ابوطالب پدر امیرالمؤمنین است او با تمام وجود از پیامبر در مقابل قریش دفاع نمود، پیامبر او را بسیار دوست داشته و به او پدر خطاب میکردند، او از مؤمنین واقعی بود اما برای حفظ و حراست از رسول خدا مجبور بود ایمان خود را از قریش مخفی نماید.
ابو طالب پدر امام علی علیه السلام برادر حضرت عبد اللّه (پدر رسول اللّه) بود، بنابراين امام علی پسر عموی رسول خدا بوده و نسبت او و حضرت رسول در جدّشان حضرت عبد المطّلب مجتمع مىگردد.
ابو طالب از بزرگان مكّه و خدمتگزاران برسول خدا بود، و از آن حضرت بسيار حمايت مىكرد، بطورى كه تا در قيد حيات بود كسى از مشركين قريش نتوانست به آن حضرت آسيبى وارد كند، سه سال آن حضرت و ساير بنى هاشم را در شعبى كه معروف به شعب ابو طالب است در مكّه حفظ و حراست نمود، و بتمام معنى فدوى و حامى رسول اللّه بود، تا هنگامى كه از دنيا رخت بربست، دست تجاوز و تجاسر مشركين به رسول خدا باز شد و پيغمبر اكرم ناچار از هجرت به مدينه گرديد.
حضرت ابو طالب عليه السّلام اين اشعار نغز و راقى را در حمايت رسول خدا سروده است:
و اللّه لن يصلوا إليك بجمعهم
حتّى أوسّد فى التّراب دفينا
فاصدع بأمرك ما عليك غضاضة
و ابشر بذاك و قرّ منك عيونا
و دعوتنى و علمت أنّك ناصحى
و لقد صدقت و كنت ثمّ أمينا
و لقد علمت بأنّ دين محمّد
من خير أديان البريّة دينا [۱]
۱- «سوگند به خداوند كه هيچگاه با تمام قوا و جمعيّت خود، دستشان به تو نخواهد رسيد، مگر آن زمان كه من سرم را بر خشت لحد بگذارم، و در زير خاك مدفون گردم!
۲- تو دعوت خود را جهارا اعلان كن! براى تو كمبود و كوتاهى و شكستى نيست! و بشارت باد تو را به اين اعلام، كه با آن چشمهائى را تر و تازه مىكنى و از خود خرسند مىگردانى!
۳- تو مرا بدين فرا خواندى! و دعوت كردى! و من مىدانم كه تو نصيحت و اندرز خود را بر من تمام كردى! و حقّا تو در اين دعوت، صادق و راستگوئى، و پيوسته نيز در آنجا أمين بودى!
۴- و حقّا من دانستهام كه: دين محمّد از جهت اتقان و استحكام، از بهترين أديان و مذاهبى است كه در ميان مردمان بوده است».
ایمان ابوطالب
حضرت ابو طالب از مؤمنين واقعى، و مسلمين حقيقى برسول خدا بود و اشعارى كه در مدح آن حضرت سروده بسيار، و در كتب احاديث و تواريخ ثبت است، لكن بعللى كه عمده آن حفظ و حراست از حضرت رسول الله بوده، ايمان خود را از قريش كتمان مىنمود و حضرت رسول بسيار او را دوست داشتند و به او پدر خطاب مىكردند.
دربارۀ ایمان ابوطالب می توان به کتاب «مؤمن قريش» تأليف خنيزى و همچنین کتاب «الحجة على الذاهب الى تكفير ابي طالب» تأليف فخار بن سعد بن فخار موسوى حائرى و نيز کتاب«ابو طالب حامى الرسول و ناصره» تأليف علامه نجم الدين شريف عسكرى مراجعه نمود.
۱. - كتاب« مؤمن قريش» تأليف خنيزى ص ۱۶۱. و در پاورقى مصادر آن را بدين طريق بيان كرده است:« شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد» ۳۰۶/ ۳، و« السّيرة النبويّة» ۸۵ و ۱۹۷/ ۱، و« ثمرات الأوراق» ۴/ ۲، و« العبّاس» ۲۲ و ۲۳، و« هاشم و أميّة» ۱۶۷، و« كشّاف» ۴۴۸/ ۱ و نيز ۱۰/ ۲، و« تذكرة الخواصّ» ۹، و« معجم القبور» ۱۸۶/ ۱، و« المناقب» ۳۴، و« ديوان أبي طالب» ۷، و« أعيان الشيعة» ۱۲۸/ ۳۹، و بيت أوّل در« سيره حلبيّه» ۳۲۲/ ۱، و دو بيت أخير در« إصابة» ۱۱۶/ ۴، و در كتاب« حجّت» ۶۳ به مصادر عديدهاى اسناد داده شده است، و در« شيخ أبطح» ۲۷ به عدّهاى از مصادر اسناد داده شده است، و در ص ۸۸ ايضا، و در كتاب« الغدير» ۳۳۴/ ۷ به مراجع متعدّدى ارجاع داده شده است، و گفته است كه ثعلبى در تفسيرش روايت كرده است، و گفته است: در صحّت نقل اين ابيات از أبو طالب، مقاتل، و عبد اللّه بن عبّاس، و قاسم بن محضرة، و عطاء بن دينار، اتّفاق دارند، همچنان كه برزنجى از كلام معروف أبي طالب شمرده است، و اين ابيات را بيهقى در« دلائل النبوة» چنانكه شارح« كشّاف» در ج ۲ ص ۱۰ گويد، از طريق ابن اسحاق، از يعقوب بن عتيبة بن مغيرة بن أخنس تخريج كرده است. و حقير گويد: أبو الفداء كه از عامّه است در تاريخ خود، اين اشعار را براى اثبات همين أمر ذكر كرده است، و بعضى از اين ابيات را إبن هشام در« قطر النّدى» در باب تميز، و نيز سيوطى در« شرح الفيّه ابن مالك» در افعال مدح و ذمّ براى اثبات بعضى از مسائل نحويّه استشهاد آوردهاند.