در محضر پدری که آن چه خود از علوم حوزوی آموخته بوده را سخاوتمندانه و کریمانه در اختیار فرزند خویش قرار می دهد، به علاوه استعداد و قابلیت ذاتی در امر تدریس و همت و تلاش شخصی خود برای شکوفایی و فعلیت یابی این استعداد، همه و همه دست به دست هم می دهد و آیت الله بهشتی را از همان اوان کودکی به سوی درس دادن و معلمی کردن هدایت می نماید. در بخش تحصیلات مکتب خانه ای گفته شد که ایشان پیش از هجرت به شیراز در سن ۱۴ سالگی، در چهار مکتب خانه در میانده و دهزیر( میانشهر و موسویه کنونی) تحصیل کردند. به موازات تحصیل در آخرین مکتب خانه ها و پیش از آمدن به شیراز، در روستایی در مجاورت میانده به نام « نصیرآباد»، خودشان مکتب خانه ای دایر و اولین تدریس ها را تجربه می کنند. ماجرا از این قرار بوده که یکی از دوستان والد آیت الله بهشتی، مرحوم حاج شیخ عبدالمجید بهشتی، به نام کربلایی عزیز زارع پور، از اهالی نصیر آباد، از ایشان تقاضا می کند که احمد، تدریس فرزندان وی را مدتی بر عهده بگیرد. ایشان هم می پذیرند و مکتب خانه ای دایر می نمایند و مشغول آموزش می شوند. و به این ترتیب، آیت الله بهشتی در مسیر کسب اولین تجربه های آموزشی گام می نهند. معظم له در این مکتب خانه پنج، شش شاگرد داشته و هر روز صبح برای تدریس به شاگرد مکتبی های خودشان با پای پیاده از میانده به نصیر آباد می آمدند و عصرها به وطن مراجعت می نموده اند.
چنان که پیش از این گفته شد، آیت الله بهشتی بعد از ورود به آخرین مدرسه علمیه شیراز، یعنی مدرسه هاشمیه، و بعد از کسب اجازه از استادشان مرحوم آیت الله آقا میرزا علی اکبر ارسنجانی برای فراگیری فلسفه و اجازه تشویق آمیز ایشان، هم منطق و هم حکمت منظومه را نزد مرحوم آیت الله آقا سید حسین جهبز تلمذ می کنند. در این مرحله، علاوه بر ایشان، طلبه دیگری هم حضور داشته که با آیت الله بهشتی هم درس بوده و ایشان بعد از تدریس استاد، یک بار دیگر خودشان مطالب استاد را در قالب مباحثه، به آن طلبه آموزش می داده اند.
آیت الله بهشتی بلافاصله پس از اتمام دروس دوره دکتری در سال ۱۳۴۵ و بازگشت به قم، تدریس دروس حوزوی را آغاز می کنند. گفتنی است که آیت الله بهشتی، از اواسط دهه ۱۳۸۰ و به ویژه، بعد از بازنشستگی از دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۷ تدریس خارج فقه و اصول را در مدرسه فیضیه آغاز می کنند که با قوت ادامه دارد.
پیش از این گفته شد که آیت الله بهشتی، به موازات تحصیلات دکتری و برای دبیر شدن، تصمیم می گیرند در دانشسرای عالی علوم تربیتی، دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی را طی کنند و بعد از یک سال به این هدف نایل می آیند. از سال ۱۳۴۴ به استخدام آموزش و پرورش در می آیند و در دبیرستان حکمت قم به عنوان دبیر رشته ادبیات، مشغول خدمت می شوند، و چنان که گفته خواهد شد در سال ۱۳۵۶ که ایشان از رساله دکتری خود دفاع می کنند به علت عدم پذیرش پیشنهاد ساواک قم مبنی بر همکاری با رژیم، از انتقال ایشان به دانشگاه جلوگیری به عمل می آید، و بدین ترتیب، تا زمان پیروزی انقلاب در دبیرستان های قم به تدریس می پردازند.
بعد از دریافت مدرک دکتری، مقدمات انتقال ایشان از آموزش و پرورش به پردیس دانشگاه تهران در قم فراهم می گردد، اما رئیس ساواک قم وی را احضار و انجام برنامه را منوط به قول مثبت همکاری ایشان با نظام حاکم اعلام می دارد. و چون آیت الله بهشتی از دادن چنین قولی امتناع می ورزند، انتقال وی به دانشگاه نیز ظالمانه منتفی می گردد و تاوان ایستادگی بر عقاید خود و تن به ذلت همکاری با رژیم ندادن را به این شکل می پردازند!
اما بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، در سال ۱۳۶۵ از آموزش و پرورش قم به گروه فلسفه دانشگاه تهران منتقل و با درجه استادیار و در مرتبه پایه یک مشغول خدمت می گردند. از سال ۱۳۶۷به عنوان مدیر گروه فلسفه دانشکده مزبور برگزیده می شوند و تا سال ۱۳۸۶ در این سمت باقی می مانند. آیت الله بهشتی، مراتب دانشیاری و استادی را بدون وقفه طی می کنند و سرانجام، در سال ۱۳۸۷ بر خلاف رضایت و نظر مساعد خود، همراه با ۲۲ نفر از اساتید دانشگاه تهران اجبارا بازنشسته می شوند.
به این ترتیب، بعد از دفاع از رساله دکتری در سال ۱۳۵۶ قرار بر این می شود که در پردیس دانشگاه تهران در قم، تدریس را شروع کنند، اما به دلیل امتناع ایشان از همکاری با ساواک، ظالمانه از انتقال ایشان از آموزش و پرورش به دانشگاه جلوگیری به عمل می آید.
اما با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و بعد از گذشت ۹ سال از این واقعه، در سال ۱۳۶۵ عضو هیئت علمی رسمی گروه فلسفه و کلام الهیات و با مرتبه استادیاری به استخدام دانشگاه تهران در می آیند. علت این تأخیر در سال های بعد از پیروزی انقلاب، این بود که ایشان تا سال ۱۳۵۵ در استخدام رسمی آموزش و پرورش بودند و انتقال از آموزش و پرورش به وزارت علوم با موانعی همراه گردید. البته به صورت حق التدریس با دانشکده الهیات همکاری داشتند. ضمنا به مدت ۲۱ سال، از سال ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۸۶، مدیر گروه فلسفه و کلام بودند. به علاوه، در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران، دانشگاه قم، و دیگر دانشگاه ها نیز به تدریس علوم عقلی و نقلی اشتغال دارند.
حضرت آیت الله بهشتی از همان اوان نوجوانی، به کارهای قلمی بسیار علاقه مند بودند و حتی به سرودن شعر و نوشتن بحر طویل و نوشتن مقالات، بسیار اهمیت می دادند و همین ها موجب شد که وارد میدان قلم بشوند و به تألیف و ترجمه روی بیاورند. اولین کتاب کوچکی که در دوران طلبگی در شیراز از ایشان به چاپ رسید، « ترجمه دعای ابوحمزه ثمالی» بود که با قطع جیبی و به قیمت ۳۰ ریال و توسط چاپخانه نور شیراز به طبع رسید. به علاوه، برای روزنامه های آن زمان نیز مطالبی می نوشتند و به چاپ می رساندند.
بعد از آمدن به قم و سپس دانشکده الهیات نیز به نویسندگی ادامه می دهند. در دانشکده الهیات، به پیشنهاد یکی از اساتید، چند مقاله عربی را ترجمه و به یکی از روزنامه ها برای چاپ ارائه می دهند و همه آن ها به چاپ می رسد. در دوره دکتری، جلد اول از دوره هفت جلدی کتاب « التکامل فی الاسلام» نوشته احمد امین را به صورت مشترک و با تعدادی از دوستان و سپس، جلد سوم را به صورت انفرادی ترجمه می کنند. این ترجمه در سال ۱۳۴۴ توسط مرحوم شیخ محمد آخوندی، صاحب انتشارات دار الکتب الاسلامیه، واقع در بازار سلطانی تهران به چاپ می رسد. این اولین اثر قلمی آیت الله بهشتی در قم است.
سال ۱۳۴۲ در آبادان با حضرت آیت الله جعفرسبحانی آشنا می شوند و به تشویق ایشان، همکاری با مجله «مکتب اسلام» را آغاز می کنند. این مجله در آن زمان، تنها مجله دینی و اسلامی در حوزه علمیه قم بود و شهرت و اعتبار بسیاری کسب کرده بود. ایشان بلافاصله به نوشتن مقالات تربیتی همت می گمارند و در مجله مکتب اسلام به چاپ می رسانند. دلیل تربیتی بودن این مقالات، آن بود که نوشتن آن ها مقارن تحصیلات آیت الله بهشتی در دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی در دانشسرای عالی بوده و همین مقالات است که بعد از اتمام در قالب کتاب هایی مانند: « تربیت کودک در جهان امروز»، « نسل نوخاسته»، و «اسلام و حقوق کودک»، به زیور طبع آراسته شد.
آیت الله بهشتی، ماه رمضان سال ۱۳۵۲ در یکی از مساجد تهران، واقع در آریاشهر( صادقیه کنونی) اقامه نماز جماعت و منبر داشته است. آقای شمس فراهانی ـ از ناشرین مطرح تهران ـ در جلسه افطار، پیشنهاد ترجمه جلد دوم « تفسیر مجمع البیان» را با ایشان در میان می گذارد.
از دهه ۱۳۶۰ به این سو، آیت الله بهشتی به دلیل علاقه وافر به مباحث قرآنی و تفسیر قرآن، سلسله مباحثی در موضوعات قرآنی نیز می نگارند و آن ها را در قالب کتاب هایی با عناوینی مانند: « انسان در قرآن»، « مستضعف در قرآن»، « حکومت در قرآن»، « عیسی در قرآن»، و « منشور عفاف یا تفسیر سوره نور» به چاپ می رسانند.
در دوره هشت ساله نمایندگی مجلس در دهه ۱۳۶۰ سلسله مقالاتی را بنا به در خواست مسئولان مجله « زن روز» در باره خانواده و زن می نویسند. این مقالات هر هفته در این مجله چاپ می شد و بیشتر هم جنبه قرآنی داشت. همین مقالات بعدها در قالب کتاب هایی به نام: « خانواده در قرآن» ( اثر برگزیده جشنواره کتاب خانواده در سال ۱۳۸۶ و کتاب درسی بخش خواهران حوزه علمی قم)، « مسائل و مشکلات خانوادگی»،« مسائل و مشکلات تربیتی»، و «مسائل و مشکلات زناشویی» به زیور طبع آراسته می شود. افزون بر این، کتاب « زنان قهرمان» را باید به فهرست این کتب مربوط به زنان افزود که پیش از انقلاب در سه جلد و بعد از انقلاب بعد از ویرایش جدید، با عنوان تازه « زنان نامدار» در همان سه جلد به زیور طبع آراسته شد.
در همین سال های دهه شصت، بنا به درخواست مسئولان اداره تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش، مبنی بر تبیین نظر اسلام در باره تربیت بدنی درمجله « نیرو و نشاط»، سلسله مقالاتی را در این زمینه شروع می کنند. سپس، همین مقالات به صورت کتابی با عنوان: « مبانی تربیت بدنی در اسلام» به چاپ می رسد. با درخواست همین مجموعه به آیت الله بهشتی در زمینه معرفی دیدگاه اسلام در خصوص بازی کودکان، مجموعه مقالاتی پیرامون این موضوع می نگارند. این مقالات نیز بعد از تکمیل در قالب کتابی به نام: « اسلام و بازی کودکان» چاپ می شود.
بخش دیگر از آثار قلمی آیت الله بهشتی به موضوع فلسفه و کلام مربوط می شود که شامل کتاب هایی مانند: « شرح نمط های چهارم، پنجم، ششم، و هفتم کتاب الاشارات و التنبیهات شیخ الرئیس» در چهار جلد، « تآملات کلامی و مسائل روز»، « گوهر و صدف دین»، « زلال حکمت» ـ که این سه جلد به همت فرزند ایشان حجت الاسلام و المسلمین دکتر سعید بهشتی ویرایش و تدوین گردیده، « فلسفه دین»، « وحیانیت و عقلانیت عرفان از دیدگاه امام خمینی» از جمله آن هاست.
در زمینه فقه و اصول نیز آثار متعددی دارند که برخی منتشر شده و برخی در دست تکمیل و چاپ است، از قبیل: « النمرقه الوسطی فی شرح خمس عروه الوثقی»، « فقه مقدماتی» در سه جلد، «فقه تخصصی» در دو جلد « رساله توضیح المسائل» و غیره.
شرح کامل نامه های نهج البلاغه تحت عنوان: « شرح اندیشه سیاسی ـ تربیتی علوی در نامه های نهج البلاغه» در هشت جلد نیز از دیگر آثار قلمی آیت الله بهشتی است.
آیت الله بهشتی، صدها مقاله علمی و تحقیقی در حوزه های مختلف تفسیری، فلسفی، کلامی، فقهی، اصولی، تربیتی، سیاسی و مانند آن در مجلات معتبر به چاپ رسانده اند. به علاوه، دیوان اشعارمعظم له نیز در دست تدوین و آماده سازی برای چاپ و انتشار است.
یکی از خصوصیات برجسته منبرهای آیت الله بهشتی، شیوایی و فصاحت بیان، در کنار عمق و وسعت و جامعیت مباحث ایشان است، به گونه ای که مطالب و نکاتی که توسط معظم له بیان می شود برای هر کسی که پای منبرشان می نشیند جذاب و قابل درک و استفاده است. از این گذشته، نظم و دیسیپلین خاصی که ایشان در نحوه ارائه مباحث و نیز در تنظیم مدت زمان سخنرانی به اجرا می گذارند از دیگر ویژگی هاست. کسانی که از قدیم و دوره پیش از انقلاب، پای منبرهای ایشان بوده اند این نکته را یادآوری می کنند که منبرهای ایشان درست یک ساعت، نه یک دقیقه کم و نه یک دقیقه زیاد، به طول می انجامید، بدون اینکه یک بار هم به ساعت نگاه کنند!
«مکتب الرضا» یکی از هیئت های مذهبی فعال قبل از انقلاب در تهران بود و آیت الله بهشتی از سخنرانان بنام و شناخته شده آن مجموعه.
یکی از فعالیت های بارز اجتماعی و سیاسی حضرت آیت الله بهشتی در این مقطع زمانی، مبارزه با رژیم طاغوت به ویژه در قالب سخنرانی ها و منبرهای انقلابی بود که مشکلات و مشقاتی را برای معظم له پدید می آورد؛ از حبس و زندان گرفته تا ممنوع الخروج شدن از کشور و ممنوع التدریس شدن در دانشگاه. در زیر به بیان گوشه هایی از مبارزات وی با رژیم ستم شاهی می پردازیم.
آیت الله بهشتی بعد از اتمام تحصیلات کارشناسی رشته فلسفه در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ماه محرم و صفر سال ۱۳۴۲ برای منبر و سخنرانی به آبادان می روند و همراه با دیگر انقلابیون از قبیل شهید دکتر مفتح، مبارزات خود را شروع می کنند.
دهه ۱۳۵۰شمسی که دوره خفقان رژیم پهلوی بود، درس و بحث مانع مبارزات و سخنرانی های اعتراض آمیز آیت الله بهشتی نشد. سال ۱۳۵۱ به دلیل آوردن نام « خدایگان» در یکی از منبرها در مسجد فسا دستگیر و محاکمه می شوند.
آیت الله بهشتی در سال ۱۳۵۲ به دعوت مرحوم آیت الله نسابه در داراب برنامه منبر داشتند. در این سال نیز به دلیل طرح موضوع زندان های هارون و شکنجه هایش و اینکه به نظر ساواک این موارد بر زندان های شاه تطبیق داشته، مجددا دستگیر و زندانی می شوند.
تأسیس انجمن اسلامی معلمان و سازماندهی اعتصابات معلمین و تعطیلی مدارس در دوران حکومت نظامی در قم در سال ۱۳۵۷ نیز از دیگر فعالیت های انقلابی حضرت آیت الله بهشتی بوده است.
حضرت آیت الله بهشتی، بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، در کنار فعالیت های علمی و درسی، به فعالیت های اجتماعی و سیاسی نیز ادامه دادند، که نمایندگی مجلس شورای اسلامی یکی از آنها بود. آیت الله بهشتی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در دوره های اول و دوم مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم فسا به عنوان نماینده مجلس انتخاب می شوند. در این هشت سال، ریاست کمیسیون آموزش و پرورش و معاونت کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی را بر عهده داشته و عضو کمیسیون تحقیق مجلس شورای اسلامی بوده اند.
نمایندگی استان فارس در مجلس خبرگان رهبری و سرپرستی دانشگاه قم از دیگر مسئولیت های دکتر احمد بهشتی می باشد.